یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

این «هیچ»، «بیست» نمی گیرد !


این «هیچ»، «بیست» نمی گیرد !

«هیچ» برای عبدالرضا کاهانی ، کسی که فیلم خوب و ماندگار « بیست» را ساخته است ، یک عقبگرد محسوب می شود و نه یک پیشرفت و یا حتی در جا زدن .
«هیچ» دو احتمال یا دو روایت از فردی
( «مهدی هاشمی» که …

«هیچ» برای عبدالرضا کاهانی ، کسی که فیلم خوب و ماندگار « بیست» را ساخته است ، یک عقبگرد محسوب می شود و نه یک پیشرفت و یا حتی در جا زدن .

«هیچ» دو احتمال یا دو روایت از فردی

( «مهدی هاشمی» که در فیلم «نادر سیاه دره» نامیده می شود ) است که به بیماری زیاده خواری مبتلاست و به همین دلیل ، تنها کس و کارش در دنیا که عمه پیرش باشد ، او را به زن سالمندی که کارهای شخصی او را انجام می دهد

می اندازد تا از شرش خلاص شود .

زن میانسال در خانه ای فرسوده و قدیمی زندگی می کند که چهار خانواده شکل یافته و نیافته را در خود دارد ؛ خانواده هایی که مردانشان هر کدام یا به تن پروری یا کارهای دست پایین از جمله بوقچی گری یک تیم ورزشی می پردازند و زنانشان می کوشند خود را به آینده امیدوار نشان دهند ، اما با ورود «نادر سیاه دره» به این مجموعه و در حالی که هر کدام از آنها انتظار دارند این اتفاق ، موجب بهبودی و گشایشی در امورشان شود ، اوضاع خرابتر می شود و زیاده خواریهای تازه وارد ، عرصه را بر همه تنگ می کند و آنها بیش از پیش ، فقر و تنگدستی را تجربه می کنند تا آنجا که در پایان روایت اول ، مهدی هاشمی را با تیپا از خانه بیرون می اندازند .

اما در روایت دوم ، اهالی همین خانه قدیمی متوجه می شوند که مهدی هاشمی زیاده خوار ، در بیمارستانی که پیشتر در آن کار می کرده است ، معاینه شده و پزشکان دریافته اند که بیماری نادر او ، ناشی از وجود چندین کلیه اضافی در بدن اوست .نادر سیاه دره تحت عمل قرار می گیرد و بی آنکه بیماریش خوب شود ، تنها وضع مالی اش خوب می شود به طوری که با فروختن آنها به دیگران ، مهدی هاشمی از هر کلیه چیزی بین ۳۰ تا ۳۵ میلیون تومان به جیب می زند که البته بیمارستان ، تمام آن مبلغ را در حسابی بانکی ریخته و کارت برداشت از حساب را به او می دهد .

حالا اهل آن خانه قدیمی ، نادر سیاه دره را با احترامات وی ژه در جمع خودشان می پذیرند و در ریخت و پاشهای شکمی او ، آنها هم به لفت و لیسی می رسند . اما با گذشت زمان ، این اتفاق ، موجب حوادثی می شود که هم اخلاق و هم بنیانهای خانوادگی همه آن مجموعه را دستخوش تأثیرات منفی خود می کند و در پایان فیلم ، خانه ای کاملا از هم پاشیده باقی می ماند .

زیاده خواری مهدی هاشمی در این فیلم ، هم از دیدگاه سیاسی - اجتماعی قابل بررسی است و هم مجموعه فیلم و دو احتمال و دو روایت آن را می توان با نگاه جامعه شناختی و فرهنگی ارزیابی کرد .

هر کدام از این دو نگاه ، موضوع فیلم را سوژه ای کمتر دستمالی شده و تا حدودی بکر نشان می دهد و از این جهت ، »هیچ« امتیازی بیشتر از »بیست« دریافت می کند اما از لحاظ چگونگی پرداخت این سوژه ، هر چند فیلم »هیچ« را نباید رفوزه یا رد شده دانست اما نمره قبولی آنچنانی هم نمی گیرد . البته «مهدی هاشمی» در این فیلم هم توانسته است ، بازیگری خوب خود را به رخ بکشد و موفق شود تا حد زیادی مخاطب را هم از خود متنفر و هم از زیاده خواری مشمئز کند و تأثیر زیادی در موفقیت فیلم بگذارد . البته در سطحی پایینتر ، دیگر

نقش آفرینان فیلم نیز بازیهای خوبی ارائه کردند و توانستند در چشم تماشاگران ، خوب بنشینند.

«هیچ» یک مزیت دیگر هم دارد و آن این که یکی از بهترین طراحی های صحنه فیلمهای دو سه روز اول جشنواره را به خود اختصاص داده بود

به گونه ای که اگر این فیلم در بخش مسابقه قرار می داشت ، قطعا یکی از نامزدهای اصلی طراحی صحنه محسوب می شد .

درباره این فیلم و چند فیلم دیگر جشنواره امسال باید از نگاهی دیگر به زبان و ادبیات و دیالوگها و صحنه های آنها و تأثیر آن بر ادبیات و فرهنگ عمومی جامعه هم پرداخت که این وظیفه را به زمانی دیگر می گذارم .

حرف آخر اینکه :

کاهانی دو روایت و دو نگاه را از ماجرای بیماری نادر سیاه دره برای ما طرح کرده است ، اما آیا زیاده خواریهای مهدی هاشمی و هاشمی های دیگر ، روایت و احتمال سومی برای طرح نداشتند ؟

تقی دژاکام