دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مرگ هم شیرین است مثل زندگی
اگر سال گذشته در همین روزها، جشنواره فیلم فجر شاهد اتفاق بزرگی به نام «طلا و مس» بود، امسال این اتفاق به شیرینی «یک حبه قند» است.
رضا میرکریمی در ششمین فیلم بلند خود نشان داده است که اهل تکرار خود نیست و هر بار برگ برنده پنهانی برای روکردن دارد. در آخرین اثر او ـ به همین سادگی ـ ما با زندگی ساکت و آرام زن خانهدار شهری در یک فیلم کم بازیگر آشنا و از سوژه و پرداخت خوب فیلم، ذوقزده شدیم و درست در حالی که فکر میکنیم لابد فیلم بعدی او امسال در همان حال و هواست، ناگهان با یک اتفاق جدید روبهرو میشویم.
این اتفاق، برشی از زندگی است که به بهانه ازدواج خواهر کوچک و حضور ۴ خواهر بزرگتر با همسران و فرزندانشان برای کمک در برگزاری مراسم به آن نگاه میکنیم. همین یک خط، کل ماجرای فیلم است اما آنچه دیدن این اتفاق سینمایی را مهم میکند، آینهای است که در آن ما کودکی خودمان را، روزهای شاد زندگیمان را، با هم بودنهایمان را و لباسهای گلمنگلی مادران و خواهرانمان را میبینیم و به آن فضای نوستالژیک، حسرتخوارانه و در عین حال امیدوارانه نگاه میکنیم.
«یک حبه قند» فیلمی پر بازیگر با حدود ۲۰ شخصیت اصلی است که هرکدام ویژگیها و رفتارهای خاص خودشان را دارند، بدون اینکه هیچ کدام شخصیتمحوری و اول فیلم باشند. این بازیگران که ما حتما خودمان را در یکی دو تا از آنها پیدا میکنیم، نمادی از افراد و طبقات گوناگون مردمی هستند که در کنار خودمان، آنها را میبینیم ؛ از نوزاد و کودک و نوجوان و جوان و سالمند و پیر، از زن و مرد و دختر و پسر، از معلم و روحانی و کارگر و کاسب و سرباز، از شیرازی و یزدی و شمالی و... از قهر و آشتی و خنده و گریه و شوخی و جدی و بیم و امید و بالاخره از تولد و ازدواج و زندگی و مرگ.
شاید کسانی که «یک حبه قند» را ندیدهاند، با خواندن اینکه این فیلم این همه شخصیت و این همه حالت و رفتار دارد، تصور کنند با فیلمی مغشوش و پرحادثه یا حداقل پیچیده روبهرو هستند، اما واقعیت این است که این فیلم، روانی و یکدستی خیرهکنندهای دارد و مانند رودخانه جاری کوچکی، آدمهای فیلم میآیند و میروند و واکنش نشان میدهند وبازهم زندگی به همان یکدستی ادامه دارد. اگر این موضوع، نکته نخست شاهکار بودن این فیلم باشد، نکته بعدی اتفاقی به نام «مرگ» است که در بخش بعدی فیلم اتفاق میافتد و عجیب اینکه باز هم زندگی با همان شرایط و همان ویژگیها و حتی همان رنگها ـ که فقط یک رنگ سیاه به آنها اضافه شده است و بس ـ ادامه دارد. در حقیقت این دو نکته، ما را به توانمندی و هنرمندی رضا میرکریمی بیش از پیش مطمئن میکند.
جالب اینجاست که مرگ در این فیلم، مرگی سیاه و تاریک نیست، مرگی روشن و درست عین زندگی است و از همه مهمتر، اینکه اگر با نگاه فیلم همراه باشیم، مرگ حتی شیرین هم هست به شیرینی یک حبه قندی که در گلو میجهد و خلاص. درست برعکس فیلمهای دیگر جشنواره امسال که در اکثر آنها برف و سردی و سکوت و تاریکی و شب و تنهایی و فاصله و فضای سیاه و سفید و رنگهای تیره و صدای تکراری آژیر خطر، بسیار پررنگ شدهاند و سیاهنمایی کاملی از کشور ارائه دادهاند. اما میرکریمی در فیلمش، نهتنها سیاهنمایی نمیکند بلکه نشان میدهد در ایران امروز ما هستند کسانی که با همه تفاوتها و سلیقهها و طبقهبندیهای اجتماعی و صنفی، با گرمی و مهربانی و در روشنایی و عاطفه و نزدیکی و در میان رنگآمیزیهای فراوان خاک و آب و گیاه زندگی میکنند وبهجای آژیر خطر، صدای زنگ تلفنهای همراهشان هم ترانه «ایشالا مبارک بادا» و شادیهای دیگر است. کارگردان برای اینکه نشان دهد این گرمی و روشنایی و شادی و همگرایی مربوط به ایران همین امروز است نه مانند فیلمهایی چون «صدسال به این سالها» و «طهران تهران» و... ایران سابق، بر چیزهایی چون تلفن همراه و لپتاپ و... تاکید میکند تا این بهانه را از سیاهنمایان بگیرد.ضمن اینکه فیلمساز، دلیل این شادی و نشاط و سرزندگی و عواطف سرشار را در ریشههایی میداند که در زیرزمین این خانه است و دیگرانی که به دنبال «گنج» میگردند، اگر خوب کندوکاو کنند به آن میرسند و البته کلنگ زدن به این ریشه، باعث اتصال برق و رفتن نور از این خانه میشود؛ هرچند این رفتن برق و روشنایی، مقطعی و کوتاهمدت است و در ضمن، این خانه با نوری از سنت همچنان روشن باقی میماند تا زندگی در آن همچنان ادامه پیدا کند.
یک نکته دیگر در همین زمینه اینکه انتخاب یزد به عنوان محل وقوع حوادث این فیلم، بسیار هوشمندانه بوده است، زیرا علاوه بر اینکه شهری به جز تهران و کلانشهرها را نشان میدهد، به گواهی آمار و گزارشها، یزد منطقهای است که کمترین میزان آسیبهای اجتماعی از قبیل طلاق، اعتیاد، بزهکاریها و فساد را دارد و از این جهت در کل کشور نمونه است و برای داستان ما بسیار بامعنا.
این محتوا و این نگاه و این یکدستی، بیشک بدون همراهی عوامل فنی به دست نمیآمده است. بازیهای درخشان فیلم بخصوص ریما رامینفر، نگار جواهریان و بهخصوص شمسی فضلاللهی، فیلمبرداری سخت و خیرهکننده حمید خضوعی ابیانه، چهرهپردازی طبیعینما و باورپذیر عبدالله اسکندری و از همه مهمتر طراحی صحنه و لباس محسن شاهابراهیمی بخصوص در ساختن لوکیشنی مشابه یزد در تهران! و موسیقیشاد و ایرانی محمدرضا علیقلی که یکی از بهترین موسیقیهای فیلم در ۵ روز اول جشنواره بوده است بعلاوه تدوین حسن حسندوست، از «یک حبه قند» اتفاق شیرینی ساختهاند که حلاوت آن تا سالها در ذائقه سینمای ایران اسلامی خواهد ماند.در همین جا باید به حوزه هنری به خاطر ساخت این فیلم آن هم در وانفسای فیلمهای منفی این روزهای سینمای کشورمان تبریک بگوییم و آرزو کنیم که حوزه باز هم این روند مثبت را در سرمایهگذاری در ساخت چنین فیلمهای ماندگاری ادامه دهد.
البته فیلم کاستیهایی هم داشته است که از جمله آنها میتوان به خوب درنیامدن لهجه در برخی بازیگران فیلم و نیز کشدار شدن ریتم فیلم بخصوص در یکسوم آخر آن (با توجه به اینکه زمان فیلم کمی بیشتر از ۲ ساعت است) اشاره کرد.
● نگاهی به فیلمهای میرکریمی
کسانی که فیلمهای قبلی رضا میرکریمی این کارگردان ۴۵ ساله سینما را دنبال میکنند، همیشه این نگرانی را داشتهاند که نکند فیلم بعدی او به خوبی فیلم قبلیاش نباشد. از کودک و سرباز تا فیلم جسور زیر نور ماه، ازخیلیدور ، خیلینزدیک که سطح توقع و معیار سینمای متعهد ایران را بشدت بالا برد تا به همین سادگی. حالا با دیدن «یک حبه قند» باور کردهایم که دیگر نباید خیلی نگران فیلمهای آینده میرکریمی باشیم.
تقی دژاکام
وبلاگ آب و آتش
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
فضای مجازی قتل هواشناسی تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران شهرداری
خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون مهاجرت مدرسه نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
رژیم صهیونیستی غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید عبدالله ویسی سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل عکاسی ناسا
ویتامین چای کاهش وزن توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب