یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
ذره ذره وجودم عشق اوست
دست های لرزانش دیگر لطافت سابق را ندارد. چین و چروک پیشانی اش هر روز بیشتر می شود، از پله که بالا می آید نفسش به شماره می افتد.
بوی عطر یاس در حیاط پیچیده است.
شاید یادش رفته که بهار است، یادش رفته که روزش نزدیک است آخر چند سالی فراموشی هم به سراغش آمده و بر رنج بیماری اش افزوده است.
گنجشک ها لابه لای درخت انار جست و خیز می کنند، شمعدانی کنار باغچه گل داده است همه جا سر سبز است، طبیعت شکوفایی اش را جشن گرفته
اما مادر من ...
در چشم های بی رمقش هنوز زندگی موج می زند.
پاهایش دیگر توان تحمل جسم تحلیل رفته اش را ندارد. پشتش کمی خم شده است وقتی می خواهد از زمین بلند شود، یاعلی می گوید و دو دستش را به زمین می فشارد، چه دوست مهربانی است این زمین.
دست لرزانش لابه لای موهای سپیدش حرکت می کند. موهایش همچون دلش سپید شده است.
اما من هم چنان در مقابل او احساس کوچکی می کنم سر تعظیم فرود می آورم .
هنوز محتاج نگاه مهربانانه اویم.
هنوز به دعای صبحگاهش امید دارم.
هنوز صدای دانه های تسبیح که در دستان لرزان او روی هم می لغزد، به من آرامش می دهد.
هنوز خنده او قوت قلبم است هنوز به او محتاجم.
با ذره ذره وجودم عشق او را احساس می کنم.
آخر او مادر من است... مادر
نویسنده: رمضانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست