پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
مجله ویستا

امتناع یا امکان آزاداندیشی در ایران


امتناع یا امکان آزاداندیشی در ایران

طرح کرسی آزاداندیشی از سوی مقام رهبری, ایده بلندی را تداعی کرده است که با سقف آرمان های انقلاب اسلامی قرابت زیادی پیدا می کند اگر واقع بینانه قضاوت کنیم, در ۳۰ سال گذشته اندیشه و رویکرد نظری مهمی در ایران تولید نشده است

طرح کرسی آزاداندیشی از سوی مقام رهبری، ایده بلندی را تداعی کرده است که با سقف آرمان‌های انقلاب اسلامی قرابت زیادی پیدا می‌کند. اگر واقع‌بینانه قضاوت کنیم، در ۳۰ سال گذشته اندیشه و رویکرد نظری مهمی در ایران تولید نشده است.

از این‌رو اگر قرار است در مقام واقعیت، کرسی‌های آزاداندیشی را به پا کنیم، ابتدا با نقد از اسلاف‌مان، اندیشه‌های جدی وسترگی تولید کنیم و از شکل‌بندی اندیشه‌های مقابل و مخالف بیم نداشته باشیم و حتی به منظور بارور کردن آرای خودمان از دیالوگ و حضور پررنگ آنان استقبال کنیم. بی‌تردید در زمان حاضر آزاداندیشی دغدغه اصلی جامعه علمی و معرفتی ماست و اهالی اندیشه از دو منظر از فرو شدن آفاق تفکر و فرهنگ گلایه‌مند هستند.

اول آنکه در سال‌های اخیر سقف اندیشه بدان حد کوتاه شده است که کمتر صاحب رأی و فکری فرصتی برای نظریه‌پردازی پیدا کرده است.

چالش دوم و نگاه انتقادی دیگر بر آنست، که یک سنت فکری که خود از زایش اندیشه جدی ناتوان است از طرح هرگونه اندیشه، جلوگیری به عمل ‌آورد و به جای مواجهه عقلانی در مقام سنجش‌نقادانه تنها به اتهام علیه دیگران همت ‌گمارد. اثراتی از این قرائت شبه‌اندیشگی که در برخی نهادهای فرهنگی و آموزشی و رسانه‌ای جا خوش کرده است، نه تنها نسبت به فقر فکری و فرهنگی حاکم بر جامعه دل نمی‌سوزانند، بلکه در روندی معکوس، فرهنگ را به چالش می‌کشد. روی‌هم رفته باید اعتراف کرد، آزادی اندیشه ملزومات و پیش‌نیازهای متنوعی دارد که برخی از آنان در فقر فرهنگی کنونی جایگاهی ندارد. کرسی‌های آزاداندیشی زحمت زیادی می طلبد و ناگفته پیداست که این روند فرهنگی محصول کوشش‌های بزرگان و نیازمند بسترهایی نشر و تولید کتاب و رسانه‌های تصویری و شنیداری رقیب در میدان تئوریک است.

در وهله نخست سزاوار است که در چارچوب تکثرگرایی معرفتی امکان ظهور و بروز آرا و نظرات گوناگون فراهم گردد تا هر رویکرد فکری بتواند بنابر مشرب فلسفی اظهارنظر کند. دوم آنکه روند تعاطی آرا و افکار براساس احترام متقابل و در شرایط برابر اطلاع‌رسانی و توزیع گردد. تردیدی نیست تا هنگامی که یک قرائت رسمی بخواهد با ادعای آنکه فلان سنت فکری تالی‌تلو حقیقت و دیگر قرائت‌ها مساوی کفر است دیگر فضایی برای شکل‌گیری و رویارویی اندیشه‌های رقیب فراهم نخواهد شد.

یکی دیگر از پیش‌نیازهای استقرار این کرسی‌ها به امنیت صاحبان اندیشه معطوف می‌شود.

اربابان فکر باید بدون ترس و دغدغه به تولید و نقد اهتمام ورزند و مهم‌تر آنکه نسبت به تولید مطالب خود از سوی حاکمیت حمایت و در پناه قانون قرار بگیرند.

همانطور که اکثر صاحبان رأی و نظر خاطرنشان کرده‌اند و می‌کنند! در صورت عدم تجدیدنظر در رویه‌های غلط کنونی، روند کرسی‌های نظریه‌پردازی هم به ریشه‌های ژرف و محکم نایل نخواهد شد.

برون‌رفت از شرایط سخت و ناگوار به راحتی و آسانی رخ نخواهد داد. هر چند امتناع اندیشه در ایران محل مناقشه اهل فن بوده و خواهد بود، اما آنچه از اولویت بیشتری برخوردار است حول این واقعیت می‌چرخد که جامعه فکری ایران بیش از آنکه از نهادینه‌شدن امتناع اندیشه در ایران رنج ببرد، از رویه شدن موانع فرهنگی و اندیشگی توسط برخی نهادهای رسمی رنجور شده است. انجام این پروژه سخت اما راه‌حل چندان دشوار نیست که دولتمردان بیشتر به وظایف خود مشغول شوند و دست از سر متفکران، بردارند اگر این زمینه‌ها فراهم آید کاری خواهد شد کارستان که سقف فلک را هم می‌توان شکافت!

چگونه می‌توان انتظار داشت که نهادهای شبه‌فرهنگی در سرمشقی پویا و استدلالی، مضامین آزاداندیشی را به شهریان ارتباطی و شبکه‌های اجتماعی انتقال دهند تا بنیان‌های خیمه اندیشگی و کرسی‌های آزاداندیشی استوار و مقاوم شود؟ بی‌گمان برخی سیاستگذاری‌های ناصواب و جهت‌گیری نامناسب در دهه‌ها و حتی تکفیر فلاسفه و دگر اندیشان در سده‌های اخیر، آثار زیانبار خود را بر امتناع اندیشه‌های نقاد و فلسفی امروز، گذاشته است. آیا با وجود مهاجرت هزاران نخبه علمی و اندیشمندی که از این آب و خاک برخاسته و اکنون براثر بی‌تدبیری مدیریت ناصواب، جلای وطن می‌کنند می‌توان به سقف آرمان‌های انقلاب اسلامی یا بخشی از آن به راحتی دست پیدا کرد.

ناصرالدین قاضی‌زاده