پنجشنبه, ۱۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 30 January, 2025
مجله ویستا

فکر کردن ممنوع!!


فکر کردن ممنوع!!

استرس، فشار عصبی، سوهان روح، تنش، ضربه‌ی روحی، در منگنه قرارگرفتن و... اصطلاحات روزمره‌ای است که تقریباً همه‌ی ما از آن‌ها استفاده می‌کنیم. همیشه فکر می‌کنیم همه‌ی این‌ها، …

استرس، فشار عصبی، سوهان روح، تنش، ضربه‌ی روحی، در منگنه قرارگرفتن و... اصطلاحات روزمره‌ای است که تقریباً همه‌ی ما از آن‌ها استفاده می‌کنیم. همیشه فکر می‌کنیم همه‌ی این‌ها، عوامل بیرونی است که کسی یا چیزی آن‌ها را به ما تحمیل می‌کند و باعث آزارمان می‌شود اما واقعیت این است که کسی تبر برنمی‌دارد تا به روح ما ضربه بزند و آن‌را تکه‌تکه کند، کسی سوهانی ندارد تا روی روح و اعصاب ما بکشد و ما را ناراحت کند، واقعاً منگنه‌ای وجود ندارد که فکر و روح ما را در آن قراردهند تا خرد شویم و زندگی برای‌مان جهنم شود. تمام این‌ها، نشأت‌گرفته از ذهن و فکر خود ماست.

فرض‌کنید با همسرتان دچار مشکل شده‌اید. مدام در ذهن‌تان مسأله را بررسی می‌کنید تا راه‌حلی پیدا کنید. به هر کتاب‌فروشی که می‌رسید، به‌دنبال کتابی می‌گردید تا راهی جلوی پای‌تان بگذارد، با دوستان و همکاران‌تان راجع به این مشکل پیش‌آمده صحبت‌ می‌کنید تا اگر آنان تجربه‌ای دارند، در اختیارتان بگذارند، در حالی‌که مدام خودتان را به این در و آن در می‌زنید تا فرجی شود. آیا متوجه هستید که مشکل را بحرانی‌تر از اولش می‌کنید و با تعریف‌کردن آن برای دوست و آشنا، مدام به آن پر و بال می‌دهید و آنان هم با صحه‌گذاشتن به این‌که شما واقعاً دچار مشکل هستید و باید آن‌را حل کنید، این وضعیت را بغرنج‌تر از قبل می‌کنند؟

شما به‌جای این‌که به حال و آینده فکر کنید (جایی که شاید امیدی باشد و راه نجاتی برای شما)، گذشته را مدام مرور می‌کنید؛ آن هم‌ چه مرور بی‌حاصلی! سعی‌می‌کنید اجزایی که باعث تنش در شما و روابط‌تان شده را کشف و حذف کنید و از آن‌‌جایی‌که به‌دنبال عامل خارجی هستید که منشأ مشکل شماست و هنوز به این باور نرسیده‌اید که ریشه‌ی مشکل را در ذهن و فکر خودتان جست‌وجو کنید، در دور باطلی قرارمی‌گیرید که جنگی بی‌پایان است با کم‌ترین احتمال پیروزی و اگر هم نتوانستید پیروزی را نصیب خودتان کنید، به‌دنبال توجیه و دلیل‌تراشی خواهید بود و خودتان را با این تصور واهی، فریب خواهید داد که اگر شرایط بیرونی و محیطی را تغییر می‌دادید، بی‌شک موفقیت، ازآن شما بود.

با کمی دقت می‌توانید متوجه شوید که فشارهای روحی و استرس‌ها، کاملاً درونی‌ست. این ما هستیم که وقایع و اتفاقات را برای خودمان پرتنش کرده یا آن‌ها را به مسأله‌ای قابل حل تبدیل می‌کنیم.

بیش‌تر ما انسان‌ها، برای این‌که خودمان را گرفتار افکار پرتنش و بیهوده کنیم، افراد بااستعداد و ماهری هستیم به‌خصوص این‌که قبلاً در یک مورد خاص هم ذهن‌مان جهت‌گیری منفی داشته باشد.

گرفتار شدن به یک مشکل، به اندازه‌ی کافی وضعیت ناراحت‌کننده‌ای را برای ما ایجاد می‌کند اما این‌که مدام مشکل را در ذهن‌مان تجزیه و تحلیل کنیم تا اجزای مقصر را کشف کنیم، زجرآورتر خواهد بود.

با این اوصاف، گرفتار افکارمان می‌شویم و بدون این‌که بدانیم و متوجه باشیم، هر لحظه بیش‌تر در این گردابی که خودمان درست‌کرده‌ایم، فرومی‌رویم و اسمش را می‌گذاریم فشار روحی، استرس و...

باور کنیم که فشار روحی، عاملی بیرونی نیست و افکار پرتنش ما، فقط برداشتی‌ست که ما از وضعیت موجود داریم نه خود وضعیت. فشار روحی، چیزی‌ست که می‌تواند کاملاً در کنترل ما باشد؛ در این‌صورت، می‌توانیم نسبت به بدترین لحظات هم با اطمینان به این‌که: «ما بر آن موقعیت مسلط هستیم»، احساس مثبت داشته باشیم.