جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

دردآوردی به نام «دردی به نام من» از هادی حسینی نژاد


دردآوردی به نام «دردی به نام من» از هادی حسینی نژاد

ترآنه را نامی دخترانه خوانده اند که به معنی شعر و آهنگی است که خواننده آن را تحت قواعد موسیقیایی اجرا کرده باشد

زندگی چتر نیست / پناهگاهی است بی سقف ....؟! عابدین پاپی"

ترآنه را نامی دخترانه خوانده اند که به معنی شعر و آهنگی است که خواننده آن را تحت قواعد موسیقیایی اجرا کرده باشد . به دیگر بیان هر شعری که قابلیت موسیقیایی داشته باشد را ترانه دانسته اند که البته خیلی از شعرها قابلیت ترانه شدن را ندارند که بهتر بود هر هنر کلامی را که قابلیت موسیقیایی و اجرا می داشت را ترانه می گفتند . واژه ی ترانه در قدیم الایام بنابر شواهد و قرائن موجود در متون قدیمی به معنی رباعی بکار می رفته و در معنایی دیگر که از قدما اقتباس شده ، به هر تصنیفی که سه گوشه داشته باشد ، ترانه گفته اند . علاوه بر این مفاهیم درقدیم واژه ی ترانه را گاه در معناهای سرود ، نوا و نغمه نیز مستفاد دانسته اند . ولی صاحب نظران در دوران معاصر ، تطور در زبان ساختاری و زبان محتوایی را بر اساس زمان و مکان و شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه درترانه ها ،لازم دانسته اند به گونه ای که قافیه بودن و سازگار بودن شعر با عروض دیگر از پیش شرط های ترانه بودن یک شعر را تجویز نکرده اند . بن مایه ی ترانه ها معمولا توده ای و عامیانه و احساسی است و البته دارای سه شاخک معنایی اعم از عاشقانه ، اجتماعی و انتقادی است که با زبانی ساده و نرم توسط ترانه سرا برجسته می شود . بارمعنایی یک ترانه توام با فراق ، غربت عشق ، محبت ، دشمنی ، دادخواهی ، مبارزه با ظلم و ستم ، آموزش ، گلایه و دردمندی است و این موارد به عنوان موضوعات اصلی در ترانه به شمار می آیند . با دیرینه شناسی این هنر در می یابیم که هنوز هم این موضوعات که ذکر آن رفت به عنوان جلو دار در ترانه خودنمایی می کنند و صیرورتی در روند روبه رشد ترانه باالتفات به تغییر زمان مشاهده نمی شود . پیشینه ی این هنر کلامی در زبان پارسی به متون ساسانی باز می گردد و خسروانی هایی که به "باربد" منسوب است .( موسیقی دان و بربت نواز ( بربط = عود )دربار خسرو پرویز بوده که اشعارش را با ساز می نواخته و می خوانده است ) . لذا شاید خنیاگران ( موسیقی دانان ) که در دربار خسرو پرویز بوده اند نیز از همین بستر بسط و گسترش یافته اند . شاید بتوان گفت خنیاگر به معنی کسی باشد که گرایش به مطربی داشته و مطرب نواز بوده است . بنابراین اغلب مطرب ها و در برخی گویشهای محلی" لوطی ها" از تبار همان خنیاگران هستند که اغلب نیز توان ترانه گویی و شعر سرآیی را داشته اند . ویژگی یا خصایص ترانه این است که کلامی سهل و ساده می باشد . ترانه با ساده ترین واژه ها و عبارات و تصاویر و با استفاده از فضاهایی به دور از پیچیدگی و تکلف به معنا دست می یابد و می توان چنین پنداشت که دشواری ترانه در همین سادگی زبان و بیان آن نهفته است . از دیگر ویژگی های ترانه این که ترانه سرا کارش مردم شناسی است و مردم شناسی با آداب و رسوم و سنن و آیین و باورها و گویش و لهجه مردم سر و کار دارد و بیان این مفاهیم با زبانی ساده صورت می گیرد ولی شعر به نحوی مردم را علاوه بر مردم شناسی بلکه جامعه شناسی هم می کند و این مهم را با گونه های زبانی انجام می دهد . گفته اند که اگر موسیقی و شعر را به دو دشت سرسبز که ازهم دور مانده اند ، تشبیه کنیم ، ترانه مانند پلی است که زمینه را برای پیوند این دو میسور می سازد . بنابراین اگر چه ترانه با موسیقی و شعر پیوند ساختاری و محتوایی دارد ولی فی نفسه دارای قالب و زبانی مجزاست و مهمترین تفاوت آن با شعر و موسیقی در ساختار و لحن آن می باشد . شما وقتی یک رباعی یا دوبیتی را باترانه مقایسه می کنید شاید در زبان و وزن و یا احیانا" بیان در جهت تمیز دادن با مشکل مواجه گردید ولی با تمیز دان لحن بین این موارد ، این مشکل مرتفع می شود چه این که درون مایه ی ترانه با لحنی عامیانه و واژگانی مردمی عجین خورده است . به هر روی این مقدمه چینی در جهت تعیین چارچوبی بود که در فضای معنایی این هنر کلامی لازم به دید می آمد و طبعا" بدون تعیین کردن طول و عرض برای یک اثر در جهت تاختن در همان میدان اثر ، نمی توان به خروجی قابل تاملی دست یافت . لذا یکی از این ترانه سرایان در دوران نوین هادی حسینی نژاد است که مجموعه ای را بانام "دردی به نام من "به چاپ رسانده است . دردی به نام من نام آوردی است که حسینی نژاد برای مجموعه ترانه هایش گزینش کرده است . این مجموعه دومین پرسه های شاعر از واژه ی درد بوده که در کنه وجودی هر انسانی نهفته است اما گشتاوردهای شاعر در دنیای درد با چشم دیده های عموم در تفاوت است. با جامعه شناسی معرفت این اثر در می یابیم که مهمترین پارامتر معیارمند شاعر در حوزه معرفت " پایگاه طبقاتی " وی می باشد و بی گمان دل سروده های حسینی نژاد نیز از لایه های زیرین پایگاه طبقاتی خود نضج و به ترآوش می رسند . به دیگر بیان شاعر در این مجموعه سعی بر آن دارد تا که بخشی از خیزابه های نگاه مند و شاعرانه ی خود را از گویش های سهل و ساده ی محاوره ای و فولکلوریک مردم اقتباس و در قالب ترانه به مرحله ی آفرینش برساند . لذا می توان گفت شاعر در این مجموعه نوعی عجین شدن با زبان ساده ی ترانه را در زوایایی برقرار می سازد و در زوایایی نیز همگن و همگام با زبان ساده ی ترانه نوین نیست چه این که تطور زبان شاعر در جهت آفرینش واژه هایی نوین گرچه د رابعادی موفق نشان می دهد اما در زوایایی هم توفیقاتی حاصل نمی شود . ولی این را هم نیاید نادیده گرفت که بن مایه ی ترانه های حسینی نژاد بیانگر دردمندی به اجتماع و طبقه خود می باشد و در اصطلاح جامعه شناسی شاعر نمود ساز نیست بلکه دارای" بود طبقاتی" است و اگر چه ترانه های ایشان به دوبخش ترانه ی کلاسیک و ترانه ی نوین منقسم می شوند ولی شاعر در هر دو بخش معانی و مفاهیمی دردمند را به تصویر می کشد . این مجموعه در سال ۱۳۹۲ توسط انتشارات نگاه به زیور چاپ آراسته شده و در اختیار عموم قرار گرفته است . مهمترین مفاهمه ای که در اثر می تواند موضوع را با محتوا کلاف بخشد و تصویری معنا محور را برای مخاطب به منصه ی ظهور برساند طرح روی جلد مجموعه است . اغلب طرح های امروزه بدنبال ساختارشکنی معنا هستند و به عنوان جهشی توسن وار در عرصه ی متن اثر ، می تازند ،اما این روند که ذکر آن رفت در طرح روی جلد این مجموعه به دید نمی آید و می توان نوعی همگون سازی را در طرح و محتوای اثر دریافت .

چه این که طرح روی جلد اثر با طرح پشت جلد اثر که دوبیت از ترانه ای از شاعر بوده ، را می توان مصداقی بارز از همخوانی طرح و متن برشمرد . و دیگر رویا ها و درد واره هایی است که شاعر در جهان بینی خود مجهول و بی مفهوم می بیند اما بدنبال دریچه هایی روشن در جهت رهایی ازاین تاریکی است . اثر شامل ۶۰ ترانه می باشد که تقریبا در قالبی ماکسی مالیزم سروده شده اندکه این اشعار از درون مایه ای عاشقانه ، اجتماعی و انتقادی بهره می جویند . با التفات به روند معنایی ترانه که بر محور عشق ، گلایه و در ابعادی دردمندی در حرکت است این شبیه گویی ها نیز هنوز نه در فرم و نه در محتوای ترانه تبدیل به مبدلی فرارونده نشده اند ولی در این اثر می توان با آفریده هایی نو تصادم داشت که بیشتر دارای کارکردی انتقادی و فریاد محورند . با نگاهی جامعه شناسی در می یابیم که شاعر در نحوه ی ارتباط با مردم از کارکترهای عشق و درد بیشتر بهره می گیرد و اکثر دیالوگ ها نیز بر محور این دو در حرکتند . دیالوگ سازی های شاعر در شعر گاهی به سمت خود آگاهی جامعه سوق داده می شوند و گهی هم من فردی شاعر شعر را به سمت خود گویی سوق می دهد . منولوگ های دو جانبه نیز در اشعار شاعر بی بدیل نیستند چرا که می توان در جای جای اثر رگه هایی از هنر منولوگ را به دیده آورد و درون مایه ی این منولوگ ها نیز گاهی عاشقانه است و گاهی هم درد و رنج . نمونه:

اشک های بی حرمت من

صورتم تر نکنین

تلخی خاطراتم

با گریه بیشتر نکنین

می توان گفت مهم ترین دیالوگ هایی که شاعر در این مجموعه برقرار می سازد ، دیالوگ های چند جانبه اند که بر محور عشق ، امید ، درد و اجتماع خودی را نشان می دهند . شاعر در این دیالوگ سازی ها گاهی از معشوق می گوید و گهی هم از درد وطن و مردم سخن می راند که نمونه های ذیل مبرهن می نماید .

دیالوگ با عشق :

غزل می ریزه از چشمات

لب از لب بسته هم باشی

نگات اعجاز بارونه

روبوم خشک نقاشی

توکه پلکات می بندی

جهانم زیر رو می شه

زمین وارونه می چرخه

زمان بی آب رو می شه

منولوگ با درد :

اشک های بی حرمت من

صورتم تر نکنین

تلخی خاطراتم

با گریه بیشتر نکنین

با این همه دربه دری

نمک رو زخمم نپاشین

واسه یه بارم که شده

تو چشمای من نباشین ....

دیالوگ با امید :

آهای آهای خبر دار !

کی خوابه و کی بیدار

کی مرده و کی زنده س

توکوچه و تو بازار

آهای آهای زمونه

حرفای عاشقونه

پنجره رو واکنین

عشق اومده بمونه

دیالوگ با اجتماع :

از صب تا شب ما آدما

به فکر زنده موندنیم

اما چرا نمی تونیم

یه لحظه زندگی کنیم ؟

یکی دلش نذری می خواد

یکی به درد پر خوری

یکی پی ی یه لقمه نون

یکی تو کار نون بری

در واقع شاعر در ترانه هایش همراه جامعه می شود و تلنگری به زبان ترانه می زند تا که به کارکردی کارآمد از زبان امروز دست یابد . با توجه به قالب نو و فرمیکال بودن و سادگی زبان که دراین اثروجود دارد ، می توان شاعررا در رساندن پیام به مخاطب موفق دانست . اگر چه بحث تازگی زبان درترانه نیز ملاک است ولی هر شاعر ی برای طبقه ی خود می سرآید و از نگاه جامعه شناسی به صاحب این اثر ایرادی وارد نیست . پایگاه طبقاتی شاعر در شکل گیری زبان ، بیان و لحن آن تاثیر بسزایی دارد و در این مجموعه شاعر مدغدغ وضعیت موجود در جامعه است و به سهم خود بدنبال برون رفت از آسیب های اجتماعی است . بنابراین با قیاس یک ترانه سرا در پایگاه طبقاتی دیگر می توان به متفاوت بودن زبان شاعر پی برد . لذا اگر چه صنعت واژه گزینی در ترانه های حسینی نژاد نمادی کلاسیک دارند و کمتر به سمت واژه های امروزی سوق می یابند ولی شاعر از اصل و نسب معنا بدرو نیست و به خوبی این فرآیند مفهومی را تشریح می کند . شاعر دراین مجموعه حول محور مربعی متساوی الاضلاع می چرخد که این مربع همانطور که متذکر شدیم ، شامل عشق ، امید ، درد و اجتماع است و این موضوعات نیز از ارکان اصلی ارگانیسم هنر ترانه به شمار می آیند . دیگر موضوع جامعه پذیری و فرهنگ پذیری اثر می باشد که باتوجه به بینش اجتماعی شاعر و رعایت چارچوب ها توانسته به اثر گرایشی فرهنگ پذیر بدهد و همین رون نیز وی را جامعه پذیر ساخته است . چه این که ترانه های حسینی نژاد با توجه به فرم و محتوایی که دارند قدرت همگامی با آهنگ و موسیقی را در جهت ساخت و پرداخت به اثبات میرسانند . مهمترین مفاهمه در نیل به فرهنگ پذیری یک اثر تاثیر اثر بر جامعه و تاثیر جامعه بر اثر می باشد که این دو فاکتور را می توان در اشعار شاعر یافت کرد .

ونکته ی گوشزد وار به شاعراین که ارتباط شعر و به اصطلاح شعریت و شاعرانگی با "ترآنه"همچنان بر قوت خود باقی است و این موارد از مولفه های هنر ترانه قلمداد می شوند ، لذا محسوس است که شاعر دربرخی موارد در مجموعه با زبان محاوره ای و مردمی بیشتری به ترانه سرآیی می پردازد اما با بهره گیری بیشتر از برخی صناعات ادبی ازقبیل : تضاد ، پارادکس، استعاره ، نماد ، ایهام و آیرونی کلام می تواند زبان و هنر شعرش را بروزتر کند .

نمونه دوبیت ذیل از ترانه سنگ صبور :

مجنونم و دل زده از لیلیا

خیلی دلم گرفته از خیلیا

نمونده از جوو نیام نشونی

پیر شدم پیر تو ای جوونی

عابدین پاپی