شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
مجله ویستا

قانون هماهنگی


قانون هماهنگی

طبیعت سراسر هماهنگی است . موفقیت یعنی پیشبرد تمامی جنبه های زندگی به طور هماهنگ . ما دارای ابعاد گوناگونی هستیم . بعد جسمی ، روحی و معنوی و فرهنگی ، مالی ، تفریحی و ... باید تمام این …

طبیعت سراسر هماهنگی است . موفقیت یعنی پیشبرد تمامی جنبه های زندگی به طور هماهنگ . ما دارای ابعاد گوناگونی هستیم . بعد جسمی ، روحی و معنوی و فرهنگی ، مالی ، تفریحی و ... باید تمام این جنبه ها را با هم جلو ببریم . هنرمندانه زیستن یعنی تمام ابعاد زندگی را با هم پیش بردن .

فرا گرفتن از مشکلات زندگی

همه ما در زندگی معمولا با بیماری ، درد ، مشکلات و موانع ، اندوه ، ترس ، رنجش و بی عدالتی هایی مواجه می شویم . معمولا دوست داریم مشکلات هر چه زود تر بر طرف شوند و اغلب به راه حل هایی سطحی نظیر میگساری ، مسکن ، آرام بخش یا خواب متوسل می شویم . در اینجا شیوه متفاوتی را برای نزدیک شدن به این تجارب نا خوشایند پیشنهاد می کنیم .

ما همه دوست داریم شاد ، تندرست و همساز با خود و پیرامونمان باشیم . اما در واقع تعداد بسیار انگشت شماری از ما در چنین حال و هوایی زندگی می کنند . یک دلیلش این است که ما بر مبنای قوانین بنیادین طبیعت زندگی نمی کنیم . هنگامی که هماهنگ با این قوانین طبیعی زندگی کنیم ، هماهنگی نیز تجربه می کنیم .

جانوران و گیاهان ناخود آگاه در جریان هماهنگی قرار دارند . انتخاب دیگری ندارند . ولی انسان دارای اراده آزاد است تا یا با قوانین زیستن هماهنگ جریان می یابد و یا آنها را نادیده می گیرد . نتایج هر دو انتخاب معلوم است .

« من » مان ما را از جهان جدا می کند

طبیعت بر خلاف انسان « من » ندارد . « من » یا مجموعه شخصیتی مان زیبایی طبیعی درون مان را می پوشاند . چون زیبایی درونی مان را احساس نمی کنیم ، سعی می کنیم که با تزئین یا دستکاری تن و شخصیت مان به طرق مختلف ، به شکلی سطحی زیبا شویم . بی خبر از نیرو ، عشق و زیبایی درونمان بی هیچ قصدی خود را از جریان زندگی دور می کنیم . در تلاش برای محافظت از خود و خانواده مان ، اغلب علاقه و پیوند خود را با کسانی که بیرون از محفلمان هستند از دست می دهیم . این فقدان اتحاد و یگانگی یکی از دلایل اصلی نا هماهنگی در سطوح شخصی و اجتماعی است .

همچنین به دلیل شک کردن به ارزش و شایستگی خود ، در پی عشق و تائید دیگران هستیم و آن هم اغلب به شیوه هایی که به بهای از دست دادن سلامتی و رضایت خاطر راستین مان تمام می شود .

معنای جریان داشتن هماهنگ با قوانین طبیعی این است که در دو جهت بنیادین حرکت کرده شود :

۱) در جهت کشف نیروی بالقوه ی الهی درون مان

۲) در جهت احساس یگانگی و مهر عالم گیر

مدرسه زندگی

زندگی فیزیکی ، حالت تن مندی است که برای فراگیری دو درس بنیادین یاد شده در آن حلول می کنیم . زندگی مدرسه ای است که در آن در مسیری که از جهل و نادانی به اشراق و از حس جدایی و ترس تا یگانگی و عشق ادامه می یابد ، راه می پیماییم .

زندگی ساز و کارهای پسخور کاملی دارد که هر گاه از این قوانین طبیعی دور شویم به یاری تکانه های ناخوشایندی نظیر ناخوشی ، درد ، ستیز یا نا هماهنگی ، ما را از آن با خبر می کند . هنگامی که در مسیر تکامل قرار داریم ، احساسات درونی مثبتی را تجربه می کنیم که به ما علامت می دهند که در مسیر درست و در جهت درست قرار داریم . از این گذشته اگر در روند رشد به ایستایی و رکود برسیم یا وقتی که صرفا نیاز به حرکت داریم ، تکانه هایی را تجربه می کنیم که برانگیزاننده تغییرند .

قانون طبیعی ما ، قانون ارتعاش همدلانه است که ما را نسبت به هر آنچه که همساز با جهان درون مان است جلب می کند . یعنی با جهان باورها ، نیازها ، ترس و عواطف دیگر ، خواستها ، انتظارات ، رفتارها و انتخاب های گذشته و حال مان . این قانون همچنین نوعی روند بازتاب آیینه ای نظیر « قانون علت و معلول » یا بنا به فلسفه شرقی ، قانون کارما را در بر می گیرد اما منحصر به آن نمی شود . در انجیل به این قانون اغلب با عبارت « هر آنچه بکاری ، برداشت می کنی » اشاره می شود .

باورها و عواطف کنونی مان

بازتاب باورها ، عواطف و رفتارهای فعلی مان از سوی دیگران و زندگی به ما بازگردانده می شود . باید در شیوه های درک و دریافت زندگی و واکنش به آن در لحظه کنونی سازگاری هایی به وجود آوریم .

درس های انتخابی

شادی ، خرسندی و آرامش درون نشانه هایی است که به ما می گویند در مسیر درست قرار داریم . ناکامی ، ناخرسندی و بیقراری ذهنی نشانه های گیر کردن و گویای آن است که در مسیر نادرست قرار داریم یا باید درس تازه ای بگیریم .

بنابراین ، هر گاه ناشاد ، ناخرسند یا در ستیز با خود یا دیگران هستیم ، این پیام را از زندگی می گیریم که زمان تغییر فرا رسیده است .

فرصتهایی برای رشد معنوی

روند رشد یا تکامل همیشه روند تغییر است . کهنه باید بمیرد تا جا برای رشدجدید باز کند . زندگی جریان مداوم دست کشیدن از عادت ها و شیوه های کهنه زیستن ، احساس کردن و تفکر است . شاید پیام های حوادث زندگی می کوشند به ما بگویند که باید عادت های خود را تغییر دهیم .

ممکن است هدف تجربه های ناخوشایند تشویق ما باشد تا کمترخود مدار باشیم یا بیشتر حالت درونی دیگری را درک کنیم تا بتوانیم هماهنگی مورد نظرمان را بیافرینیم .

چگونه از مشکلات زندگی استفاده کنیم

دشواری ها و آزمون ها مانند آن وزنه های وزنه برداری است که به وزنه بردار کمک می کند تا قدرت عضلانی خود را رشد دهد . با تمرین قدرت درونی خود در مقابل این چالش ها ، عضلات عاطفی ، ذهنی و معنوی خود را تکامل می بخشیم . از لحاظ عاطفی نیرومند تر ، از لحاظ ذهنی مثبت تر و از لحاظ توانایی خود در روبرویی با هر وضعیت ممکنی ، دلگرم تر می شویم .

در اینجا به برخی از مفاهیمی می پردازیم که می توانند به ما کمک کنند تا به یاری تجارب زندگی رشد کنیم .

زندگی را به صورت یک مدرسه ببینیم .

هر تجربه ای ، درسی است برای یاد دادن چیزی در باره ی خودمان .

زندگی درست همان درسهایی را به ما می دهد که در هر لحظه بدان نیاز داریم .

بر این باور باشیم که « هیچ مشکلی بدون هدیه ای در دستان خود ، به سراغ ما نمی آید . »

تعیین تغییراتی که لازم است در عادت های زیست و تفکر خود بدهیم تا از این مشکل آزاد شویم یا در مواردی در یابیم که در واقع مشکلی وجود ندارد .

تصمیم گیری در باره چگونگی به وجود آوردن این تغییرات تا بتوانیم یک بار دیگر آرامش ، سلامتی و هماهنگی را در زندگی تجربه کنیم .

پذیرفتن این مساله که فقط خود ما می توانیم این مساله را حل کنیم .

غلامحسین ریاحی