جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
شهامت خود بودن
آیا اولین باری که تصویرخود را در آیینه دیدید، به یاد دارید؟ آن کودک دو ساله معصوم را که با باقیمانده خمیر دندان دور دهانش از پشت آیینه به شما لبخند میزد به یاد دارید؟ بله، این تصویر شماست. شما، خود شما، خود خودتان؛ بازتابی از شما و رنج شما...
کودکان شیرخوار فاقد ظرفیت خودآگاهی هستند اما بین ۱۸ تا ۲۴ ماهگی نسبت به افکار، هیجانات و احساسات خود هوشیار شده و با این سوال روبهرو میشوند که کدام یک از آنها را بیشتر در زندگی خویش به کار بندند.
برای بسیاری از افراد امروزی، نخستین شوک خودشناسی زمانی حادث میشود که فرد درصدد شناخت خویشتن واقعی خویش و تطابق با شخصیتی که جامعه آن را معتبر میداند، برمیآید. اشتیاق برخورداری از اعتبار در تمام سنین و در سراسر زندگی با ماست و جستجوی کار، روابط، بازی و عبادت ما تابع چنین اعتباری است.
نوجوانان و جوانان در معاشرت با دوستان، انتخاب مد لباس و سبک آرایش، نوع کار و تفریح، برقراری روابط بین فردی و انتخاب محل تجمع، سکونت یا رفت و آمدشان به دنبال این هستند که چه چیزی برازنده آنهاست و چه چیزی به آنها نمیآید.
میانسالان الزام بیشتری به تطابق انتخابهایشان با خودپندارهشان و نیز با دوره زندگی، جامعه، اعتقادات و خانوادهشان دارند. سالمندان براساس شخصیت واقعی که برای خودشان پذیرفتهاند، با حسرت یا رضایت به انتخابهای زندگیشان نگاه میکنند. شاخصهای اعتبار، به خوبی تعیینکننده نوع نگاه ما به دیگران است.
شناخت خویشتن واقعی خویش از مبانی اصلی سلامت روان است. اعتبار به بسیاری از مظاهر سلامت روانی مانند امید و سرزندگی، اعتماد به نفس و مهارتهای سازش وابسته است. برخی از متخصصان اقدام براساس خویشتن واقعی خویش یا خوداتکایی را در کنار صلاحیت و احساس وابستگی، به عنوان یکی از مبانی سه گانه ارتقای سلامت روان میدانند. آنها معتقدند که باید تفکر بودن یا نبودن را کنار گذاشت و به سوی بودن، وابسته بودن و شایسته بودن حرکت کرد اما نقطه شروع چنین حرکتی خودشناسی است.
البته به نظر میرسد فرهنگ معاصرمان به طور فزایندهای بسیاری از ایدههای موجود در زمینه برخورداری از یک خویشتن واقعی و نیرومند را به تمسخر میگیرد.
تب روزافزون جراحیهای زیبایی، استفاده از داروهایی که به ما ظاهر و خلق دیگری میبخشد و وفور استفاده از محصولات آرایشی برای دگرگون کردن ظاهرمان بدون توجه به تلاش برای اتکای به خویشتن واقعی خویش، نشانی از این تمسخر است.
تلاش همگانی برای نشان دادن هویت دیگری از خویشتن، خطرناک است. استروییدها، داروهای محرک، دوپینگهای علمی و ورزشی ابزارهای مورد استفاده ما برای برخورداری از هویتی جدید و شاید اعتباری بیشتر است.
در چنین شرایطی همرنگ جماعت شدن،در اولویت قرار میگیرد و در این بازاره مکاره سرعت و ریا، بیش از هر چیز صداقت است که قربانی میشود. در این فرهنگ تقلید و ریا، خویشتن واقعی شما باید برای اثبات خود مبارزه کند.
تصور جامعهای که درآن بخشی از مردم پشت نقابی پنهان شدهاند تا چهره دیگری از خویش به نمایش گذارند، سخت است. در چنین جامعهای، روابط بین فردی، کاری، تجاری، سیاسی و هر اقدامی که در چارچوب اعتماد متقابل پیریزی میشود، دچار اشکال میگردد. صداقت، شیراژه برقراری روابط بین فردی سالم است. وقتی یک یا هر دو سوی یک رابطه بین فردی، نقابی بر چهره دارد که ماهیت درونی او را پوشانده، چگونه میتوان برای حال و آینده برنامهریزی کرد؟ چگونه میتوان برای زندگی، تحصیل، کار و تجارت شریکی جست؟ چگونه میتوان به دیگری اعتماد کرد؟
در چنین بازاری فقط افراد دچار اشکال نمیشوند، قربانی اصلی جامعه است؛ جامعهای که مبانی اعتماد آن دچار خدشه شده است و سرمایه اجتماعیاش کاهش یافته است. در قربانگاه صداقت و اعتماد؛ این سرمایه اجتماعی است که کاهش مییابد و خشونت است که زاده میشود؛ خشونت علیه خود، علیه دیگری و دیگران. اینگونه است که نقابی که به چهره میزنیم تا بر اعتبارمان بیافزاید، نه تنها اعتبار ما بلکه اعتبار دیگران و جامعهای که در آن زندگی میکنیم را با چالشی بزرگ روبهرو میسازد.
در چنین جامعهای دوست یافتن، دوست ماندن و دوستتر شدن مشکل است و معلوم نیست چگونه باید دستی که به سویمان دراز میشود، بفشاریم؛ دستی که نمیدانیم دست دوستی است یا خیانت و چشمانی که نمیدانیم، برق محبت دارد یا برق شیطنت، و تردیدی که ما را از خود، از هم و از دیگران دورتر و دورتر میسازد و شکافهایی که عمیقتر و عمیقتر میشود.
هر چند که تصور زندگی در چنین جهانی سخت است اما با یافتن قدرت درون، با پایبندی به صداقت، با اصرار بر نزدیکی بیشتر و بیشتر قلبهایمان میتوانیم بر زندگی با شک و تردید فایق آییم و نقابهایمان را به کناری بگذاریم تا دوباره آن کودک دو ساله معصوم را در آیینه ببینیم حتی اگر دور دهانش کف خمیر دندان باشد.
هویت تقلبی، اپیدمی دوران ماست.برخی از مردم عمیقا احساس میکنند که آنگونه که هستند، زندگی نمیکنند و این در حالی است که خویشتن واقعی، عمیقترین ابعاد وجودی آنها در این جهان است و درماندگی حاصل از فراموشی آن غیرقابل جبران است.
هفته سلامت روان آمد و رفت. نمیدانم بخش سلامت کشورمان برای مبارزه با اپیدمی هویتهای تقلبی و ترویج صداقت (حداقل با خویشتن خویش)، برنامهای دارد؟ یا در پیشگیری از انواع آسیبهای اجتماعی و روانی شایع در کشور به این موضوع توجه میکند یا نه؟ اما حداقل میتوانم از خود و از شما بخواهم که لااقل با خودمان صادق باشیم و از چنین صداقتی نترسیم که دروغگویان با خسارتهای زیادی روبهرو میشوند.
حداقل با خود صادق باشید. این سالمترین شیوه زندگی است.
دکتر شهرام رفیعیفر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست