جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

چگونه بد سخنرانی کنیم


چگونه بد سخنرانی کنیم

دانشجو ممکن است گاه و بی گاه پشت تریبون رود و بر کرسی سخن قرار گیرد و مثلاً تحقیق و مطلبی را ارائه دهد یا از رساله و پایان نامه خود دفاع کند و یا در میان جمعی به ایراد سخن پردازد اما با روش سخن گفتن و سخنرانی, آشنا نباشد

خط هر اندیشه که پیوسته‌اند

بر پر مرغان سخن بسته‌اند

پرده رازی که سخن پروری است

سایه‌ای از پرده پیغمبری است

نظامی

دانشجو ممکن است گاه و بی‌گاه پشت تریبون رود و بر کرسی سخن قرار گیرد و مثلاً تحقیق و مطلبی را ارائه دهد یا از رساله و پایان‌نامه خود دفاع کند و یا در میان جمعی به ایراد سخن پردازد؛ اما با روش سخن گفتن و سخنرانی، آشنا نباشد.

آن چه در پی می‌آید، آموزشی معکوس و گاه طنزآمیز در این زمینه است که خاستگاه آن، مطالعات و تجربه‌های نگارنده بوده و با زبانی ساده، به قلم آمده است؛ ولی امید می‌رود که با نگاهی ساده خوانده نشود:

۱) به آراستگی ظاهر و چهره خویش توجه نکنید و آن را نادیده بگیرید؛ زیرا در سخنرانی، فقط محتوای خوب سخن مهم است؛ نه آراستگی ظاهر سخنران. پس با موهای نامرتب و شانه نکرده، کفش‌های واکس نزده، لباس‌های اتو نکرده و وصله خورده، دهان مسواک نزده، بدن و جامه نامطبوع و آلوده به سخنرانی بپردازید و به سخنانی همچون «خدا زیباست و زیبایی را دوست دارد»، اهمیت ندهید.

۲) هر سخنی و به ویژه سخنان مشهور را از هر کسی - به ویژه آدم‌های مشهور - که شنیدید، بدون این که به منابع معتبر و دست اول مراجعه و درباره درستی یا نادرستی آنها تحقیق کنید، برای دیگران و مخاطبان خویش نقل کنید و به جمله «چه بسیار سخنان مشهوری که اصل و پایه‌ای ندارند»، گوش نکنید؛ مثلاً به شنوندگان خود بگویید که امام خمینی(ره) فرمود: «انقلاب ما، انفجار نور بود»۱ و دیگر درباره این سخن مطالعه و تحقیق نکنید که از اوست یا از یاسر عرفات است.

۳) نوآوری در هنر سخنوری را کنار بگذارید و به همان حرف‌ها و مطالب تکراری و قبلی بسنده کنید؛ حتی اگر متاع سخن و بازار سخنرانی کساد باشد و کلیم کاشانی در این باره نیز این گونه سروده باشد: «گر متاع سخن امروز کساد است کلیم. تازه کن طرز که در چشم خریدار آید»؛ مثلاً در جایی که می‌خواهید بگویید انسان‌ها برای نشان دادن توانایی‌ها و ویژگی‌های خویش نباید از خودشان تعریف کنند، بلکه باید خود توانایی‌ها و ویژگی‌هایشان معرفی کننده آنها باشد، دوباره و چندباره به این سخن سعدی استشهاد کنید که گفت: «مشک آن است که خود ببوید؛ نه آن که عطار بگوید» و از آن دست برندارید و مثلا به سخن دیگر سعدی در همین زمینه که کمتر به آن استشهاد ‌شده، اشاره نکنید؛ «اگر هست مرد از هنر بهره‌ور. هنر خود بگوید نه صاحب هنر» و یا از سخن سعدی گونه زنده‌یاد سلمان هراتی یادی نکنید که گفت: «بهار آن است که خود ببوید؛ نه آن که تقویم بگوید».

۴) به تلفظ درست کلمات و به ویژه نام‌های خاص، دقت نکنید؛ زیرا این گونه امور از مسائل بسیار جزئی و سطحی است که کسی به آنها توجه نمی‌کند و به آنها اهمیت نمی‌دهد. در فن سخنوری، فقط باید به مسائل کلی و کلان توجه کرد و به آنها اهمیت داد. حالا اگر سخنوری به جای این که درست تلفظ کند و بگوید: «گُمان، نِکات، حاتِم طائی، نیکُلسون، کار‍نِگی، شِهاب الاخبار، مُنتَهی الامال»، به غلط بگوید: «گَمان، نُکات، حاتَم طائی، نیکِلسون کارِنگی، شَهاب الاخبار، مُنتَهِیُ الامال»، مهم نیست و کسی به این غلط‌های جزئی گیر نمی‌دهد.

۵) از کلمات قلنبه سلنبه استفاده کنید، و به علم و آگاهی تظاهر کنید و خود را عالم جلوه دهید؛ حتی اگر مخاطبانتان معنای آن کلمات و مفهوم آن حرف‌ها را متوجه نشوند؛ زیرا «مردم، سخنوری را با سواد و فاضل می‌دانند که حداقل، یک سوم حرف‌های او را نفهمند»؛ مثلاً به آنان نگویید: «مطالب سخنرانی این جانب با استفاده از کتاب‌ها و منابع معتبری شکل گرفته است که به آنها اشاره خواهم کرد»؛ بلکه این گونه بگویید: «در فرایند هستی‌پذیری مطالب سخنرانی‌ام، رفرنس‌های معتبری را از رؤیت خویش گذرانده‌ام که به آنها اشارت خواهم نمود».

۶) درباره چگونگی شروع سخنرانی، هیچ نیندیشید و هیچ مشورتی با دیگران نکنید. چه کسی گفته است که شروع سخنرانی از ادامه و پایان آن مهم‌تر است و باعث می‌شود که شنونده را برجایش میخکوب کند و آنان را به گوش دادن سخنان شما تشویق نماید؟ چه لزومی دارد پیش از حضور در مجلس سخنرانی و سوگواری برای عزیز از دست رفته‌ای، فکر کنید که آیا سخنرانی خویش را با سخنی از پیشوایان دینی یا بزرگان علمی یا قصه و خاطره‌ای از آن عزیز و یا سروده‌ای متناسب با او آغاز کنید و کدام یک از این آغازه‌ها با آن عزیز و با شرکت کنندگان در مجلس سوگ او، مناسب‌تر و جالب‌تر و جاذب‌تر است؟ اگر شروع با شعر و سرود را مناسب‌تر می‌دانید، نیندیشید که سخنرانی خود را در جلسه مذکور با کدام یک از این سروده‌ها آغاز کنید؛

دیده از دیدار خوبان برگرفتن مشکل است

هر که ما را این نصیحت می‌کند بی‌حاصل است...

گر به صد منزل فراق افتد میان ما و دوست

همچنانش در میان جان شیرین منزل است۲

شربتی از لب لعلش نچشیدیم و برفت

روی مه پیکر او را سیر ندیدیم و برفت

گویی از صحبت ما نیک به تنگ آمده بود

بار بربست و به گردش نرسیدیم و برفت۳

۷) سخنان خود را با کلمات و جملاتی زیبا بیان نکنید؛ زیرا هر چه پیش آید، خوش آید، تازه، مگر چند نفر از شنوندگان دقت می‌کنند که کلمات و جملاتی را که شما به کار می‌برید، زیباست و حتی از سخنان بسیاری سخنوران دیگر نیز زیباتر است و تأثیری غیرمستقیم و لطیف بر آنان می‌گذارد؛ مثلاً به جای این که بگویید: «نباید با دنیا بسازیم، بلکه باید دنیا را بسازیم»، بگویید: «ما باید به مردم دنیا آموزش دهیم و آنان را تربیت کنیم و نباید تسلیم وضع موجود در دنیا شویم».

۸) در سخنرانی‌های خویش، فقط کلی‌گویی کنید و از پرداختن به جزئیات و مثال‌ها و مصداق‌های عینی و کاربردی خودداری ورزید؛ زیرا ذکر مثال و مصداق و جزئیات، سخنرانی شما را نزد بزرگان و اهل فضل و دانش، غیر علمی و کم ارزش نشان می‌دهد؛ به طور مثال، بگویید: دروغ، کاری ناپسند و حتی از نظر دینی حرام است؛ ولی به مصداق‌ها و نمونه‌های آن در اجتماع، مانند خالی‌بندی و یا درخواست دو برابر و غیر واقعی نیازهای اداره از رئیس اداره، به جهت عادت همیشگی رئیس در موافقت با ۵۰% نیازها، اشاره نکنید و درباره این که دو مصداق مذکور، آیا حرام هستند یا نه، سخنی نگویید.

۹) اگر مطلبی را به صورت اشتباه بیان کردید، به اشتباه خود اقرار و اعتراف نکنید و درصدد اصلاح آن برنیایید؛ زیرا نتیجه اقرار و اعتراف به اشتباهات، همان سبک کردن و تحقیر نمودن و بی‌سواد نشان دادن خود و از دست دادن اعتماد شنوندگان است؛ به طور مثال، چنانچه گفتید: «بادمجان بم، آفت ندارد» و بعداً متوجه شدید درست این مثل آن است که گفته شود: «بامجان بد آفت ندارد»، چه ضرورتی دارد که به این اشتباه خود اعترافت کنید و آبروی علمی خویش را نزد مخاطبانتان ببرید؟

۱۰) برای اثبات سخنان خویش و حتی حقانیت دین اسلام، به خواب‌هایی که خودتان دیده‌اید و یا دیگران دیده‌اند، استناد کنید و اساساً کار نداشته باشید که آیا خواب حّجّیت دارد یا نه و اسلام دین خواب است یا دین بیداری و این که پیامبر اکرمصلی‌الله علیه‌وآله و امامان معصوم علیهم السلام برای اثبات سخنان خویش و حقانیت دین اسلام به خواب‌های خود و دیگران استناد می‌کردند یا نه و در تاریخ اسلام، تا کنون چند مورد از استناد به خواب را در سیره پیشوایان و بزرگان دین دیده‌ایم!

۱۱) در سخنرانی، از هر دری سخنی بگویید و از این شاخه به آن شاخه بپرید و بعد هم به شنوندگانتان بگویید که «الکلام یجرّ الکلام» و «حرف، حرف می‌آورد». به طور کلی به تنظیم و دسته‌بندی مطالب و مدیریت اطلاعات و در اختیار گرفتن معلومات خویش، اهمیت ندهید و کار نداشته باشید که از نظر روان‌شناسی و از جهت آموزشی، مطالبی که تنظیم و دسته‌بندی شده‌اند، زودتر و آسان‌تر آموخته می‌شوند و در ذهن و حافظه انسان جای می‌گیرند.

۱۲) در سخنوری، فقط به مطالب و چیزهایی که «باید» بگویید فکر کنید و به مطالب و چیزهایی که «نباید» بگویید، فکر نکنید؛ حتی اگر شبهه‌انگیز یا ضد عقل و یا رَماننده از دین و مکتب باشند. بنابراین، این جمله را در امر سخنوری فراموش کنید: «سخنران موفق، فقط کسی نیست که می‌داند چه چیزی را باید بگوید؛ بلکه کسی است که می‌داند چه چیزهایی را هم نباید بگوید».

۱۳) اگر سؤال و شبهه‌ای را در زمینه معارف دینی مطرح کردید، پاسخ آن را ندهید و به بعد موکول کنید و به آثار سوء و منفی این کار، توجه نداشته باشید و کاری نداشته باشید که حتی ممکن است بی‌پاسخ گذاشتن آن سؤال و شبهه، کسی یا کسانی را از دین بیرون کند و به بیراهه و کژراهه بکشاند و مسئولیت شرعی آن نیز به عهده شما باشد. بنابراین، به این سخن، اصلاً توجه نکنید: «فقط طرح شبهه مهم نیست؛ بلکه رفع شبهه نیز مهم و حتی از آن مهم‌تر است».

۱۴) مخاطب‌شناسی در هنر سخنوری، اهمیت ندارد. بنابراین، طبق نیازهای مخاطبان خود سخنرانی نکنید و هر چه را قبلاً مطالعه و فیش‌برداری کرده‌اید، همان‌ها را برای مخاطبان خویش بیان کنید؛ به طور مثال، اگر آنان به مطالب اخلاقی یا تربیتی نیاز دارند، شما از مسائل اقتصادی یا سیاسی برای آنان سخن بگویید و اصولاً در فن سخنرانی، قائل به ربط نباشید.

۱۵) فقط به فکر این باشید که مطالب خوب و مفید را چگونه و با چه روشی بیان کنید که برای شنوندگانتان جذاب‌تر و بر آنان تأثیرگذارتر باشد و سخن در پی‌آمده را هرگز سرلوحه این فعالیت‌های خویش قرار ندهید؛ یعنی «فقط خوب بودن پیام مهم نیست؛ بلکه خوب رساندن پیام نیز مهم است».

۱۶) برای سخنرانی‌هایتان مطالعه نکنید؛ مخصوصاً اگر در فن سخنوری دارای سابقه و تجربه بسیاری هستید؛ زیرا مطالعه پیش از سخنرانی، برای سخنران‌های مبتدی است؛ نه برای شما که راه‌ها و روش‌های نو و پیشرفته در گردآوری مطالب و ارائه هر چه جذاب‌تر محتوای سخن را به مخاطبان خود کاملاً می‌دانید و از سخنان و مطالب جدید و امروزی اطلاع دارید.

۱۷) از برگزار کنندگان مراسم سخنرانی‌‌تان نپرسید که چه مدت باید سخن بگویید و هر مدتی که خودتان تشخیص می‌دهید، سخنرانی کنید و اصلاً به دیگران چه کار که بخواهند در امور فنی و حرفه‌ای شما دخالت کنند؟

۱۸) هر چه آیه و حدیث و شعر و مانند آن مطالعه و حفظ کرده‌اید، همان‌ها را پشت سر هم و حتی بدون دسته‌بندی و ترتیب، برای شنوندگانتان بخوانید و هیچ گونه نکته و تحلیلی درباره آنها بیان نکنید؛ زیرا مهم، فقط نقل و روایت و گزارش است؛ نه عقل و درایت و پژوهش.

۱۹) در سخنرانی‌های خویش، تنوع نداشته باشید و به صورت یکنواخت و طوماری و اتوبانی، سخنرانی کنید؛ حتی اگر خستگی و خمیازه کشیدن و پلک روی هم گذاشتن را در مخاطبانتان مشاهده کردید. چه کسی گفته است که سخنران، برای ایجاد تنوع در سخنرانی‌های خود، باید گاهی از شعر یا داستان یا امثال و حکم یا سخنان بزرگان دین و دانش و یا خاطره و تجربه‌های خود و دیگران یا نکته‌های نغز و پرمغز یا آمار و اخبار یا اطلاعات عمومی یا مطالب علمی و یا لطیفه‌های پندآموز استفاده کند؟

۲۰) در پایان سخنرانی خویش، به جمع‌بندی سخنان خود و نتیجه‌گیری از آنها نپردازید. چه کسی گفته است که نتیجه سخن و آخرین پیام سخنرانی، پایدارترین و ماندگارترین مطلبی است که در ذهن و حافظه شنوندگان جای می‌گیرد؟

این سخن را ترجمه پهناوری

گفته آید در مقام دیگری

رحیم فاطمی

پی‌نوشت:

۱. صحیفه امام، ج ۶، ص ۱۸۱.

۲. سعدی.

۳. حافظ.