پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فریب ناز و نعمت کافران را نخوریم


فریب ناز و نعمت کافران را نخوریم

سوره مؤمن یا غافر, نخستین سوره از حوامیم است حوامیم هفت سوره از قرآنند که با «حم» شروع می شوند که در بعضی از روایات, این دو حرف به نام هایی از خدا, مانند حمید, حلیم و حنان, و ملک, مالک و مجید تفسیر شده اند

سوره مؤمن یا غافر، نخستین سوره از حوامیم است. حوامیم هفت سوره از قرآنند که با «حم» شروع می‌شوند که در بعضی از روایات، این دو حرف به نام‌هایی از خدا، مانند حمید، حلیم و حنان، و ملک، مالک و مجید تفسیر شده‌اند. این احتمال نیز وجود دارد که «ح»، اشاره به حاکمیت و «م»، اشاره به مالکیت خداوند بوده باشد.هفت سوره حوامیم پشت سر هم قرار گرفته و همه، از سوره‌های مکی‌اند. لذا طبیعت این سوره نیز مانند سایر سوره‌های مکی، بحث از اصول دین است. چرا که نیاز مسلمانان در آن دوره، بیش از همه، تقویت پایه‌های عقیدتی بود.

نامگذاری این سوره به مؤمن، به خاطر بیان مجاهدت‌های مرد با ایمانی، به نام مؤمن آل فرعون، در بیش از بیست آیه از این سوره، یعنی حدود یک‌چهارم آن است که در زمره شخصیت‌های فرعونی بود، ولی در باطن به موسی ایمان آورد و در لحظاتی که موسی در خطر مرگ قرار گرفت، او با روش بسیار زیرکانه‌ای به یاری او شتافت و او را از مرگ نجات داد.و نیز، نامگذاری این سوره به غافر که به معنای آمرزنده است، به خاطر آغاز سومین آیه آن است.

و اما از میان هفت آیه آغازین این سوره، خداوند بعد از ذکر عظمت مقام قرآن و پنج صفت از خویش، در چهارمین آیه این سوره، سخن از گروهی به میان می‌آورد که در برابر این آیات الهی، به مجادله برمی‌خیزند.

آیه ۴ می‌فرماید: «جز کافران در آیات الهی جدال نمی‌کنند. پس قدرت‌نمایی آنان در نقاط مختلف جهان نفریبدت».

ممکن است این شبهه در ذهن‌ها پیدا شود که: اگر خدا، کفار را دشمن می‌دارد و طرد و لعنشان کرده است، پس، چرا این همه نعمت در دنیا به آنان داده و آنها را اینچنین متنعم نموده است؟

این شبهه نیز نشأت گرفته از این بیماری مزمن است که اکثر ما مردم، برای دنیا و تمتعات آن، ارزش حقیقی و اصالت قائلیم؛ دنیا را واقعاً نعمت دانسته و معیار خوشبختی و سعادت تشخیص داده‌ایم تا آنجا که معیار مقربیت در نزد خدا را نیز همین تمتعات دنیوی می‌دانیم! در حالی که از نظر قرآن، اینها نعمت نیست، بلکه نقمت نعمت‌نما و عذاب لذت‌نماست. در واقع، همانند غذای مسمومی است که آدم ناآگاه، از خوردن آن لذت می‌برد، اما پس از ساعتی به دامن مرگ می‌افتد. یا همانند محصل عیاشی است که چند سال، از هرزگی لذت می‌برد و سپس تا آخر عمر، از ذلت و خواری در اجتماع عذاب می‌کشد؛ قل تمتع بکفرک قلیلا، انک من اصحاب النار؛ دوران بهره‌گیری کفار از دنیا بسیار اندک است و دوران عذابشان بی‌پایان!! فلیضحکوا قلیلا و لیبکوا کثیرا؛ خنده کمی دارند و به دنبال آن، گریه‌های بسیار.در سوره آل عمران می‌خوانیم: و لایحسبن الذین کفروا انما نملی لهم خیر لانفسهم؛ کافران گمان نکنند این مهلتی که به آنان داده‌ایم، به خیر و منفعت آنها می‌باشد؛ انما نملی لهم لیزدادوا اشا و لهم عذاب مبین؛ به آنها مهلت داده‌ایم با اختیار خود تا جایی که می‌خواهند و می‌توانند، بتازند و بر گناهانشان بیفزایند و سپس به عذاب خوارکننده‌ای مبتلا گردند.

در سوره زخرف نیز می‌خوانیم: و لولا ان یکون الناس امه واحده لجعلنا لمن یکفر بالرحمن لبیوتهم سقفاً من الفضه؛ اگر اینچنین نبود که بهره‌مند شدن کفار از انواع مواهب مادی، موجب تمایل همه مردم به کفر می‌شود و امت واحد گمراهی می‌گردند، ما برای کافران، خانه‌هایی با سقف‌هایی از نقره قرار می‌دادیم و سراپای زندگی‌شان را غرق در زر و زیور و انواع تجملات و زینت‌آلات می‌ساختیم.یعنی، این سرمایه‌های مادی و این تجملات پرزرق و برق دنیا، آنچنان، در نزد خدا بی‌ارزش است که می‌بایست تنها، در دست افراد بی‌ارزشی همچون کافران و منکران حق باشد و مؤمنان خداجو، شأن‌شان اجل و اکرم از این است که خدایشان آنها را با این بازیچه‌ها سرگرمشان سازد.

اما اگر این کار را می‌کردیم و زندگی کفار را غرق در طلا و نقره و زر و زیور می‌نمودیم، مردم کم‌ظرفیت سست ایمان دنیاطلب، به سوی کفر متمایل می‌شدند و از این روست که به برخی از مؤمنان نیز اندکی از تجملات دنیا می‌دهیم تا فریب شیطان را نخورند و در پرتگاه کفرگرایی قرار نگیرند؛ و ان کل ذلک لما متاع الحیاه الدنیا؛ که اینها، همه، متاع پست و فانی زندگی زودگذر دنیاست؛ و الآخره عند ربک للمتقین.از رسول اکرم(ص) منقول است که فرمود: ان من امتی من لو اتی احدکم یساله دینارا لم یعطه ایاه ولو ساله درهما لم یعطه ایاه، و لو سال الله تبارک و تعالی الجنه اعطاه ایاها و لو ساله الدنیا لم یعطه ایاها و مامنعه ایاها لهوانه علیه؛ از امت من کسانی هستند که به قدری نزد شما بی‌ارزشند و غیرقابل اعتنا که اگر از شما یک دینار بخواهند، به آنها نمی‌دهید و اگر یک درهم نیز که کمتر از یک دینار است، بخواهند، به آنها نمی‌دهید. اما همین آدم اگر از خدا بهشت ابدی را بخواهد، به او می‌دهد و باز همین آدم، اگر از خدا دنیا را بخواهد، خدا به او نمی‌دهد؛ بهشت ابدی را می‌دهد، اما دنیا را نمی‌دهد. نه این که چون خوارش می‌شمارد، دنیا را به او نمی‌دهد. بلکه چون بسیار عزیز و محترمش می‌داند، دنیا را به او نمی‌دهد.البته، این سخنان، برای بسیاری از ما، قابل هضم نیست.

و نیز ناگفته پیداست که منظور از این سخنان، دعوت به تنبلی و بیکاری و بی‌عاری نیست. از نظر اسلام و قرآن هیچ مؤمنی حق ندارد بیکار بنشیند و به بهانه آخرت‌گرایی، گوشه‌ای بگیرد و دم از زهد و ورع و دینداری دروغین بزند. از مولای خودمان، امام امیرالمؤمنین(ع) نه کسی را متقی‌تر و آخرت‌گراتر سراغ داریم و نه در عین حال، از او فعال‌تر و پرکارتر! با دست خودش، باغ‌ها و قنات‌ها احداث می‌کرد، ولی با آن همه محصول و درآمد از کار، در زندگی‌اش فقیر بود. یعنی، فرشی جز گلیم و حصیر و لباسی جز جبه وصله‌دار و خوراکی جز نان جوین‌و خانه‌ای جز حجره گلین نداشت. آری؛ یک انسان مؤمن، باید فعال و پرکار باشد، اما حریص و طمعکار و دلباخته به دنیا نباشد.