نگذارید فرمان به دست کودک بیفتد

بعضی از بچه‌ها مرتبا چیزهای مختلفی را درخواست می‌کنند و در مورد خواسته خود پافشاری می‌کنند : «همین الان می‌خوام!» و اگر هم آن را به دست نیاورند، لگد می‌زنند، جیغ می‌کشند و این …

بعضی از بچه‌ها مرتبا چیزهای مختلفی را درخواست می‌کنند و در مورد خواسته خود پافشاری می‌کنند : «همین الان می‌خوام!» و اگر هم آن را به دست نیاورند، لگد می‌زنند، جیغ می‌کشند و این کار را تا به دست آوردن چیزی که می‌خواهند، ادامه می‌دهند. شاید شما تصمیم بگیرید قبل از اینکه این خواسته‌ها به تقاضا و فرامینی تبدیل شوند و کل زندگی شما را به عنوان والدین زیر سلطه خود درآورند، چاره‌ای بیندیشید.

البته در این راه موانعی بر سر راه‌تان خواهد بود. برای مثال حتما این عبارت آشنا که می‌گوید: «آب‌نبات رو بده بهش، بابا!» و یا «اذیت نکن بچه‌مو، الان خودم می‌خرم برات، مادرجون!» را از جانب پدربزرگ و مادربزرگ‌ها شنیده‌‌اید. اتفاقا همین عبارت آشناست که بدخلقی بچه‌ها را تقویت می‌کند. نمی‌دانم شما چه‌طور با کودک‌تان در این خصوص کنار می‌آیید اما من در مورد آرین یک راه‌حل خوب پیدا کرده‌ام. در قدم اول تکلیف‌ام را با خودم و پدرش روشن کردم و قرار گذاشتیم به تقاضاهایش گوش دهیم و در مواردی که به دلایلی با درخواست او مخالف‌ایم قاطعانه پاسخ «نه» بدهیم تا یاد بگیرد وقتی منظورمان نه است «نه» قطعی است و پافشاری بی‌اثر است. قدم بعدی این بود که با والدین‌مان صحبت کردیم و خواستیم به عنوان پدربزرگ و مادربزرگ آرین با ما همکاری کنند تا نقشه‌مان اجرا شود. بدون اینکه تسلیم شوم به آنچه گفته بودم پایبند می‌ماندم. به تدریج با رد درخواست‌های او و کسب صبر بیشتر و مقاومت در برابر انجام خواسته‌هایش موفق شدم.

من در این راه سخت، دو نکته مهم را همواره در ذهن داشتم که باعث می‌شد در مقابل اعصاب خردکردن‌های آرین بایستم. نکته اول اینکه اگر می‌خواهم آرین درست تربیت شود و یاد بگیرد برای ارضای خواسته‌هایش صبر کند و با تلاش به آنها برسد، مجبورم قاطع باشم. بچه‌هایی که هر آنچه می‌خواهند فوری به دست می‌آورند، در بزرگسالی معمولا انسان‌های خوشحال و موفقی نخواهند بود. نکته دوم این است که هر پیشرفت او را می‌دیدم و تحسین می‌کردم، به‌ویژه وقتی «نه» گفتن مرا قبول می‌کرد، از همکاری او تشکر می‌کردم.