یکشنبه, ۳۱ تیر, ۱۴۰۳ / 21 July, 2024
مجله ویستا

تبعات اجتماعی نظام لیبرال سرمایه داری


تبعات اجتماعی نظام لیبرال سرمایه داری

نخستین ره آورد دکترین لیبرال سرمایه داری, تاثیری است که بر نوع روابط اجتماعی می گذرد و روابط برادرانه و همسان انسانی را به روابطی برتری طلبانه و خودکامه تبدیل می کند, از نوع روابطی که میان دو طبقه اقلیت فرادست و اکثریت فرودست وجود دارد

نخستین ره‏آورد دکترین لیبرال - سرمایه‏داری، تاثیری است که بر نوع روابط اجتماعی می‏گذرد و روابط برادرانه و همسان انسانی را به‏روابطی برتری طلبانه و خودکامه تبدیل می‏کند، از نوع روابطی که میان دو طبقه "اقلیت فرادست" و "اکثریت فرودست" وجود دارد.

۱) روابط سلطه‏جویانه

نخستین ره‏آورد دکترین لیبرال - سرمایه‏داری، تاثیری است که بر نوع روابط اجتماعی می‏گذرد و روابط برادرانه و همسان انسانی را به‏روابطی برتری طلبانه و خودکامه تبدیل می‏کند، از نوع روابطی که میان دو طبقه "اقلیت فرادست" و "اکثریت فرودست" وجود دارد. براساس تاثیرهای فکری، فرهنگی و اخلاقی که نظام سرمایه‏داری در انسانها می‏گذارد (برخی از آنها در بخش نخست مقاله مورد بررسی قرار گرفت) و روحیه طغیان و خودکامگی که بر مال اندوزان سایه می‏گسترد، پایگاه اصلی روابط اجتماعی را ویران می‏کند. یعنی باور انسانها و ایمان به‏ارزش و کرامت انسانی، یا کم‏رنگ می‏شود و یا بکلی رنگ می‏بازد. این ایمان با ملاکهای سرمایه‏داری، مفهومی نمی‏تواند داشته باشد. براساس همین تفکر و احساسها در جامعه سرمایه‏داری، روابطی غیر انسانی، حاکم است، روابطی صرفا اقتصادی و براصل "سودآوری".

بیگمان سلامت جامعه، نخست در نوع روابط اجتماعی نهفته است. نوع روابط اگر براساس باور انسانها و پذیرش ارزش واقعی همه مردم، استوار گردد و در چهارچوب قانون (به‏عنوان مدافع حقوق همگان) صورت گیرد، و بالاتر نیز صعود کند و بالاتر از قانون، حتی مبانی ارزشی و اخلاقی، معیار قرار گیرد، سلامت جامعه بطور بنیادی، تضمین شده است. اینگونه روابط، از هر گونه ستمبارگی میان افراد جلوگیری می‏کند، از تحمیل اندیشه و استبداد فکری مانع می‏گردد، ریشه هرگونه سلطه‏جویی و تعالی‏طلبی را می‏سوزاند، رابطه طبقاتی و براساس تبعیضهای ناروا پدید نمی‏آید و اهرمهای قدرت اقتصادی و سیاسی، به‏صورت ابزاری در دست ثروتمندان قرار نمی‏گیرد.

در نظامهای سرمایه‏داری، سرمایه‏داران به‏اهرم اصلی قدرت یعنی سرمایه، مجهز می‏شوند و به‏هیچیک از معیارهای محدود کننده قدرت، تن نمی‏دهند. نه قانون را می‏پذیرند (آنگاه که برخلاف منافع آنان باشد) و نه اخلاق انسانی را پذیرا هستند; زیرا که اخلاق انسانی والهی، با اخلاق سرمایه‏داری، تضاد ماهوی دارد. از اینرو ماهیت روابط راقدرتمداری‏وسلطه‏جویی تشکیل می‏دهد.

بنابراین می‏توان گفت که بالاترین و شوم‏ترین ره‏آورد اجتماعی سرمایه‏داری، طاغوتگری و بعد استکباری آنست. همین خوی و خصلتی که در همه خودکامان و حاکمان غیر الاهی و مستبدان تاریخ وجود داشته و بشریت را به‏بردگی کشیده است. پیامد حتمی این نگرش، تقسیم جامعه به‏دو طبقه "سلطه‏طلب" و "تحت‏سلطه" و پیدایش جامعه طبقاتی با روابطی ظالمانه است.

ان‏الانسان لیطغی ان راه استغنی (۱) خیر، آدمی طغیان می‏کند. همینکه خود راتوانگر (و ثروتمند) بیند.

«... قدرت، روش را در روابط عمومی و خصوصی و در طبیعت ارتباط کاری، تعیین می‏کند. ارتباطی که حرکت زندگی را به‏حرکت قدرتمندان، تفسیر می‏نماید و ضعیفان را جز پژواک بیچاره و ناچیزی نمی‏داند که همه چیز خود را از قدرتمندان الهام می‏گیرند، و جز با اراده‏ای پایمال و مقهور اراده طاغیان حرکتی نمی‏کنند... و گاه کار تنها به‏اینجا تمام نمی‏شود که مستضعفان در برابر اراده قهار مستکبران، احساس ناچیزی و حقارت کنند، بلکه در اینجا باوری سرکش در ذهن قدرتمندان وجود دارد که می‏گوید: ضعیفان توان تعیین سرنوشت‏خویش، و انتخاب باورها (اصول پذیرفتنی)، و پویش در زندگی را خود بخود ندادند، و باید درباره امور مربوط به‏عقیده و زندگی و سرنوشت، اختیار خود را - دربست - به‏دست آنان بدهند ...» (۲)

به خاطر این پیامدهای ضد الاهی و ناانسانی مال‏اندوزی است که در ادیان و بویژه در اسلام، با خصلتهای سرمایه‏دارانه مبارزه شده است; زیرا که این روحیه تعالی طلبی و سلطه‏جویی، با ماهیت تفکر الاهی اسلام ناسازگار است:

تلک الدار الاخرة نجعلها للذین لایریدون علوا فی‏الارض و لافسادا و العاقبة للمتقین (۳)

این سرای آخرت را از آن کسانی ساخته‏ایم که در این جهان نه خودمان برتری جویی هستند و نه خواهان فساد و سرانجام نیک از آن پرهیزگاران است.

و بی‏تردید این روحیه در رابطه با انسانها، از داشتنهای افراطی و قدرت اقتصادی ریشه گرفته است.

الذی جمع مالا و عدده. یحسب ان ماله اخلده (۴)

آنکه مالی گرد آورد و به‏شمارش آن پرداخت، می‏پندارد که دارایی‏اش جاویدانش گرداند.

امام علی‏«ع‏»: اما الاغنیاء من مترفة الامم، فتعصبوا الاثار مواقع النعم، فقالوا: نحن اکثر اموالا و اولادا ... (۵)

توانگران شادخوار هر امت (و جامعه)، نسبت‏به‏موقعیت‏خود در برخورداری از نعمتهای الاهی، تعصب ورزیدند (و آن را از خویشتن دانستند و بس مهم شمردند)، و گفتند: «ما اموال و فرزندان بیشتری داریم، و ما عذاب نخواهیم شد».

حتی رویارویی سرمایه‏داران با آیینهای الاهی و با هر اندیشه و هدایتی، برای همین حس خودبرتر بینی است:

و ما ارسلنا فی قریة من نذیر الا قال مترفوها: انابماارسلتم به‏کافرون و قالوا: نحن اکره اموالا و اولادا، و ما نحن بمعذبین (۶)

در هیچ شهری بیم دهنده‏ای (پیامبری) را به‏رسالت نفرستادیم مگر اینکه شادخواران آن گفتند: ما به‏این دین که برای ابلاغ آن آمده‏ایداعتقادنداریم. وگفتند: مااموال و فرزندان بیشتری دادیم و ما عذاب نخواهیم شد. «مترفوها در این آیه به‏معنای جباران و توانگران و مرفهان است‏» (۷)

استکبار و طغیان سرمایه‏داری بدانجا می‏رسد که همه ارزشها را در ثروت می‏داند و به‏همه فضیلتها و نیکیها به دیده کاستی می‏نگرد:

لقد سمع الله قول الذین قالوا: ان الله فقیر و نحن اغنیاء ... (۸)

خداوند گفته کسانی را شنید که گفتند: خدا فقیر است و ما سرمایه‏دار و ثروتمندیم ... و این اوج استکبار و خود بزرگ‏بینی است که نسبت‏به خالق کاینات چنین بیندیشند و چنین سخنی بر زبان آورند.

پیامبران الاهی را نیز چون از طبقات محروم بودند، به هیچ می‏گرفتند و اندیشه‏ها و گفتار آنان را بی‏ارزش می‏پنداشتند:

و قالوا لولا نزل هذاالقرآن علی رجل‏من القریتین عظیم. (۹)

گفتند چرا این قرآن بر مردی از بزرگ مردان آن دو قریه نازل نشده است.

و قال لهم نبیهم: ان‏الله قدبعث لکم طالوت ملکا قالوا: انی له‏الملک علینا؟ و نحن احق بالملک منه و لم یؤت سعة من المال... (۱۰)

پیامبر ایشان (بنی‏اسرائیل) به‏آنان گفت: خداوند طالوت را پادشاه شما قرار داد، گفتند: چگونه می‏تواند به‏پادشاهی برسد، در صورتی که ما برای پادشاهی از او شایسته‏تریم، او که مال فراوانی ندارد...

در اندیشه لیبرال - سرمایه‏داری، معیار و محور برای هر کار و هر چیز، مال است‏حتی پستها و مسئولیتهای دشوار اجتماعی با این معیار داده یا گرفته می‏شود. و بدینسان تعالی طلبی سرمایه‏داران بدانجا می‏رسد که دینشان و خدایشان را اموالشان می‏دانند:

پیامبر«ص‏»: فوا عجبا لقوم الهتهم اموالهم (۱۱)

شگفتا از مردمی که معبودهای ایشان مالهایشان است.

از اینرو می‏نگریم که در تعالیم اسلامی، "غنای کفافی"، زندگی آرمانی و اسلامی شمرده شده است، یعنی زیستی که از حد فقر و کمبودداری بگذرد و به‏حد بسندگی و کفاف برسد، و به‏مرز تکاثر و زیاده‏داری نزدیک نگردد و گرفتار عوارض و معایب سرمایه‏داری نشود، و این بهترین زندگی شناخته شده است.

امام سجاد «ع‏»: اللهم انی اسئلک خیرالمعیشة، معیشة اقوی بها علی جمیع حاجاتی، و اتوصل بهاالیک فی‏حیاة الدنیا و فی‏آخرتی، من غیران تترفنی فیها فاطغی، او تقترها علی فاشقی ... (۱۲)

خدایا از تو معیشتی نیک خواهانم: معیشتی که با آن همه نیازمندیهایم را برآورم، و در زندگی این دنیا و در آخرتم با آن به‏قرب تو برسم، بی‏آنکه هر اغرق در نعمت‏سازی تا سر به‏طغیان بردارم، یا به‏اندازه‏ای آن را اندک بدهی (فقر و کمبود) که گرفتار بدبختی شوم...

اموال از نظر راهنمایان الاهی ابزار و وسیله‏ای برای تامین زندگی مقتصدانه همه انسانهاست، و وسیله اثبات هیچ ارزشی از آن دست ارزشهایی کاذب و منفی در تفکر سرمایه‏داران نیست.

۲) سرمایه‏داری و قوانین اجتماعی

تعادل جامعه و توازن میان منافع و حقوق افراد، و ارتباط معقول میان "حق" و "تکلیف"، در پرتو قانون، صورت می‏پذیرد و بدون حاکمیت قانون اجتماعی سالم و منسجم و متوازن، پدید نخواهد آمد. قانون است که باید حس افزونخواهی و آزمندی گروههایی را محدود کند، و ابزار قدرت افرادی را که مایه تجاوز و سلطه است، در هم بشکند و انواع تجاوزگریها را مهار کند، و همه را به انجام وظیفه و تکلیف خویش در جامعه تشویق کند و یا ملزم سازد و بدینگونه‏ها همگان را به‏حق خویش برساند.

توده‏های مردم، قانون دوست هستند; زیرا که در پرتو قانون می‏توانند از شرآفرینی قدرتمندان و متمکنان، در امان بمانند و قانون، تنها مدافع آنهاست در برابر گروههای تجاوزگر; لیکن قدرتمندان بویژه سرمایه‏داران، قانون را باور ندارند، و همواره و با همه ابزارها به‏قانون‏شکنی می‏پردازند، و با نفوذ در مراکز اجرای عدالت و قانون، آن را دگروار تفسیر می‏کنند، و یا آشکارا زیر پا می‏نهند و به‏ظلم و تجاوز به‏حقوق انسانها ادامه می‏دهند.

سرمایه‏داری، تنها قانون سرمایه‏داری را می‏پذیرد، یعنی قانونی که منافع سرمایه‏داری را تضمین کند. امنیت قانونی از نظر سرمایه‏داری، امنیت انسانی نیست; بلکه امنیت اشکال سرمایه‏داری است، امنیت انواع انحصارگرایی و تشکیل سازمانهای اقتصادی چون "کارتل" و "تراست" است، امنیت نرخگذاری انحصاری و سودجویانه و خود سرانه است که تنها منافع سرمایه‏گذاران را تامین کند یا امنیت انواع "تولید" است‏حتی تولید کالاهایی که زیانبار است چون تولید سلاحهای شیمیایی، میکربی یا تولید کالاهای غیر مفید و یا زیان‏آور نظام لیبرال - سرمایه‏داری، هر چه را سودآور است‏باید با امنیت‏خاطر و خیال راحت‏بتواند تولید کند، گرچه برای انسانها زیانبار باشد یا محیط زیست را بیالاید و یا منابع را آلوده کند و یا بپایان برساند.

سرمایه‏داری می‏گوید:

«... آنچه قابل استفاده است‏باید ساخت، آنچه را به‏فروش می‏رسد، باید تولید کرد، آنچه را که قدرت نظامی مار را افزایش می‏دهد باید به‏دست آورد» (۱۳)

در این گردش اقتصادی آزاد، هیچگاه منافع توده‏ها منظور نمی‏گردد.

از دید سرمایه‏داری، منافع و امنیت انسانها و نسلها باید فدای امنیت این نظام اقتصادی شود. بنابراین قانونی که در پرتو آن باید انسانها طبیعت، گونه‏های حیوانی و گیاهی و مجموعه پدیده‏های حیاتی زیست محیطی، سلامت‏خویش را بیابند، با کارشکنی‏ها و مانع تردستی‏های زربدستان، به‏امنیت‏برای "رشد سود و سرمایه"، تبدیل می‏شود و قانون، جای خود را به‏قانون دلخواه سرمایه‏داری می‏دهد. این حقیقت تلخ در عملکردهای سرمایه‏داری در تعالیم اسلامی نیک تبیین شده است:

امام صادق «ع‏»: ... فان مع کثرة‏المال تکثر الذنوب الواجب‏الحقوق (۱۴)

زیادی مال سبب افزایش گناهان در برابر حقوقی است که بر توانگران واجب می‏شود (و کمتر توانگری آن حقوق را ادا می‏کند).

«... اینان در مقابل گسترش قسط و عدل ... و حذف الحضارطلبی و ویژه خواهیهای بی‏دلیل در زندگی و معیشت، سرفرود نمی‏آورند; بلکه پیوسته خود مال اختصاص دادن همه چیز به‏خود و برتری جویی بر دیگرانند...» (۱۵)

و همین زمینه اصلی قانون شکنی و سرپیچی از هر قانون حق و عدلی است و بگفته «فرانسواپرو»:

«سرمایه‏داری نمی‏تواند در نظام اقتصادی به هیچگونه داوری و قضاوتی تن در دهد ...» (۱۶)

۳) سرمایه‏داری و آزادی

سرمایه‏داری، آزادی انسانی و مشروع را باور ندارد; بلکه آن آزادیی را می‏پذیرد که هیچگونه مانع و محدودیتی در راه کارهای سرمایه‏داری پدید نیآورد و همه انواع سرمایه‏گذاری و تولید و توزیع را آزاد سازد. از اینرو، سرمایه‏داری به"اقتصاد آزاد" و "آزادی اقتصادی"، تولید آزاد، توزیع آزاد، نرخگذاری آزاد و مصرف آزاد می‏اندیشد. در آزادیهای انسانی، تنها آن بخشها مطلوب است که به‏اقتصاد سرمایه‏داری، کمک کند یا فروش و مصرف فرآورده‏های صنعتی را ممکن سازد. چون آزادیهای مصرفی و شادخوارانه و ریخت و پاشهای تجملی.

«سرمایه‏داری نیاز به‏آزادی بی‏نظام دارد. در حالی که هیچ جامعه‏ای بدون داشتن معیارها و موازین و بدون شناختن حد و مرز و بدون متعادل ساختن آزادی‏ها قابل زیستن نیست و این اشاره‏ای است صریح به‏تضاد سرمایه‏داری و دموکراسی ... » (۱۷)

نظام لیبرال - سرمایه‏داری چگونه شعار "آزادی" سرمی‏دهد حال آنکه اقتصاد جهانی را به طرف «... کاهش مداوم رقابتهای ملی و بین‏المللی کردن باز در سرمایه جهانی توسط بانک جهانی و آژانسهای دیگر طبقه حاکمه بین‏المللی ...» (۱۸) سوق می‏دهد و یا «... ترک بازار آزاد بین‏المللی و جانشینی قیمت کنترل شده در فرآورده‏های تجاری و سرمایه‏گذاری ... »(۳) را موجب می‏شود؟

اگر اینگونه آزادیها در منابع و مراکز اصلی قدرت اقتصادی جامعه‏ها از میان برود، و اقتصاد جهان در دست گروهی خاص قرار گیرد و آزادیهای اقتصادی ملی و محلی و منطقه‏ای، جز صورتی بی‏محتوا چیزی نباشد، چگونه آزادی‏های دیگر می‏تواند مفهوم پیدا کند؟ براساس پیوستگی و ارتباطی که میان بخشهای گونه‏گون زندگی انسانی وجود دارد، با حت‏سلطه درآمدن اقتصادهای ملی و محلی، دیگر آزادیها نیز محدود می‏گردد و یا در راستای اهداف سلطه‏اقتصادی سرمایه‏داری قرار می‏گیرد. و آزادی در بعد فکر و فرهنگ و اندیشه و هنر نیز تحت تاثیر و حاکمیت‏سلطه اقتصادی خواهد بود. نظام لیبرال - سرمایه‏داری، آزادیهایی را تبلیغ و ترویج می‏کند که گردونه تولید و مصرف سرمایه‏داران را پررونق سازد گرچه زیانهای زیست محیطی و یا انسانی در پی داشته باشد چون مصرف اسرافی و تجملی کالاها و مواد، و نیز زیانهای طبیعی و اجتماعی اینگونه زندگی‏ها بر کسی پوشیده نیست.

سرمایه‏داری بیش از اینها نیز به‏آزادی ستیزی دست می‏یازد و با هر فکر و فرهنگ و هنر و تکنولوژی و دانشی که پایه‏ها و پایگاههای سرمایه‏داری را متزلزل سازد و یا از نفوذ آن بکاهد و از عدالت و ارزشها بگوید مبارزه می‏کند و نسبت‏به آنها بسیار بی‏رحمانه و سرکوبگر است. نوع رفتار نظامهای سرمایه‏داری با کشورهای جهان سوم که تهیه کننده مواد خام و بازار مصرف مصنوعات آنها هستند، بسیار روشن است و شاهد گویایی بر ناسازگاری سرمایه‏داری و آزادیهای انسانی است.

قرآن کریم، آزادی لگام گسیخته مال‏اندوزان را چنین تصویر می‏کند:

قالوا یا شعیب اصلوتک تامرک ان نترک ما یعبدآباؤنا اوان نفعل فی اموالنا ما نشاء(۱)...!

گفتند ای شعیب، آیا نمازت به‏تو فرمان می‏دهد که ما آنچه را پدرانمان می‏پرستیدند ترک گوییم، یا در اموال خود آنچنان که خود می‏خواهیم تصرف نکنیم...

چون پیامبران، بر رعایت ضوابط در مسائل مالی فرا می‏خواندند، و حس آزمند و افزونخواه ومرز نشناس مال اندوزان را محدود می‏ساختند و گردش ثروت و فعالیتهای اقتصادی را در چارچوب ضوابط عدل و حق، قرار می‏دادند و از خودسری و یکه‏تازی گروهی متکاثر، مانع می‏گردیدند و جامعه را از زیر بار تحمیلهای ناروای آنان آزاد می‏ساختند، از اینرو سرمایه‏داران با پیامبران مخالفت می‏کردند و به‏درگیری و ستیز با آنان روی می‏آوردند.

همه اهرمهای فشار و ابزاری را که ثروتمندان به‏کار می‏بستند تا توده‏های محروم را در تنگنا قرار دهند و آزادیهای آنان را سلب کنند، در تعالیم انبیاء، محکوم و مردود شمرده می‏شد چون احتکار، کم فروشی، گرانفروشی، استثمار، ظلم و انواع انحصارطلبی‏ها و بیعدالتی‏های اقتصادی. و شاید رهایی از این تنگناها در کلیت تعبیر ژرف قرآنی در آیه «اصر و اغلال‏» نیز نهفته باشد:

الذین یتبعون الرسول النبی الامی الذی ... یضع عنهم اصرهم و الاغلال التی کانت علیهم... (۱۹) : آنان که از این پیامبر امی (مکی) پیروی کنند، پیامبری ... که بار سنگین و زنجیرهایی را که بدان بسته شده‏اند از آنان برمی‏دارد ...

دام و زنجیرهای اقتصادی نیز از جمله این «اصرواغلال‏» است که قرآن کریم، بعثت پیامبر را برای برداشتن این زنجیرها از پای انسانها و آزادی ایشان از این اسارتها نیز می‏داند.

امام علی «ع‏»: اللهم انک تعلم انه لم یکن الذی کان منا منافسة فی‏سلطان و لا التماس شیئی من فضول الحطام، و لکن لنرد المعالم من دینک و نظهر الاصلاح فی بلادک; فیامن المظلومون من عبادک، و تقام المعطلة من حدودک... (۲۰)

خدایا! تو خود می‏دانی که هدف ما (از حاکمیت و زمامداری)، رقابت‏برای به‏دست گرفتن قدرت و نیز خواستاری فزونی مال دنیا نبود، بلکه چنان می‏خواستیم که نشانه‏های دینت را باز گردانیم، و در سرزمینهای تو آشکار را دست‏به‏اصلاحات زنیم، تا بندگان ستمدیده‏ات امنیت‏یابند، و حدود و اوامر تعطیل شده‏ات دوباره راه افتد ...

عین همین سخن‏نیزاز حضرت امام حسین‏«ع‏» نقل شده است که هدف از تلاشهای ما امنیت مظلومان و ایجاد محیطی امن و بدور از دلهره برای انسانهای مظلوم است، یعنی همان انسانهایی که همواره مورد تجاوز زورمندان و طبقات متنفذ اجتماعی قرار می‏گیرند. مگر نتیجه و ره‏آورد اصلی آزادی برای انسانها، ریختن همه ترسها و دلهره‏ها و نگرانیها نیست؟ این آزادی و رهایی راستین برای جامعه بشری است نه ادعاهای نظامهای سرمایه‏داری در آزادی، که کمترین رسالتی برای نجات توده‏های انسانی ندارد. آری در پرتو امنیت اجتماعی برای ستمدیدگان و قشرهای فاقد امکانات و بی‏پشتوانه است که آزادی راستین در جامعه، فروغ می‏گسترد و همه انسانها را رهایی می‏بخشد، و مال اندوزان سلطه‏طلب را محدود می‏سازد، و در صورت سرپیچی، تصفیه می‏کند و آسایش و آزادی واقعی، نصیب مظلومان می‏گردد.

۴) استثمار

استثمار و بهره‏کشی از کارمحرومان، از نا انسانی‏ترین روشهای سرمایه‏داری است. تردید نیست که سرمایه‏های کلان، جز از راههای ظالمانه و استثماری و نادیده گرفتن حقوق دیگران، گرد نیاید و درآمدهای عادلانه و مشروع، به‏ثروتهای زیاد نمی‏انجامد.

امام علی «ع‏»: الا فتوقعوا من ادبار امورکم ... ذاک حیث تکون ضربة السیف علی المؤمن اهون من الرزق من حله (۲۱)

هان منتظر روزی باشید که نظام اجتماعی شما از هم بپاشد ... و این به‏هنگامی است که فرود آمدن شمشیر بر سر مؤمن آسانتر است از دستیابی به‏درهمی حلال.

امام صادق «ع‏»: ... و مطلب الحلال عزیز. (۲۲)

دستیابی به حلال، بسی‏کمیاب (و دشوار) است

«هیچ انسان آگاهی در این امر، شکی ندارد که "بهره‏کشی" و استثمار، یکی از وسایلی است که متکاثران برای جمع کردن مال فراوان به‏آن متوسل می‏شوند. تکاثر بدون بهره‏کشی شدنی نیست، مگر کسی گنج پیدا کند یا از آسمان، سیم و زر بروی فرو بارد. کسانی هم که ثروت بسیار خویش را نتیجه کوشش و تلاش و قدرت فکری و نبوغ اقتصادی خود می‏دانند، درست آن است که این نبوغ به‏معنای نبوغ در شناختن راههای استثمار و تسلط یافتن برآن است ...» (۲۳)

استثمار، در همه اشکال آن، از مصادیق بسیار روشن ظلم و بی‏عدالتی است و چون ادیان الاهی در ماهیت و ذات، فراخوان عدالت و ظلم ستیزند، با استثمار، ستیزی آشتی ناپذیر دارند. این موضوع از اصولی‏ترین تعالیم پیامبران است که در آغاز دعوت خویش به‏آن پرداختند، و همراه با دعوت به‏توحید و مبارزه با کفر و شرک، با استثمار و ظلم و انواع خیانتهای مالی، مبارزه کردند:

و یا قوم اوفوا المکیال و المیزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تعثوا فی الارض مفسدین (۲۴) ای قوم! پیمانه و ترازو را تمام و به عدل دهید.

و چیزهای (کار و کالای) مردمان را کم بها مکنید، و همچون تبهکاران در زمین به تبهکاری مپردازید.

پیامبران پس از دعوت به توحید، از سالمسازی روابط اقتصادی در جامعه سخن گفتند و با ظلم و استثمار حق مردمان، مبارزه کردند.

در آیه دیگری این موضوع حیاتی چنین مطرح گردیده است:

«یا قوم اعبدوا الله ما لکم من اله غیره قد جاءتکم بینة من ربکم فاوفوا الکیل و المیزان و لا تبخسوا الناس اشیاءهم و لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها... (۲۵)

ای مردم! خدای را بپرستید شما را خدایی جز او نیست دلیل آشکاری از پروردگارتان به‏سوی شما آمد، پیمانه و ترازو را به‏تمام دهید، و به‏چیزهای مردم بهای کم مدهید، و در زمین پس از اصلاح آن فساد مکنید.

امین الاسلام طبرسی درباره این آیه می‏گوید: «و لا تبخسوا الناس اشیاءهم، ای "لا تنقصوا الناس حقوقهم" ...: حق مردم را کم مکنید، و ایشان را از حقوقشان محروم مسازید» (۲۶) .

بخس اشیاء ناس، همان کم گرفتن و کم بها دادن به‏اشیاء مردم است و همه گونه بهره‏کشی را شامل می‏شود. چون روشن است که «جمع مضاف‏» (اشیاء)، مانند کلمه دارای «ال تعریف‏»، معنای عموم دارد. بنابراین شاید "اشیاءهم"، به‏حسب مناط، کار همه کارگران و مزد آنان را نیز شامل‏شود.

بنابراین، بخس و کم بهادادن، چنانکه شامل کالاها و موارد می‏گردد، شامل کار کارگران و کشاورزان نیز می‏شود، و در هر دو زمینه، یکی از شیوه‏های سرمایه‏داری و ظالمان اقتصادی را با محرومان و مستضعفان، روشن می‏سازد; زیرا چنانکه می‏شود به‏کار کارگر، بهای لازم را نداد و از مزد او کاست، همچنین می‏شود به‏مواد خام و کالاهایی که محصول کار کارگران و کشاورزان است، نیز بهای لازم را نداد و آن را به‏قیمت واقعی نخرید. و این «بخس‏» و کم بها دادن به‏کار و کالای مردمان است که پیامبران همواره از آن نهی می‏کردند.

سرمایه‏داری با تشکیل شرکتهای بزرگ و فرا منطقه‏ای، و سلطه بر بازارهای جهانی، و خرید و فروش مواد و کالاها، و اعمال شیوه‏های انحصاری، از ارزش واقعی کالاها می‏کاهد و به‏دلخواه، قیمت گذاری می‏کند. همچنین سرمایه‏داری با اتحاد و همبستگی صاحبان صنایع، مزد کارگران را به‏حق و عدل نمی‏پردازند و با تبانی و دلخواه، سطح دستمزدها را تعیین می‏کنند، و بدینگونه به‏کار آنان بهای واقعی پرداخته نمی‏شود و این استثمار و غصب حقوق و بخس اشیاء ناس است.

همواره در طول تاریخ، این شیوه رفتار اقویا و توانمندان است که به‏انواع حقکشی‏ها دست می‏یازند و براستی رابطه اقتصادی در جامعه، رابطه آکل و ماکول اقتصادی است:

پیامبر«ص‏»: ... فیاکل قویهم ضعیفهم!

زورمندان مسلمان ضعیفان را می‏خواند ...

فرازهای پیشین‏این سخن پیامبر«ص‏» چنین‏است:

«من به‏هر حاکم مسلمان یادآوری می‏کنم که خدا را فراموش نکند و جانب ضعیفان را بگیرد و همواره در خانه‏اش به‏روی مردم باز باشد و گرنه ضعیفان، ماکول قرار خواهند گرفت و خورده خواهند شد.» امام‏علی(ع) ... یاکل‏عزیزهاذلیلها... (۲۷) نیرومند آنان فرومایه را می‏خورد...

موضوع استثمار با تعبیر کلی «ظلم‏» نیز مطرح گردیده که از مصادیق آن استثمار و کم بها دادن به‏کار انسانهاست.

استثمار بطور خاص در احادیث نیز مطرح گردیده و تعبیرهایی کوبنده در آن‏باره رسیده است:

پیامبر «ص‏» : من ظلم اجیرا اجره، احبط الله عمله و حرم علیه ریح الجنة... (۲۸)

هرکس درباره مزد کارگری، ستم کند (به‏کم دادن، یا دیر پرداختن)، خدا عمل او را باطل می‏کند، و بهشت را براو حرام می‏سازد ...

امام‏صادق «ع‏»: وصی! رسول‏الله علیا عند وفاته‏فقال: یاعلی: لایظلم‏الفلاحون بحضرتک ... (۲۹)

پیامبر خدا در هنگام وفات به‏علی «ع‏» چنین سفارش کرد: ای علی مبادا در قلمروی تو به‏کشاورزان، ستم رود.

۵) واسطه‏گری و سودهای نامحدود بازرگانی

سودهای نامحدود در مبادلات و آزادی در نرخگذاری با روشهای انحصاراتی و واسطه‏گریهای اقتصادی، از مشکلات اصولی اقتصاد امروز جامعه بشری و از راه کارهای سرمایه‏داری است. سرمایه‏داران با هزینه کردن نقدینه‏های سرگردان و فراوان خویش، یا به‏واسطه گری می‏پردازند و یا باء;ع.ؤؤ نرخگذاری آزاد و سودهای ناعادلانه، ثروتهای کلانی به‏جیب می‏زنند. نرخگذاری آزاد و بی‏کنترل که در نظامهای سرمایه‏داری، معمول است و یا واسطه‏گریهای گسترده میان صاحبان کالا و مصرف کنندگان، در گرانی قیمتها تاثیر زیاد دارد و بیشتر رشد قیمت و نرخهای روزافزون، از این دو جریان فاسدپدید می‏آید، یعنی نبود کنترل و محدودیت، و تحمیل نرخهای دلخواه بر توده‏های مصرف کننده.

این شیوه نوعی تحکم و زورگویی است چنانکه امام علی «ع‏» فرموده است:

اعلم ... ان فی کثیر منهم (التجار) ... واقعا للنافع و تحکما فی‏البیاعات، و ذلک باب مضرة للعامة ... (۳۰)

بدانکه بسیاری از آنان (بازرگانان و کاسبان) دست‏به‏احتکار اجناس سودمند و مورد نیاز می‏زنند، و در معامله و دادوستد زورگو و خودسرند; و این رفتار به‏همه مردم زیان می‏رساند ...

این خودسری و تحمیل‏ها از آزمندی و حس مال پرستی بیشتر در بازرگانی آزاد و لیبرال، ریشه می‏گیرد:

امام علی «ع‏»: و اعلم .. ان فی کثیر منهم ضیقا فاحشا(نهج‏البلاغه/۱۰۱۷)

بدانکه بسیاری از آنان تنگ چشمی بیش از اندازه دارند.

امام‏سجاد «ع‏»: ... اماالذئب‏فتجارکم، یذمون اذا اشتروا، و یمدحون اذا باعو... (۳۱)

گرگ بازرگانان شمایند، که چون خریدارباشند ازکالا عیب‏می‏جویند، و چون‏فروشنده باشند به‏ستایش آن می‏پردازند ...

«این تعلیم سجادی به‏آن اشاره دارد که رابطه میان وارد کنندگان کالا و مردم، همچون رابطه گرگ و گوسفند است. همین تعبیر، یک جنبه از جنبه‏های بهره‏کشی و استثمار اقتصادی را برای ما آشکار می‏سازد، یعنی نکوهش اجناس و کالاها در هنگام خرید برای پایین آوردن بها، و ستایش آنها در هنگام فروش برای بالا بردن نرخ ...» (۳۲) «این همان شیوه‏های تبلیغی برای بازاریابی است، که امروز به‏صورتی گسترده در جریان است و شیوه‏های امپریالیسم تبلیغی را تشکیل می‏دهد، و هزینه‏های بسیار کلانی برای آن پرداخته می‏شود. تنها در سال ۱۹۶۴، ۱۵۰ میلیارد دلار صرف تبلیغات شده است و در سالهای بعد نیز روندی صعودی داشته است.» (۳۳)

شهید آیة الله دکتر سید محمد حسین حسینی بهشتی می‏گوید:

«... آن چیزی که دزدی است و منجر می‏شود به‏اینکه عده‏ای بتوانند رگهای نامرئی برای جذب ارزشهای تولیدی دسترنج کار مغزی و یدی دیگران، ایجاد و انبار کنند، همین سود سرمایه بازرگانی است. در این سود خرید و فروشها، آن مقدار که در برابر حق‏الزحمه خریدار و فروشنده، منشی و حسابدار، و کارگر و هزینه تلفن، و امثال آن است جای اشکال نیست، اما کسی که می‏گوید بدین حساب که او هزار تن، خرید و فروش کرده است، فلان مقدار می‏خواهد، و اگر صد تن، بود با همان مقدار کار ۱۰% آن سود را می‏خواهد، صحیح نیست. این همان سود سرمایه ظالمانه‏ای است که مردود است... از تتبع قسمت مهم روایاتی که از عصر پیامبر اکرم «ص‏» و ائمه سلام‏الله علیهم اجمعین در زمینه آداب تجارت داریم، به‏خوبی درمی‏یابیم که سودی که در کسب برای خود در نظر می‏گیرد معادل حق‏الزحمه‏ای است که عادلانه باشد... و بیش از این از نظر ماهیت اقتصادی، نوعی ظلم است، و هیچگونه تفاوتی با ربا ندارد ...» (۳۴)

دستیابی به‏اینگونه سودهای ظالمانه، با سیستم مبادلات انحصاری، ممکن می‏شود که شرکتها و مؤسساتی بر کل بازارها سیطره یابند، و با اتحاد درباره قیمتها و قیمت گذاریها به‏توافق برسند و رقابتها و رقیبان را از میان ببرند، رقابتهایی که ممکن است در تنزل نرخها یا تصاعد نرخ مواد خام تاثیر داشته باشد و رفاه حال مصرف کنندگان و یا فروشندگان مواد خام (مثلا نفت) را موجب گردد.

«... امروزه به‏خوبی می‏توان نشان داد که شرکتهای چند ملیتی در کشورهای خود، قدرت اصلی و تعیین کننده در امور اقتصادی و سیاسی‏اند، و با حرکت‏به‏سوی وحدت استراتژیک و شراکت‏با یکدیگر در سرمایه و تولید، به‏قدرت اصلی و تعیین کننده در امور اقتصادی جهان و به این سبب در امور سیاسی و نظامی دنیا در آمده‏اند ... و این در حالی است که مقاومتهای محلی و ملی در درون مرزهای ملی در برابر موج تمرکز سرمایه، روز به‏روز ضعیف‏تر می‏شود ...» (۳۵)

در نظام سرمایه‏داری، حتی برای از میان برداشتن دیگران، گاه کالای خود را با قیمتی بسیار نازل می‏فروشند و از این طریق، تولید کننده محلی را که رقابت‏با این کالا را از دست می‏دهد، از میدان بیرون می‏کنند. (راپینگ)

این شیوه‏ها و راه‏کارها با سراسر تعالیم اسلامی در تضاد است زیرا اینگونه امور، مبادله و بازرگانی سالم نیست; بلکه مکیدن خون انسانها و قتل و کشتار عمومی است، کشتاری با سلاحهای نامرئی کشتار جمعی، و بسیار کشنده‏تر از سلاحهای شیمیایی و میکربی.

قرآن کریم، تعبیر بسیار گویایی در این زمینه‏ها دارد، که براستی اعجاز است. قرآن، در آیه "تجارت و تجویز سود تجاری، نخست از ستمکاری و ظلم و بیراهه روی در مبادلات، سخن می‏گوید و کلمه جامع «باطل‏» را به‏کار می‏برد:

«لاتاکلوا اموالکم بینکم بالباطل (۳۶)

اموالتان را در میان خود بناحق (راههای باطل) مخورید».

مراد از خوردن، همین گردش کالا و پولها و انواع داد و ستدهاست. پس از این «اکل بباطل‏» (که پیشترها در آن باره سخن گفتیم، و آکل و ماکول اقتصادی را اندکی تصویر کردیم در موضوع «استثمار».)، مبادله منطقی و انسانی و اسلامی را مطرح می‏کند:

«الا ان تکون تجارة عن تراض منکم(سوره نساء ۴/۲۹ و ۵)

مگر دادوستدی باشد با رضایت‏شما (خریدار و فروشنده).

در این فراز، شرط اصلی مبادله اسلامی، رضایت طرفین معامله شمرده شده است که به‏ضرورت، سودهای عادلانه را دربر می‏گیرد و سودهای بی‏حساب و انحصاراتی شرکتهای سرمایه‏داری را مردود می‏شمارد; زیرا در اینگونه سودها (که براستی قدرت و اختیار را از خریدار، سلب می‏کند و او را بخاطر نبود "آزادی" در رقابت و عرضه کالاهای متنوع و متفاوت از نظر قیمت) خریدار مجبور می‏شود که کالای خاصی را با نرخ ویژه‏ای بخرد و در این صورت، هیچگاه رضایت طرفین تحقق نمی‏یابد. این، «تراضی‏» نیست; بلکه تنها رضایت فروشنده قوی است و خریداری ضعیف که کالایی را به چند برابر قیمت‏خریده است، چگونه می‏تواند از نتیجه این داد و ستد، راضی و خشنود باشد؟

پس از این دو فراز، فراز سومی در آیه کریمه آمده است که ماهیت و جوهر اینگونه مبادلات را روشن می‏سازد:

«و لا تقتلوا انفسکم(سوره نساء۴/۲۹)

و خودهاتان (یکدیگر) را مکشید»

در اینجا براساس رابطه بندها و فرازهای آیات، این قتل نفس و کشتن افراد یکدیگر را، با نظام مبادلاتی که در دو فراز نخست این آیه، مطرح گردیده است، ارتباط دارد. این قتل، بی‏تردید، قتل اقتصادی و با سلاح اقتصادی است. یعنی آنگاه که مبادله بصورتهای ظالمانه و باطل، صورت گرفت و نرخگذاریها آزاد بود، توده‏های مردم بتدریج تهیدست می‏گردند و تنها اقلیت‏سرمایه‏دار است که سودهای بی‏حساب می‏برند و اموال که طبق تعبیر پیامبر بزرگوار اسلام"ص"، در حکم خون است:

«حرمة ماله کحرمة دمه (۳۷) :

احترام مال مؤمن چون احترام خون اوست‏»

و طبق تعبیر قرآن کریم; مال، عامل پایداری و استواری است:

«و لا تؤتوا السفهاء اموالکم التی جعل الله لکم قیاما(۳)

اموالتان را که خداوند سبب قوام (برپایی و استواری) زندگی شما قرار داده است‏به‏دست کم خردان (و ناواردان) مدهید .. ..

این عامل حیاتی از دست اکثریت ربوده می‏شود و به‏جیب اقلیت روانه می‏گردد و اکثریت را دچار کمبود و کم‏خونی می‏سازد و تعادل جامعه بدینسان برهم می‏خورد و حیات همگانی، آسیبهای جدی می‏بیند. این است که قتل نفوس پس از مبادله و بازرگانی قرار گرفته است، و به‏تعبیر آیة‏الله شهید سید محمد باقر صدر، عامل حیاتی در جامعه (داد و ستد) به‏عامل تباهی و ویرانگری تبدیل می‏شود:

«... ظلم انسان - طبق تعبیر قرآن کریم - که توده‏ها را از برکات زندگی و خیرات آن، محروم ساخته است، در مبادله نیز سرایت کرده، تا آنجا که مبادله را دگرگون ساخته و تغییر شکل داده است، و آن را وسیله بهره‏کشی و پیچیدگی کرده است ... مبادله دیگر وسیله‏ای نیست که نیازهای تودها را برآورده سازد و به‏جای اینکه واسطه بین تولید و مصرف باشد واسطه بین تولید و اندوختن شده است. از این رهگذر وضع ظالمانه مبادله موجب فجایع و انواع بهره‏کشی‏ها (استثمار) گردید، بسان همان فجایع و بهره‏کشی‏هایی که اوضاع ظالمانه توزیع در جوامع برده‏داری و فئودالی، یا در جوامع سرمایه‏داری و کمونیستی پدید آورد». (۳۸)

این بیدادگریها همه در سایه آزادی اقتصادی لیبرالیستی پدید می‏آید و توده‏ها را مجبور می‏کند که به‏نرخهای ساختگی (نه طبیعی) آنان تن دهند و به‏مغاک فقر و محرومیت کشیده شوند.

نیز شهید صدر می‏گوید:

«... این منع قاطع امام‏«ع‏» (در عهدنامه مالک اشتر) از "احتکار"، به‏معنای خواست‏شدید اسلام نسبت‏به‏از میان بردن سودهایی است که براساس قیمتهای ساختگی استوار است، و در جریان احتکار سرمایه‏داری پدید می‏آید. سود پاک (مشروع)، سودی است که از راه بهای واقعی مبادله کالا به‏دست می‏آید و این قیمتی است که براساس سود کالا و مقدار قدرت طبیعی و خارجی آن به دست می‏آید، با دور افکندن جریان کمیابی ساختگی که سرمایه‏داران و بازرگانان محتکر با تسلط بر جریان عرضه و تقاضا آن را ایجاد می‏کنند.» (۳۹)

این شیوه‏های انحصاراتی را، آیة‏الله شهید مرتضی مطهری نیز مردود و نامشروع می‏شمارد:

«از نظر اسلام، تشکیل «تراست‏» قطعا ممنوع است و تشکیل «کارتل‏» چون به‏منظور ایجاد تضییق و بازار سیاه از لحاظ فروشنده است، ممنوع است.» (۴۰)

۶) فرهنگ "سرمایه‏داری" فتنه‏های اجتماعی و تهاجم فرهنگی

ابرقدرتهای لیبرال - سرمایه‏داری بین‏الملل، دریافتند که با قدرت نظامی و جنگ نمی‏توان بر کشورها، بازارها و منابع ثروت مسلط شد; بلکه نیاز به‏سلاح جدیدی است که به‏ظاهر، صورت اسلحه ندارد و موجب جبهه‏گیری توده‏ها نمی‏گردد. این سلاح، سلاح اقتصادی است که با این ابزار می‏توان به‏جنگی نامرئی و به ظاهر صلح جویانه و خیر خواهانه دست‏یازید و همه ارض مسکون را زیر نفوذ و سلطه درآورد.

دستیابی به‏این سلطه و به‏کارگیری این ابزار، در محیطهای آرام و قانونمند و با فرهنگهایی پیشرفته و انسانی، امکان ندارد; چه در اینگونه اجتماعات، مردمان آگاهی دارند و به‏بررسی پدیده‏های اجتماعی و تحلیل علل رخدادها می‏پردازند و دشمنان خلق را در همه چهره‏ها و رنگها شناسایی می‏کنند و پوششها و ماسکها را یک سو می‏زنند و ویرانگریها و تباه سازیهای پنهانی را برملا می‏کنند و نقشه‏ها و راه‏کارهای فریبکارانه را مانع می‏گردند.

از اینرو، سرمایه‏داری برای ایجاد زمینه مناسب، با روشهای گوناگون، آرامش و تعادل و همبستگی جامعه‏ها را برهم می‏زند و به‏نشر اکاذیب و شایعه‏سازی می‏پردازد، مبانی فرهنگهای خودی را به‏باد تمسخر می‏گیرد، معیارهای اصولی و باورهای بنیادین جامعه را زیر سؤال می‏برد، و نسلها را به‏آنچه خود دارند بدبین می‏کند و اصالتهای خودی و بومی را متزلزل می‏سازد. بالاتر از این، به‏تحریف مبانی دینی جامعه‏ها نیز می‏پردازد و مرز میان خوب و بد و نیک و زشت و انسانی و غیر انسانی و الاهی و شیطانی و عدل و ظلم و حق و باطل و ... برمی‏دارد بدان پایه که از نادرست درست، و از ناانسانی، انسانی، و از ظلم، عدل، و از ضد ارزشها، ارزشها فهمیده شود و از این رهگذر، سفسطه‏های بزرگ، تحقق می‏پذیرد و توده‏های مردم درسرگردانی و سردرگمی فرو می‏افتند، و زمینه‏های تجاوزگری و ترک تازی صاحبان زر و زور آماده می‏شود.

و اینها همه در سایه فتنه‏گریها و شیوه‏های تبلیغاتی ویژه‏ای صورت می‏گیرد که کارشناسان طبق هر جامعه و منطقه‏ای تهیه می‏کنند و از طریق رسانه‏های گروهی بویژه مطبوعات، بر سر توده‏های ساده‏دل انسانی می‏ریزند.

تاثیرگذاری و نفوذفکری، با شگردهایی چون: تکرار، مبالغه، دروغ، ارائه نظر به‏عنوان حقیقت، تجاهل عمدی و... (۴۱) صورت می‏گیرد و فتنه‏ها و تحریفها از مسائل فکری و فرهنگی آغاز می‏گردد و به‏درگیری‏های درونی و بیرونی و راه‏اندازی دسته‏بندی‏های سیاسی، اجتماعی و سرانجام آشوبها و درگیریهای بزرگ می‏انجامد. هدف اصلی از این فتنه‏گریها، وابستگی روزافزون جامعه‏ها و غفلت از مسائل اصلی و از دست دادن قدرت سیاسی و اقتصادی کشورها است. در قرآن کریم آمده است:

فما آمن بموسی الا ذریة من قومه علی خوف من فرعون و ملاهم ان یفتنهم، و ان فرعون لعال فی الارض و انه لمن المسرفین (۴۲)

به موسی نگرویدند جز اندکی از قوم وی، به‏سبب ترس از فتنه و ستم فرعون و سران قوم او، و فرعون در زمین برتری طلب بود و از زمره مسرفان.

فتنه‏ها و آشوبهای ملاء و سران قوم نیز در بازداری قوم حضرت موسی‏«ع‏». چون فتنه‏انگیزی‏های فرعون بوده است.

پیامبراکرم‏«ص‏» در سخنی جامع و عمیق، فتنه‏انگیزیهای سرمایه‏داران را چنین تبیین می‏کند:

«سیاتی من بعدی اقوام یاکلون طیبات الطعام و الوانها، و یرکبون الدواب ... یبنون الدور، و یشیدون القصور، و ... الفتنة منهم و الیهم تعود (۴۳)

پس از من اقوامی خواهند آمد که خوراکهای پاکیزه و رنگارنگ می‏خورند، و از وسایل‏سواری استفاده می‏کنند و خانه‏ها می‏سازند و کوشکها می‏افرازند ... فتنه از ایشان است و کار ایشان.»

باری این خاصیت‏سرمایه‏داری مهارگسیخته و اقتصاد آزاد و پیامدهای جدایی ناپذیر افزون‏طلبی است که به‏فساد و فتنه و قانون شکنی، روی‏آورد و در قلمرو گسترده‏تر ناامنی و ناآرامی و جنگ و درگیری راه بیندازد، آنگاه که به‏نفع اقطاب سرمایه‏داری باشد.

امام علی «ع‏»: المال للفتن سبب (۴۴)

مال سبب برپا شدن فتنه‏ها (آشوبها) است.

با توجه به زیانهای بنیادین و خانمانسوز فتنه‏گری است که آن را چه بسا از قتل و جنگ زیانبارتر ساخته است. قرآن می‏گوید:

الفتنة اشد من القتل (۴۵)

فتنه از قتل، بدتر است.

نویسنده:محمد حکیم‏پور

پی‏نوشت‏ها:

۱- سوره علق ۹۶/ ۶-۷.

۲- علامه سیدمحمدحسین فضل‏الله لبنانی، بر تقل الحیاة ۳/۵۵۱.

۳- سوره قصص /۲۸/۸۳.

۴- سوره همزه ۱۰۴/ ۲ و ۳.

۵- نهج‏البلاغة /۷۹۹.

۶- سوره سبا ۳۴/۳۴ و ۳۵.

۷- مجمع البیان ۸/۳۹۲.

۸- سوره ال عمران ۳/۱۸۱.

۹- سوره زخرف ۴۳/۳۱.

۱۰- سوره بقره ۲/۲۴۷.

۱۱- سجاد ۵۳/۲۶۴.

۱۲- سجاد ۹۰/۱۲.

۱۳- موج سوم /۲۰۹; الوین تافلر، ترجمه: شهیندخت‏خوارزمی، ۱۳۷۰

۱۴- کافی ۲/۱۳۵.

۱۵- الحیاة ۴/۱۴۶.

۱۶- اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ۷۶-۷۵ ص ۹۰: سرمایه‏داری از نظر: «فرانسواپرو».

۱۷- اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ۷۶-۷۵ /۹۰، سرمایه‏داری از نظر: ۲ و ۳. مفهوم امپریالیسم اقتصادی /۴۳; «فرانسوا پرو». جمیز ا. کانر.

۱۸- مفهوم امپریالیسم اقتصادی /۴۳; جمیز ا. کانر.

۱۹- سوره اعراف ۷/۱۵۷

۲۰- تحف العقول ۱۷۲; الحیاة ۲/۴۲.

۲۱- نهج‏البلاغه /۷۵۵.

۲۲- علل الشرایع ۵۵۷.

۲۳- الحیاة ۳/۵۳۶.

۲۴- سوره هود ۱۱/۸۵.

۲۵- سوره اعراف ۷/۸۵.

۲۶- مجمع البیان ۴/۴۴۷.

۲۷- نهج البلاغة /۹۲۷.

۲۸- تواب الاعمال /۳۳۱.

۲۹- کافی ۵/۲۸۴.

۳۰- و ۲. نهج البلاغة /۱۰۱۷.

۳۱- خصال ۱/۳۳۹.

۳۲- الحیاة ۳/۵۲۶

۳۳- برای توضیح بیشتر به‏کتاب: «امپریالیسم تبلیغی یا...» رجوع شود تا انواع شگردهای تبلیغاتی در این روزگار روشن گردد.

۳۴- اقتصاد اسلامی، شهید بهشتی /۶۰-۶۲.

۳۵- اطلاعات سیاسی - اقتصادی /۹۲-۹۱ ص ۲۸

۳۶- سوره نساء ۴/۲۹ و ۵.

۳۷- اختصاص /۳۴۳.

۳۸- اقتصاد نا /۳۶۴ و ۳۶۵; ترجمه فارسی آن ۱/۴۴۶.

۳۹- الاسلام یقود الحیاة /۴۹-۵۰; وزارة الارشاد اسلامی.

۴۰- بررسی اجمالی مبانی اقتصاد اسلامی/۳۵۹.

۴۱- امپریالیسم تبلیغی از دکتر محمد العوینی استادیار دانشکده تبلیغات دانشگاه قاهره، ترجمه محمد سپهری ۱۳۶۹ ص ۷۹-۷۷.

۴۲- سوره یونس ۱۰/۸۳.

۴۳- مکارم الاخلاق /۵۲۶-۵۲۵.

۴۴- الحیاة ۴/۱۱۰.

۴۵- سوره بقره ۲/۱۹۱.

۴۶- به‏کتاب: اگر این سیاره را دوست دارید، طرحی برای مداوای زمین; دکتر هلن کالدیکوت ترجمه منصور عاصی، و علائم حیاتی کره زمین، لستر براون و همکاران، ترجمه دکتر حمید طراوتی، ۱۳۷۴، مراجعه شود.

۴۷- سوره روم ۳۰/۴۱

۴۸- علائم حیاتی کره زمین ۸و۱۱.

۴۹- آینده سرمایه‏داری و... مقاله تکنولوژی و محیط زیست، بری‏کامز ۱۳۳

۵۰- موج سوم، الوین تافلر /۱۶۷

۵۱- آینده سرمایه‏داری و...، مقاله: چرا تمدن غرب را نمی‏پسندم، توین بی/۱۰۸-۱۰۹

۵۲- اطلاعات سیاسی - اقتصادی /۷۶-۷۵ ص ۸۹، مقاله: سرمایه‏داری از نظر «فرانسوا پرو» متفکر و اقتصاد دان فرانسوی

۵۳- سوره اسراء ۱۷/۱۶.

۵۴- اگر این سیاره را دوست دارید /۱۴۸و۱۳.

۵۵- سوره شعراء ۲۶/۱۵۱-۱۵۲.

۵۶- سوره هود ۱۱/۶۱.

۵۷- سوره طه ۲۰/۵۳

۵۸- سوره غافر ۴۰/۶۴

۵۹- سوره بقره ۱۲/۳۶

۶۰- سفینة‏البحار ۲/۳۶۱.

۶۱- نهج البلاغة /۵۴۴.

۶۲- سجاد ۷۸/۸۳.

۶۳- غررالحکم /۱۹.

۶۴- سوره کهف ۱۸/۵۹.

۶۵- تحف‏العقول /۱۵۵.

۶۶- کافی ۲/۱۳۶.

۶۷- کافی ۲/۱۳۴.

۶۸- سوره محمد(ص) ۴۷/۳۸.

۶۹- سوره بقره ۲/۱۹۵.

۷۰- الحیاة ۳/۴۱۴ و ۴۱۵.

۷۱- خصال ۱/۱۶۴.

۷۲- علائم حیاتی کره زمین /۱۰; لستربروان و همکاران ترجمه دکتر حمید طراواتی

۷۳- سوره نحل ۱۶/۳۶

۷۴- آینده سرمایه‏داری و... /۷۲; مقاله: پل سویزی.

۷۵- منبع سابق /۵۴.

۷۶- اطلاعات سیاسی - اقتصادی، ۸۲-۸۱ ص ۲۹، دکتر شاپور رودسانی

۷۷- سوره مزمل ۷۳/۱۱.

۷۸- موج سوم /۱۵۹; الوین تافلر.

۷۹- سوره انبیاء ۲۱/۱۸.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.