سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

ملت ما آگاه تر خواهد شد


ملت ما آگاه تر خواهد شد

این روزهای اوایل تابستان یادآور نقش آفرینانی است که در سی و یک سال پیش آگاهانه در میدان آگاهی و شور و شعور در خیابان سرچشمه امیرکبیر تهران با صدق و صفا و صمیمیت وارد دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی شدند و

این روزهای اوایل تابستان یادآور نقش‌آفرینانی است که در سی و یک سال پیش آگاهانه در میدان آگاهی و شور و شعور در خیابان سرچشمه امیرکبیر تهران با صدق و صفا و صمیمیت وارد دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی شدند و از کثیر نفری که در محفل عشق حضور داشتند مربی جامعه و دبیر کل این تشکیلات الهی به همراه ۷۲ تن به شهادت رسیدند و ۲۷ نفر از آنها از قافله شهدا جا ماندند و برای رساندن پیامشان «بنیاد جهت» را ایجاد کردند که مخفف «بنیاد جانبازان هفتم تیر حزب جمهوری اسلامی است».

استادمان در سال ۱۳۰۷ به دنیا آمده بود و در هفتم تیرماه ۱۳۶۰ با یاورانش به شهادت رسید و ۵۳ بهار بیشتر عمر نکرد ولی عمری با برکت داشت و مدیریت در عمر کوتاهش مثال زدنی است که از دقایق زندگیش استفاده کرد و پاسخ دشمنان و حاسدان وخناسان را در عمل پاسخ گفت و دقیقه‌ای را برای جواب دادن به ابلهان صرف نکرد و واقعاً عاشورایی بود. حسینی بهشتی ما که گویا هر روزه این دعای عاشورائیان را می‌خواند:

«و ثبت لی قدم صدق عندک مع‌الحسین و اصحاب الحسین» تا اینکه به مشعوقش رسید و راست‌قامتان جاودانه تاریخ را معنا بخشید.

این مربی بزرگوار در کلاس و مدرسه و مرکز اسلامی هامبورگ آلمان کارهایش را خودش انجام می‌داد.

نمونه‌اش پرسشنامه‌ای است که به ایرانیان مقیم‌ هامبورگ و مسلمانان غیرایرانی نوشت تا در تکمیل و تنظیم برنامه‌های مربوط به فرزندان مسلمانان از آنها همکاری طلب کند یا صورت جلسه هایی را که با خط خودش می نوشت.

در تاریخ دوم آگوست ۱۹۶۵ میلادی با شرکت اعضای هیات امنای مسجد و مرکز اسلامی هامبورگ حدود چهل و نه سال پیش نوشته است که باز هم درسی برای من و شما و همه دست اندرکاران می تواند باشد.

لذا به بهانه‌ سی و یکمین سالگرد شهادتش از عکس و پوستر می‌گذریم و به محتوا می‌پردازیم چون دانشجویان و دانش‌آموزان و زنان و مردان فهیم ما، موضوع و مطلب و مغز کلام را می‌خواهند نه پوسته و ظواهر را.

سالی یک روز را که روزی به نام هفتم تیر (روزی که شهید شد) و بعد به هفته قوه قضائیه تبدیل شد.

حال حرفهایی را که از آیت‌الله شهید دکتر بهشتی مستقیما شنیده ام و یا از برخی افراد موثق همچون مرحوم حجت‌الاسلام مروی که رئیس دادگاه انتظامی قضات و عزیزان دیگر شنیده‌ام به عنوان شاهد مثال می‌آورم تا درسی برای همه به ویژه قاضیان و غازیان باشد چه در محکمه و چه در صحنه کارزار نظامی، علمی، فرهنگی، سیاسی و اجتماعی که می‌خواهند عادلانه عمل کنند و شعار عدالت بدهند، مد نظرشان قرار گیرد.

مرحوم حجت‌الاسلام مروی می‌گفت از طرف آیت‌الله دکتر بهشتی ماموریت یافتم به شهری بروم و دستور رئیس قوه قضائیه را در محاکمه‌ای علنی به او ابلاغ کنم. ایشان به من فرمودند به این آقای قاضی بگویید شما عزل می‌شوید به دلیل این که از عدالت خارج شده‌اید و به من گزارش شده است شما به هر جایی که می‌روید کیف‌دستی خود را به راننده خود می‌دهید تا پشت سر شما حرکت کند این خلاف عدل اسلامی است.

شما حق ندارید به انسانی که مسوولیت مشخصی به عنوان کارمند دستگاه قضا دارد تعدی کنید و بار خود را به دوش او بگذارید! این دستور قاطع ریاست دیوان عالی کشور را اجرا کردم و این موضوع برای همه عبرت آموز شد. اما چند جمله‌ای از این استاد متفکر، متعبد، مدیر و مدبر و به قول اروپائی‌ها که پس از‌ شهادتش گفتند: «نابغه سازماندهی قرن از ایران گرفته شد در حادثه روز یکشنبه هفتم تیر ۱۳۶۰ در حزب جمهوری اسلامی تهران». و اما چند کلامی از او را بازخوانی کنیم و تامل کنیم.

سخنانی از شهید بهشتی

۱- جامعه ما باید از حق دفاع کند، در مقابل باطل بایستد، بی‌تفاوت هم نباشد.

۲- امروز هم که سرنیزه در اختیار ماست، شعار ما، همان شعار گذشته است، ما همچنان می‌خواهیم متکی به شما مردم باشیم، نه سرنیزه.

۳- ملت ما دیری نمی‌پاید که به این فریبکاری‌ها و دغلی‌ها، روز به روز آگاه‌تر خواهد شد.

۴- دروغزن را باید رسوا کنید، منحرف را باید رسوا کنید، رسوا کنید این‌ها را. این‌ها به جان این انقلاب و نقطه‌های اعتماد این انقلاب افتاده‌اند.

۵- بگذارید مردم در برابر هر چیزی که بر خلاف موازین اسلامی می‌بینند، حساس بمانند.

۶- یک ملت انقلابی، معمولا حرف آخر خود را، همان اول می‌زند.

۷- پیروزی اصیل حرکت در راه حق است.

۸- تا زنده‌ایم، تحت هیچ شرایطی تسلیم آمریکا و اقمار اروپائیش نمی‌شویم.

۹- با شوروی (روسیه) مانند ایالات متحده آمریکا، عمل خواهد شد.

۱۰- حسینیان همواره با یزیدیان در ستیزند.

۱۱- برخورد تلخ صادقانه را بر برخورد شیرین منافقانه ترجیح می‌دهم.

۱۲- من درد دلم را با خدا می‌کنم، خدا خودش درست می‌کند همه این کارها را.

۱۳- من بایستی مثل حضرت محمد صلی‌الله علیه وآله وسلم بردبار باشم، پیغمبر هم در مقابل این همه توطئه‌ها، این همه شکنجه‌ها، این همه ناراحتی‌ها و تهمت‌های ناروایی که به او زدند صبور بود.

۱۴- من هر لحظه منتظرم که تیری بر قلبم بنشیند یا دیواری بر سرم خراب شود.

۷۲ تن شهید از حزب‌الله رفتند به راه مکتب ثارالله رفتند و به انقلاب ما، جان دادند.

مسوول بنیاد جانبازان هفتم تیر ۱۳۶۰

حزب جمهوری اسلامی

(بازمانده از قافله شهدای هفتم تیر)

نویسنده : محمدحسن اصغرنیا