جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
از ارداویراف نامه تا معراج نامه
۱) و دیدم روان زنان با بسیار اندیشه نیک، با بسیار گفتار نیک و با بسیار کردار نیک، [خوب آموخته شده] توسط پیشوایان دینی، که شوهر خود را چون سالار دارند، در جامه ای زینت یافته از زر، زینت یافته از سیم، زینت یافته از گوهر
۲)و پرسیدم این روانها کدامند
۳)سروش اهلو و آذر ایزد گفتند: «اینها روان زنانی هستند که در گیتی آب را خشنود کرده اند، زمین، گیاه و همه آفریده های خوب دیگر اورمزد را خشنود کرده اند
۴)آنها یزش، درون و خشنودی و پرستش ایزدان را به جای آوردند نثار و ستایش ایزدان مینوی و ایزدان گیتی کردند و... بر دین مزدیسنان بی گمان بودند... (اردا ویراف نامه- فیلیپ ژینیو، ترجمه ژاله آموزگار) بازتعریف هویت ایرانی مسلمان یا بهتر بگوییم مسلمان ایرانی دغدغه چیره چند ده سال اخیر بسیاری از اهل فکر است. در تحلیل و توصیف این بازتعریف، ما دو سوی از یک معادله را داریم؛ ایران باستانی و ایران اسلامی و تمام پرسشها دقیقاً در آونگ میان این دو بازه است که اتفاق می افتد.
ما چگونه از ایران باستانی به ایرانی اسلامی رسیدیم و اصولاً بر هویت باستانی ما چه رفت؟ توان صدمه دیده دولت ساسانی از نبرد با رومیان و جامعه تحت فشار طبقاتی و پاشیدن این دولت در هجوم اعراب مسلمان یک تکرار تاریخی است که تنها با واکاویدن آن می توان به نقطه ثقلی برای حرکت به سمت روشنایی فهم چگونگی این تحول پیدا کرد. فهم دینیت و ملیت ما در این واکاوی نیازمند فهم پیش زمینه های جامعه ایرانی اسلامی از روزگار حمله خلیفه دوم و سپاهیان مسلمان به سپاه بی روح ساسانی است. آنچه به نظر می رسد در این میان بتواند نقطه عزیمت ما برای فهم این پیش زمینه ها باشد، فرهنگ دینی ایرانی است.
اگر «دینیت» را به تعبیر برخی از پژوهشگران روشنفکر معاصر جنبه فطری شده پندارها و رفتارهای دینی بدانیم، دیگر می توانیم شکوه محمد(ص) را جانشین جایگاه والای زرتشت ببینیم و ایمان به یگانگی الله را همان اهورا مزدای دادگر، که این بار عمیق تر و درونی تر باور به آسمان را در شخصیت و روح ملیت ما می دمد.
این گونه است که از ارداویراف نامه تا معراج نامه هرچه راه سپرده می شود این جان ایرانی است که ثمردارتر می شود. ریشه تشیع و عرفان در ایران زمین دقیقاً میوه مبارک همان شکوفه های دیرپاست که ملیت و دینیت ما را در شاخساری واحد طعمی ناب می بخشد و با این وصف باید بسیاری از تحلیل های کژ رفته را درخت و بار نادیده تلقی کرد.
درازنای تاریخ ایران زمین نیز با تمام سرگذشتهایی که بر خود دیده است، حدیث پر پیچ و خمی شبیه داستان پردازی هندیان و نمونه ایرانی اش هفت پیکر است که خود داستان در داستان است و هر دولت ایرانی ماننده بانوی گنبدی و به رنگی داستان خود را دارد از آن هنگام که ایران جزئی از کل حکومت اسلامی پنداشته می شد تا امروز که خود کلی است از جزئی از دولتهای اسلامی. حکایت بهرام شاه و بانوی گنبد سیاه که یادتان هست. از هرکدامِ ملیت و دینیت خود که جدا بمانیم سرنوشتی جز آن نداریم که در هبوط حیرت دمیده خود سیاه پوشان شویم.
یاسر هدایتی
تعمیرکار درب برقی وجک پارکینگ
دورههای مدیریتی دانشگاه تهران
فروش انواع ژنراتور دیزلی با ضمانت نامه معتبر
مسعود پزشکیان دولت چهاردهم ایران محمدجواد ظریف پزشکیان دولت ظریف انتخابات رئیس جمهور علی باقری رهبر انقلاب علیرضا زاکانی
هواشناسی سازمان هواشناسی سراوان آتش سوزی وزارت بهداشت هواپیما پلیس تهران تب دنگی قتل شهرداری تهران پشه آئدس
واردات خودرو مایکروسافت خودرو قیمت خودرو حقوق بازنشستگان بازنشستگان دولت سیزدهم قیمت طلا بازار خودرو قیمت دلار اربعین دلار
اوشین فضای مجازی تلویزیون سینمای ایران امام حسین (ع) امام حسین سینما صداوسیما بازیگر سینمای جهان
دانشگاه تهران
یمن رژیم صهیونیستی دونالد ترامپ اسرائیل آمریکا جو بایدن غزه فلسطین ترامپ روسیه جنگ غزه چین
پرسپولیس فوتبال استقلال علی علیپور لیگ برتر باشگاه پرسپولیس لیگ برتر ایران سپاهان تراکتور علیرضا بیرانوند مهدی طارمی نقل و انتقالات
ویندوز بیماری ناسا هوش مصنوعی اینترنت عیسی زارع پور گوشی سرعت اینترنت سامسونگ
چاقی رژیم غذایی گرمازدگی کاهش وزن بارداری سکته قلبی گیاهان دارویی صبحانه افسردگی