چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

مهر باران


مهر باران

کدام کلمه قادر است که عظمت تو را برتابد؛ کدام زبان را یارای آن است که پرتو اندکی از تابناکی تو را جلوه گر سازد؛ کدام آیینه انعکاس شور و شیدایی توست؟
معرف تو، باران معرفتی است …

کدام کلمه قادر است که عظمت تو را برتابد؛ کدام زبان را یارای آن است که پرتو اندکی از تابناکی تو را جلوه گر سازد؛ کدام آیینه انعکاس شور و شیدایی توست؟

معرف تو، باران معرفتی است که درمدرسه اجتماع می بارد. هر فطرت پاک، به هنگام ورود تو، به هر اندیشه تابناک فرمان «برپا» می دهد. این نام توست که نشستگان را به قیام وامی دارد.

انگار به استخدام ملکوت درآمده ای و با شهریه عشق ثبت نام کرده ای. دبستان مهر آغاز تو، هیچ زنگ تعطیلی ندارد. تو بر تخته های سیاه کلمات سپید را می رویانی. درس های زندگی تو، آبشاران سبزی هستند که بر مزارع آبی افکار، عطرافشانی می کنند و فروغ تابنده ضمیر روشنت آن گونه جلوه گر است که شبهای زوایای دهلیزهای حیات را، چون روز، می کند.

یاد تو تغزل همواره دل هایی است که نور علم از آنها می تراود. تو «معلم اول» همه خوبی هایی! و رودخانه های تربیت و شکوفایی، ازدریای مواج سینه ات لبریز می شوند.

دفتر سپید دلت را که می گشایی، کبوتران آگاهی به پرواز درمی آیند؛ و بلبلکان محبت بر شاخسار درختان بلند فضایل تو، به نغمه خوانی می ایستند. تنفس تو، هوا را پاک می کند؛ بر لبانت بنفشه کلام، گل می دهد و صنوبر دلها را نیز به ثمر می نشاند؛ از سرانگشتان تو، برکت دانش در فضا منتشر می شود.

نور، اول نام توست. زمزمه محبت و ایثار از نای جان تو اوج می گیرد. عشق با تو فریاد می شود. از خلوصت ایمان می بارد. نگاهت مرغان عشقی هستند که از سرچشمه دانایی سیراب می شوند و از سرزمین تلاش، دانه برمی چینند. هر کلمه ات طنین زنگ دار قافله های روشنایی و بیداری است. ای آموزگار هرچه که خوبی است، هر فصل مدرسه هنگام امتحان تو است!

گام هایت در شکفتن جوانه های فضیلت، و غرس دانه های علم و ایمان در سرزمین پاک قلب کودکان، استوارتر باد، ای معلم علم و ایمان و عمل! به راستی که هیچ واژه ای را درهیچ کتابی، توان آن نیست که تو را بنمایاند؟ و کدام شاعر می تواند تو را بسراید؟

ای معلم! هر حرف اولی که بخواهد تو را بستاید، به آخرین حرف بدل می شود!

جواد نعیمی