یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

اخلاق برادری از نظر امام رضا ع


اخلاق برادری از نظر امام رضا ع

رفتار اجتماعی, بیانگر شخصیت افراد است هر کسی چنان رفتار می کند که شخصیت او اقتضا می کند از این رو, گفته اند «از کوزه هر آن برون تراود که در اوست»

رفتار اجتماعی، بیانگر شخصیت افراد است. هر کسی چنان رفتار می کند که شخصیت او اقتضا می کند. از این رو، گفته اند «از کوزه هر آن برون تراود که در اوست». انسان های نامتعادل، رفتارهای نامتعادلی را از خود بروز می دهند، و انسان های متعادل، در همه چیز از جمله رفتارهایشان، اعتدال را نشان می دهند.

بنابراین، کنش ها و واکنش های رفتاری انسان، بازتابی از منش و شخصیت هر فردی است. بسیاری از مردم در گفتار و سخن، مدعی فضایلی هستند که در هنگام عمل برخلاف آن را نشان می دهند. پس برای این که درباره شخصیت اشخاص، قضاوت و داوری درستی داشته باشیم، می بایست به رفتارهایشان توجه کنیم نه به گفتارها و سخنانشان. ما به عنوان شیعیان مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) مدعی آنیم که سبک زندگی مان همان سبک زندگی اهل بیت(ع) در درجات و سطحی پایین تر است؛ زیرا تلاش داریم تا پا جای پای آنان بگذاریم و خود را در همه چیز از تن تا جان، همانند ایشان نماییم. پرسش این مطلب این است که ما تا چه اندازه توانسته ایم، الگوهای رفتاری خویش را در زندگی و سبک آن از امامان معصوم(ع) برگیریم و با شناخت از زندگی آنان، خود را بر آن الگوهای کامل وقف دهیم و با هدایت ایشان گام برداشته و از آنان پیروی نماییم؟ به سخن دیگر، تا چه اندازه رفتارهای ما بازتاب شخصیت شیعه بودن ماست؟

نویسنده در این مطلب، با ارایه برخی از دیدگاه های امام رضا(ع) بر آن است تا روابط میان شیعیان را تبیین کرده و الگوی رفتاری میان آنان را براساس آموزه های رضوی توصیه نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.

● تشیع، سبک زندگی

اسلام، تنها آیین و دین تبیین گر نوع روابط انسان با خدا نیست، بلکه از چنان دامنه ای برخوردار است که همه ابعاد زندگی انسان در دنیا و آخرت را دربرمی گیرد. از این رو آموزه های آن از هر نظر تمام و کامل است. هیچ چیزی را نمی توان تصور کرد که اسلام درباره آن نظر و حکم و فرمانی نداشته باشد.

هر کسی می کوشد تا برای خود سبک زندگی ای داشته باشد. اسلام همان سبک زندگی انسان را نیز مشخص کرده است. بنابراین، کسی نمی تواند سبک زندگی خود را بیرون از آموزه های اسلامی تعیین کند. تشیع به عنوان حقیقت اسلام در مقام عینیت، همه آموزه های نظری را به شکل آموزه های تجسمی عینیت بخشیده است. بنابراین تشیع را تفسیر تجسمی اسلام دانسته اند و بر همین اساس است که برای هر موقعیت و هر شخص و هر زمان و مکانی، الگوهای عینی را معرفی نموده است.

از آن جایی که پیامبر گرامی(ص) از چنان سطحی برخوردار بود که توده های مردم به سادگی نمی توانستند همه آن چه هست را بشناسند و براساس آن عمل نمایند، جامعه نتوانست از آن حضرت به تمام و کمال الگوبرداری کند. هر چند که از نظر قرآن، آن حضرت(ص) الگوی کامل و برتری برای همه انسان هاست؛ ولی سطوح گوناگون و متفاوت ادراکی و عملی انسان های مسلمان، اجازه بهره برداری از این الگوی کامل و برتر را نداد.

این جاست که اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و در رأس آنها امیرمومنان(ع) به عنوان تجسم عینی و نفس آن حضرت(ص)، از سوی خداوند معرفی می شوند تا در یک فرآیندی، همه آن چه پیامبر(ص) آورده عرضه شود.

بنابراین تشیع، به معنای تجسم عملی قرآن و وحی در زندگی افرادی است که خود، شیعه تمام و کامل پیامبر(ص) بودند. این افراد به عنوان الگوهای کامل و اسوه های برتر، سبک زندگی اسلامی را به نمایش می گذارند؛ زیرا بسیاری از مردم، نیازمند الگوهای عینی و مشهودی هستند تا با نگاهی به گفتار و رفتار آنان، زندگی را بیاموزند و تجربه کنند.هر کسی که می خواهد سبک اسلامی زندگی را بیاموزد می بایست به این الگوهای عینی توجه نماید و با پیروی از آنان خود را همانند ایشان کند.

به هر حال، آن چه را که به عنوان تشیع می شناسیم همان سبک درست و کامل زندگی اسلامی است که از طریق اسوه های برتر به ما آموخته شده است.

● دوستداران و پیروان

تفاوت سطح ادراکی و عملی انسان ها، موجب می شود تا دسته بندی های چندی داشته باشیم. بطوری که در حوزه اعتقادی با دسته بندی هایی چون مسلمان، مومن، مشرک، منافق و کافر مواجه هستیم و در حوزه عمل نیز با اشخاصی چون اهل تقوا، اهل احسان، صالحان، فاسقان، مجرمان و مانند آن روبه رو می شویم.

در آیات قرآنی به ما یاد داده شده که شهادتین تنها موجب ورود شخص به دایره اسلام می شود (حجرات، آیه ۱۴) و با اقرار زبانی و اذعان قلبی و رفتار عملی به دایره ایمان وارد می شویم؛ چنان که از حضرت رضا(ع) نقل کرده اند که فرمود: «ان الایمان هو التصدیق بالقلب و الاقرار باللسان و العمل بالارکان؛ ایمان، تصدق به قلب، اقرار با زبان و عمل با ارکان است.» هم چنین آموخته ایم که ایمان خود دارای مراتب بسیاری است. از این رو خداوند به مومنان فرمان می دهد که ایمان خویش را افزایش دهند و به مراتب عالی تر آن دست یابند. (نساء، آیه ۱۳۶)

از آیات ولایت از جمله آیه ۳ سوره مائده می توان این معنا را استنباط کرد که کمال و تمام دین و ایمان، به پذیرش ولایت اهل بیت(ع) است. بنابراین، اگر ولایت اهل بیت(ع) در اسلام مطرح نمی شد، اسلام دین ناقصی بود که جزیی از آن بیان نشده است. پس هر کسی که بخواهد به تمام ایمان دست یابد، باید ولایت اهل بیت(ع) را بپذیرد. از این رو در روایات شیعی، مومن واقعی تنها شیعیان اهل بیت(ع) معرفی شده اند.

البته ناگفته نماند که مراد از شیعیان تنها شماری اندک از مردمانی هستند که در دایره پذیرندگان ولایت اهل بیت(ع) قرار می گیرند؛ زیرا بسیاری از مسلمانان چه از اهل تسنن و چه کسانی که نام تشیع دارند، در دایره محبان اهل بیت(ع) قرار دارند؛ زیرا بسیاری از مسلمانان، ولایت به معنای محبت اهل بیت(ع) را پذیرفته اند؛ ولی این را در همه ابعاد آن نپذیرفته اند.

اگر کسی واقعا ولایت اهل بیت (ع) را پذیرفته است، باید فراتر از محبت قلبی و اقرار زبانی، در مقام عمل نیز شیعه بودن خویش را نشان دهد؛ زیرا کلمه طیب ایمان را تنها، عمل صالح و اطاعت محض است که بالا می برد و به تمام و کمال می رساند. از این رو در روایات بسیاری میان دوستداران و پیروان تمایز قائل شده و مسلمانان مومن را نیز به دو دسته محبان و شیعیان دسته بندی کرده اند.

شیعیان واقعی دارای ویژگی های خاصی هستند و به وسیله همان صفات و نشانه ها نیز شناخته می شوند. صرف داشتن محبت اهل بیت (ع) برای شیعه بودن کافی نیست؛ زیرا بسیارند کسانی که ادعای محبت اهل بیت (ع) دارند، اما شیعه واقعی نیستند. برای شیعه واقعی بودن باید دقیقا با پیروی از ائمه اطهار (ع)، آنان را در گفتار، رفتار، عبادت و... الگو و سرمشق خود قرار دهیم و متمسک به سیره عملی آنان باشیم. بنابر این محبت اهل بیت (ع) غیر از شیعه واقعی بودن است و باید این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک کرد.

آورده اند پس از این که مسأله ولایت عهدی امام رضا (ع)، مطرح شد و آن حضرت به مرو تشریف فرما شدند، مردم دسته دسته برای عرض تبریک خدمت ایشان شرفیاب می شدند؛ زیرا در نظر مردم این پیش آمد پیروزی بزرگی برای اهل بیت (ع) به حساب می آمد.

مدتی پس از استقرار امام (ع) در مرو، دسته ای از شیعیان برای زیارت آن حضرت به محضر ایشان شرفیاب شدند. دربان و خدمت کار حضرت از آنان سؤال کرد: شما کیستید و چه می خواهید؟

گفتند: ما جمعی از شیعیان امام هستیم و تقاضای شرفیابی حضور امام را داریم.

دربان گفت: منتظر باشید تا من اجازه بگیرم، سپس خدمت حضرت آمد و عرض کرد: جمعی آمده اند و می گویند ما از شیعیان شما هستیم و می خواهیم شما را زیارت کنیم. حضرت اجازه نفرمودند.

دربان،پاسخ حضرت را به آنان گفت. آنان رفتند و روز دوم آمدند و همان درخواست را مطرح کردند. باز هم حضرت اجازه ملاقات به آنان ندادند. برای روز سوم آمدند و مجدداً همان تقاضا را تکرار کردند. این بار نیز حضرت اجازه نفرمودند. آنان بسیار متأثر شدند و فهمیدند تعمدی در کار است که حضرت اجازه نمی فرمایند. بعضی از آنان با گریه و زاری از دربان خواستند تا از حضرت سؤال کند گناهشان چیست که اجازه ملاقات نمی دهند. دربان مطلب را خدمت امام عرض کرد.

حضرت فرمودند: چه گناهی بالاتر از این که آنان دروغ می گویند، آنان می گویند ما شیعه هستیم در حالی که صفات شیعه در آنان نیست؛ شیعیان واقعی امثال سلمان و ابوذر هستند.

دربان برگشت و فرمایش حضرت را به آنان گفت. آنان گفتند: ما واقعاً شیعه هستیم و امام را دوست داریم، ما دروغ نمی گوییم. حضرت به دربان فرمودند: به آنان بگو شما از دوست داران و محبان ما هستید، اما از شیعیان ما نیستید. آنان گفتند: آری، ما اهل بیت (ع) را دوست داریم و از دوست داران امام (ع) هستیم. حضرت فرمودند: حالا راست گفتند، می توانند وارد شوند.

درتفسیر امام حسن عسکری(ع) داستانی درباره یکی از اصحاب امام(ع) آمده است که متهم و بازداشت می شود. والی چون خواست او را تادیب کند، او خود را از شیعیان معرفی می کند. والی برای تفحص حال به نزد امام (ع) می آید ولی امام(ع) متهم را از شیعیان خود نمی شمارد. والی چون برای تادیب وی می رود، معجزاتی می بیند و به نزد امام بازمی گردد و می گوید از او معجزاتی دیده ام که جز از پیامبران برنمی آید و امام تصحیح می کند که جز از پیامبران و اوصیای ایشان برنمی آید. سپس امام(ع) بیان می کند که متهم هرچند در ادعای شیعه بودن به گزاف رفته است ولی او از محبان و دوستداران ماست. آنگاه تفاوت میان شیعه و محب را این گونه بیان می کند: الفرق ان شیعتنا هم الذین یتبعون آثارنا، ویطیعونا فی جمیع او امرنا و نواهینا، فاولئک شیعتنا، فاما من خالفنا فی کثیر مما فرضه الله علیه فلیسوا من شیعتنا؛ شیعه ما کسانی هستند که از آثار و گامهای ما پیروی می کنند و در همه اوامر و نواهی از ما اطاعت می کنند. اینان شیعیان ما هستند و اما کسانی که با بسیاری از واجبات الهی مخالفت می ورزند، ایشان از شیعیان ما نیستند.(بحارالانوار، ج۶۵، ص۱۶۲ و نیز تفسیر امام حسن عسگری، ص ۳۱۸)

امام رضا(ع) مدعیان تشیع را دربرخی از موارد خطرناک تر از دجال می شمارد، زیرا همواره دفاع بد، بدتر از دفاع نکردن است. کسانی که با اعمال خویش شیعیان را بدنام می کنند و پیروان اهل بیت(ع) را متهم می سازند، از دشمنان ایشان بدتر می باشند. امام رضا(ع) درسخنی می فرماید: از جمله کسانی که دم از محبت ما می زنند و مودت ما را با خود یدک می کشند، کسی است که ادعای شیعه گری و تبعیت از ما دارد، اما فساد و ضرر او نسبت به شیعیان واقعی ما از ضرر «دجال» بیشتر است.

پرسیده شد: چرا این چنین است؟

فرمود: به سبب آن که دشمنان و مخالفان ما و نیز پیروان آنها را دوست دارد و با دوستان و شیعیان واقعی ما که حقایق را بیان می کنند دشمن است. پس به واسطه ظاهر فریبنده ایشان حق به باطل درآمیزد و امر ولایت ما برای هدایت جویان مشتبه گردد و مومن از منافق امتیاز پیدانکند. (وسایل الشیعه، ج۱۶، باب۱۷)

● نشانه های برادری ایمانی در سخن امام رضا(ع)

شیعه واقعی، کسی است که می کوشد تا براساس آموزه های اهل بیت(ع) که همان سبک درست و راستین زندگی اسلامی است عمل کند. بنابراین، تلاش خویش را بر این مبذول می دارد که همه زندگی خویش را مطابق آموزه های گفتاری و رفتاری اهل بیت(ع) انجام دهد و قول و فعل و تقریر امامان(ع) را به عنوان سنت و سیره زندگی می پذیرد و براساس آن عمل می کند.

در روایتی امام رضا(ع) روابط اجتماعی میان مومنان را این گونه ترسیم می کند که باید طابق النعل بالنعل، همان گونه که ایشان فرمودند، باید عمل شود. آن حضرت(ع) فرمودند: تزاوروا تحابوا و تصافحوا ولا تحاشموا؛ به دیدن یکدیگر روید تا یکدیگر را دوست داشته باشید و دست یکدیگر را بفشارید و به هم خشم نگیرید. (بحارالانوار، ج۷۸، ص۳۴۷)

اگر در جامعه ایمانی این گونه عمل شود، دیگر جایی برای ترس و خشونت و فقر و بدبختی نیست و همگان خوشبختی را در ظرف دنیا در حد مقدور درک می کنند. اما مشکل این است که ارتباط میان برادران ایمانی و شیعیان این گونه نیست و ارتباطات میان شیعیان چنان سرد و خشونت آمیز و یا کم عاطفه است که آدمی گاه از خود شرم می کند. این دوری از آموزه های وحیانی حتی بعضا از سوی جامعه عالمان اسلامی دیده می شود، چه رسد به توده های مردم که الگوهای رفتاری خویش را بزرگان و رهبران دینی و اجتماعی خود قرار می دهند.

ایمان، مقتضی آن است که روابط اجتماعی میان افراد جامعه ایمانی، از شکل عقلانی آن فراتر رفته و عواطف و احساسات را نیز به نمایش گذارد. این گونه است که تحمل سختی ها و مصیبت های زندگی برای همگان آسان تر خواهد شد. اگر هرکسی مشکل دیگری را مشکل خود بداند، می توان امیدوار بود که آرامش و آسایش در سطحی فراگیرتر، خود را بر جامعه به نمایش گذارد. همدردی که طبیعت انسانی است، می بایست در میان جامعه ایمانی به اوج خود نزدیک شود تا شخص مومن از برکات دنیوی و اخروی و نیز مادی و معنوی آن بهره مند گردد.

امام رضا(ع) فرمودند: من فرج عن مومن فرج الله عن قلبه یوم القیمه ؛ هرکس اندوه و مشکلی را از مومنی برطرف نماید، خداوند در روز قیامت اندوه را از قلبش برطرف سازد. (اصول کافی، ج ۳، ص ۲۶۸)

هرچند که یکی از آموزه های اسلامی تحمل مصیبت هاست، امام رضا(ع) از نشانه های کمال ایمان، صبر بر بلایا را مطرح می کند و می فرماید: لا یستکمل عبد حقیقه الایمان حتی تکون فیه خصال ثلاث: التفقه فی الدین و حسن التقدیر فی المعیشه ، والصبر علی الرزایا؛ هیچ بنده ای حقیقت ایمانش را کامل نمی کند مگر این که در او سه خصلت باشد: دین شناسی، تدبر نیکو در زندگی، و شیکبایی در مصیبت ها و بلاها. (بحارالانوار، ج ۸۷، ص ۹۳۳، ج ۱)

ولی باید توجه داشت که همدردی و همدلی عملی میان افراد جامعه می تواند زمینه بهتری را برای دست یابی به کمالات بیشتر فراهم آورد و درد و رنج را کاهش داده و فرصت های برابر برای رشد و تعالی افراد جامعه فراهم آورد.

از نظر آموزه های رضوی، ایمان را تنها نباید در عبادت اشخاص و مانند آن جست، بلکه می بایست در رفتارهای همدلانه ایشان ردگیری کرد. به سخن دیگر، رفتار آدمی و خوی خوش اوست که بیانگر سطح عالی شخصیت فردی و اجتماعی می باشد.

امام رضا(ع) فرمودند: لاتنظروا الی کثره صلاتهم و صومهم و کثره الحج و المعروف و طنطنتهم باللیل و لکن انظروا الی صدق الحدیث و أداء الأمانه ؛ به بسیاری نماز و روزه و زیادی حج و احسان و زمزمه شان در شب منگرید بلکه به راستی سخن و امانت داریشان بنگرید. (عیون اخبار الرضا ۲، ص ۱۵)

ضرورت راستی در گفتار و کردار این راستی و صداقت را می توان در مطابقت قول و عمل جست وجو کرد.

اصولا انسان صادق و صدیق کسی است که قول و فعل و سخن و رفتارش مطابق هم باشد و یک دیگر را تصدیق کنند. امانت داری نیز تنها به حوزه حفظ اشیا و چیزهایی که به شخص سپرده می شود محدود نمی شود، بلکه امانت واقعی، حفظ عهد و پیمان با خداوند چون عهد ولایت و نیز حفظ ارزش ها و رازهای یکدیگر است. برادران ایمانی از آن جایی که صدیق و دوست یکدیگر هستند، رازهای یکدیگر را به عنوان امین نگه می دارند و می کوشند تا شرایط به گونه ای فراهم آید که حق امانت به درستی در همه حوزه ها حتی حوزه امانت ولایت ادا شود. این مسئله تنها زمانی ممکن است که افراد جامعه در مشکلات یک دیگر، حضور داشته باشند و اجازه ندهند که شرایط به گونه ای رقم بخورد که شخص نتواند حق ایمان به ولایت را چنان که بایسته و شایسته است ادا نماید.

ارتباط میان برادران ایمانی، ارتباطی روح افزا و ایمان زاست. از این رو مجالس مومنین باید سرشار از آموزه های علمی و عملی باشد و هر کسی که به دیگری می نگرد از گفتار و رفتار و خلق و خوی او چیزی بیاموزد و کمال را در خود ایجاد نماید.

به فرموده امام رضا(ع) مجلس مومنان باید مجلس احیای دل ها باشد. آن حضرت(ع) فرمودند: من جلس مجلسا یحیی فیه امرنا، لم یمت قلبه یوم تموت القلوب؛ هر که در مجلسی بنشیند که در آن معارف ما ]اهل بیت[ زنده شود، قلب او در روزی که قلبها می میرد، نخواهد مرد. (بحارالانوار، ج۹۴، ص۰۹)

بنابراین، هر کسی پس از حضور در مجالس ایمانی و برادران شیعی خود وقتی به محاسبه و ارزیابی می نشیند باید به این باور رسیده باشد که بهره ای از کمالات برده است نه آن که از این مجلس، زیانکار بیرون آمده و سرمایه هستی خود یعنی عمرش را به تباهی گذرانده و زیان از سرمایه وجود کرده است. اگر امام رضا(ع) فرمودند: من حاسب نفسه ربح و من غفل عنها خسر؛ آن کسی که نفسش را محاسبه کند، سود برده و آن کسی که از محاسبه نفس غافل بماند، زیان دیده است. (بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۲۵۳، باب ۶۲، ح۹) به این معناست که هر برنامه ای از جمله نشست و برخاست با برادران ایمانی می بایست سودآور باشد نه این که زیانی به ایمانش وارد آورد.

هرچه ارتباط میان افراد قوی تر و نزدیک تر باشد، آثار آن نیز باید بهتر و برتر خود را نشان دهد. این رابطه در حوزه عمل خانوادگی بسیار احساسی تر، پاک تر و روشن تر و لطیف تر از افراد مومن ظاهر می شود؛ زیرا امام رضا(ع) فرمودند: احسن الناس ایمانا احسنهم خلقا و الطفهم باهله، و انا الطفکم باهلی؛ نیکوترین مردم از نظر ایمان، خوش خلق ترین و با لطفترین آنها نسبت به خانواده خویش است. (من با لطف ترین شما به خانواده ام هستم). (عیون اخبار الرضا۲، ۸۳)

این گونه رفتارهاست که اهل بیت و مکتب و سبک زندگی ایشان را زنده می کند و ما را در میان شیعیان یا دست کم محبان و دوستداران ایشان جا می دهد. امام رضا(ع) زنده نگه داشتن امر اهل بیت(ع) را به علم و عمل به آموزه های اهل بیت(ع) معرفی کرده و می فرماید: «رحم الله عبدا احیی امرنا، قیل: کیف یحیی امرکم؟ و قال (علیه السلام): یتعلم علومنا و یعلمها الناس»؛ حضرت رضا(ع) فرمودند: «رحمت خدا بر کسی باید که امر ما را زنده نماید، سوال شد: چگونه؟ حضرت پاسخ داد: علوم ما را فرا گیرد و به دیگران بیاموزد.» (بحارالانوار: ج ۲، ص ۰۳، ح۳۱)

باشد با شناخت آموزه هایی که از راه اهل بیت(ع) به دست ما رسیده و الگوبرداری از سبک زندگی ایشان، خود را در گروه محبان و در نهایت شیعیان قرار دهیم و از برکات آن در دنیا و آخرت بهره مند شویم.

حمید غلامرضایی