یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
دروازه شرق شناسی
آیا بهراستی میتوان ایران را نادیده گرفت؟ تاریخ نشان داده است كه چنین نبوده و نخواهد بود و از دورههای باستان تااكنون نویسندگان و دانشمندان جهان در مورد ایران پرسیده، اندیشیده و سخن گفتهاند. حتی فیلسوفان بزرگ متاخری مانند هگل، نیچه و فوكو بخشهای مهمی از مطالعات و نظریات خود را به ایران اختصاص دادهاند. اما اینها فقط میتواند نشانگر اهمیت ایرانشناسی برای غربیها باشد و برای دانستن سایر وجوه ضرورت ایرانشناسی برای غرب، میبایست دورههای مختلف و شاخههای گوناگون این مطالعات را بررسی نمود و انواع ایرانشناس و ایرانشناسی را بهدقت معلوم ساخت. اینكه چگونه ایرانشناسی پس از گذران دورهای به مدت بیستوپنج قرن به جایگاه جهانی فعلی رسیده است، در مقاله حاضر مورد تامل قرار گرفته است.
كسانی كه بخواهند سابقه تمدن و فرهنگ جهان را مطالعه كنند، آنان كه علاقمند باشند جغرافیا و تاریخ را بدانند، افرادی كه مایل باشند سابقه علم و دانش را در این منطقه مرور نمایند، اشخاصی كه در پی شناسایی دانشمندان برجسته نظیر فلاسفه، حكیمان، طبیبان، منجمین، فیزیكدانان، علمای شیمی، فقیهان، حقوقدانان، گیاهشناسان و... پیشگام باشند، باید وارد علم ایرانشناسی شوند. ایرانشناسی امروز یك علم، هنر و فن است. با ایرانشناسی میتوان كلید تمدن و فرهنگ جهان را بهدست آورد.
امروز در بیش از صد كشور جهان، محققانی مشغول مطالعات و بررسی بُعد یا ابعادی از ایران هستند. آنها جهات مختلف تاریخ، فرهنگ و هنر ایران را بررسی میكنند. تنها ایران است كه چندهزار سال سابقه درخشان تاریخ خود را همراه با استقلال حفظ نموده و در برابر همه تجاوزات با استحكام تمام ایستاده است و هر وقت بخشی از سرزمین آن مورد تجاوز قرار گرفته، مردم ایران متجاوزان را در بطن تمدن و فرهنگ خود جذب نمودهاند.
سابقه ایرانشناسی طولانی است اما در هر زمان برای شناخت این سرزمین اهداف خاصی وجود داشته است. شناسایی در ادواری بهصورت مخفیانه و سری انجام میگرفت. افرادی مامور میشدند تا بدون معرفی خود و بهطور غیرمجاز وارد كشور شوند و طی برقراری ارتباطات غیرمرئی، تحقیقات موردنظر را در مورد میزان قدرت نظامی، تسلیحاتی و دفاعی بهدست آورند و در صورت نیاز به حملات نظامی میتوانستند از این شناسایی قبلی بهره ببرند. بنابراین این نوع ایرانشناسی در حد امور نظامی و دفاعی بود. همچنین آنها گاه برای فراهمكردن زمینه تبلیغ، آمادگی ذهنی مردم ایران را مورد سنجش قرار میدادند تا بدانند كه آیا مردم ایران حاضرند از طریق تبلیغات، دین یا مذهب جدیدی را بپذیرند و در چه حد به عقاید دینی خود پایبند هستند و یا چگونه میتوان در عقاید آنها رسوخ نمود. گاه مساله تجارت در بین بود. یعنی آنها مصرفكنندگان ایرانی را مورد شناسایی قرار میدادند مبنیبرآنكه چه تعدادند، به چه میزان آموزش لازم دارند، چه كالاهایی برای آنها ضروری است و میتوان به ایران صادر كرد، این كالاها چه میزان خریدار دارد و چه مواقعی مصرف تغییر پیدا میكند و... . درواقع جهت این ایرانشناسی و هدف آن، بازاریابی بود. در زمانی هم اشخاص روانه ایران میشدند تا درباره معادن و نیز آثار باستانی ایران اطلاعاتی بهدست آورند و سپس برای نقاط موردنظر امتیاز حفاری كسب میكردند. امتیازاتی كه در دوره قاجار به بیگانگان داده شدند، درواقع براساس همین شناساییهای قبلی بودند.
هزاران كتاب در مورد ایرانشناسی یا مطالب مربوط به ایران به زبانهای مختلف نگاشته شدهاند. جهانگردان و سیاحان بسیاری در اعصار مختلف به این سرزمین وارد شده و مدتی در ایران بهسر بردهاند. آنها به شگفتیهای زیادی برخورد كرده و در نوشتههای خود بنا بر انگیزهای كه از سیاحت داشتهاند، بهنوعی پارهای از مطالب را نقل كردهاند.[i] اینكه مثلا یكباره قرارداد رژی امضا میشود و امتیاز نفت بخش وسیعی از كشور به یكنفر انگلیسی داده میشود، برمبنای اتفاق نیست. درواقع زمینشناسانی نقاط مختلف را مطالعه میكردند و اطلاعات لازم را به كشور خود میبردند. پس از آن، پیشنهاد اكتشاف و استخراج از سوی آنان مطرح میگردید و آنان امتیاز را آنطوركه میخواستند، میگرفتند.
●ایرانشناس كیست؟
لغتنامه دهخدا در برابر كلمه ایرانشناس میگوید: «دانشمند غیرایرانی كه در باب ایران و ایرانیان تحقیق و تتبع كند.» دهخدا در این تعریف برای ایرانشناسی چهار عنصر ذكر كرده است: ۱ــ غیرایرانیبودن ۲ــ دانشمند بودن ۳ــ تحقیق و تتبع ۴ــ موضوع تحقیق، ایران باشد.
بنابراین اگر ایرانی در مقام مطالعه سوابق ایران برآید و در هر مقوله از تاریخ، جغرافیا، فلسفه، شعر و ادب ایران وارد شود، عنوان ایرانشناس پیدا نمیكند. یعنی ممكن است او در زمینه تاریخ ایران و یا در زمینه فلسفه و اراضی كشور صاحبنظر و متخصص باشد و سدهای ایران یا معادن كشور و یا ریشههای انقلاب ایران را بهطوركلی بررسی كند، اما به او ایرانشناس نمیگویند. او صرفا در رشته خودش محقق و دانشمند تلقی میشود. ممكن است دكترا هم اخذ كرده باشد اما به او استاد، محقق، مدرس و نویسنده میگویند و بنا به تعریف مذكور از ایرانشناسی، عنوان ایرانشناس به او اطلاق نخواهد شد؛ چون اصل بر این است كه هر ایرانی مملكت خود را بهخوبی میشناسد. حالآنكه اتفاقا ایرانی علاقمند به ایران، باید ایران و مردم ایران را به جهان معرفی كند و نباید ایرانشناسی مختص به بیگانگان باشد. به عبارتی، تعریف یادشده، قابل تغییر است.
عنصر دوم در ایرانشناسی، شخصیت علمی فرد ایرانشناس است. ایرانشناس باید دارای تحصیلات عالیه باشد و به مرحله تحقیق و مطالعه رسیده باشد. به هر توریستی كه وارد ایران میشود و از دیدنیهای ایران بازدید میكند و احتمالا چند صفحه سفرنامه هم مینویسد، نمیتوان عنوان ایرانشناس اطلاق كرد. ایرانشناس باید شخصیت علمی داشته باشد، تحقیق و مطالعه حرفه او تلقی شود و بهگونهای هدفمند مطالعات را شروع و اطلاعات را جمعآوری كند.
عنصر سوم، تحقیق و مطالعه است؛ یعنی صرفا با مطالعه یك یا چند كتاب درباره اوضاع و احوال و مردم ایران، به یك فرد ایرانشناس اطلاق نمیشود. لازمه تحقیق، مراجعه به كتب مختلف، بازدید از مكانهای مختلف و مصاحبه با اشخاص متعدد است. یك ایرانشناس محقق باید موضوعات را از هم تفكیك كند، صحیح و سقیم را بهخوبی تشخیص دهد و بالاخره مطالعات و تحقیقات او باید در مورد ایران باشد؛ یعنی اگر یك محقق در چارچوب رشتهای نظیر جغرافیا همه كشورها و از جمله ایران را در بحثهای خود وارد كند، به او عنوان ایرانشناس اطلاق نمیشود بلكه او یك جغرافیدان است. ایرانشناس میتواند در زمینه خاصی از مسائل ایران، مثلا درخصوص جغرافیا، تاریخ و یا بعد دیگری از ایران به تحقیق بپردازد.
یكی از ایرانشناسان مشهور، ادوارد براون است كه سالها در ایران بود و از محققان و دانشمندان شناختهشده محسوب میشود كه در چند جلد كتاب، تاریخ ادبیات ایران را مورد تحقیق قرار داده است و ایرانی هم نیست. براون اشتیاق و علاقه و بلكه عشق به شعرای ایران داشت و واقعا در راستای گردآوری این مجموعه، وقت بسیار صرف كرد. كتاب دیگر وی، «یكسال در بین ایرانیان» است. نوشتههای براون یك ایرانشناس تمامعیار را به نمایش میگذارند. در لغتنامه دهخدا در تعریف ایرانشناسی آمده است: «دانش و معرفت به احوال ایران و ایرانیان، رشته تحقیقات فنی و علمی مربوط به ایران.» كسی كه برای تحقیق و مطالعه به ایران بیاید و نقاط زلزلهخیز ایران را شناسایی كند و با دلایلی ثابت كند كه ایران روی خط زلزله قرار دارد، در محدوده موضوعی كه در مورد ایران تحقیق كرده، ایرانشناس است. اما اگر همین تحقیق را یك ایرانی انجام دهد، گرچه عمل او هم ایرانشناسی است اما با تعریف دهخدا، اقدامكننده مذكور ایرانشناس محسوب نمیشود و وارد جرگه ایرانشناسی بهمعنیاصطلاحی آن نشده است. حالآنكه این طرز تلقی، درست نیست بلكه باید تمامی كسانی را كه با تحقیق و مراجعه به منابع، تمام یا بخشی از واقعیتهای مربوط به ایران و ایرانیان را فراهم میآورند، ایرانشناس اطلاق كرد، خواه فرد مذكور ایرانی باشد یا غیرایرانی. «تاریخ هنرهای ملی و هنرمندان ایرانی از كهنترین زمان تاریخی تا پایان دوره قاجار (از مانی تا كمالالملك)» در دو جلد به وسیله عبدالرفیع حقیقت (رفیع) تالیف گردید. این دو جلد با بیش از هزار صفحه، اقدامی ایرانشناسانه است اما چون محقق آن ایرانی است، كار او در چارچوب تعریف مذكور از ایرانشناسی قرار نمیگیرد؛ حالآنكه این نحوه تفكیك درست نیست.
عبدالرفیع حقیقت مقدمه كتاب خود را با این شعر بلند فردوسی آغاز كرده است:
جهان پرشگفتی است چون بنگری
ندارد كسی آلت داوری
كه جانت شگفت است و تن هم شگفت
نخست از خود اندازه باید گرفت
درواقع وی وظیفه ایرانشناسی را برخلاف تعریف دهخدا متوجه خود ایرانیان مینماید. در مقام ایرانشناسی بهحق باید ابتدا به سراغ حكیم فردوسی و شاهنامه او رفت و مولف كتاب فوق نیز همین كار را كرده است. گرچه محققان طراز اول جهان، در مورد ایران و ژرفای معنویت و توان مردم این سرزمین سخنها گفتهاند، اما آقای حقیقت سخن حماسهسرای ایران را ترجیح داده است كه میگوید:
هنر نزد ایرانیان است و بس
ندانند شیر ژیان را به كس
مولف تاریخ هنر به نكته بسیار دقیقی در مورد هنرمندان ایران اشاره میكند كه در دیگر كشورها دیده نمیشود: برخلاف هنرمندان غربی بسیار نادر است كه از صد اثر هنری و صنعتی ایران، یك مورد آن امضا داشته باشد. درواقع هنر ایرانی فاقد نام و نشان شخصی است و گویی این اعتقاد در روح هنرمندان با فرهنگ ایرانی رسوخ داشته است كه همه آنان از یك واحدند؛ یعنی در راه یك هدف مقدس ملی و انسانی قدم برمیدارند. در حقیقت هنرمند ایرانی، هنر خود را متعلق به جامعه خود میدانسته و به خود صرفا بهعنوان عاملی برای خدمتگذاری به هنر ایران نگاه میكرده است؛ بهعبارتبهتر، هدف هنرمند ایرانی، جاویدنگهداشتن هنر ایرانی بوده است و نه نام هنرمند. پس درواقع شعار مقدس آنان این بوده است كه «همه افراد ایران برای ایران و خدای ایران.»[ii]
دكتر سیدجلالالدین مدنی
پینوشتها
[i]ــ در عصر جمهوری اسلامی، ایرانشناسی برخلاف معنایی كه دارد باید به وسیله ایرانیان مسلط به روح و فرهنگ و تمدن ایران با دقت نگاشته شود و از این طریق به دنیا معرفی گردد.
[ii]ــ عبدالرفیع حقیقت، پیشگفتار تاریخ هنرهای ملی، ص۵
[iii]ــ موسیقی جنگ هیاهویی بوده كه هنگام جنگ از سوی سپاه برمیخاسته كه با آن ترس در دل خصم میافكندند از جمله این هیاهو یكی هم فریاد جنگاوران بوده است. در بسیاری از جنگها گروههایی برگزیده شده بودند كه با بانگ و هیاهوی خویش روحیه دشمن را ضعیف میكردهاند و از شاهنامه چنین پیدا است كه كرنای یا نای بسیار بلندی كه در آن میدمند و هنوز هم در نقارهخانهها و به هنگام تعزیه و در جنگ نواخته میشد، در دوران پیش از جمشید یعنی دوره تهمورث پیدا شده است.
[iv]ــ ترجمه مجالس النفائس، ص۱۶
[v]ــ شمسالدین محمدبن محمود آملی، نفایس الفنون فی عرایس العیون، تصحیح: ابوالحسن شعرانی، ج دوم، اسلامیه، ۱۳۷۷، ص۷۷
[vi]ــ لازم به ذكر است، اكنون كه در سال جاری میلادی اصفهان پایتخت جهان اسلام معرفی شده است، باید برنامههایی ترتیب داده شود تا افراد زیادی از خارج و داخل ایران از این شهر دیدن نمایند و نظر خود را بنویسند. مردم اصفهان، سازمانهای دولتی و شركتهایی كه در ارتباط با مسائل اصفهان فعالیت دارند، باید بدوناینكه از فعالیت معمول خود بكاهند، مركز فرهنگی جهان اسلام را آنطوركه هست، به دنیا بشناسانند. اصفهان در ادواری مركز اصلی ایران بوده است. كارهای زیادی باید در این راه انجام گیرد. محصولات این شهر و زبان شیرین فارسی اصفهانی باید از اسباب جذب باشند و تئاتر و سینمای این شهر باید تمدن و فرهنگ خلاق ایرانی را به نمایش گذارد. شهر اصفهان دیدنیهای فراوان دارد. این شهر دانشمندان، فلاسفه، شعرا، عرفا و فقهای زیادی داشته است و همه آنان در این سال و سالهای بعد باید شناسانده شوند. تا بهحق فعالیتی در جهت ایرانشناسی و گامی در معرفت تشیع علوی برداشته شود تا بدانند اصفهانی كه در آن تحقیقات هستهای صلحآمیز صورت میگیرد تازه كشف نشده و جدیدا به كاروان علم نپیوسته است بلكه این شهر حتی قبل از كشف امریكا هم شكوفا بود.
[vii]ــ لازم است مطالعات دقیق صورت گیرد كه چرا خاورشناسی و بهویژه ایرانشناسی رواج پیدا كرده و چرا امروز در امریكا و اروپا این كار ادامه دارد و هزینه این تحقیقات چگونه پرداخت میشود، و در چه مواردی از این تحقیقات استفاده میشود.
[viii]ــ در دورهای از شاهان پهلوی كار ایرانشناسی و بزرگنمایی با آن هدف صورت میگرفت تا پردهای در برابر دیانت اسلام قرار دهند كه در قلب و روح ایرانیان جایگرفته است.
[ix]ــ شجاعالدین شفا، جهان ایرانشناسی، تهران، كتابخانه پهلوی، ۱۳۴۸، ص۲۹
[x]ــ محمدتقی قربانعلی، ایران از منظر شرقشناسی، مجله مطالعات ایران، شماره ۶
[xi]ــ رك: مقاله مجتبی مینوی راهنمای كتاب، شماره اول، سال نهم، اردیبهشت ۱۳۴۵
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی مجلس انتخابات مجلس انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس دوازدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی ستاد انتخابات کشور دولت رهبر انقلاب دولت سیزدهم
هواشناسی تهران آتش سوزی زلزله شهرداری تهران سیل فضای مجازی سازمان هواشناسی پلیس بارش باران قتل سلامت
خودرو قیمت خودرو قیمت دلار گاز حقوق بازنشستگان قیمت طلا بازار خودرو ایران خودرو بانک مرکزی پالایش و پتروشیمی نمایشگاه نفت مالیات
نمایشگاه کتاب کیانوش عیاری رضا عطاران تلویزیون کتاب نمایشگاه کتاب تهران سینمای ایران دفاع مقدس نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران سینما سریال مهران مدیری
فناوری قطب شمال
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه حماس سازمان ملل رفح اوکراین افغانستان
پرسپولیس فوتبال استقلال لیگ برتر هوادار لیگ برتر فوتبال ایران لیگ برتر ایران رئال مادرید سپاهان باشگاه پرسپولیس بازی لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا ایلان ماسک تبلیغات اپل روزنامه گوگل سامسونگ
آلزایمر استرس کاهش وزن دیابت سیگار فشار خون بارداری توت فرنگی افسردگی شیر