جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
تحلیل اقتصادی مکانیسم های کاهش دهنده یادگیری
![تحلیل اقتصادی مکانیسم های کاهش دهنده یادگیری](/web/imgs/16/138/t6awg1.jpeg)
تاثیر پرتعداد شدن کلاس در آموزش عالی هنوز به درستی معلوم نیست. این نوشته قرار است این اثر را بر بهرهوری دانشجویان در امتحانات با مقایسه دانشجویان یک کلاس و درسهای ثابت در دو حالت کمتعداد و پرتعداد بسنجد. در تغییر از یک کلاس ۵۶ نفره به کلاسی ۸۹ نفره، کاهش ۹ درصدی نمرات در مورد یک دانشجوی فرضی مشاهده میشود. این اثر به تقریب در میان ۱۰ درصد بالای کلاس، چهار برابر میشود.
ساختار آموزش عالی شدیدا در مرکز توجه حلقههای آکادمیک و همچنین سیاسی است. تحقیقات اخیر بر اهمیت آموزش عالی در پرورش رفتارهای مثبت محیطی در کارخانهها، (moretti ۲۰۰۴) در بازارهای کار محلی(glaeser و همکاران ۱۹۹۲) و در رشد و توسعه اقتصاد(Aghion و همکاران ۲۰۰۷) پای فشردهاند. در همین زمان بیشتر کشورهای عضو OECD [سازمان همکاری و گسترش اقتصادی]سیاستهایی را پذیرفتند که موجب افزایش هیجانی ثبتنام در دانشگاهها در طول دهه گذشته شده است. متوسط رشد سالانه ثبتنام در دانشگاه در کشورهای عضو OECD در طول سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ بالای ۴ درصد بود. در بریتانیا این رشد در هر دو سطح کارشناسی و بالاتر و در میان فهرست گستردهای از دانشگاهها همانطور که در نمودار ۱ میبینید، رخ داده است. بریتانیا در حقیقت در پایینترین سطح رشد ثبتنام در میان کشورهای عضو OECD است. برای مثال ایالات متحده آمریکا افزایش رشد بالای ۳۰ درصد را در طی سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ تجربه کرده است.
چنین افزایش هیجانی در ثبتنام به ناچار منجر به مواجهه دانشجویان دانشگاه با کلاسهای شلوغتر میشود. اثر شلوغی کلاس بر آموزش عالی به درستی شناخته نشده است.
مقالاتی که درباره اثر شلوغی کلاس بر مقاطع ابتدایی و دبیرستان انتشار یافته است راهنماییهای مفیدی ارائه میدهند(krueger۱۹۹۹, Angrist and Lavy ۱۹۹۹, Hoxby ۲۰۰۰) اما به طور معمول شلوغی کلاسهای دانشگاه نسبت به دو مقطع دیگر بیشتر است و ممکن است اندازه کلاس از طریق فرآیند دیگری بر دانشجویان اثر بگذارد. اگرچه آموزش عالی شامل خودآموزی بیشتری نسبت به مقاطع ابتدایی و دبیرستان است، اما اندازه کلاس همچنان استوار در صدر دستور کار سیاستگذاری قرار دارد و استادان و دانشجویان، هر دو را درگیر کرده است.
● استخراج اثرات اندازه کلاس از تغییرات نمره دانشجویان
برای بررسی این سوال، ما اثر اندازه کلاس را بر نمرات پایانی دانشجویان دوره کارشناسی در یک دانشگاه برجسته بریتانیا در طی سالهای ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۴ را مورد توجه قرار دادیم(Bandiera و همکاران ۲۰۱۰). چون دیدیم که دانشجویان یکسانی در کلاسهای با اندازههای کاملن متفاوتی حضور داشتهاند، ما اثر اندازه کلاس بر بهرهوری در امتحانات دانشجویان را با مقایسه بهرهوری دانشجویانی با خودشان در کلاسهای کوچک و بزرگ، برآورد کردیم. مهم است که تاکید کنیم به طور میانگین بسیاری از تغییرات در نمره دانشجویان به خصوصیات شخصیتی آنها و نه به اثرات دانشگاه برمیگردد. به طور میانگین، بهرهوری دانشجویان نمونه تنها در حدود ۷ درصد میانگین نمراتشان در میان درسها تغییر میکند. ما باید روشن کنیم که چه مقدار از این تغییر قابل اسناد به تغییر در اندازه کلاسی است که دانشجویان با آن مواجه بودهاند.
اثر اندازه کلاس بر بهرهوری دانشجویان، همانطور که انتظار میرفت، منفی است؛ دانشجویان در کلاسهای بزرگتر بدتر عمل میکنند. به عبارتی، یک دانشجوی مورد نظر نمرات کمتری در کلاسهای بزرگتر کسب میکند، در حالیکه هر چیز دیگری بدون تغییر است.
برای اینکه درکی از اهمیت این اثر داشته باشید، برآورد ما این نتیجه را در بر داشت که انحراف افزایشی استانداردی در اندازه کلاس نسبت به متوسط اندازه (یعنی رفتن از متوسط ۵۶ به ۸۹) کاهش نمرهای در حد ۹ درصد را در نمرات مشاهده شده دانشجویی مثالی به دنبال دارد. این برآورد به هر حال دو شکل مهم از ناهمسنخی را میپوشاند:
۱) اثر اندازه کلاس با تغییر اندازه کلاس، خود تغییر میکند.
۲) اثر اندازه کلاس در میان دانشجویان متفاوت تغییر میکند.
در اولین شکل ناهمگونی، اثر منفی اندازه کلاس بر موفقیت در امتحانات دانشجویان، تنها در بزرگترین و کوچکترین کلاسها، بزرگ و منفی است. در محدوده وسیعی از کلاسهای با اندازه متوسط، اثر اندازه کلاس را مشاهده نمیکنیم. مقادیر نشان میدهد که اگر تعداد متوسط دانشجویان کلاسی را از ۱۲ به ۲۵ افزایش دهیم، افت ۵/۱۲ درصدی را در انحراف استاندارد مشاهده میکنیم. بزرگ شدن از ۲۵ به ۴۵ نیز همین افت را در پی دارد. در مقابل این عدم تغییر در محدوده وسیعی از اندازه کلاسها، وقتی از متوسط ۸۰ به ۱۵۰ میرویم با افت ۲۵ درصد در انحراف استاندارد مواجه میشویم. اگر تغییر از کلاسهای خیلی کوچک (اندازه ۱۰) به کلاسهای خیلی بزرگ (اندازه ۱۵۰) باشد، قابلانتظار است که متوسط دانشجویان افت متناظر ۵۰ درصدی را در میان معدل کل نمراتی که از کل درسها کسب میکنند، تحمل کنند.
دومین شکل ناهمگونی شامل توانایی دانشجویان میشود. دانشجویانی که در بالای جدول نمرات قرار دارند، بیشترین اثر را از تغییر اندازه کلاس میپذیرند. اثر تغییر اندازه کلاس بر دانشجویان ۱۰ درصد بالای نمرات، چهار برابر دانشجویان ۱۰ درصد پایین است و در مقایسه با متوسط دانشجویان ۵۰ درصد بزرگتر است. این ناهمگونی در کلاسهای بزرگتر بهتر نمایان است و در محدودهای از کلاسهای با اندازه متوسط اصلا دیده نمیشود. این مساله نشان میدهد که دانشجویان با استعداد بالاتر بیشترین بهره را در موفقیت آکادمیک از هرگونه کاهش اندازه کلاس میبرند.
برای این که مکانیسمهای زیرین تاثیرگذار در تغییر اندازه کلاس را روشن کنیم، تحلیلهای ما از اطلاعات مربوط انتساب مدرسان برای کلاسها و شخصیت دانشجویان استفاده کرد. ما هیچ نشانهای ندیدیم که دانشکدهها به نحو هدفمندی اساتید متفاوتی را برای اندازه کلاسهای متفاوتی انتخاب کنند یا اعضای هیات علمی رفتارشان را در قبال کلاسهای با اندازه متفاوت تغییری دهند. این نشان میدهد که تدارک و ارائه درسها کاملا مستقل از تعداد دانشجویانی است که دارند درس میآموزند.
در مورد خصوصیات شخصیتی دانشجویان اثر اندازه کلاس با میزان توانگری دانشجویان تغییر چندانی نمیکند. بنابراین اگر کم شدن نمرات در اثر بزرگ شدن کلاسها ناشی از این بود که دسترسی به کتابخانه یا سایت کامپیوتر کم شده است، باید این اثر منفی در مورد کسانی که توانایی تهیه این لوازم را به صورت شخصی دارند، کمتر میبود. همچنین گویا اثر منفی با میزان آشنایی قبلی با دانشگاه، مثلن گذراندن دوره کارشناسی در همان دانشگاه یا آنچه در سیستم بریتانیا رواج دارد، چندان تغییری نمیکند. این طرحها بسته به مکانسیمهایی که بر اساس اطلاعات دانشجویان کار میکند، قابل تردید است. اطلاعاتی از قبیل میزان آگاهی دانشجویان به منابع محلی دیگر(مثلا کتابخانههای دیگر در همان منطقه) یا میزان شناختشان از خصوصیات هیات علمی، درسها و دانشکدهها.
● بحث و الزامات سیاستگذاری
در کنار پشت صحنه افزایش سریع آهنگ ثبتنام در آموزش عالی، تحلیلهای ما الزامات سیاستگذارانه مهمی دارد. اندازه کلاس در بهرهوری دانشجویان و خصوصا برای دانشجویان با استعداد، اهمیت دارد.
به هر حال کوچک کردن کلاسها همیشه راهحل موثر نیست و برای همه دانشجویان نیز به یک میزان تاثیر ندارد. کم کردن اندازه کلاسهای خیلی بزرگ (بالای ۱۰۰) میتواند راهحلی با اثرگذاری بالا بر رشد بهرهوری دانشجویان باشد. برای کلاسهای با اندازه بین ۳۰ تا ۱۰۰ کوچک کردن کلاسها به تقریب بیاثر است در حالی که کوچک کردن کلاسهای زیر ۳۰، میتواند موثر باشد ولی نه لزوما با تاثیری بالا. در این موارد باید به ورودیهای دیگر مساله توجه کرد و راهحلهایی پالودهتر و با اثرگذاری بیشتر را شناخت و نه راهحلهای بر اساس اندازهگیری صرفا عددی. برای رسیدن به این هدف مهم است که فهم بهتری از مکانیسمهایی که بین اندازه کلاس و بهرهوری رابطهای ایجاد میکنند، به دست آورد. اگرچه نسبت دانشجو به استاد در همهجا شاخص معمول مقایسات کیفی است، اما این مقدار میتواند در مورد کیفیت این محدوده متوسط از اندازه کلاس، مغشوش باشد. اگر مکانیسمهایی که دادههای ما دورش را خط میکشد، کنار بگذاریم، حداقل دو راه باقی میماند که بزرگی کلاسها سبب کاهش بهرهوری میشود. اول تغییر رفتار دانشجوها مثل توجه و مشارکتشان و دوم کاهش دسترسی به منابع مثل کتابخانه یا زمان مراجعه به استاد در ساعات اداری.
از آنجا که دانشجویان بااستعداد بیشترین تاثیر را از بزرگشدن کلاسها گرفتهاند، چنین نتیجه میشود که کلاسهای بزرگ، بیشتر موجب کاهش ارتباط بین استاد و دانشجو میشود. قابل انتظار است که دانشجویان بااستعداد لااقل بهاندازه دیگر دانشجویان بتوانند با بدتر شدن شرایط اولیه و اساسی کلاس کنار بیایند. به هر حال دانشجویان برتر کسانی هستند که بیشترین بهرهشان را (چه یادگیری و چه انگیزه یافتن) از ارتباط مستقیم با استادان میگیرند. بنابراین آنها کسانیاند که در پی کاهش ارتباط و کم شدن بازخوردهای مناسب، بیشترین بار را میکشند.
اورینا باندیرا، والنتینو لارسینیز، امران رسول
مترجم: یاسر میرزایی
منابع:
Aghion, P., L. Boustan, C. Hoxby, and J. Vandenbussche (۲۰۰۷), «Exploiting States’ Mistakes to Identify the Causal Impact of Higher Education on Growth”, mimeo, Harvard University.
Angrist, J. and V. Lavy (۱۹۹۹), «Using Maimonides’ Rule to Estimate the Effect of Class Size on Scholastic Achievement”, Quarterly Journal of Economics ۱۱۴: ۵۳۳-۷۵.
Bandiera, O., V. Larcinese and I. Rasul (۲۰۱۰), «Heterogeneous Class Size Effects: New Evidence from a Panel of University Students”, forthcoming, Economic Journal.
Glaeser, E. L., H. D. Kallal, J. Scheinkman, and A.Shleifer (۱۹۹۲), «Growth in Cities”, Journal of Political Economy ۱۰۰: ۱۱۲۶-۵۱.
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان ایران دولت چهاردهم پزشکیان محمدجواد ظریف انتخابات ریاست جمهوری دولت رئیس جمهور ظریف انتخابات ترور ترامپ رهبر انقلاب
هواشناسی تهران زلزله فرودگاه وزارت بهداشت بیمارستان پلیس سازمان هواشناسی اربعین قتل شهرداری تهران گرما
مایکروسافت واردات خودرو خودرو قیمت خودرو برق اینترنت قیمت طلا حقوق بازنشستگان دولت سیزدهم قیمت دلار بازنشستگان بازار خودرو
کربلا سینما اوشین سینمای ایران تلویزیون امام حسین فیلم بازیگر فرهاد مشیری سینمای جهان
دانشگاه تهران پرنده فضا
یمن رژیم صهیونیستی اسرائیل تل آویو دونالد ترامپ فلسطین آمریکا غزه جو بایدن ترامپ روسیه جنگ غزه
پرسپولیس فوتبال استقلال نقل و انتقالات لیگ برتر تراکتور لیگ برتر لیگ برتر ایران باشگاه پرسپولیس نقل و انتقالات سپاهان مهدی طارمی علیرضا بیرانوند
ویندوز ناسا اختلال جهانی خودروهای وارداتی کامپیوتر سامسونگ عیسی زارع پور مغز بریتانیا سرعت اینترنت موبایل فناوری
رژیم غذایی گرمازدگی چاقی کاهش وزن بارداری صبحانه گیاهان دارویی