شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تنظیم سیاست های اوباما برمبنای منافع اسرائیل


تنظیم سیاست های اوباما برمبنای منافع اسرائیل

رئیس جمهور جدید امریکا هنوز راهبرد مشخصی را برای حوزه خاورمیانه اعلام نکرده است روال دولت های پیشین امریکا این بوده که پیش از همه خط مشی خود را در حوزه سوق الجیشی خاورمیانه و خلیج فارس مشخص می کردند در دوره ۸ ساله بوش «نگاه به خاورمیانه» بیش از دولت های دیگر مورد توجه قرار گرفت تا حدی که درجه اهمیت آن از حوزه اروپا و آتلانتیک شمالی افزون تر شد

رئیس جمهور جدید امریکا هنوز راهبرد مشخصی را برای حوزه خاورمیانه اعلام نکرده است. روال دولت های پیشین امریکا این بوده که پیش از همه خط مشی خود را در حوزه سوق الجیشی خاورمیانه و خلیج فارس مشخص می کردند. در دوره ۸ ساله بوش «نگاه به خاورمیانه» بیش از دولت های دیگر مورد توجه قرار گرفت تا حدی که درجه اهمیت آن از حوزه اروپا و آتلانتیک شمالی افزون تر شد.

هنوز هیچ نشانه ای در باره کاهش اهمیت خاورمیانه در دولت اوباما هویدا نشده است و اغلب کارشناسان بر این باورند که وابستگی و دلبستگی امریکایی ها به این منطقه تا مدتی تداوم خواهد یافت. درست است که تیم اوباما در اولین اظهار نظرهای سیاسی خواهان آن شده که پنتاگون از تمرکز بر بحران عراق کاسته و نگاه خویش را به منطقه بحرانی افغانستان و پاکستان معطوف کند اما این راهبرد دلیل بر فاصله گیری امریکا یا کاهش وزن خاورمیانه در دیپلماسی کاخ سفید نیست. در هر حال انتظار می رود با تعیین تیم دست اندرکار سیاست خارجی اوباما ، خاورمیانه نیز از این وضع دوگانه و بلاتکلیف خارج شود. بر این اساس به محض اعلام ترکیب اعضای کابینه اوباما باب گمانه زنی ها و تحلیل ها درباره مشی آینده دولت اوباما در این منطقه گشوده شد.

اولین نکته ای که انتخاب تیم جدید به ذهن ها متبادر کرد این بود که تیم سیاست خارجی اوباما همان مشی دولت کلینتون را دنبال خواهد کرد. تشابهات این تیم با کارگزاران سیاست خارجی کلینتون فقط به این نیست که شماری از مشاوران و دستیاران رئیس جمهور سابق دموکرات ها در کابینه اوباما تکرار شده اند بلکه گردانندگان کابینه جدید امریکا نیز همان رفتارها و برخوردهایی را در قبال خاورمیانه خواهندداشت که در دوره کلینتون تجربه شد. به طور مثال دوره کلینتون نیز سیاست کاخ سفید آمیزه ای از دوگانگی بود و کفه حمایت های امریکا اغلب به سمت طرف اسرائیلی سنگینی می کرد. این ویژگی اکنون نیز به انحای مختلف نمایان شده است.

به عبارت دیگر برای اهالی خاورمیانه تکلیف این مسئله روشن شده است که تز تغییر که اوباما مطرح کرد چندان شامل سیاست های خاورمیانه ای او نخواهد شد.

از جمله این نشانه ها انتخاب خانم کلینتون برای تصدی پست وزارت خارجه است که پیش از این نماد نگاه دو گانه امریکایی ها به خاورمیانه بوده است. هیلاری حاوی همان اندیشه همسرش در باره مسئله اعراب و اسرائیل است. اغلب محافل عربی به دلیل حمایت بی چون و چرای خانم کلینتون از اسرائیل از آینده سیاست خارجی اوباما اظهار نومیدی می کنند.

مواضع هیلاری کلینتون در قبال جهان عرب به ویژه مسئله فلسطین کاملاً روشن و مشخص است، او قبلاً به بیت المقدس اشغالی سفر کرده و از همانجا ضمن موافقت با به رسمیت شناختن حق موجودیت اسرائیل حتی پا را از این هم فراتر گذاشته و موافقتش را با اعلام پایتختی بیت المقدس برای کشور آینده اسرائیل اعلام کرد. وی همچنین در خصوص ایران مواضع تندی اظهار داشته و در انتخابات ریاست جمهوری صراحتاً اعلام داشت در صورت پیروزی وی، اگر ایران به اسرائیل حمله کند، بلافاصله در کنار تل آویو خواهد ایستاد.

برگزیدن «رام امانوئل» نماینده یهودی ایالت ایلینویز به ریاست کارکنان کاخ سفید بر نگرانی اعراب افزوده است. نام او درمیان ۳۳ دموکراتی جای دارد که چندی پیش نامه ای انتقادآمیز از بوش مبنی بر حمایت ناکافی او از اسرائیل امضا کردند. جالب این که در این نامه که امانوئل خود متن آن را تنظیم کرده بود ترور رهبران برجسته فلسطینی از حقوق مسلم اسرائیلی ها برای دفاع از خود عنوان شده بود که جنبه ای کاملاً قانونی نیز خواهد داشت. از نکات قابل توجه درباره مشاور امنیت ملی اوباما نیز این که او در سال ۲۰۰۶ میلادی از مهم ترین افرادی بود که خواستار لغو سخنرانی نوری مالکی نخست وزیر عراق در کنگره شد. چرا که مالکی پیش از آن به شدت اسرائیل را به سبب آغاز جنگ با نیروهای لبنان به انتقاد گرفته بود.

بنابراین اکنون اغلب نخبگان خاورمیانه این سؤال را از خود می پرسند که در کشوری که تمامی رؤسای جمهوری آن، سیاست های خود را در طول تاریخ بر حسب منافع اسرائیلی ها ترتیب داده اند چه طور باید از چهل و چهارمین کاخ نشین واشنگتن انتظار تغییر داشت

از طرفی چه دلیلی وجود دارد که نگاه امانوئل یا کلینتون نسبت به اسرائیل را متفاوت از اوباما ببینیم. اوباما، درخصوص مسئله فلسطین موضعی به مراتب سرسختانه تر از هیلاری اتخاذ کرده و مخالفت کاملش را با حق بازگشت آوارگان فلسطینی اعلام کرده است. او علاوه بر اعلام پایبندی کاملش به حفظ امنیت و یهودیت اسرائیل، اخیراً در پیامی به زلمای خلیل زاد، نماینده دائم امریکا در سازمان ملل متحد از او خواسته تا مانع از صدور قطعنامه شورای امنیت علیه اسرائیل و محکومیت این رژیم به دلیل جنایات غزه شود. حتی برخی گزارش های رسانه های امریکایی حاکی است که اوباما همراه تیم مشاورانش در طرح آینده خاورمیانه شان به دنبال تضمین برتری نظامی این رژیم بر کشورهای عربی و پایبندی به اصل تشکیل کشور یهودی برای اسرائیل و تضمین امنیت آن هستند.

نکته قابل تأمل این است که اعراب منطقه به جای آنکه در چنین برهه حساسی که دوره انتقال قدرت در کاخ سفید است برای جلوگیری از اتخاذ راهبرد ضد فلسطینی در واشنگتن تلاش کنند اغلب با این سوژه سرگرم هستند که آیا اوباما به قول و وعده خود برای مذاکره مستقیم با ایران وسوریه جامه عمل خواهد پوشاند. در چند روز اخیر رسانه های عربی مملو از گزارش ها وگمانه زنی هایی بود که اغلب سخن از این می راندند که اگر امریکا و ایران بتوانند از رهگذر مذاکره به تفاهم برسند کشور های عربی به حاشیه رانده خواهند شد. بی دلیل نیست که در حاشیه مذاکرات خاورمیانه در شرم الشیخ وزرای خارجه بحرین، اردن، مصر، مراکش و امارات متحده عربی نسبت به تمایل «باراک اوباما» در مذاکره با ایران و به تأثیر ایران در لبنان، سوریه، عراق و دیگر مناطق خلیج فارس ابراز نگرانی نمودند. حتی گفته می شود که اجلاس بین المللی که با هدف تثبیت روابط اعراب و امریکا یا آشتی اعراب و اسرائیل تشکیل شده همین انگیزه را در بر داشته است. در رأس این نشست ها شرکت کشور های عربی در کنفرانس ادیان در امریکا که بیشتر به یک گردهمایی سیاسی و به منظور از میان بردن قبح همنشینی با اسرائیل و فتح باب مذاکرات رودررو با تل آویو صورت گرفت قابل توجیه است. این اجلاس در واقع نوعی پیش کش اعراب به مدیران جدید کاخ سفید بود تا به واشنگتن نشان دهند، اعراب با هزینه ای بسیار کم در خدمت اهدف امریکا و اسرائیل هستند و ضرورتی ندارد امریکا در فکر مذاکره و ائتلاف جدیدی در خاورمیانه باشد. شرکت کنندگان دراین اجلاس سعی داشتند به اوباما تفهیم کنند که محور امریکا، سعودی و مصر که دارای نفت، گاز و نفوذ در منطقه است خیلی بهتر از ایران می تواند منافع امریکا را تأمین کند.

رضا کاشانی