یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مردی که خوب پیر شد


مردی که خوب پیر شد

محمدعلی کشاورز در این چند سال اخیر, بدخلق, غرغرو و گلایه مند است و در هر محفلی ظاهر می شود, لب به اعتراض می گشاید

محمدعلی کشاورز در این چند سال اخیر، بدخلق، غرغرو و گلایه‌مند است و در هر محفلی ظاهر می‌شود، لب به اعتراض می‌گشاید. اصلی‌ترین نکته‌ای که او معمولا در محافل و مجالس بر زبان می‌آورد این است که «دور، دور چشم‌سبز‌ها و چشم‌آبی‌هاست و کسی سراغ ما را نمی‌گیرد». البته حق هم دارد. او که در دهه‌های۶۰ و ۷۰ از پرکارترین بازیگران سینما و تلویزیون بود، اینک کم‌وبیش خانه‌نشین شده است و این برای بازیگری مثل او که عمری را بر صحنه یا جلو دوربین گذرانده، کشنده است. آنها که از سال‌های دور او را می‌شناسند، قدبلند، هیکلی اندک فربه و موهای افشانش را به یاد دارند. اما امروز از آن شکوه و جلال، تنها بلندای قامت مانده و بس. پیکرش تراشیده و لاغر شده و به سختی راه می‌رود. آیا این ضعف و فتور به دلیل سن و سال است؟ او اکنون ۸۱ سال دارد و این سن کمی نیست به خصوص برای یک بازیگر.

می‌دانیم که بازیگری در رده‌بندی مشاغل، جزو کارهای سخت و توانفرسا قلمداد شده و به همین دلیل آن را همپای کار در معدن ارزیابی می‌کنند. کشاورز ۵۰ و اندی سال از عمر پربرکت خود را صرف بازیگری کرده و این حرفه دشوار را با جدیت ادامه داده و طبعا باید بازنشسته شده باشد. ولی مگر هنرمند کارمند است که بازنشسته شود. هنرمندان دوست دارند تا واپسین نفس‌ها در حال خلق کردن باشند. کشاورز وقتی می‌بیند تلویزیون و سینما پر شده از پسرخاله‌ها و دخترخاله‌ها که تنها به مدد چشمان سبز و آبی‌شان زینت‌بخش سریال‌ها و فیلم‌ها شده‌اند، حق دارد دلخور باشد و اعتراض کند. آخر او از نسل درس‌خوانده‌های دانشکده هنر‌های دراماتیک است و کارنامه پرباری دارد که شامل فهرستی طولانی از نمایش، فیلم سینمایی و سریال‌های ماندنی می‌شود. ولی نسل امروز کمتر نشانی از آنها دارد و تنها با یکی، دو سریال او را به یاد می‌آورد. باید به یاد اینها آورد که او کار بازیگری را از دهه ۱۳۳۰ از تئاتر آغاز کرده و در آثار بزرگی مثل آنتیگون، بازی استریند برگ، چوب به دست‌های ورزیل، دایی وانیا، لبخند باشکوه آقای گیل، عاشق مترسک و نیویورک نیویرک (‌به کارگردانی خودش) بازیگر اصلی بوده است.

در سینما هم کارش را با بازی در یکی از نقش‌های اصلی فیلم مهم و ماندگار «شب قوزی» به کارگردانی فرخ غفاری آغاز کرده و در آثار درخشان دیگری همچون خشت و آیینه (ابراهیم گلستان) آقای هالو (داریوش مهرجویی) صادق کرده (ناصر تقوایی) رگبار (بهرام بیضایی) شطرنج باد (محمدرضا اصلانی) و صحرای تاتار‌ها (والریو زورلینی فیلمساز ایتالیایی) پیش از انقلاب آغاز کرده و با کهکشانی از آثار ماندگار در سینمای پس از انقلاب ادامه داده است که آشناترین‌شان از این قرارند: جعفرخان از فرنگ برگشته و کمال‌الملک (علی حاتمی) جست‌وجوگر (محمد متوسلانی) پول خارجی (رخشان بنی‌اعتماد) مادر و دلشدگان (علی حاتمی) ناصرالدین‌شاه آکتور سینما (محسن مخملباف) زیر درختان زیتون (عباس کیارستمی) و چند اثر دیگر. البته مثل هر بازیگر دیگری تعدادی هم فیلم متوسط در کارنامه‌اش دیده می‌شود که در مقابل انبوه آثار خوب، به چشم نمی‌آیند و اگر به اینها چند سریال ماندنی مثل دایی‌جان ناپلئون، آتش بدون دود، هزاردستان (‌به نقش شعبان استخوانی) سربداران، سلطان و شبان، پدرسالار و... را بیفزاییم برای برانگیختن حس احترام نسبت به این پیشکسوت گزیده‌کار کفایت می‌کند. او از نسل بازیگرانی است که از تئاتر به سینما آمدند و با حضور خود به این شاخه از هنر (بازیگری) شأن و اعتبار بخشیدند. اما هر کس حتی هنرمند هم به هرحال دوره‌ای دارد و باید جایش را به جوان‌تر‌ها بدهد. کشاورز نباید زیاد سخت بگیرد. این قانون زندگی است.

او باید خودش را جای کسانی مثل کرک داگلاس و سوفیا لورن بگذارد که روزگاری ستاره درخشان پرده‌های سینما در سراسر جهان بودند و حالا گوشه‌نشین شده‌اند و تنها دلخوشی‌شان حضور گاه به گاه در مراسم تجلیل یا اهدای جوایز است. بر عکس کشاورز باید از اینکه در زمان حیاتش همواره مورد احترام و تکریم مردم بوده به خود ببالد و سرافراز باشد که هنرش را به نان نفروخته است. باید امیدوار بود که حال و روزش بهتر شود و دوباره او را بر پرده سینما یا صفحه تلویزیون ببینیم، حتی اگر پیکری تکیده از وی باقی مانده باشد.

احمد طالبی‌نژاد



همچنین مشاهده کنید