چهارشنبه, ۱۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 5 February, 2025
مجله ویستا

جبهه بازدارنده در برابر سلطه گرایی شمال


جبهه بازدارنده در برابر سلطه گرایی شمال

آخرین موج جهانی سازی با پدیده های اقتصادی آغاز شده که بازار, مالیه, کالا و مصرف ویژگی های شاخص آن است

آخرین موج جهانی سازی با پدیده‌های اقتصادی آغاز شده که بازار، مالیه، کالا و مصرف ویژگی‌های شاخص آن است. این پدیده محدودیت‌های زیادی در زندگی بشری ایجاد کرده و از لحاظ منصفانه بودن و پایداری دارای ضعف‌هایی است. نخست آن که، این پدیده طرحی کاپیتالیستی علیه طبقات کارگر است. دوم، ریشه در یکجانبه‌گرایی امریکا دارد که سعی دارد یک هژمونی جهانی به وجود آورد. سوم، اشاعه‌دهنده برخورد تمدن‌هاست. چهارم، حاکمیت ملی را از بین می‌برد و قدرت و نفوذ شرکت‌های چندملیتی را گسترش می‌دهد. پنجم، موجب بحران هویت و افول هویت ملی می‌شود. دست آخر این که، باعث تعمیق تفاوت‌ها و اختلافات میان دولت ملت‌ها می‌شود. علاوه بر این، شکاف‌ها و نقص‌های ساختاری و سیستماتیک زیادی جهانی سازی می‌شود که موجب برتری یافتن یک اقلیت بر اکثریت می‌شود.

بنا به دلایل فوق تحولات زیادی در عرصه جهانی ظاهر شده که درصدد زایل کردن سلطه شمال بر جنوب است. به وجود آمدن نهادها و سازمان‌های منطقه‌ای در امریکای لاتین، آفریقا و آسیا یا شکل گرفتن گروه‌هایی مانند گروه ۱۵ ازجمله این تلاش‌های جهانی برای مقابله با شمال سلطه‌جو است. درحال حاضر، شکاف عمیقی میان جنوب و شمال وجود دارد و احتمال می‌رود که در قرن بیست و یکم، به دلیل آگاهی فزاینده جنوب، این رابطه دچار تحول بنیادین شود. جنوب به سرعت در حال رشد است و کشورهایی نظیر کره، هند و آفریقای‌جنوبی و بسیاری از کشورهای امریکای لاتین و خاورمیانه مسیر پیشرفت را در پیش گرفته‌اند. اینک مدل‌های توسعه شرق و جنوب شرق آسیا ازمدل‌های غربی پیشی گرفته و ۴۳ درصد از تجارت جهانی جنوبی‌ها حاصل تجارت میان کشورهای جنوب است. لکن نیاز است که کشورهای جنوب علاوه بر این تحولات اقتصادی گسترده در برابر انتقال قدرت مالی از جنوب نیز تدابیری بیندیشند. در حالی که الگوی جدیدی تحت عنوان تجارت شرق- جنوب رو به گسترش است و روابط سیاسی، مالی و انرژی پرتحرکی را شکل می‌دهد باید چالش‌های مربوط به بخش کشاورزی و توزیع ثروت هم حل و فصل شود. سازمان‌ها و گروه‌هایی که با مشارکت جنوبی‌ها شکل می‌گیرد می‌تواند در این باره راهگشا باشد.

در جوامع توسعه یافته و صنعتی نیز اشکال مختلفی از نابرابری وجود دارد که در اقتصادهای نولیبرال مانند امریکا و انگلیس و نیوزیلند بیداد می‌کند و به کشورهایی نظیر استرالیا نیز رسیده است. به دلیل سلطه‌ای که شمال بر جنوب دارد این نابرابری به جنوبی‌ها نیز سرایت کرده است و بحران‌هایی مانند مهاجرت و فرار مغزها به وجود آمده است. جهانی‌سازی که توسط شمال هدایت می‌شود عامل این مسئله است و از سوی رسانه‌ها و شرکت‌های چندملیتی گسترش می‌یابد. لذا جنوب از طریق ایجاد اتحادیه‌های منطقه‌ای درصدد مقابله با این بحران‌ها و یک صدایی شدن برای مقابله با آنها برآمده است. تشکیل جنبش عدم تعهد و بسیاری از اتحادیه‌های منطقه‌ای و جهانی نظیر جی ۱۵ در برابر جهان دوقطبی یا گروه ۸ حاصل اندیشه مقابله با سلطه سیاسی و اقتصادی شمال است.

به منظور جلوگیری از احیای استعمار اتحاد ویژه‌ای در میان جنوبی‌ها پدید آمده است که می‌کوشد از تأثیرات مقررات‌زدایی و «مالی‌سازی» به عنوان دو ویژگی عصر نولیبرالیسم بکاهد. استعمار وبهره‌گیری از کارگران فاقد حق و حقوق و تمرکز قدرت در رأس به مثابه رکن سوم این دوره با مخالفت جنوب روبه‌رو است. به همین دلیل جنوب به این باور رسیده که نولیبرالیسم کارساز نیست و نمی‌تواند پاسخگوی نیازهای جنوبی‌ها در برابر شمال باشد. جنوب معتقد است که توسعه باید به طور مداوم پشتیبانی شود و در فضایی دموکراتیک و سرشار از خلاقیت و همکاری رشد کند. در این جوامع گفته می‌شودکه باید مزایای جهانی شدن برای همه یکسان باشد و دنیایی هماهنگ و توأم با برابری شکل بگیرد. همکاری‌های جنوب- جنوب به عنوان آلترناتیوی برای وابستگی به غرب با ایجاد جنبش عدم تعهد در سال۱۹۵۵ به منصه ظهور رسیده و گروه مهمی مانند جی ۱۵ با حضور

۱۷ کشور از آن سر برآورد. چنین اتحادهایی در ابتدای قرن بیست و یکم جایگاه خود را در معادلات جهانی یافته‌اند و به موازات شمال در مسائل مهمی همچون سیاست‌های زیست محیطی، هسته‌ای، اقتصادی و امنیت به صدای رسایی مبدل شده‌اند و احتمال می‌رود در دهه‌های آینده تأثیرگذاری بیشتری در این موضوعات داشته باشند.

منبع: زی‌نیوز

آرانی باسو

صاحبنظر هندی