دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ژاندارمری دولتی ایران


ژاندارمری دولتی ایران

شیوه های مورد استفاده حكومتها در ایجاد و استفاده از نیروهای دفاعی و نظامی خود در تامین امنیت, به مثابه مهمترین نیاز هر كشوری, نشان دهنده ساختار قدرت سیاسی از یك سو و نحوه تعاملات آن با محیط پیرامونی است بررسی شكل گیری و انحطاط و انحلال ژاندارمری در ایران به خوبی ویژگی «وابستگی» حكومتهای قاجار و پهلوی را آشكار می سازد

شیوه‌های مورد استفاده حكومتها در ایجاد و استفاده از نیروهای دفاعی و نظامی خود در تامین امنیت، به مثابه مهمترین نیاز هر كشوری، نشان‌دهنده ساختار قدرت سیاسی از یك‌سو و نحوه تعاملات آن با محیط پیرامونی است. بررسی شكل‌گیری و انحطاط و انحلال ژاندارمری در ایران به خوبی ویژگی «وابستگی» حكومتهای قاجار و پهلوی را آشكار می‌سازد. نكته قابل توجه و تامل در پیدایی وابستگیها، نیازهای حقیقی درونی بوده كه با سوءاستفاده، در جهت نیازهای كاذب و استعماری بیگانگان قرار گرفته است، كمااینكه ضرورت برقراری نظم و امنیت در كشور در قالب ایجاد نیروهای انتظامی و نظامی در جهت منافع بیگانگان و در سطحی كلان، با اجرای كودتا به منظور تامین امنیت در همان سطح برای استعمارگران بر پایه‌گذاری سلسله پهلوی ختم گردید.این مقاله با بررسی ظهور و افول ژاندارمری در ایران، چگونگی سوء استفاده استعمارگران را از نیازهای واقعی و درونی كشور آشكار ساخته‌است.

در سالهای اولیه دوران مشروطه نیاز به یك نیروی متمركز و كارآمد نظامی كه بتواند مشروعیت دولت مركزی را در كل كشور برقرار كند، عمیقاً احساس می‌شد. گرچه بحثهای اولیه به نتایج واقعی نرسید، تحولات دوره مشروطیت باعث شد مشكلات ناشی از نبود یك «نیروی مسلح قابل اعتماد» بیش از پیش نمایان شود. بریگاد قزاق با به توپ بستن و انحلال مجلس در سال ۱۲۸۷.ش، مخالفت شدید خود را با نظام مشروطیت اعلام كرده بود. حكومتی كه در سال ۱۲۸۸.ش، (با پادشاهی احمدشاه قاجار) بر سر كار آمد، خود را فاقد ارتشی یكپارچه و نیرومند یافت و افزون بر آن، حوادث سه‌سال قبل از آن، به اعمال قدرت دولت مركزی در سراسر كشور خدشه وارد ساخت و تسلط دولت مركزی را بر ایالات‌ تضعیف كرد. از سوی دیگر این حوادث به برخوردهای قبیله‌ای منجر شد و در كار تجارت نیز خلل وارد ساخت و خزانه كشور را كه در امر پرداخت دیون عاجز مانده بود، در آستانه ورشكستگی قرار داد. همزمان با بالا رفتن میزان ناامنی در ایالات، دولت انگلستان نه تنها تقاضا داشت، بلكه اصرار می‌ورزید كه دولت ایران برای حفظ ارتباطات تجاری به‌خصوص در ناحیه جنوب كشور، به تشكیل نوعی نیروی نظامی مبادرت كند. این اقدام انگلیس با پشتیبانی روسیه نیز مواجه شد، زیرا آنها نیز در فكر همین نیرو در مناطق تحت سلطه خود بودند. انگلیس حتی تهدید می‌كرد كه در صورت انجام‌ندادن چنین امر مهمی، خود راساً به اقدام و ایجاد این نیرو دست خواهد زد. به‌همین‌منظور، دولت در وهله اول سعی كرد كه روح تازه‌ای به كالبد بقایای متزلزل و درهم‌ریخته پیاده‌نظام و امنیه بدهد، كه هنوز در تهران خودنمایی می‌كردند، ولی اتخاذ این استراتژی نتیجه‌ای دربرنداشت. با تشكیل كابینه مستوفی‌الممالك برنامه جدیدی طرح‌ریزی شد كه آن تشكیل یك نیروی نظامی ــ امنیتی داخلی تحت نظارت افسران خارجی بود كه در ابتدا ژاندارمری خزانه تاسیس، و سپس «ژاندارمری دولتی» تشكیل گردید. در این بحث سعی شده است تشكیل این نیرو از ابتدا تا پایان آن به‌طور خلاصه توضیح داده شود و مجموع اقدامات و سیر حوادث آن تشریح گردد. باید گفت عمر ژاندارمری نوین ایران بیش از یازده سال طول نكشید و در نهایت نهادی كه در سال ۱۲۸۹.ش به كوشش یالمارسون و همراهانش پاگرفته بود مدتی كوتاه پس از كودتای رضاخان در سال ۱۳۰۰.ش منحل شد. این یازده سال عمر ژاندارمری دولتی را می‌توان به سه دوره تقسیم كرد: دوره نخست: مدت‌زمان این دوره را می‌توان از زمان تاسیس ژاندارمری در سال ۱۹۱۲.م تا اوایل جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴.م دانست كه در این دوره تعداد نفرات افسران سوئدی و تلاشهای آنان چشمگیر بود. دوره دوم: آغاز و پایان این دوره را می‌توان با آغاز و پایان جنگ جهانی اول یكی دانست؛ یعنی از سال ۱۹۱۴.م تا ۱۹۱۸.م، كه در این دوره تغییرات چشمگیری در این نیرو به وقوع پیوست و طی آن، بیشتر افسران سوئدی ژاندارمری، همچون مردم ایران، خواهان پیروزی آلمانی‌ها در جنگ بودند. دوره سوم: از پایان جنگ جهانی تا انحلال ژاندارمری. در اواخر سال ۱۳۰۰.ش رضاخان تصمیم گرفت نیروی قزاق و ژاندارمری را منحل، و با استفاده از نفرات و امكانات این دو نیرو، ارتش نوین ایران را تاسیس كند.

● تشكیل ژاندارمری خزانه

تاسیس ژاندارمری دولتی به‌وسیله مجلس دوم (۱۲۸۸ــ۱۲۹۰.ش) نشان‌دهنده تلاش مهمی بود كه در دوران مشروطیت به دست دولت ایران برای ایجاد نوعی سازمان قدرتمند جدید و درعین‌حال ملی، كه به صورت تمام و كمال در مقابل مقامات ایرانی پاسخگو باشد، انجام شد. این اقدام درواقع به مثابه پایدارترین طرح از سلسله طرح‌هایی بود كه برای نوسازی نیروهای مسلح به ریاست افسران خارجی اجرا می‌شد.[۱]

چون مورگان شوستر، ماژور استوكس را برای ریاست ژاندارمری خزانه در نظر گرفت، از همان لحظه اول با مخالفت روسها روبرو شد و تلاشهای او و دولت انگلیس به منظور جلب رضایت و موافقت آنها به جایی نرسید. در نتیجه دولت ایران در حالت بلاتكلیفی قرار گرفت. دولت انگلیس، كه می‌ترسید سكوت ایران به انصرا‏فِ خاطر از تشكیل ژاندارمری منتج شود، نغمه همیشگی خود را آغاز كرد و آن زمزمه ناامنی راههای جنوب بود.[۲]

دولت در نوزدهم مرداد ۱۲۸۹ طی لایحه‌ای كه به مجلس تقدیم كرد پیشنهاد نمود ضمن استخدام چند نفر از اتباع خارجی برای «وزارت مالیه»، «وزارت داخله» و «وزارت عدلیه»، سه نفر افسر ایتالیایی نیز برای ژاندارمری استخدام شوند، ولی موضوع استخدام افسران خارجی و تشكیل ژاندارمری، به علت خالی‌بودن خزانه دولت به كندی پیش می‌رفت و چون مجلس شورای ملی هم با شرایطی كه دولت روس و انگلیس در مقابل واگذاری وام مورد تقاضای دولت ایران پیشنهاد كرده بودند موافق نبود، مساله قرضه هم محقق نشد.[۳]

ژاندارمری دولتی در چارچوب طرحی كلی برای اجرای اصلاحات تاسیس گردید. در آذر ۱۲۸۹.ش، مجلس برنامه‌ای تصویب كرد كه به موجب آن، به دولت اجازه داده شد تا به استخدام مربیان ایتالیایی برای ژاندارمری، كارشناسان مالی امریكا و نیز دستیارانی از فرانسه برای وزارتخانه‌های داخله (كشور) و عدلیه (دادگستری) مبادرت كند. این مشاوران خارجی می‌بایست دولت ایران را در اجرای یك طرح جامع متضمن اصلاحات و تجدید ساختار یاری می‌كردند. دولت ایتالیا كه در شمار قدرتهای بزرگ بود، با آگاهی از مخالفت دولتهای بریتانیا و روسیه، با اعزام مربیان ایتالیایی به ایران موافقت نكرد و تقاضاهای مكرر دولت ایران را در این‌باره بی‌جواب گذاشت. ازاین‌رو، دولت ایران تصمیم گرفت برای اجرای این طرح به یك قدرت كوچك‌تر روی آورد و در دی‌ماه ۱۲۸۹.ش/ ژانویه ۱۹۱۱.م، باب مذاكرات را با سوئد بگشاید. در بیست‌وهفتم اردیبهشت ۱۲۹۰.ش/ هیجدهم مه ۱۹۱۱.م، مجلس قرارداد مربوط به استخدام سوئدی‌ها را تصویب كرد و در ماه ژوئن نیز دولت سوئد سه نفر از افسران خود را به سرپرستی كاپیتان یالمارسون روانه ایران كرد تا ژاندارمها را تعلیم دهد و سرپرستی آنان را بر عهده گیرد. این كار با نظارت وزارت داخله (كشور) ایران انجام شد و هدف از تشكیل آن نیرو، برقراری امنیت در طول جاده‌های ایران بود. این افسران در ماه اوت به تهران رسیدند و در ماه سپتامبر نیز مجلس به استخدام هفت نفر دیگر از افسران سوئدی رای داد كه آنها نیز تا پایان سال میلادی به كشور وارد شدند.[۴] در این ضمن، مورگان شوستر، امریكایی تازه‌واردی كه پست خزانه‌داری كل ایران را برعهده گرفته و مجلس او را در چارچوب برنامه فوق برای ایجاد اصلاحات و تجدید ساختار امور مالی ایران استخدام كرده بود، تصمیم گرفت برنامه‌های خود را برای سازمان دادن یك نیروی ویژه ژاندارمری اجرا كند. مقرر بود كه این نیروی جدید تحت امر مستقیم شوستر باشد و در امر وصول عایدات، به مأموران ذی‌ربط خزانه‌داری در سراسر كشور یاری دهد. هدف اصلی شوستر این بود كه «امنیه» و سایر عوامل مسلح دست‌اندركار محافظت جاده‌ها را درهم ادغام سازد و از نیرویی جدید در كار وصول مالیات استفاده نماید، ولی مشكلات متعددی كه مقامات گوناگون ایرانی بر سر راه وی ایجاد كردند باعث شد شوستر از اجرای این برنامه‌ چشم‌ پوشد و در عوض به طرح نیروی جدیدی موسوم به «ژاندارمری خزانه»، جامه عمل بپوشاند. گرچه شوستر قویاً اعلام كرده بود كه وجود دو نیروی ژاندارمری ضرورتی ندارد و از لحاظ اقتصادی نیز به صرفه نیست، مجلس در تاریخ تیرماه ۱۲۹۰.ش/ ششم ژوئیه ۱۹۱۱.م، پیشنهاد وی مبنی بر تشكیل «ژاندارمری خزانه» و نیز طرح تشكیلات ژاندارمری (دولتی) مركب از افسران سوئدی را همزمان تصویب كرد. ژاندارمری خزانه به‌رغم هدف اولیه آن، كه جمع‌آوری عواید گمركی و مالی بود، رفته‌رفته قدرت گرفت، به گونه‌ای كه از افراد آن برای پاسداری جاده‌ها نیز استفاده می‌شد.[۵] ژاندارمری خزانه، به استثنای چند افسر اروپایی و امریكایی، به‌طوركلی از افراد ایرانی تشكیل می‌شد. در بین خارجیان فعال در این تشكیلات می‌توان از ماژور (سرگرد) استوكس وابسته سابق نظامی انگلیس نام برد كه طرفداری‌اش از مشروطه‌خواهی محرز است. در این میان، گامهای مهمی برای تشكیل نیرویی كاملاً ایرانی، چه از طریق استخدام مستقیم و چه از راه انتقال افسران از سایر تشكیلات، برداشته شد. شوستر خود شخصاً بر گزینش افسران نظارت می‌كرد.

در اجرای دستورات مورگان شوستر، ژاندارمری خزانه درگیر یك سلسله حوادث جدّی و جنگها شد كه از حیث سیاست داخلی و خارجی حائز اهمیت بود.[۶]

شوستر در یادداشت‌های خود می‌نویسد: «... پس خیلی لازم بود كه دولت برای وصول مالیات در شهرهای خارج از پایتخت، در چهار نقطه مهم مانند: تبریز، قزوین، اصفهان و شیراز دسته‌های منظمی به طرز جدید تشكیل دهد. من مناسب دانستم یك دسته موسوم به ”ژاندارمری خزانه“ تاسیس نمایم كه زیر فرمان خزانه‌دار و جزء لاینفك اداره خزانه‌داری باشد.»[۷]

به موجب قانون سیزدهم ژوئن ۱۹۱۱.م،‏ ماژور استوكس معروف (وابسته نظامی انگلیس، كه چهارده سال در ایران سابقه خدمت داشت و فارسی را خوب می‌دانست) برای فرماندهی ژاندارمری خزانه در نظر گرفته شد. اما این امر با مخالفت روسها مواجه گشت و منتفی گردید.[۸] زیرا هم امنیت كشور مطلوب نبود و هم مأموران غیرنظامی نمی‌توانستند محل خدمت استوكس را در جنوب ایران تعیین كنند. دولت انگلیس با نظر روسیه موافقت كرد. پذیرفتن این یادداشت از طرف انگلیسی‌ها‏، برای ایران به منزله قبول قرارداد ۱۹۰۷.م بود. ناچار دولت ایران تمام حقوقِ مدت كنترات و هزینه سفر آقای استوكس را داد و او به محل خدمت خود در سپاه هندوستان بازگشت، ولی چیزی نگذشت كه باز استوكس به ایران و قسمت غربی آن برگشت. هنگ ژاندارمری زیر نظر شخص شوستر و چند افسر امریكایی به اسامی كلنل مریل‏، اسكار پرنس، جان. اف. گرین، لوری و فیتچر اداره می‌شد.[۹]

به هر صورت سازمان ژاندارمری تشكیل شد و اگرچه افراد نالایقی در این سازمان بودند، به دلیل وجود شوستر این امر چندان نمود نداشت. مركز ژاندارمری خزانه‌داری‏، در باغ شاه، و از نظر تركیب سازمانی شامل یك گردان سوار و پیاده بود كه این یك گردان، شامل پنج گروهان و هر گروهان از چهار دسته تشكیل شده بود.[۱۰] مورگان شوستر در نظر داشت كه این سازمان را گسترش دهد و واحدهایی به شهرهای بزرگ كشور اعزام كند. برای تربیت ژاندارم خزانه‌داری، یك آموزشگاه در باغ شاه تشكیل شد. مدت آموزش این آموزشگاه شش ماه بود. لباس افسران ژاندارمری خزانه‌داری عبارت بود از: فرنج خاكی رنگ با یقه بلند و شش دگمه فلزی، با آرم شیر و خورشید، شلوار پاچه باریك مخصوص چكمه، پاپوش كه چكمه بود، كمربند با قلاب شیر و خورشید، كلاه از پوست زردرنگ با نشان شیر و خورشید كه دور آن برگ زیتون بود. اسلحه افسران، شمشیر، و سلاح كمری آنان، ده تیر بود. لباس افراد (درجه‌داران و تابین‌ها) به شرح زیر بود: فرنج یقه برگردان خاكی رنگ كه روی یقه، نواری آبی‌رنگ دوخته شده بود و كلاه از جنس پوست با نشان شیر و خورشید. اسلحه افراد ژاندارمری خزانه‌داری، تفنگ سه تیر كوتاه فرانسوی با فانسقه كمری بود.[۱۱] افراد جوان امنیه دولتی (سردار اسعدی) و ژاندارم پلیس (یپرمی) به واحدهای ژاندارمری خزانه‌داری كه در باغ شاه مستقر بودند، پیوستند. آنان حقوق كافی دریافت می‌كردند و لباسشان نیز شامل فرنج و شلوار خاكی رنگ با چكمه یا مچ پیچ، و كلاه پوست با نشان شیر و خورشید بود.[۱۲]

به‌تدریج كه سازمان توسعه می‌یافت، محل‌های جدید ــ مانند پادگان یوسف‌آباد ــ را اشغال می‌كردند، ولی این سازمان كه مورد اعتماد و احترام ملت ایران بود‏، در اولین برخورد‏، با مشكلاتی مواجه شد.

رضا بسطامی

پی‌نوشت‌ها

[۱]ــ استفانی كرونین، ارتش و حكومت پهلوی، ترجمه: غلامرضا علی‌بابایی، تهران، خجسته، ۱۳۷۷، ص۳۷

[۲]ــ غلامرضا علی‌بابایی، تاریخ ارتش ایران از هخامنشی تا عصر پهلوی، نشر آشیان، تهران، ۱۳۸۲، ص۱۱۰

[۳]ــ همان، ص۱۱۲

[۴]ــ استفانی كرونین، همان، صص۴۱ــ۴۰

[۵]ــ صفا اخوان، ایران و جنگ جهانی اول، انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، ۱۳۸۰، ص۲۴۰

[۶]ــ همان، صص۲۴۳ــ۲۴۲

[۷]ــ مورگان شوستر، اختناق در ایران، ترجمه ابوالحسن موسوی شوشتری، تهران صفی علیشاه، ۱۳۶۲، ص۷۷

[۸]ــ جهانگیر مقام‌مقامی، تاریخ ژاندارمری ایران از قدیمی‌ترین ایام تا عصر حاضر، تهران، ۱۳۵۵، صص۱۱۲ــ۱۱۰

[۹]ــ همان، ص۱۱۲

[۱۰]ــ استفانی كرونین، همان، ص۴۳

[۱۱]ــ جهانگیر قائم‌مقامی، تاریخ ژاندارمری ایران از قدیمی‌ترین ایام تا عصر حاضر، تهران، ۱۳۵۵، ص۱۱۷

[۱۲]ــ میرحسین یكرنگیان، همان، ص۱۳۵

[۱۳]ــ استفانی كرونین، همان، ص۴۳

[۱۴]ــ همان، صص۴۴ــ۴۳

[۱۵]ــ میرحسین یكرنگیان، همان، ص۱۳۹

[۱۶]ــ غلامرضا علی‌بابایی، همان، صص۱۱۷ــ۱۱۶

[۱۷]ــ استفانی كرونین، همان، صص۴۴ــ۴۳

[۱۸]ــ جهانگیر قائم‌مقامی، تاریخ ژاندارمری ایران، تهران، انتشارات روابط عمومی ژاندارمری، ۱۳۵۵

[۱۹]ــ غلامرضا علی‌بابایی، همان، ص۱۲۰

[۲۰]ــ صفا اخوان، همان، صص۲۴۵ــ۲۴۲

[۲۱]ــ محمد مددی، سوئدی‌ها در ایران، تهران، انتشارات گفتمان، ۱۳۸۱، صص۱۶۸ــ۱۶۳

[۲۲]ــ غلامرضا علی‌بابایی، همان، صص۱۲۳ــ۱۲۲

[۲۳]ــ همان، صص۱۲۵ــ۱۲۳

[۲۴]ــ محمد مددی، همان، صص۱۰۵ــ۱۰۴

[۲۵]ــ صفا اخوان، همان، صص۲۴۵ــ۲۴۴

[۲۶]ــ محمد مددی، همان، صص۱۰۶ــ۱۰۴

[۲۷]ــ غلامرضا علی‌بابایی، همان، ص۱۳۶

[۲۸]ــ همان، ص۱۳۷

[۲۹]ــ همان، صص۱۴۴ــ۱۴۳

[۳۰]ــ استفانی كرونین، همان، صص۹۷ــ۹۲

[۳۱]ــ همان، صص۹۹ــ۹۸

[۳۲]ــ غلامرضا علی‌بابایی، همان، ص۱۵۲


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.