چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
روایت سربازهای مهاجر و کشتن به نام آزادی
فیلم "بدرود بغداد" یکی از معدود اتفاقهای سینمای ایران است با کارگردانی که حرف های زیادی برای گفتن دارد . به دکوپاژ اعتقادی ندارد، اما زبان سینما را به قدری می فهمد که می توان به اعتقاداتش در فیلمسازی اندیشید.
فیلم در برگیرنده فیلمنامه ای است که سه روایت متفاوت دارد. بوکسوری در نیویورک ، تروریستی که می خواهد عملیات انتحاری انجام دهد و زنی که تفریحش انفجار "مین" است. روایت هایی که هوشمند و براساس یک ساختار سیستماتیک به همدیگر مرتبط می شوند. در فیلمنامه یک ساختار حساب شده رو می شود .روند هر کدام از سه شخصیت اصلی و به سرانجام رسیدنشان سیر منطقی دارد. اینکه کارگردان چگونه توانسته بدون دکوپاژ چنین فیلمی بسازد این هم به نگاه کارگردان به زندگی و سینما برمی گردد و هم به دانش و انسانیت او. سه پرسوناژ بنا به جهان بینی فیلمساز فدای یکدیگر نشده اند. چون این سه شخصیت در یک مکان واحد نیستند لذا شخصیت ها هم طراز پیش رفته اند. این نگاه انسانی نادری است که باعث می شود این شخصیت ها را موازی پیش ببرد.
بدرود بغداد در ژانرهای فیلم های آمریکایی پیش می رود. میزانسن ها به شکل کاملا ریتمیک تماشاگر را با خود هم سو می کند. اثری که به لحاظ شکلی متفاوت ترین فیلمی است که در ایران ساخته شده است.اثرنه تنها به لحاظ روایت دنیای جدیدی را در سینمای ایران به روی تماشاگر می گشاید بلکه در تصویرسازی و ریتمیک بودن میزانسن ها نیز بدیع است به گونه ای که مخاطب اگر تیتراژ فیلم را نبیند می اندیشد که فیلم ایرانی نیست.
فیلم به لحاظ تصویری با سینمای ایران تفاوت دارد به لحاظ روایت سعی شده با آنچه تماشاگر ایرانی به دیدن آن عادت دارد فرق داشته باشد.این لازمه باورپذیری است و اصل انطباق در معماری هر فیلمی است. غیرقابل باورترین لحظات زندگی را در یک فیلم می شود به واقعیت محض دنیای فیلم تبدیل کرد. از سویی دیگرکارهای مستند فیلمساز برای باورپذیری از فضاسازی به مدد آمده و سعی شده تماشا گر را از پیش فرض ها دور کند تا به واسطه دنیای جدید به شخصیت پردازی برسد. دراماتیک ترین لحظات فیلم، از سینمای مستند بهره می گیرد.
یکی از عناصر بسیار مهمی که در فیلم برای به دست آمدن صحنه های دراماتیک و جلوگیری از افت ریتم ، به فیلم یاری می رساند موسیقی است .موسیقی ای که لحن عوض کردن های بازیگران و برش های تصویر را هم در بر می گیرد. ترکیب عربی، انگلیسی و در ادامه همنوائی سازهای مختلف نشان می دهد که آهنگساز از تجربه و فهم بالایی برخوردار است.
ازمنظری قصه فیلم و تم اصلی که یاری کردن دشمن است کلیشه و دمده به نظر میآید اما تماشاگر آنقدر در بدرود بغداد با تصویر و پارامترهای جدید روبه رو می شود که کلیشه بودن داستان بسیار کم رنگ جلوه می کند و شکلی بدیع تر از یک داستان آشنا و تکراری عنوان می شود.موقعیت ها و درام های فیلم در رویارویی با آدم های قصه به ظاهر متغیر هستند ولی در اصل تکرار یکدیگرهستند و در نگاه دیگر هرلحظه ای که می بینید برای خودش جزئیاتی دارد که هر بار به نظر تازه می آید. مناسبات محتمل یا ناگزیر انسانی در دنیای فیلم به مانند فضای خارجی شبیه سازی مستند شده اند. ممکن است ایده رفاقت و کمک به دشمن یا آغاز دوستی سرنوشت ساز در نیمه دوم فیلم و در لحظاتی تداعی کننده مضمون های کلاسیکی باشد. اما نمایش برخوردهای انتخاب شده و طراحی شده از حساسیت های فرهنگی غربیهای مسیحی و شرقی های مسلمان در بطن قصه فراتر از گریز از داستان و ایده به ظاهر تکراری است.
عدم اعتقاد کارگردان به دکوپاژ های کلاسیک و ساختار مند تمام تلاش نادری را به این سمت وسو هدایت کرده که ریتم رفتار و موضوع مورد نظر سکانس در صحنه روی میز تدوین صورت گیرد.
درسینمای خلاق حضور خالق پشت میزانسن پنهان است، میزانسن هایی که می تواند تعلیق درخشانی باشد میزانسن هایی که در آثار استاد بیضائی وکیارستمی می توان به وفور و آگاهانه دید. بخشی از نظمی که در ساختار دایره وار فیلم وجود دارد از ریتم تئاتروار و تجارب فیلمساز در این حوزه الهام می گیرد. در فیلم لحظه ای یا تصویری بدون کنش دیده نمی شود .همچنین در کنش بازیگران با همدیگر و با صحنه هم نوع رفتار بازیگران، الهام و تلفیقی شخصی از رفتار بازیگران سینمای مدرن است.
تجربه جهان مستند در سه وجهه این فیلم است. فیلم بر مبنای احساس برآمده از تجربه فیلمساز به پشتوانه نظام الدین کیایی و تورج اصلانی و بازیگران سر وشکل پر قوتی به خود گرفته است.اصلانی به عنوان مدیر فیلمبرداری، انبوهی از تجربیات مستند دارد خلاقیت و تجربه او در عرصه مستند و فیلمهای کوتاه برای فیلمساز راهگشا بوده وباعث رسیدن به یک زبان مشترک شده است. مزدک میرعابدینی که به دلیل فعالیت مستقل سینمایی نوع روایت را به خوبی درک کرده است، گروه از اینکه اثر تازه ای به وجود بیاورند گام برداشته اند. مصطفی زمانی و پانته آبهرام بازی متفاوت و درخشانی دارند. بازی "زمانی" در نقش یک زن چشم آبی ، غرور آمیخته به معصومیتش در صحنه های بی کلام که رل "صالح" را بازی می کند و حس های او در رسیدن به این قهرمان عرب، ستودنی و فراتر از دیگر رل های اوست. پانتهآبهرام به خوبی و سلیس زبان عربی را در گفت وگوها انتقال می دهد. هوش و توان بالای او در این فیلم و دیگر کارها مسلم است. بدرود بغداد سیاست های جنگ طلبان را محکوم می کند. سربازهای مهاجر در خاک کشورهای دیگر به اسم آزادی آدم می کشند. بدرود بغداد فیلمی است که در حاشیه هیاهوی حاکم بر بغداد از صلح سخن می گوید.
نویسنده : محسن سلیمانی فاخر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست