شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اصالت خانواده , محور پیشرفت تمدن اسلامی – ایرانی


اصالت خانواده , محور پیشرفت تمدن اسلامی – ایرانی

در این مقاله مطرح می شود که در نظام سوسیالیستی جامعه اصالت دارد و محور پیشرفت است و در نظام لیبرال سرمایه داری فرد اصالت دارد و محور پیشرفت است در حالیکه در نظام ایرانی اسلامی خانواده اصالت دارد و محور پیشرفت است

پس از شکست نظام اقتصادی سوسیالیستی در جهان که نمود کامل آن در فروپاشی رژیم شوروی متجلی شد در بسیاری از کشورهای جهان ، کسانی که طرفدار نوعی اقتصاد سوسیالیستی یا شبه سوسیالیستی بودند از موضع خود عقب نشینی نمودند که این امر در کشور ما نیز اتفاق افتاد .

در کنار عقب نشینی آشکار طرفداران اقتصاد شبه سوسیالیستی ، گسترش تفکرات لیبرالی در سراسر جهان و من جمله کشور خود ما ، به صورت چشمگیری آغاز شد و بر همین اساس بود که سه برنامه توسعه اقتصادی پس از جنگ بر اساس تفکرات شبه لیبرالی نگاشته شد .

اما با گذشت نزدیک به دو دهه از اجرای برنامه های توسعه بر مبنای تئوری های غیر بومی و شبه لیبرالی که به دلیل عدم سنخیت آنها با فرهنگ خاص ایرانی - اسلامی مردم ایران کارایی لازم را نداشتند ، اندیشه نگارش برنامه توسعه اقتصادی بر مبنای تئوری بومی شکل گرفت .

این مساله هر چند تا حدودی دیر اتفاق افتاد اما به هر تقدیر امر مبارکیست ، در این جستار کوشیده می شود در این مساله مهم تا آنجا که مجال محدود ما اجازه دهد به تامل و تعمق بپردازیم.

ابتدا باید توجه داشت که هر نظام اقتصادی بر پایه یک نظام فرهنگی شکل می گیرد و البته سپس در نظام فرهنگی نیز اثر خاص خود را می گذارد و در واقع رابطه دو سویه می شود.

برای مثال نظام اقتصادی سرمایه داری لیبرال مبتنی بر تفکر اومانیسم و مکتب اصالت انسان ، آنهم اصالت انسان بریده از آسمان ، شکل گرفته است . در این مکتب فرد فرد انسان ها دارای اصالتی ذاتی هستند و از این رهاورد ، فردگرایی ( Indiviualization ( یکی از شاخصه های اساسی و زیربنایی نظام سرمایه داری لیبرال است .

در مقابل این مکتب ، نظام های سوسیالیستی وجود دارند که معتقد به اصالت جامعه هستند ، در این مکتب هر چند همچون نظام های لیبرال ، انسان اتصال خود با آسمان را گسسته است و به مبدا و معاد معتقد نیست اما آنچه اصالت دارد جامعه است زیرا آنها معتقدند که فردیت و مالکیت خصوصی سرچشمه همه ستم ها و تجاوزها در طول تاریخ بوده است و برای رهایی از آن چاره ای جز الغای مالکیت خصوصی وجود ندارد.

جالب است که هر دوی این نظام ها ، با تمامی تفاوتها و تضادهایی که با یکدیگر دارند ، در دو مساله با هم مشترکند: یکی اینکه انسان بی نیاز از آسمان و ارتباط و دستور گیری از خداست و دوم اینکه هیچ کدام از این دو مکتب به خانواده توجهی ندارند و حتی می توان گفت که ضد خانواده نیز هستند ؛ برای مثال نظام سوسیالیستی معتقد است ما زن و شوهر نداریم رابطه زن و مرد آزاد است و اختصاص یک زن و مرد به یکدیگر ارتباطی استثماری است و البته نظام لیبرالی نیز همین سخن را می گوید با این تفاوت که به جای عبارت ارتباط استثماری ، عبارت بر خلاف آزادی فردی را بکار می برد .

از این رو شاهد این هستیم که در همه کشورهایی که به نوعی از این نظام ها متاثر بوده و هستند روز به روز بر از هم پاشیدگی خانه وخانواده افزوده می شد ، به طوری که امروزه فروپاشی خانواده یکی از معضلات جوامع غربی و نیز جوامع متاثر از غرب است .

اما در خصوص نظام اقتصادی تمدن ایرانی – اسلامی ؛ ابتدا باید توجه داشت که در جامعه ایرانی خانواده یک محور اصلی و حقیقتا باید گفت که در متن فرهنگ ما یک کلید واژه است که در هر گونه پیشرفت اقتصادی باید به پاسداشت آن توجهی جدی کرد و حتی می توان با کمی تدبیر خانواده را به محور توسعه و پیشرفت کشور بدل کرد .

به عبارت دیگر همچنان که در نظام سوسیالیستی به ویژه از نوع مارکسیستی آن جامعه اصالت دارد و در نظام لیبرال سرمایه داری بر فرد اصالت دارد سیستم اقتصادی مبتنی بر آزادی تک تک افراد در تولید کردن و به تبع آن مصرف کردن و باز تولید و سپس مصرف کردن شکل گرفته است ؛ نظام اقتصاد ایرانی – اسلامی نیز می تواند بر اساس اصالت خانواده شکل بگیرد زیرا در فرهنگ ما آنچه اصالت دارد خانواده است . به دیگر سخن در نظام اقتصاد ایرانی – اسلامی اگر چه هم فرد احترام دارد ، االبته مانند نظام لیبرالی اصالت ندارد و هم جامعه محترم ، البته مانند نظام سوسیالیستی اصالت ندارد ، است اما این خانواده است که اصل اصیل جامعه محسوب می شود ، البته خانواده آفرینشگر .

توضیح بیشتر آنکه بیان شد که نظام سرمایه داری بر تولید بیشتر و مصرف بیشتر تک تک افراد متکی است اما می توان در نظام اقتصاد ایرانی – اسلامی سیستمی ساخت که بجای ارزشمندی تولید ، که بیشتر بعد مادی دارد ، آفرینشگری را ارج نهد ؛ ، آفرینش صفت خداست و از آنجا که بندگان خدا باید به اخلاق خدا متخلق شود ، تخلقوا بخلق الله ، پس باید نظام اجتماعی اسلام هم مبتنی بر آفرینشگری باشد ، آفرینشگری که هم دارای بعد مادی ( مثل محصولات کشاورزی و صنعتی ) و هم بعد معنوی ( مثل آثار هنری ، اخلاق حسنه و... ) است صرفا برای مصرف صورت نمی پذیرد - بر عکس تولید که تنها برای مصرف کردن است و بس - بلکه آفرینشگری فی نفسه مطلوب است و عبادت خالق محسوب می شود و چون عبادت است باید آن را انجام داد زیرا ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون . البته این به معنای نفی استفاده از دستاوردهای آفرینشگری نیست بلکه بدین معناست که در بهره گیری از آن باید جانب اعتدال را نگه داشت زیرا مصرف بیش از حد و اسراف از صفات شیطان است .

البته آن واحدی که در آفرینشگری ( مادی و معنوی ) آزاد است ولی در مصرف باید متعادل و بدون اسرافگری باشد ، خانواده است نه تک تک افراد ؛اگر چه جامعه شناسان بزرگ و در راس آنها فردیناند تونیس آلمانی (۱۹۳۶-۱۸۳۵ )معتقد اند که تنها جوامع سنتی ، بودند که بر اساس خانواده شکل گرفته بودند (گیمن شافت ) در حالیکه جوامع مدرن و پیشرفته انجمن هایی هستند که بر اساس شغل و کار افراد شکل گرفته اند ( گزل شافت ) اما اندیشمندان و راهبران کشور باید بکوشند جامعه مدرنی بر اساس "خانواده آفرینشگر" بسازند و نه جامعه ای بر اساس شغل و تقسیم کار ، که نتیجه ای جز تولید بیشتر برای مصرف بیشتر و مصرف بیشتر برای تولید بیشتر ندارد ، و این مقوله جامعه سازی یا به تعبیر اگوست کنت ( ۱۸۵۷ – ۱۷۹۸ )"سازمان دهی مجدد جامعه" ، که عنوان یکی از کتب وی نیز هست ، یکی از مهم ترین و پیچیده ترین وظایف متفکران و مسئولان جامعه ایرانی در دهه چهارم انقلاب است که صحیح یا ناصحیح انجام دادن آن حکم مرگ و زندگی را دارد . البته اصالت خانواده علاوه بر مزایای اقتصادی مزایای فرهنگی بیشماری نسبت به اصالت فرد و یا اصالت جامعه دارد که خود محتاج مقاله ای جداگانه و مفصل است .

به هر تقدیر آنچه در نظام اقتصادی و اجتماعی اسلامی – ایرانی باید محور پیشرفت و تعالی قرار بگیرد نه فرد است و نه جامعه بلکه « خانواده آفرینشگر » ( creator family ) است بنابراین تا آنجا که امکان دارد باید شرایط را برای ایجاد چنین نظامی آماده کرد که سه مورد از آن شرایط را در اینجا ذکر می کنیم : یکی توجه به جایگاه ویژه زن به عنوان محور خانواده است که بایست تا آنجا که امکان دارد به حضور بیشتر زنان در خانواده کمک کرد که از جمله آنها می توان به افزایش مرخصی فرزند دار شدن ، به ویژه اکنون که بحث توسعه جمعیت مطرح شده است ، و نیز پرداخت حقوق ماهیانه به زنان خانه دار و از همه مهمتر ایجاد مشاغل خانگی و توسعه صنایع دستی خانگی است و نیز انجام کارهای اداری به روش مدرن دورکاری است که نقش موثری در حضور زنان در خانه و خانواده و نیز ارتقای سطح مالی و مادی خانواده خواهد داشت .

و دومین مورد فرهنگ سازی و ایجاد شرایط لازم برای گسترش ازدواج و تشکیل خانواده و نیز کاهش طلاق از راه اخذ جرایم سنگین ، به عنوان مجازات برای انجام کاری که امنیت فکری جامعه را بر هم می زند ، و همچنین تقبیح تجردهای خود خواسته که متاسفانه در میان جوانان در حال گسترش است و تشویق جوانان به تشکیل خانواده از طریق قرار دادن سهمیه در دانشگاه ها و نیز کاهش خدمت سربازی و داشتن امتیاز ویژه در استخدام و.... سومین مورد ، ایجاد نظام اقتصادی – اجتماعی است که در آن چهار نوع مالکیت به رسمیت شناخته شده باشد : مالکیت فردی ، مالکیت خانوادگی ، مالکیت عمومی و مالکیت دولتی. در واقع متفکران و اقتصاددانان ما باید طرحی دراندازند که مالکیت خانوادگی در کنار انواع مالکیتهای دیگر به وجود آید قطعا ایجاد مالکیت خانوادگی تاثیر زیادی در تحکیم بنیان خانواده خواهد داشت .

البته نکته ای که توجه به آن ضروری است اینکه باید توجه داشت خانواده بر محوریت و قوامیت مرد شکل می گیرد و اساسا یکی از دلایل فروپاشی خانواده در غرب تضعیف و تحقیر جایگاه مرد در جامعه و خانواده بوده است ، بنابراین اگر می خواهیم جامعه ای خانواده محور داشته باشیم باید از دست زدن به کارهایی که به تحقیر نقش مرد در جامعه و پدر در خانواده منجر می شود امتناع نماییم .

در پایان تذکار این نکته ضروری است که خانواده اهمیت بسیاری در فرهنگ ایرانی و اسلامی دارد و حفظ آن در شرایط فعلی که بنا به نظر الوین تافلر در آستانه موج سوم تمدنی یعنی انقلاب اطلاعات و ارتباطات و شکل گیری دنیای مجازی هستیم - که از عوارض آن نابودی بیش از پیش نظام خانواده و شکل گیری جامعه ای متشکل از افراد مجرد می باشد - کاری بسیار ضروری می نماید و اگر این نهاد آسیب ببیند به هیچ وجه قابل جبران نیست بنابراین نباید به بهانه سرعت گرفتن پیشرفت اقتصادی خود به نابودی آن دامن زنیم .

رامین مهرآیینی