پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سقوط دولت بختیار و ظهور دولت انقلاب


سقوط دولت بختیار و ظهور دولت انقلاب

پس از سقوط پی درپی و ناکارآمدی دولت های شریف امامی, آموزگار و ازهاری و افزایش اعتراض های مردمی بر ضدحکومت پهلوی, محمدرضاشاه که نتوانسته بود با هیچ روشی پاسخی به نارضایتی های گسترده ملت ایران بدهد ناگزیر مجبور شد به طور مستقیم یا غیرمستقیم دست به سوی شخصیت های ملی دراز کند دکتر غلامحسین صدیقی, دکتر کریم سنجابی و در شمار مردانی بودند که این پیشنهاد را نپذیرفته یا با شرط هایی که گذاشتند شاه را در بن بست قرار دادند

پس از سقوط پی درپی و ناکارآمدی دولت های شریف امامی، آموزگار و ازهاری و افزایش اعتراض های مردمی بر ضدحکومت پهلوی، محمدرضاشاه که نتوانسته بود با هیچ روشی پاسخی به نارضایتی های گسترده ملت ایران بدهد ناگزیر مجبور شد به طور مستقیم یا غیرمستقیم دست به سوی شخصیت های ملی دراز کند... دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر کریم سنجابی و... در شمار مردانی بودند که این پیشنهاد را نپذیرفته یا با شرط هایی که گذاشتند شاه را در بن بست قرار دادند. اما سرانجام شاپور بختیار در ۹ دی ۱۳۵۷ پیشنهاد شاه را پذیرفت. بختیار چگونگی دیدار خویش را با شاه در کاخ نیاوران (۸ دی ۱۳۵۷) این گونه شرح می دهد؛ «... روزی از طرف سپهبد مقدم رئیس جدید ساواک به من تلفن شد؛

- می توانم به دیدن شما بیایم؟

- در خانه من باز است، تشریف بیاورید.

با اتومبیل شخصی خودش و بدون اسکورت و در روز روشن آمد. به او گفتم؛

- من به شما گفته ام همیشه آماده ام با هر کسی که باشد درباره آینده مملکتم به گفت وگو بنشینم. ولی من به اصولی پایبندم که رهایشان نمی کنم. شما بهتر از هر کسی باید بدانید که ما گفته ایم و بارها تکرار کرده ایم که قانون اساسی باید اجرا شود. من این موضوع را حفظ می کنم و افزودم؛

- کی می خواهید متوجه شوید وقت به سرعت می گذرد؟ حالا هم دیر شده است. در هر حال کاری را که امروز می خواهید بکنید به فردا موکول نکنید.

او مرا شگفت زده نگاه کرد و گفت؛

- بله اما اگر شما همکاری بکنید.

- با چه کسی همکاری کنم. اگر مقصود با مردان دیگر سیاسی است حاضرم ولی اعلیحضرت باید بپذیرد طبق قانون اساسی تمام قدرت به دولت تفویض شده است و ایشان فقط سمبل وحدت مملکت و پذیرفته شده از طرف تمام ملت هستند همین و بس. ولی اگر ایشان قصد دارد در این یا آن مساله مداخله کند این یا آن وزیر را انتخاب نماید، امکان همکاری من نیست و ما در همان وضع گذشته خواهیم ماند. من اطلاع داشتم مقدم با بازرگان و سنجابی هم ملاقات کرده است و آنها هم کم و بیش همین جواب ها را به او داده اند. نمی توانستند چیز دیگری گفته باشند.»

سپس بختیار می گوید؛ «ما دوباره با هم ملاقات کردیم. خود مقدم به من گفت؛

- شخص اعلیحضرت به من دستور دادند درباره مسائل ایران با شما و بازرگان و سنجابی صحبت کنم.»۱

بختیار چگونگی دیدارش را با محمدرضاشاه به این شرح بیان کرده است؛ «پادشاه اولین تماس را با من پس از نافرجام ماندن ماموریت صدیقی گرفت غ....ف اولین جملات شاه این بود؛

- شما را چه مدتی است ندیده ام؟

- ۲۵ سال است اعلیحضرت. این تاریخ باید قاعدتاً در خاطرتان باشد.

- شما جوان مانده اید، در هر حال پیر نشده اید.

من مراسم ادب را به جا آوردم و در کنار یک میز مستطیل، بر دو صندلی روبه روی هم نشستیم.»

بختیار پس از پذیرفتن نخست وزیری نخستین واکنش را از سوی دوستان و همراهان خود دریافت کرد. شورای مرکزی جبهه ملی ایران در اعلامیه یی۲ با توجه به اینکه وی انضباط سازمانی را رعایت نکرده و اشاره به این موضوع که با وجود نظام سلطنتی غیرقانونی با تشکیل هیچ حکومتی در آن موافق نیست بختیار را از جبهه ملی اخراج کرد.

اما بختیار با ۱۲ وزیر کابینه اش را تشکیل داد و شاه پس از رای اعتماد مجلس سنا و مجلس شورای ملی به دولت بختیار، بدون برگزاری تشریفات معمول در ۲۶ دی ۱۳۵۷ ایران را ترک کرد و هرچند ژنرال هایزر در آن زمان در ایران به سر می برد و برای انسجام ارتش می کوشید اما خروج شاه از ایران که نزد همگان فرار تلقی شد نخستین ضربه روحی و روانی را به نیروهای مسلح و فرماندهان آن وارد ساخت...

از این پس مقاومت دولت بختیار نیز چندان ممکن نبود و به این خاطر برخی از اعضای شورای انقلاب و به ویژه مهندس مهدی بازرگان، مشورت هایی را با دکتر بختیار انجام دادند تا وی به روشی مسالمت آمیز و آشتی جویانه کنار رود که نتیجه آن به متن بیانیه یی انجامید. این بیانیه به پاریس و محل اقامت رهبری انقلاب در نوفل لوشاتو ارسال شد؛

«من به عنوان یک ایرانی وطن دوست که خودم را جزء کوچکی از این نهضت و قیام عظیم ملی و اسلامی می دانم و اعتقاد صادقانه دارم که رهبری و زعامت آیت الله العظمی امام خمینی و رای ایشان می تواند راهگشای مشکلات امروزی ما و ضامن ثبات و امنیت کشور گردد تصمیم گرفته ام ظرف ۴۸ ساعت آینده شخصاً به پاریس مسافرت کرده و به زیارت معظم له نائل آیم و با گزارش اوضاع فعلی خاص کشور و اقدامات خود، ضمن درک فیض، درباره آینده کشور کسب نظر نمایم.»۳

سپس در روز ۳ بهمن ۱۳۵۷ بازرگان در ادامه تماس های تلفنی اش با پاریس چگونگی مذاکره های شورای انقلاب با بختیار و درخواست های او را گزارش می کند... اما به هر ترتیب روند این مذاکره ها به نتیجه نمی رسد زیرا کناره گیری بی قید و شرط بختیار تنها گزینه یی بوده که رهبری انقلاب انتظار داشته است. آیت الله خمینی در پیامی که برای علما می فرستد چنین ابراز می دارد؛

بسم الله الرحمن الرحیم

حضرات حجج اسلام تهران و شهرستان ها دامت برکاتهم

آنچه ذکر شده است که شاپور را با سمت نخست وزیری من می پذیرم دروغ است، بلکه تا استعفا ندهد او را نمی پذیرم چون او را قانونی نمی دانم. حضرات آقایان به ملت ایران ابلاغ و اعلام فرمایید که توطئه یی است در دست اجرا و از این امور جاریه گول نخورید. من با بختیار تفاهم نکرده ام و آنچه سابق گفته است که گفت وگو بین او و من بوده دروغ محض است. ملت باید موضع خود را حفظ کند و مراقب توطئه ها باشد.۴

در روزهای آخر دی ۱۳۵۷ خبر بازگشت آیت الله خمینی به ایران در بسیاری از رسانه ها منتشر می شود و در سوم بهمن فرودگاه های کشور بسته می شوند که این اقدام به تظاهرات مردم در فردای آن روز می انجامد و بالاخره بختیار در ۹ بهمن ناگهان اعلام می کند فرودگاه برای ورود آیت الله خمینی به ایران باز است. روز ۱۲ بهمن رهبری انقلاب با سپاسگزاری از مهمان نوازی مردم و اهالی نوفل لوشاتو پس از ۱۴ سال و چند ماه تبعید با هواپیمای ۷۴۷ ایرفرانس راهی ایران می شود؛ پروازی که غیر از آیت الله خمینی و همراهانش ۱۵۰ خبرنگار خارجی را نیز در خود جای می داد. آیت الله خمینی در نخستین سخنرانی خود (در بهشت زهرا) با تاکید بر حاکمیت ملی و حق مردم در تعیین سرنوشت خود در برابر این سخن بختیار که گفته بود در مملکت وجود دو تا دولت ممکن نیست، اظهار داشت؛ «می گوید که در یک مملکت که دو تا دولت نمی شود، خب این واضح است، این یک مملکت دو تا دولت ندارد. لکن دولت غیرقانونی باید برود. تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما می گوییم دولتی است که متکی به آرای ملت است...»

و این دولت در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ با پیشنهاد شورای انقلاب و حکم رهبری انقلاب منصوب شد. مهندس بازرگان با تاکید بر اینکه فردی منظم است، در چارچوب قانون حرکت می کند، به همکاری و مشورت با دیگران باور دارد و از تندروی پرهیز دارد، یک شب به شورای انقلاب فرصت می دهد تا باز درباره پیشنهادش و شرایط وی تامل کند. در این فاصله نیز برخی از همفکرانش پذیرش این مسوولیت را به دلایلی به وی توصیه نمی کنند. ولی سعید برزین در کتاب «زندگینامه سیاسی مهندس مهدی بازرگان» این موضوع را به گونه یی دیگر ارزیابی می کند.

وی در تحلیل خویش می گوید بازرگان از اوضاع کشور در آن زمان آگاهی داشت، دچار توهم نبود و نیروهای سیاسی را به خوبی می شناخت و می دانست در پی چه هدف هایی هستند. به باور برزین، بازرگان از احتمال شکست خویش نیز آگاه بوده و در برقراری حکومت قانون در آن شرایط دشوار دچار توهم نبوده است اما از صحنه نمی گریزد و قصد داشته اثر خود را بگذارد...

در بخشی از فرمان نخست وزیری مهندس بازرگان آمده است؛ «... بنا به پیشنهاد شورای انقلاب برحسب حق شرعی و قانونی ناشی از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران که طی اجتماعات عظیم و تظاهرات وسیع و متعدد در سراسر ایران نسبت به رهبری جنبش ابراز شده است و به موجب اعتمادی که به ایمان راسخ شما به مکتب مقدس اسلام و اطلاعاتی که از سوابق تان در مبارزات اسلامی و ملی دارم، جنابعالی را بدون در نظر گرفتن روابط حزبی و بستگی به گروهی خاص مامور تشکیل دولت موقت می نمایم...»

اما با وجود انتصاب مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت، بختیار همچنان دولت خود را قانونی می پنداشت و چنانچه روزنامه کیهان در ۱۸ بهمن ۱۳۵۷ روایت می کند که وی دولت موقت را چیزی جز یک شوخی نمی دانسته است.

بازرگان نیز هنگامی که در جمع هزاران نفر از مردم در دانشگاه تهران (۲۰ بهمن ۱۳۵۷) سخنرانی می کند پاسخ بختیار را این گونه می دهد؛ «... آنچه مورد اشکال و ایراد و اختلاف است، ایراد قانونی بودن دولت ایشان و نشستن شان و گفتن شان سر جای همان غاصبین و دشمنان ملت و تمکین کامل نکردن به خواسته ملت و انقلاب است. خودش را دولت قانونی می داند، به دلیل اینکه او را شاه به این مقام برگزیده است و ثانیاً مجلس رای اعتماد به ایشان داده اند. تعجب از این است که آقای بختیار که تا همین اواخر اعتراف و اعتراض به پایمال شدن قانون اساسی می کرد، حزب رستاخیز و مجلس سنا و مجلس شورای ملی را تحمیلی و فرمایشی و ساواکی می دانست، حالا دودستی به آنها می چسبد. اختلاف اینجاست، اشکال اینجاست...»۵

به هر ترتیب با وجود این کشاکش ها، مذاکره میان اعضای شورای انقلاب با بختیار همچنان برقرار بوده تا راه حلی برای کناره گیری بختیار پدید آید. با توجه به اینکه وی در ملاقاتی به بازرگان گفته بوده نمی خواهد به هر قیمتی بر سر کار بماند... به این خاطر یک گردهمایی برای بعدازظهر ۲۲ بهمن در منزل مهندس کاظم جفرودی پیش بینی می شود تا درباره چگونگی استعفای بختیار (با حضور خودش) گفت وگویی انجام شود اما جریان انقلاب به گونه یی دیگر پیش می رود. ارتش در اعلامیه یی خود را بی طرف خوانده و مردم و گروه های مسلح، پادگان های نظامی را به اشغال خود درآورده و به عبارتی نظام سلطنتی پهلوی فرومی پاشد.

محمد صادقی

پی نوشت ها؛

۱- نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران (جلد دوم)، تهران، خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۸۴، صص ۲۳۷ - ۲۳۶

۲- پیشین، ص ۲۴۵

۳- نجاتی، غلامرضا، شصت سال خدمت و مقاومت (جلد دوم)، تهران، خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۷، ص ۳۰۸

۴- پیشین، ص ۳۱۰

۵- روزنامه کیهان، ۲۰ بهمن ۱۳۵۷.