جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

روند كلی اقتصاد ایران


روند كلی اقتصاد ایران

تقریبا در دوره صفویه است كه پایه های دنیایی با شكل كنونی در حال شكل گیری است در این دوره است كه چیزی به نام صنعت در اروپا مطرح شده دوره صنعت سنگین و ذغال سنگی اروپا

تقریبا در دوره صفویه است كه پایه های دنیایی با شكل كنونی در حال شكل گیری است . در این دوره است كه چیزی به نام صنعت در اروپا مطرح شده . دوره صنعت سنگین و ذغال سنگی اروپا . دوره ای كه در آن كارگران مجبورند حداقل روزی دوازده ساعت كار كنند و در مقابل تنها اجازه زنده ماندن داشت باشند . دوره ای كه انباشت سر مایه در اروپا در حال شكل گیری است . سر مایه ای كه بعدها در دیگر كشور ها به اسم استعمار به كار گرفته شد. وبا ثروت كسب شده از این راه رفاه را برای مردمش به ارمغان آورد . در این دنیای پرتحول كشور ما در چه حالی بود ؟ حكام ما چه می كردند ؟ در این زمان مهمترین دغدعه حكام صفوی ایران بهینه كردن استفاده از شمشیر برای گسترش مذهب تشیع بود نادر شاه افشار هم مهمترین موفقیت های خودش را در به رخ كشیده برتری های نظامی اش می دید و بزرگترین موفقیتش لشكر كشی های چند باره به هندوستان بود . كشوری كه همه آن را سرزمین ثروت های افسانه ای می دانستند و نادر شاه هم الحق در دست اندازی هایش به این ثروت ها سنگ تمام گذاشت, ولی چه فایده كه قدرت فكری لازم برای استفاده از این ثروت های باد آورده را نداشت و سالیان بعد این ثروت های افسانه ای موجب رفاه و آرامش شهروندان انگلیسی شد. ایده ها ی اقتصادی زندیه اگر چه ایده های جالبی بود, ولی هیچ گاه به اجرا در نیامد .

مهمترین علتش هم كوتاهی عمر این دوره است . از جمله قوانین اقتصادی این دوره این بود كه برای نخستین بار گرفتن مالیات بر اساس میزان تولید محصول مطرح شد. در دوره قاجاریه ارتباطات با دنیای خارج كه از زمان صفویه آغاز شده بود ,گسترش یافت . در این دوره شكاف دولتهای غنی و فقیر به اندازه كافی آشكار شده بود و اسكلت دنیای امروزی ریخته شده بود . در ایران چیزی به نام اقتصاد دولتی وجود نداشت و اقتصاد مسلط بخش خصوصی هم كشاورزی خرده مالكان بود و تنها ممر درآمد دولت هم مالیات كشاورزان روستایی یا تجار شهری . تا اینجا هیچ تراكم سرمایه ای وجود ندارد . نا امنی های موجود مانع از تراكم سرمایه می شد . این ناامنی ها در وهله اول برای سرمایه داران و سپس برای سایر مردم آنچنان بود كه مانع از انجام هرگونه فعالیت اقنصادی می شد . این نا امنی ها از دو سو ی مطرح بود .

▪ اول : ترس از یاغیان و سركشانی كه راهها و شهرها را نا امن می كردند و چه بسا گاه تمام دارایی تجار را با خود می بردند و صاحبانش را هم می كشتند . این نوع از ناامنی بیشتر برای طبقه تجار مطرح بود و ملاكان تقریبا از آن در امان بودند.

▪ دوم: ترس از عوامل حكومتی . اصولا حاكمان ایران از قدیم تا كنون بر دو نكته محبوبیت و ثروت حساس بوده اند . . در هر موردی كه احساس می شد محبوبیت و ثروت فردی از نفوذ و ثروت بالادستان حكومتی فزونی گرفته , به انواع ترفند ها با او مقابله می شد . وارد آوردن اتهام دزدی و اختلاس و كلاهبرداری معروفترین روش برای این كار بود . سرنوشت حاج امین الضرب* می تواند مثال بارزی در این مورد باشد . همچنین در این دوره مساله رقابت برسر بازار های ایران برای قدرت های اقتصادی آن روز به وجود آمده بود . تاسیس بانك های شاهنشاهی و استقراضی در ایران نشان ازتوجه روسیه و انگلستان به بازارهای ایران و در عین حال بی توجهی به این امر از سوی حاكمان كشورمان است. ارزش و اهمیت منابع و معادن طبیعی هم نه تنها بر مردم و بخش خصوصی بلكه بر دولت و بزرگان آن روز هم پوشیده بود. بنابراین تعجبی ندارد كه می بینیم در حالی كه مردم ایران همه در فكر پنهان كردن دارایی های خود و كمتر جلوه دادن آن اند , از آن سوی دنیا یك شركت خصوصی انگلیسی دنبال عقد قراردادی برای به دست آوردن انحصار كاشت تنباكو است .یا شركت دیگری در پی كسب امتیاز شیلات ایران است .

دوره نوین ایران در واقع از حكومت رضاشاه آغاز می شود . در این دوره است كه با خراب كردن پل های واسط سنت ودنیای جدید شكاف عمیقی بین دنیای قدیم و آنچه تحت عنوان دنیای جدید در حال ساختن بود , ایجاد می شود .چه از نظر سیاسی یا اقتصادی یا اجتماعی . ایجاد دانشگاه , راه آهن , صنایع جدید و مدارس جدید همه نشانه در های دنیای جدیدی بودند كه به روی جامعه ایرانی گشوده می شد . درست است كه ظاهر دنیای ایرانی تر حال نو شدن بود ولی افكار و فرهنگ سنتی همچنان در اعماق جان ملت و دولت رسوخ كرده بود . و همین افكارسنتی (كه شیوه حكومتی رضاشاه هم نتیجه آن بود ) مانع از تحولات عمیق اقتصادی می شد . به عنوان مثال زمین خواری های رضاشاه كه حالا شهره عام و خاص است نتیجه این تفكر بود كه هیچ كس نباید از شاه ثروتمند تر باشد .

حتی بزرگ مالكان نیز هیچ نقشی در تغییرات اجتماعی نداشتند . با توجه به تمركز حكومت قدرت ایلات نیز از بین رفته بود و دولت مركزی یكه تاز عرصه سیاست و اقتصاد شده بود . در این دوره بود كه با انعقاد قراردادهای نفتی احساس استقلال مطلق به دولت دست داده بود و این نكته به یكه تازی هایش افزوده بود. بدین ترتیب كم كم دولت به مفتخوری تبدیل شد كه بدون نیاز به هیچ برنامه ریزی ای به راحتی از پس هزینه هایش بر می آمد . امنیت تحت چكمه های رضاشاه ترس از یاغیان را از بین برد ولی ترس سرمایه داران از این چكمه ها به مراتب بیشتر از ترس از یاغیان بود . ولی در هر صورت در این دوره پایه های اولیه صنعتی كه بعدها در دهه چهل و پنجاه در كشور رو به پیشرفت گذاشت , ریخته شد و كودكان این دوره كه بعدها به بچه های رضا شاهی شهرت یافتند, با آشنایی با فرهنگ و اقتصاد غربی گامهای اقتصادی مهمی برای كشور برداشتند در حكومت محمدرضاشاه هم از همان ابتداگامهایی برای جلب اعتماد مردم ( چه درزمینه اقتصادی یا سیاسی ) برداشته شد .

بسیاری از زمینهای غصب شده به صاحبانش برگردانده شد . در این دوره اقتصاد ایران تقریبا شكل وشمایل امروزی اش را پیدا كرد. تركیبی از نفت ,كشاورزی و اندكی هم صنعت . اكتشافات نفتی هم كه رو به پیشرفت گذاشته بود , استقلال و در نتیجه فاصله بیشتر دولت از ملت را موجب شده بود . این مساله تبعات سیاسی خود را نیز در پی داشت . در سال ۳۲ كه ایران تقریبا با تحریمهای نفتی مواجه شده و دست دولت از درآمدهای نفتی برای مدتی جدا شده بود , اوج وابستگی دولت به نفت آشكار شد . در این زمان بود كه ثابت شد اگر دولت درآمد مستقلی از ملت نداشته باشد , چگونه مجبور به اتكا به مردم و توجه به خواستهای انان است.

نویسنده/مترجم: مرتضی عبدالله نژاد