شنبه, ۲۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 11 May, 2024
مجله ویستا

صدا و سیما و مقابله با ماهواره


صدا و سیما و مقابله با ماهواره

در ایران دولتمردان همواره عادت کرده اند که در برابر معضلات اجتماعی و فرهنگی به جای آنکه به رفع ریشه ای آن معضل بپردازند از راه های کوتاه و بی دردسر برای رفع آن اقدام کنند

در ایران دولتمردان همواره عادت کرده اند که در برابر معضلات اجتماعی و فرهنگی به جای آنکه به رفع ریشه ای آن معضل بپردازند از راه های کوتاه و بی دردسر برای رفع آن اقدام کنند. نمونه های بسیاری است که نشان می دهد که به جای آنکه به حل مساله پرداخته شود سعی شده است صورت مساله پاک گردد تا به این طریق مشکل موجود بر طرف شود. نمونه های بسیاری است که هیچگاه سعی نشده راهکارهای مناسبی برای آن اتخاذ شود. یکی از این موارد ورود ماهواره به ایران است که هیچگاه راهکار مناسبی برای استفاده صحیح از آن ارائه نشده است. همواره با این تکنولوژی که نمی توان جلوی ورودش را به کشور گرفت با حالت قهر آمیز برخورد شده است. در مرحله های مختلف عملیات های جمع آوری این تکنولوژی از روی بام منازل ایران انجام گرفته است اما نه تنها تاثیر نداشته بلکه استفاده از آن روز به روز گسترش یافته است. در حال حاضر حتی در روستاهای کوچک نیز رده پایی از ماهواره دیده می شود. این امر نشان می دهد که برخورد قهرآمیز در این زمینه کارساز نیست و باید برنامه ریزی ریشه ای در این زمینه انجام گیرد.

بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم و اتفاقاتی که به وقوع پیوست به علت عملکرد ضعیف و جهت دار صدا و سیما اقبال عمومی به سمت رسانه های بیگانه به اوج خود رسید که تا به امروز نیز ادامه دارد و بسیاری از بینندگان رسانه ملی متاسفانه بیشتر اخبار مربوط به ایران را از رسانه های بیگانه طلب کردند. همین امر باعث شد تا پای پارازیت که مدت های بسیاری بود از فضای ایران رخت بر بسته بود مجددا به ایران باز شود و برخی از افراد به جای آنکه صدا و سیما را به وضعیت بهتر دعوت کنند ترجیح دادند تا از سیستم های پارازیت استفاده کنند. این همان راه کوتاهی است که در ابتدا بدان اشاره شد. مسوولین به جای آنکه کم شدن استقبال عمومی از صدا و سیما را بررسی کنند سعی کردند تا دسترسی مردم به اطلاعات را کمتر کنند و به نوعی صورت مساله را به فراموشی سپردند. حال بعد از مدتی مشخص شده است که این پارازیت ها آلودگی زیست محیطی بسیاری را ایجاد می کند و عوارض دیگری را در پی دارد.

اما نکته ای که در این بین قابل تامل است این موضوع است که چرا مسوولین به جای آنکه به فکر اصلاح رسانه خود باشند راهی را برگزیده اند که سلامتی جامعه را به خطر می اندازد؟ هنگامی که دولت اصلاحات پا به عرصه وجود گذاشت به تبع تغییرات اجتماعی، برنامه های صدا و سیما تغییری خاص را به خودش دید که تا آن زمان دیده نشده بود. روی کار آمدن خواننده هایی چون مرحوم ناصر عبدالهی; عصار و ... نمونه هایی بودند که در زمینه موسیقی توانستند خود را در صدا و سیما مطرح کنند و معضل کمبود موسیقی در این رسانه را جبران کنند. در کنار این موضوع، گسترش سریال های طنز با معنا و سریالهای جدید باعث شده بود تا صدا و سیما بیشترین مخاطب را به خود اختصاص دهد و آنها را راضی در خانه نگه دارد. اما با روی کار آمدن دولت نهم موسیقی پاپ به انزوا کشیده شد و دیگر اثری از آن در رسانه ملی مشاهده نشد و گاهی هم که پخش می گردد با مناظری از طبیعت همراه است که هیچ جذابیتی برای مخاطب خود و به ویژه جوانان ندارد.

این مساله باعث شد که خواننده های لس آنجلسی که تا آن موقع به علت شکوفا شدن استعدادهای بسیاری در ایران به انزوا رفته بودند مجددا سر بلند کنند و شبکه های خود را روز به روز گسترش دهند. حال اگر صدا و سیما آن رویه را ادامه می داد و به خوانندگان جوان در زمینه پاپ آن امکان را می داد تا در رسانه ملی به اجرای برنامه بپردازند هیچگاه شاهد اقبال روز افزون به سمت ماهواره و شبکه های خارجی نبودیم. از طرفی بعد از انتخابات نیز صدا و سیما با گلچین کردن اخبار و دعوت از چهره های مخالف معترضان باعث شد تا بسیاری از بیننده هایی که به دنبال واقعیت بودند برای دیدن بسیاری از حوادث به وقوع پیوسته به سمت رسانه های بیگانه روی آورند.

این امر هم با کمی درایت می توانست به وقوع نپیوندد و با گزارش صحیح اخبار و اجازه دادن به گروه های معترض برای ارائه نظرات خود این اتفاق را به صفر نزدیک کرد. به هر حال باید قبول کرد که برای کم کردن اقبال عمومی نسبت به ماهواره، صدا وسیما جایگاه ویژه ای دارد و می تواند با برنامه های متنوع و جوان پسند خود این معضل را به حداقل کاهش دهد. نه اینکه به جای تقویت صدا وسیما سعی شود با ابزاری پر خطر مانند، پارازیت، سلامت جامعه را به خطر انداخت.

نویسنده : علیرضا لرک