جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
قواعد و آداب نقد
● مقدمه
از محاسن بیان كردن قواعدی برای نقد آن است كه حداقل دو گروه خلع سلاح میشوند:
اول آنانكه به بهانهٔ نقد، به نكتهگیری، تخریب، توطئه و هتاكی دیگران میپردازند. اگر آداب نقد به درستی و وضوح بیان شود و نقد به صورت فرهنگ جامعه درآید، این گروهها یا باید دست از تلاش خود بردارند و یا در قالبی غیر از نقد به فعالیت خود ادامه دهند؛ زیرا اگر از نقد و انتقاد سوء استفاده كنند، رسوا میشوند.
گروه دوم، متعصبان، متحجران و خشكمغزانی هستند كه بیجهت در برابر نگرشها و یا عملكرد فرد یا گروه و نهادی حساسیت نشان میدهند و هرگونه طرح خصوصاً نقاط ضعف را تخطئه و توطئه میپندارند. در صورت طرح آداب نقد و نهادینه كردن آن، بهانه از دست این گروه نیز گرفته میشود و مصلحان و اندیشمندان فرصت طرح انتقادی دیدگاهها دربارهٔ اندیشهها و عملكردها را مییابند.
مجموعهٔ قواعد و آداب نقد را به دو دسته میتوان تقسیم كرد: قواعد و آداب درونمنطقی و قواعد و آداب برون منطقی.
الف) قواعد و آداب درون منطقی نقد
مراد از چنین قواعدی، حدود و آدابی است كه به اصل، مركز، متن و خود نقد مربوط است، نه به حیطهها و حواشی و مسایل پیرامونی نقد (قواعد و آداب برونمنطقی).
از مهمترین قواعد درونمنطقی نقد عبارتاند از:
۱) اول: فقط نقادی نظری اندیشه و عمل
در روابط ما آدمیان، حیطهٔ نقد و انتقاد تنها به نقد زبانی، كلامی و قلمی اندیشه و عمل خود و یا دیگران محدود است و كنش، كار و عمل علیه دیگران به طور ذاتی در حیطهٔ نقادی و نقدپذیری، و همزمان با نقد قرار نمیگیرند؛ و چون نقد با غایت صلاح، اصلاح و رشد صورت میگیرد و دیدن محاسن در كنار معایب در نقد، از لوازم قطعی آن است، ضمن اینكه نقد از عمل و اقدام متمایز است، هر نوع اظهار نظری را نیز دربر نمیگیرد و هرگونه موضعگیری نقد محسوب نمیشود. بر این اساس، نقد با توطئه ـ كه اولاً با اقدام قرین است، ثانیاً برجسته كردن كاستیها و معایب است ـ فرق دارد؛ چنانكه بسیاری از مواضع جریانات سیاسی هم در واقع خردهگیری و انتقامگیری است و با غایت آسیبزدن به یكدیگر انجام میشود و در چهارچوب نقد قرار نمیگیرند.[۱]
اگر در حیطهٔ یادشده و با رعایت شرایط آن (كه در ادامه میآید)، به نقد توجه شود، میتوان دربارهٔ دامنهٔ نقد در حیطهٔ تفكر بشری، نقد و انتقاد هیچ قید و حدی ندارد؛ بر اندیشهٔ هر كس و هر نخبه (سیاسی، فكری و ...) میتوان به داوری نشست و معایب فكرش را در كنار محاسن او برشمرد. در نقد سیاسی هم تنها قید و حد نقد بر عملكرد دیگران، پذیرش قانون اساسی یك كشور است و یك فرد تا وقتی كه پذیرفته است، یعنی مطابق آن قانون عمل كند، در همهٔ حیطههای نظام نیز حق نقد دارد.
در سایر حوزههای ارتباطی نیز حق نقد بر یكدیگر برای همگان محفوظ است و ـ چنانكه اشاره شدـ حیطهٔ نقد به اقدام عملی علیه دیگران نمیرسد و در نقد نظری محض خلاصه میشود.
۲) دوم: برشمردن سره و ناسره
از غایات نقد آن است كه خوب از بد، حسن از عیب، و نقص از كمال در یك اندیشه یا فعال متمایز شود. برای رسیدن به چنین هدفی، لازم است ابتدا محاسن یك فكر یا كنش از معایب آن تفكیك و در نقد نیز به هر دو بعد آن اشاره شود. به عبارت دیگر، شاید این الگو در نقد قابل پیشنهاد باشد كه ناقد ابتدا محاسن روشی و محتوایی متن یا فرد یا ... را برشمارد و سپس نواقص روشی و محتوایی موضوع مورد نقد را مطرح كند.
۳) سوم: شفافیت نقد
اگر غایب نقد تمیز صواب از ناصواب و تأثیرگذاری بر علم و عالم و عامل باشد، واضح است كه مخاطب نقد باید مقصود ناقد را دقیقاً دریابد. اگر ناقد در بیان مقصودش به جهت طرح ابهامآلود و رمزآمیز توفیق نداشته باشد، هرگز به غایب و مطلوب نقد نمیرسد. پیشتر اشاره شد كه نقد تلویحی نافذتر از نقد تصریحی است. این، به معنای مبهم و ناقص طرح كردن نقد نیست بلكه بهمعنای آن است كه ناقد با بهرهگیری از هنر، فصاحت و بلاغت و هشیاری و زیركی، مقصود خود از انتقاد را حتی بلیغتر از نقد تصریحی و مستقیم بیان كند، كه گفتهاند: «الكنایه ابلغ من التصریح».
۴) چهارم: آداب پیشینی متن در نقد
در بررسی انتقادی متون، قبل از ورود به نقد آرای مؤلف (نویسنده)، بررسی و تحقیق در این موارد، از آداب نقد به حساب میآید:
۱) استناد اصل نوشته به آن مؤلف یقینی باشد؛
۲) تمامی آنچه در آن كتاب آمده است، بدون تحریف و تفسیر، نوشتهٔ همان مؤلف باشد؛
۳) مقصود مؤلف، صرف جمعآوری مطالب و گردآوری اقوال، بدون تضمین صدق و كذب یا تعهد حق و باطل آن نباشد، بلكه منظور وی، بیان واقع و فتوا و نقل صدق باشد؛
۴ـ مؤلف در بیان واقع آزاد و از گزند تقیه و آسیب و ترس، مصون باشد؛ ۵. آنچه در آن نوشتار آمده، آخرین اثر و رأی نهایی مؤلف و فتوای پایانی او باشد. (جوادی آملی، ۱۳۷۵: ۱۵۱)
بدون طیّ مراحل پنجگانهٔ فوق و بدون مسلم دیدن آخرین آرای جدی و ااصلی نویسنده، چگونه میتوان به خود حق داد از نویسندهای نقد كرد؟
بنابراین از اینرو آداب پیشینی متن نیز از قواعد جدی انتقاد متون است.
مرحوم زرینكوب، تحقیق در صحت و سقم اسناد و مدارك و اصالت یا عدم اصالت اثر را در عنوان نقد تاریخی بررسی و از آن به نقد داخلی (در مقابل نقد خارجی، كه مطالعه در سوانح تاریخی و تحقیق در اشارات و احوال اعلام و حوادث مذكور در متن است) یاد كرده است. (زرینكوب، ۱۳۷۸: ۱۰۱)
۵) پنجم: شرط علم در نقد نظری
قبلاً اشاره شد كه در دو حیطهٔ نظری و عملی میتوان به نقد توجه كرد. از آداب نقد نظری كه به انتقاد از اندیشه و آرای دیگران مربوط است، ورود كارشناسان هر رشته و آشنایان با پیشینه و ادبیات بحث در موضوع برای نقد و انتقاد است. چگونه فردی كه با علوم طبیعی، ریاضی، انسانی، ... آشنا نیست، به خود حق میدهد كه وارد نقد و انتقاد روشمند بر هر كدام از این حیطهها شود؟
البته رعایت این قاعده به این معنا نیست كه ناقد لزوماً باید آشناتر از منتقد (انتقاد شونده) باشد، یا اینكه منتقد الزاماً باید در موضوع مورد نقد، صاحب نظریه نیز باشد؛ زیرا كرشی نقد از كرسی نظریهپردازی متمایز است[۲]؛ ممكن است كسی نقاد خوبی باشد اما نظریهپرداز توانایی نباشد یا برعكس، نظریهپرداز باشد اما فاقد ذهن كاوشگر و نقاد باشد. گرچه فرض داشتن هر دو توانایی (نقد و نظریهپردازی برای دیگران) محال نیست، در عمل چنین متفكرانی نادرند.
در قاعده و ادب نقد، بر همین حد میتوان پای فشرد كه یك ناقد باید با حیطهای كه نقد میكند، آشنا باشد و با پیشینه، ادبیات، اصطلاحات و اصول و مبادی آن مباحث مأنوس باشد، تا نقدی روشمند از موضوع ارائه دهد و بتوان به انتقاد او بر موضوع وقعی نهاد.
البته یادآوری این ادب نقد، بهمعنای بستن راه نقد بر دیگران نیست، بلكه تأكید بر آن است؛ كه باید ضمن دامنزدن به فرهنگ نقادی، آداب درست نقد كردن را نیز چشید، ضمن اینكه ممكن است فرد غیركارشناسی نیز نكتهای قابل توجه پیرامون موضوع مطرح كند، كه در این صورت فرد مورد انتقاد باید آن را به دیدهٔ منت بپذیرد.[۳]
۶) ششم: رعایت طبقهبندی در نقد
از اهم مباحثی كه منتقد باید برای حصول به نقدی معتبر و روشمند تعقیب كند، طبقهبندی موضوع نقد از جهات عدیده است. برای مثال:
اولاً متن یا مسئلهای كه قرار است نقد و بررسی شود، به كدام حیطهٔ علمی مربوط است؟ آیا میتوان مسائل مربوط به حیطهٔ علم روانشناسی را با روشها و اصطلاحات و مبانی علم جغرافیا بررسی كرد؟
پس در طبقهبندی موضوع باید ابتدا رابطهٔ آن بحث با علم و دانش مربوط معلوم شود، تا آن متن براساس روش، مبانی و ادبیات آن علم خاص، بررسی شود.
در مرحلهٔ بعد میتوان متن و یا كلام مورد بررسی را در دو سطح معنی و لفظ نقد كرد. در نقد معنی و مضمون میتوان به عوامل اجتماعی مؤثر بر متن (نقد اجتماعی) و نیز عوامل روانشناختی مربوط به مؤلف و گوینده و عامل حالات باطنی و ویژگیهای درونی (نقد روانشناختی) توجه كرد و مثلاً دربارهٔ اخلاقی بودن یا نبودن اثر یا فعل، به داوری نشست (نقد اخلاقی).[۴]
در نقد لفظی نیز میتوان یك اثر و كلام را از جهت فصاحت، بلاغت، جملهبندی، پاراگرافبندی، نكات ویرایشی،... نقد و بررسی كرد و از محاسن و معایب آن سخن گفت.
طبقهبندی دیگر، جدا كردن مباحث متدولوژیك (روشی) از مباحث مضمونی و محتوایی است. در مباحث متدولوژیك، به شیوه و ساختار نگارش در مقدمه (سؤال، فرضیه، سازماندهی و ...)، شیوهٔ ارجاعات و پاورقیها و سندیت منابع و ... اشاره میشود؛ ولی در مباحث محتوایی، به مفهوم، استحكام یا ضعف دلایل، شیوهٔ نتیجهگیری، نوآوری و خلاقیت در بحث و ... نفیاً یا اثباتاً بحث میشود.
كتابنامه
امام خمینی، سیدروحالله. ۸۲ ـ۱۳۸۱. صحیفهٔ امام. ج ۲۰. تهران: مؤسسهٔ تنظیم و نشر آثار امام.
جوادیآملی، عبدالله. ۱۳۷۵. رسالت قرآن. چ۲. تهران: مركز نشر فرهنگی رجاء.
زرینكوب، عبدالحسین. ۱۳۷۸. آشنایی با نقد ادبی. چ ۵. تهران: سخن.
گاهنامهٔ آموزشی مدیران سازمان. ش ۲: تابستان ۱۳۸۲. مركز آموزش جوادالائمه.
میرزایی، نجفقلی. ۱۳۷۳. اخلاق دانشجویی در اسلام. تهران: مؤسسه انتشارات مدین.
[۱]. شاید بتوان با همین شاخصه، قیود حضرت امام خمینی بر نقد را نیز بهتر تفسیر كرد. ایشان معتقد بودند كه در نظام اسلامی، انتقاد مجاز، اما توطئه غیرمجاز است. همچنین، انتقاد اگر به حق باشد، موجب هدایت دو جریان میشود. هیچكس نباید خود را مطلق و مبرای از انتقاد ببیند. البته انتقاد غیر از برخورد خطی و جریانی است. (امام خمینی، صحیفهٔ امام، ج ۲۰، ص ۴۵۱).
از ویژگیهای توطئه و برخورد خطی و جریانی آن است كه در فرایند عمل ظهور و بروز مییابد و به جریانات مخالف و معارض در داخل و خارج از كشور متكی و مرتبط است. اگر پرسیده شود كه «در این صورت، آیا جریانات سیاسی نباید با هم رقابت كنند؟»، پاسخ اجمالی آن است كه رقابت، خردهگیری، مسابقه، مناظره و جدل از لوازم بازیهای سیاسی است و جریانات سیاسی نیز لاجرم از این قواعد بازی بهره میبرند. اما نام هیچ یك از اینها نقد و انتقاد نیست؛ بلكه نقد تعریف، قواعد و آداب خاص خود را دارد كه اگر با این قواعد با همدیگر چالش كنند، آنگاه به میدان نقد و انتقاد وارد شدهاند
[۲]. جمعی از دانشآموختگان و پژوهشگران طی نامهای به آیتالله خامنهای، برای ایجاد نهضت علمی و آزاداندیشی در حوزه و دانشگاه، ایجاد سهگونه كرسی را پیشنهاد كردند: كرسیهای نظریهپردازی، كرسیهای پاسخ به پرسشها و شبههها و كرسیهای نقد و مناظره (غایات مناظره و نقد سخن با هم متفاوتاند)؛ و این پیشنهاد در پاسخی كه ایشان به نامه دادند، تأیید شد. (روزنامهٔ همشهری، ۱۷/۱۱/۱۳۸۱)
[۳]. استاد مصطفی ملكیان كه در میدان نقد (و نه كرسی نظریهپردازی) حداقل در ایران امروز كمنظیرند، دربارهٔ نكتهٔ فوق در میزگردی اعلام داشتهاند كه گرچه یك مریض عادی در حد یك پزشك، كارشناس طبابت نیست، اگر با مراجعات مكرر به یك پزشك به نتیجه نرسد، میتواند این نكته را دریابد كه كارشناسی این دكتر دقیق نیست و در فهم و عملس نقص وجود دارد.
[۴]. برای آشنایی بیشتر با شرایط،اعتبار و سوابق نقد روانشناختی، نقد اجتماعی و نقد اخلاقی، ر.ك: زرین كوب، ۴۴ و ۶۶، ۶ـ۷۱ و ۸۰.
[۵]. در نگاههای سنتی، نقد بر دولت، مشروط به رعایت نظم عمومی و صلح اجتماعی بوده است. مثلاً به قول هانری لائست، غزالی با وجود وفاداری به دولت و علیرغم تكیه بر قدرت، منكر حق انتقاد و اعتراض به دولت نیست، به شرط آنكه اعتراض و انتقاد، به نظم عمومی و صلح اجتماعی خلل وارد نیاورد. (ر.ك: منصورنژاد، محمد، بررسی تطبیقی تعامل مردم و حاكم از دیدگاه امام محمد غزالی و امام خمینی (رسالهٔ دكتری)، پژوهشكدهٔ امام خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲، ص ۳ـ ۸۲).
و چون وضعیت نظم و صلح اجتماعی را نیز معمولاً دولتمردان تعریف میكنند و آنان نیز از نقد دیگران بر حكومت استقبال نمیكنند، به بهانهٔ نظم و صلح، نقادی در جامعه نفی میشد.
[۶]. در این زمینه، از جمله، ر.ك: احمدی، علیاكبر، «روشهای مؤثر انتقاد سازنده»، مجلهٔ تدبیر، ش ۱۱۱: اردیبهشت ۱۳۸۰.
[۷]. بحث تأثیر ارزش بر علم، دانش و داوریها، از مباحث بسیار مهم در فلسفهٔ علم است كه پای منازعات آن در ایران تا حدودی باز شده و در پاسخ به این پرسش كه آیا ارزشها و داوریهای افراد در علم و نظریهپردازی مؤثر است یا خیر نیز پاسخهای بسیار متفاوت و گاه دور از هم داده شده است. برای آشنایی با ادبیات بحث، از جمله ر.ك
Outhwith William, New philosoplies of Social Science, published by the Macmill press Ltd. (Reprinted) ۱۹۹۳, pp ۹۰-۱۰۴.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست