چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
مجله ویستا

انفجار


انفجار

برای «غزه» که تاریخ از او شرمسار است
هر صبح
با نخستین انفجار
پاهایت از خواب بیدار می‌شوند
آن‌سوتر
پدر
دست‌ها و پاهایش را
انفجار برده است
و دیوارها
دیگر خانه تو نیستند
دیوارها …

برای «غزه» که تاریخ از او شرمسار است

هر صبح

با نخستین انفجار

پاهایت از خواب بیدار می‌شوند

آن‌سوتر

پدر

دست‌ها و پاهایش را

انفجار برده است

و دیوارها

دیگر خانه تو نیستند

دیوارها خاک شده‌اند

تا مادرت را

به آغوش بگیرند

همان طور که برادرانت را

حالا تو مانده‌ای

و بغضی که باید منفجر شود

دیگر هیچ فرقی نیست

میان انگشتانی که ماشه را می‌کشند

با دستانی که بغضت را

در قطعنامه‌ها وتو می‌کنند

امروز نه این خاک

و نه آن آسمان

امروز

تاریخ از تو شرمسار است

سرت را به آسمان بده

و بغضت را

بر این خاک ببار

فردا

زیتون‌زارها

از بغض‌های تو شکوفه می‌دهند.

سینا علی‌محمدی