سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

دست اندازهای سفر در جاده زندگی


دست اندازهای سفر در جاده زندگی

سیر و سیاحت و گردشگری و دغدغه های پیش رو

کم کم به اواسط خردادماه و پایان فصل بهار نزدیک شده ایم، هوا رو به گرمی می رود و ایام تابستان و تعطیلات آن فرا می رسد. تا هفته دیگر امتحانات خردادماه بچه ها نیز پایان می یابد و خانواده های ایرانی درصدد طرح برنامه ای برای سفرهای تابستانی هستند.

مادر خانواده دوست دارد همین که امتحان بچه ها تمام شد به سفر برود، فرزندان نیز با مادرشان هم عقیده اند اما پدر از زاویه دیگری به تعطیلات تابستانی می نگرد. پدر به دنبال پیدا کردن چند روز تعطیلی در تقویم است تا شاید بتواند آن را به چند روز مرخصی وصل کند و چهار، پنج روزی را به اتفاق اهل و عیال به شمال، جنوب، شرق یا غرب کشور برود و در عین سیاحت در پهنای گسترده ایران اسلامی، روح و روان خود را به طبیعت زیبای کشورمان بسپارد و یا اینکه به دیدن اقوام در شهرستان ها و روستاها برود و با دیدن قوم و خویشان خود چند روزی را جدا از استرس های کاری و اداری سپری کند.

شاعر می گوید:

بسیار سفر باید تا پخته شود خامی

صوفی نشود صافی تا در نکشد جامی

شال و کلاه سفر نیاز به اتوکشی همیشگی چین و چروک مشغله ها ندارد. بلکه سفر از اولویت نیازهای زندگانی است. سفر، تنفس عمیق در فضای تنوع و جاذبه های مکان است. جدای از طراوت بخشی به روحیه و تأمل و گسترش اندیشه، مسافرت، رسم شکیبایی در توانایی، رفع تشنگی دانایی و اکسیر تجربه آموزی را به انسان تفهیم می کند.

ایران، خانه بزرگ هر ایرانی است. پس، توجه به دارندگی های بس فراوانش در عرصه گردشگری به عنوان غروری ملی با مفاهیم معنوی سیر و سفر را برمی تاباند. از یک چار دیواری ساکن صدها کیلومتر می کوبیم و در یک چاردیواری دیگر اطراق می کنیم. لیکن نپنداریم سفر تنها به باغستان، جنگلستان و سبزه زار رفتن ختم می شود که این می تواند تکه ای از پازل مسافرت باشد. حال که تصمیم گرفته ایم در فصل تابستان ولو برای چند روز به اتفاق اعضای خانواده به مسافرت برویم و از تکرارهای روزمره در کاشانه مسکونی شهر و دیارمان خارج شویم، ضرورت می نماید شیوه دیگر زیستن و دیگر اندیشیدن - از جهت نگرش و سازگاری با کم و کسری ها- در یک محیط تازه و غیربومی را پیشه خود کنیم. اصلاً هم به طور قاطع نباید در این انتظار باشیم که همه چیز می باید مثل زندگی در خانه مان باشد چراکه استمرار زندگی در هر موقعیت، شرایط خود را طلب می کند. قدرشناسی و اغتنام فرصت در هر مورد حیاتی نشان بلوغ شعور است. سفر، بخشی از کتاب دیداری و شنیداری باورها، نمای فرهنگی، نمود خلاقیت های اندیش ورزی، رسوم زندگی، علایق و دلبستگی های ماست.

● انگیزه های سفر

«انگیزه و هدف مسافرت از جنبه متعارف و مرسوم آن، گردش، صله رحم، تجدید دید و بازدید، انسجام روابط عاطفی مابین افراد فامیل، بعضاً تجارت و آگاهی های موقعیت اجتماعی- فرهنگی مردمان در هر شهر و منطقه است.»

«بایرام پیشه کلخوران» به اتفاق اعضای خانواده خود در سالن بزرگ یک پایانه مسافری روی صندلی نشسته و منتظر اعلام خبر حرکت اتوبوس به مقصدش از بلندگوی پایانه است. او با این پیش گفت، می افزاید: «سفر فرصتی مناسب برای سر زدن به اقوام در شهر دیگر است تا از خوشی امور و احیاناً ناخوشی شان باخبر شد و اگر غمی و مشکلی باشد اطلاع یافت.» می پرسم: به نظر شما مسافرت فواید معنوی نیز دارد؟ می گوید: «بله! پیامبر اکرم«ص» فرموده است مسافرت طول عمر انسان را زیاد می کند. از دیدگاه بینش اسلام، انسان وقتی در محیطی دایم زندگی و کار کند، سخت احساس کسالت و دلتنگی می کند. با رفتن به جایی دور از محل مسکونی خود و دیدنی های دیگر؛ دامنه طبیعت، روستا، شهر و دیدار و گشتی و تأملی، روحیه اش عوض شده و شاد می شود. در سفر، تجربه انسان نیز زیاد می شود. فکرش وسعت پیدا می کند. وی ادامه می دهد: «اگر انسان اهل مسافرت نباشد و همیشه در محدوده دیار سکونت خود ساکن بماند در واقع خویشتن را از فواید سیر و سفر محروم کرده است. درحالی که انسان در مسافرت ها پخته و باتجربه می شود.»

مهندس مکانیک یک شرکت دولتی عازم سفر برای انجام کاری اداری است. او کلاً انگیزه و هدف مسافرت های متعارف و متداول به اتفاق اعضای خانواده را چند صباحی دور بودن از مشکلات رایج در ساخت و ساز زندگی و کارهای روزمره می خواند.

«سعید سالم» از زاویه ای دیگر نیز فلسفه سیر و سفر را چنین می نگرد: «مسافرت جدای از تجدید دیدار با اقوام و آشنایی و دیدن آثار باستانی و تأمل بقایای تمدن دوران دیرینه تاریخی، شناخت عینی شیوه آداب، معاشرت و فرهنگ مردمان دیگر است. این گردش و سیر و سیاحت لازم و ضروری است چراکه این دانش اندوزی ها به نوعی ایجاد تعقل و حس روانی روی روش نگریستن به اطراف و حتی زندگی و دانستنی های انسان نسبت به گذشته است که بخشی از محاسن و فواید معنوی سیر و سیاحت محسوب می شود.»

● سیر و سفر و رعایت حقوق دیگران

ساک بزرگ مسافرتی اش را که با کمک راننده در صندوق اتوبوس می گذارد، سرش را بلند می کند، گرمای آفتاب نیمروز و هرم داغ آسفالت محوطه پایانه پوست چهره اش را گداخته است. «عسگرخواه» پیش از آن که پشت سر فرد همراهش پای بر رکاب اتوبوس بگذارد در پاسخ سؤالم که چه تعریفی از اهداف سفر دارد؟، با این اشاره که مسافرتش برای انجام و شرکت در یک مراسم خانوادگی است، می افزاید: «مسافرت نوعی تفریح در مقاطعی از زندگی است.» بیشتر توضیح می دهد: «مداوم یک جا بودن و تکرار امور متداول در طول ماه و سال، روی روحیه و فکر انسان تأثیر نامطلوب می گذارد. بنابراین، تفریح و مسافرت یک امر خوب و نیاز هر شخص است که در صورت اجابت آن، فشارهای متداول زندگی را کم می کند.»

نظر این جوان که شغل آزاد دارد را درباره آداب سفر می پرسم. - «رعایت اخلاقی و رفتاری و ایجاد شرایط آرامش بخش برای همسفران و همراهان یک ضرورت اجتماعی است. توجه به این نکات انسانی باعث عدم ایجاد مشکل و ناراحتی برای دیگران می شود. در هرحال باید حقوق بشری- همگانی- را رعایت کرد تا سفر به تمام معنا دلپذیر شود.»

● تجارب سفر

سیر و سفر را به عبارتی می توان مجموعه ای از معارف دیداری، شنیداری و تجربی طول زندگی انسان ها دانست که تجربه بالاتر از علم قلمداد شده است واین مزیت را دارد که در سیاحت، انسان به عین وقایع، یادمان ها و فرهنگ و آداب زندگانی از گذشته تاریخ زیست بشر تاکنون را شاهد می شود. این شیوه دانش و دانایی نسبت به مطالعات مکتوب و بدون واسطه، تاثیر ژرف در ذهن و روان انسان می گذارد اگرچه خواندن سفرنامه ها، تجارب و تحقیقات ادبا، دانشمندان و مفاخر فکور همچون ناصر خسرو، شیخ سعدی، ابن بطوطه و امثالهم توجه ما را فراتر از زمان و مکان و دلمشغولی های- دنیوی- می برند، رسم و چگونگی حیات و ممات گذشتگان و اکنون و آینده را نیز توصیه می کنند و می آموزند، در واقع سیر و سیاحت در مواریث فرهنگی و سیر و سلوک در وسعت جغرافیایی انسانی قدما به ما می آموزد که آن دوران ها چه دشواری های زیاد و گوناگون، همراه داشته و امکانات و وسایل زندگی تا چه حد محدود و ابتدایی بوده است که خود مثنوی دیگر و استفاده از وسایط نقلیه امروزه و عزیمت موتوریزه سریع السیر و سهل زمان کنونی دفتری دیگر است. با این احوال و مقایسه ها ولی آنچه جایش معمولا خالی است، غفلت برخی ها از دانش اندوزی و کسب تجارب از رهگذر دیدار رویاروی با پدیده های شگفت زای طبیعت، آثار باستانی و غیره نزد بعضی از افراد، سفر، مفاهیمی دیگر دارد. در این باره اشاراتی خواهیم خواند اما قبل از آن، نظر یک کارشناس راهنمای تورهای مسافرتی- تفریحی را می خوانیم:

● بهره های سفر

«م- اردستانی» که می گوید به طور آزاد به عنوان «لیدر» تور فعالیت می کند، اظهار می دارد: «درباره انگیزه و هدف از مسافرت، کلا معتقدم هرجا به جایی برای انسان می تواند روحیه ساز باشد. مثلا یک سفر حدود چهل کیلومتری تهران- کرج حتی بدون توقف و بعد بازگشت به تهران در روحیه شخص اثر خوش و مطلوب می گذارد. (می خندد) به شرطی که کورس و لایی رفتن حین رانندگی نداشته باشد. بنا به تجارب شخصی ام، مردم در مسافرت می خواهند طی سفرشان خوش بگذرانند و این بدان معناست که همه چیز آماده باشد و زمان در اختیارشان باشد اما بعضا نمی خواهند خود را در اختیار زمان و فرصت ها بگذارند. برخی به مجرد رسیدن به مقصد به فکر استراحت و خورد و خوراک هستند که امری به حق و لازم است. جمعی اما با یک دو جای دیدنی مثل ابنیه تاریخی و مناظر طبیعی و یا موزه ای هنری، ترجیح می دهند به مکان و دیدنی های دیگر بروند و یا اینکه به اتفاق خانواده به بازار خرید کالا بروند.»

از این کارشناس می پرسم: اصولا سفر چه فواید دیگری غیر از آن که اشاره کردید در روان انسان دارد؟ می گوید: «اصولا مسافرت، انسان را از شیوه های متعارف در زندگی عادی و تکراری خود طی مدت سفر، دور می کند و روش و آداب تازه ای را به انسان نشان می دهد. همین تجربه در بعد وسیع ترش یعنی آشنایی با فرهنگ دیگران و سرنوشت های تاریخی در قالب موزه ها، مشاهده ابنیه باستانی، نوع روابط اجتماعی، موقعیت اکوتوریستی و اقلیمی و نوع تفریحات و دلمشغولی های جماعت و یا ملت دیگر، همه این ها برای مسافران منبع تجربه و دانش افزونی و آگاهی می شوند.» از این کارشناس گردشگری می پرسم که شما چه توصیه ای برای مسافرانی که به طور مستقل و به صورت خانوادگی به گردشگری و سفر می روند، دارید؟ در پاسخ می گوید: «از فرصت و زمان سفرشان نهایت بهره را ببرند. شاد باشند و هرگز احساس خستگی نکنند.»

اردستانی در ادامه سخنان خود به انگیزه های معنوی سفر اشاره می کند و می گوید: «برخی از مردم در محل اطراق، بیش از هر چیز دیگر، استراحت، غذاخوری و بعد خواب و سری هم به بازار خرید و سوغاتی مدنظر دارند و در فرصت های بین این فعالیت ها، در جمع خانوادگی و یا دوستان کلاف دلخوری ها، کم و کاستی مسایل اقتصادی و اوضاع جنبی زندگی شان، باز می شود و یا توقعات مسکوت و یا فسیل شده را به نقد و تحلیل می کشند. آنچه که در سایه می ماند، چرایی و انگیزه معنوی سفرشان است که از قلم و دفتر سفرنامه، می افتد. این غفلت و یا کم لطفی از ارزش های معنوی گردشگری و تفریح و سیاحت در حالی است که سرزمین مان حدود یک میلیون مکان و فضای اکوتوریستی (گردشگری) بارز و ممتاز دارد. همچنین در بعد فرهنگی از کشورهای شاخص در بحث گردشگری جهانی هستیم، محرومیت از دیدن و شناخت یکی از هزاران جاذبه های پرارزش گردشگری در کشورمان واقعا جای دریغ دارد لیکن از سوی دیگر، توریست های حرفه ای خارجی و یا دیگر مسافران عادی که برای آشنایی از موقعیت های گوناگون سرزمین مان به ایران سفر می کنند و همین طور پژوهشگران و اقلیم شناسان با صرف هزینه های کلان و سختی و دوری هزاران کیلومتر از کشور خود، تلاش می کنند هرچه بیشتر از فرصت شان برای شناخت آثار تاریخی و فرهنگی گردشگری ایران اسلامی در دوربین ها و اذهان خود ثبت و ضبط کنند و با دست پر به دیارشان برگردند.»

● ایجاد تسهیلات گردشگری ارزان

«احد ربیعی» کارمند یک تشکیلات فرهنگی، انگیزه سفر را یک تکلیف خانوادگی می داند. او توضیح می دهد: «اصولا دو طیف جامعه به مسافرت می روند. یک گروه، کم درآمد و حقوق بگیر است که در طول سال وسعش نمی رسد که هر چند وقت یکبار اهل و عیال خود را به سفر ببرد لیکن در تعطیلات تابستانی و به اصرار اعضای خانواده چند روزی به مسافرت می روند و با اندک بودجه و احیانا مقداری پس انداز مالی، حاجت خانواده شان را برآورده می کنند. طیف دیگر ثروتمندانی هستند که قادرند هر از گاه با خودرو شخصی و برخی با هواپیما به سفر از پیش برنامه ریزی شده و رزرو هتل، سفر کنند. این عده برخلاف آنان که کم بضاعت هستند، از غذای آماده و تفریح و سیاحت به نحو دلخواه بهره می برند. وی درباره افراد کم درآمد در ادامه همین بحث می افزاید: «به نظر من باید دولت و سیستم گردشگری کشور برای چنین طیف از جامعه و افرادی که جزء اقشار کم درآمد محسوب می شوند تسهیلات و امکاناتی را تدارک ببینند تا این خانواده ها هم بتوانند حداقل سالی یکبار تنوع و تحولی را در نوع زندگی شان اعمال کنند و طعم خوش سفر را بچشند، گرچه نباید در این میان خدمات و زحمات سازمان میراث فرهنگی و گردشگری را ازنظر دور داشت.»

از او می پرسم که دولت چه امکاناتی می تواند در اختیار گردشگران و مسافران قرار دهد، در پاسخ می گوید: «مثلا در شهرهای مختلف کشورمان که سیاحتی و تفریحی هستند می تواند مکان هایی را احداث و برای اسکان موقت مسافران تجهیز نماید و یا در کنار سواحل شمال یا جنوب کشور پلاژهایی را تدارک ببیند و با نرخ های ارزان در اختیار مسافران قرار دهد.»

حرف دیگر این شهروند پیرامون فرهنگ اقتصادی و تفریحی است که مردم به طور کل باید در سفرهای خود افراط نکنند و هر کس براساس وسع خود به گردش و تفریح بپردازد، یعنی اگر گردشگران برابر توان مالی خود به سیر و سیاحت بپردازند و از هر نوع چشم و هم چشمی به دور باشند بدون شک می توانند سفری راحت و آسوده و بی دغدغه و خاطره انگیز داشته باشند.»

● چشمها را باید شست...

بله!، نه تنها چشمان را باید شست که دلنشینی سفرهای تعطیلات تابستانی هنر بیداردلی نیز طلب می کند. مسافرت در تمام زمان نیاز به حس کنجکاوی و تمرکز اندیشه پویا دارد. سفر قداست باورها،حریت ارزش ها، تزکیه نفس و اخلاقیات انسانی است. نکته پراهمیت دیگر آن که مسافرت اصلا مغایرت ذاتی با هر نوع بدرفتاری، شتاب و خشونت طلبی دارد چه رسد به آن که هنوز چند کیلومتر نرفته و در نیمه راه به بن بست های گوناگون رسید، که از میان خرد و کلان آن ها، گاه حسرت سفر و تفریح برای کس و یا کسانی به صحنه ای دل آزار، خشونت آمیز، لجاجت و در مقاطعی غیرقابل جبران مبدل شود. هر یک از این موارد به سهم خود، نوعی جنگ با انگیزه و هدف سفر است. اما آنچه در این میانه می پژمرد، ساقه احساس و هیجانات سفری خوش باورانه است که لطافت و تصاویر رنگین - خیال سفری که به سرانجام نرسد، از بین می رود و تبدیل می شود به تاسف که گاه غیرقابل جبران است. سفری که می تواند حداقل سبب تخلیه فشارهای محیطی- زندگی و تسکین اعصاب و روان آدمی باشد، یعنی می توان گفت که سفر و تفریح تعطیلات تابستانی یک فرصت و موهبتی است تا آدمی بتواند در دل طبیعت و در هوای آزاد استنشاق کند و به سیاحت بپردازد.

فرهنگ باوری و نظارت بر چرخه رانندگی دو اهرم پایه ای برنامه ریزی ها و تدابیر در جهت تأمین امنیت رانندگی و حفظ سلامت انسان ها در طول مسافرت در جاده هاست چرا که رعایت نکات ایمنی در جاده ها توسط رانندگان می تواند به کاهش چشمگیر تصادفات بینجامد. از باید و نبایدهای بدیهی درپروسه ایجاد امنیت فراتر در رانندگی نیز می شود برای صیقل دادن لازمه اهداف بهره جست اما چیزی که باید مدنظر باشد تجارب و دیدگاه های جانبی اقشار مردم است که چند مورد این دیدگاه ها را در گزارش پیش رو می خوانید.

از هوای گاه نه چندان بهاری که دمای تابستان هم در کوچه پس کوچه های زندگی خیز برداشته است و پراکنده می شود، گرمازده شده است و برای فرار از این هوای گرم و طاقت فرسا به داخل یک قنادی می رود و بستنی چند رنگ و طعم می خرد و زیر سایه ردیف درختان چنار روی یک نیمکت کنار جوی آب روان، می نشیند. پس از صرف نیمی از بستنی حس می کند سروصدا و بوق شتاب ماشین ها آزارش می دهد. با این حال نیمه بستنی را در ظرف زباله می اندازد و با اعصاب خراب به راه خود ادامه می دهد.

● جاده های کهنه نقاط حادثه خیز

چرخه مسافرت ها و محورهای ترافیکی در طول سال و سالیان گذشته به ویژه عبور و مرور در مقاطع زمانی تعطیلات رسمی، روی جاده های اغلب قدیمی، کم ظرفیت و غیراستاندارد می گردد. این وضعیت در حالی است که برابر آمارهای موجود حدود سه هزار نقطه حادثه خیز و یکصدهزار نقطه تاریک تردد خودرویی و پیچ های تند و نشیب فرازهای ثابت فراوان در پراکندگی های جاده ای وجود دارد و شناسایی شده اند. همچنین بنابر اعلام فرمانده پلیس ناجا، محورهای سمنان- شاهرود- سبزوار، همدان، جیرفت- بندرعباس، آزادراه امیرکبیر اصفهان، ۳۵ کیلومتری کاشان از سمت اصفهان و ۱۵کیلومتری قم جاده های مرگ در کشور هستند.

از داده های آماری و تشریحی تصادفات سالیانه در جاده ها در می گذرم و بسنده می کنم به آن که بیشترین میزان خسارات انسانی ناشی از بروز حوادث رانندگی در سال۸۷ نسبت به سال۸۶ به ترتیب در استان های تهران، فارس و خراسان رضوی بوده است. در مقابل، استان های لرستان، یزد و بوشهر بیشترین کاهش تصادفات منتهی به فوت را داشته اند.

نبود فرهنگ درست در رانندگی، استاندارد نبودن در حد مطلوب جاده ها و نبود استاندارد ایمنی خودروها سه عامل رویداد تصادفات هستند.

این نظر «سعید سالم» مهندس یک شرکت دولتی است. با توجه به سه فاکتور مذکور، ضعیف بودن سیستم ترمز خودرو نیز دلیلی دیگر در بروز حوادث رانندگی است. وی در این باره می گوید: «یکی از آشنایان که خودروی صفر کیلومتر داشت. در جاده ای حین رانندگی ترمز خودرواش عمل نمی کند با خودروی دیگر تصادف می کند، و این نشان می دهد که هنوز در این باره در حد مطلوبی بی قرار نداریم.»

اما بخوانیم شمه ای از تجارب یک راننده ترانزیت کار بازنشسته را: «اسدی» که ظاهرش نمی نماید چند دهه کار روی کامیون کانتینری در جاده های ترانزیتی او را یک راننده زبده، باتجربه و با درایت ساخته است و چین های عمیق روی پیشانی اش ردپای تجربه هایش را برمی تاباند. او فکر سلیم، تمرکز حواس، رانندگی هوشمندانه، رعایت تمام نکات مقررات راهنمایی و رانندگی و گذشت را شرط امنیت عمومی و سلامت راننده می خواند. او باور دارد با رعایت و مدنظر داشتن موارد یادشده، سخت ترین، پرترافیک ترین و ناهموارترین گذرگاه ها برای راننده مجرب، هموار و ایمن است. وی در این باره می گوید: «بسیاری از همکارانم و خود من سال ها در خطوط بین مرزی رانندگی می کردیم. به ندرت اتفاق می افتاد مشکلی از نوع سرپیچی از مقررات صورت بگیرد. علت تصادفات درون کشوری عمدتاً از بی اعتنایی به قوانین، سرعت بیش از حد مجاز که بیشتر غیرقابل کنترل مطمئنه است و توجه نکردن به توصیه های پلیس راه است.»

یک شهروند عازم سفر، بی تجربگی و قانون گریزی در رانندگی را عامل بروز حوادث در جاده ها و خیابان ها می خواند.

به گفته «بایرام پیشه کلخوران» راننده با فرهنگ و مجرب قطعا و همواره مقررات قانونی را هنگام رانندگی مراعات می کند اماانسانی که تجربه چندان در رانندگی نداشته باشد و در جاده های ناشناخته و پرتردد با سرعت زیاد هم حرکت می کند در واقع می شود گفت سفیر خطر است. وی در ادامه می گوید: «بد رانندگی کردن برخی به اعتبار پرسابقه بودن در رانندگی است. این قبیل راننده های به اصطلاح حرفه ای که تحمل یک لحظه کم کردن سرعت وحشتناک خود را ندارند نیز عامل تصادفات می شوند و چه بسا راننده یا سرنشینان خودرو قربانی بی ملاحظگی ها و تخلفات چنان رانندگانی شده اند.» وی توصیه می کند: «شخص قانون گریز که باعث گرفتاری خود و خسارات برای دیگران می شود باید به روش قانونی کردار و رفتارش در رانندگی اصلاح شود.»

● آن که جاده را مثل کف دست می شناخت...

«اکبر پهلوانی» مردی سالمند هر چند وقت یکبار برای دیدار خانواده فرزندش با سواری کرایه ای خطوط بومهن، رودهن سفر می کند. در یکی از سفرها راننده سواری در طول جاده با چنان سرعت هراسناک رانندگی می کند که سرنشینان نگران وقوع تصادف می شوند. دائما بابوق و چراغ زدن، رانندگان جلویی را تار و مار می کند تا راه برایش باز کنند. این مسافر بیش از چند مسافر دیگر می ترسد تا حدی که وسط راه می خواهد پیاده شود. راننده بالحن پرغروری جواب می دهد: «نگران نباش! سی ساله تو خطم هیچ مشکلی نداشتم. مث کف دستم جاده رو می شناسم!» این شخص پس از مدتی بار دیگر که می خواهد به همان مقصد سفر کند، در ایستگاه از رانندگان می پرسد نوبت کدام راننده است. یک نفر ماشینی را نشان می دهد اما باز می پرسد راننده اش کیست؟. راننده دیگری خودش را معرفی می کند. او با خیال راحت سوار می شود ظرفیت تکمیل می شود و راننده حرکت می کند، در راه برای راننده علت پرسش های خود و نشانی های آن راننده را شرح می دهد از اینکه با رانندگی غیراستاندارد وحشت زده اش کرده بود. راننده سرتکان می دهد و می گوید او در بی احتیاطی در رانندگی معروف بود. چندی پیش در جاده تصادف کرد و کشته شد!»

از یک راننده اتوبوس مسافربری بین شهری نظرش را درباره وضعیت جاده ها و ترافیک در تعطیلات پرتردد جویا می شوم، آصفی می گوید: «در مملکت ما با آن همه تعطیلات چهار-پنج روزه که زیاد است رانندگی کار هر کس نیست. تعطیلات تابستانی که طولانی ترین فصل مسافرتی به لحاظ تعطیل شدن مدارس و دانشگاه هاست جاده ها وضع فوق العاده ترافیکی دارند. سواری های شخصی از چپ و راست شهرها می ریزند توی جاده ها... (یک نفر که لیست مسافران را در دست دارد می آید دستی به بازوی او می زند و سر خود را به طرف دیگر می گرداند. ظاهراً زمان حرکت فرا رسیده است.) راننده در ادامه می گوید رانندگان سواری های شخصی- بعضاً- در وقوع حوادث مقصر هستند. سئوال می کنم: برای ایمنی جاده ها چکار باید کرد؟. در پاسخ می گوید: «رانندگان- سواری- باید آموزش ببینند. بدانند در جاده از کدام مسیر (لاین) حرکت کنند. من راننده اتوبوس در اتوبان و جاده از سمت راست حرکت می کنم چون سواری ها مسیر وسط و چپ را می گیرند، این ندانم کاری آن ها باعث ایجاد اختلال در رعایت حق تقدم، حرکت و سرعت مجاز می شود... (آن مسئول لیست مسافران دوباره می آید. این بار دست راننده را می گیرد می برد.) نگاه می کنم همه مسافران روی صندلی اتوبوس نشسته اند. راننده پشت فرمان می نشیند. با تبسم، دستش را تکان می دهد، خداحافظ!

فرهنگ گرایی برآمده از رشد و باروری تعقل نشانه سلامت روان نیز می باشد. تحکیم و توزیع آن در هر ضلع و جانب زندگانی موجب تامین آسایش، ایمنی و رسم هم باوری به یک شعور زیبنده و بالنده انسانی نیز منجر می شود. استمرار رعایت چنان فرهنگ امنیت بار در شیوه رانندگی، در نهایت، بلوغ فکری آدم را در قدرشناسی از سالم زیستن خود و معرفت حفظ سلامت دیگر آدم ها را می نماید. کارشناسان مسئول ترافیک و رانندگی حدود هفتاد درصد عاملیت بروز حوادث رانندگی را در خطاهای انسانی می خوانند. این گفته را به عبارت دیگر شاید می توان چنین تعبیر کرد که رانندگی های جاده ای و شهری برخی تا حد هفتاد درصد هنگام رانندگی به سوی خطر آفرینی حرکت می کنند و تنها سی درصد مردم در مصونیت- بگوییم مطلق- هستند. با هم نظر و دیدگاه های یک پژوهشگر اجتماعی را می خوانیم:

«رانندگانی که حتی در محیط شهری- مسکونی رعایت حق عبور شهروند را به مدت چند ثانیه عبور مجاز از خطوط سفید محل عرض خیابان را نمی کنند چندان دور از انتظار نیست که در بزرگراه به ویژه در جاده ها مقررات و قوانین راهنمایی و رانندگی را مراعات کنند. نتیجه آن می شود که بنا به آمار و اطلاع رسانی ها در جاده های کشور در هر ۲۵ دقیقه یک نفر در اثر تصادف جاده ای در ایران جان خود را از دست می دهد.»

«عبادی» پژوهشگر اجتماعی، با این دیدگاه تاسف خود را نیز از آن که سرزمین مان مهد تمدن وفرهنگ و ادیبان است و لیکن در پاره ای قراردادهای اجتماعی توجه به پشتوانه غنی معارف ملی نزد برخی کم ارزش تلقی می شود، پنهان نمی کند.

بنابر اظهارات وی، شتاب مادی گرایی و دستیابی های سهل به وسایل و امکانات ماشینی باعث می شود بعضی از مردم ارزش های زندگانی را در دارندگی های مادی می انگارند و برای جان انسان احترامی قایل نیستند. نمونه بارز همین آمارهای موثق هر ساله مربوط به تصادفات رانندگی کشور است. این پژوهشگر اجتماعی در ادامه همین بحث می گوید: «تعجب بیشتر آنجاست که تصادفات در جاده ها در شرایطی است که هزاران نیروی بازدارنده تخلفات رانندگی در بیست و چهار ساعت هر شبانه روز سعی در کنترل و نظارت و اعمال جریمه های مختلف دارند.

حالا شما فکر کنید اگر نیروهای پلیس نبوده و یا موانع بازدارنده در این زمینه کم باشند اوضاع رانندگی چه در شهر و چه در جاده ها چگونه خواهد بود؟!»

● فرهنگ باوری از مدارس شروع شود

از این دانش آموخته امور اجتماعی می پرسم؛ شما چه پیشنهادی در ارتباط با راهکارهای بازدارندگی و یا حداقل کاهش خشونت های رانندگی و تصادفات دارید؟

در پاسخ می گوید: «کلا در مورد سلامت جامع اجتماعی معتقدم نه تنها در زمینه رانندگی بلکه در تمام رفتارها و خلقیات انسانی- اجتماعی کودکان و مشخصا از مقطع تحصیل ابتدایی باید با فرهنگ باوری تربیت شوند و این موضوع جزو دروس شان باشد. معتقدم آموزه های فرهنگ سالاری و تربیت جامع متاثر از علوم انسانی در هر رشته تحصیلی، شغلی حرفه ای و خلاصه کاربردی باید ملاک تاییدیه مسئولیت های اجتماعی شوند...» به او می گویم حالا که برخی در بزرگسالی مرتکب حوادث زیانبار می شوند و حتی به قول شما چند لحظه حق عابران در عبور از خیابان را درنگ نمی کنند چی؟ می گوید: «به تناسب با اعمال آموزش های فرهنگی و سپس به تناسب چگونگی تعرض به حقوق دیگران، محرومیت های موثر و مدت دار اجتماعی در موردشان اعمال شود به صورت کاری که امسال در تعطیلات نوروزی در خصوص متخلفان در رانندگی اعمال شد: سوراخ کردن گواهینامه و محروم کردن مدت دار از رانندگی از جمله تدابیر طرح امنیت بود که اعلام شد. باید تفهیم کرد امنیت اجتماعی- فردی در هر جا مثل آب و نان لازمه بقای زندگی است.»

ناوگان حمل و نقل مسافری جاده ای با ۵۵هزار اتوبوس، مینی بوس و سواری، ۳۷ درصد از مجموع مسافران جاده ای را جابه جا می کند اما سهمش در وقوع- احتمالی- تصادفات وسایط نقلیه متخلف زیر ۵درصد است که به گفته مدیرکل مسافری سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای، این میزان درصد بایستی به صفر برسد. این ادعا لزوما باید از یک خاستگاه منسجم و دقیق برآمده باشد که یکی از شاخه هایش ارج دادن به انجام موضوع نظارت و کنترل بر تسلسل مسئولیت های پذیرای ایمن مداری باشد. با توجه به این اظهارنظر ترجیح می دهم از میان صحبت و نظرات وی، نخست بخش چند وجهی نظارت و کنترل را مورد پرداخت و پردازش بر مبنای گفت وگوی مان قرار دهم و سپس وضعیت عملیات شرکت های مسافربری، شروع به کار و آموزش رانندگان، معاینه فنی و شرایط سرویس دهی اتوبوس ها خدمات جاده ای- بهداشتی، نظریابی مسافران مبنی بر عملکرد در طول سفر، ایمنی و نحوه ارایه و رسیدگی احیانا شکایت همسفران راجویا شوم.

● چند وجهی نظارت و کنترل

«مهندس داریوش باقرجوان» پیش از آن که به طور مشخص از پیاپی انواع نظارت ها در چرخش کار و وظایف سازمان و شرکت های حمل و نقل جاده ای بگوید، اظهار می دارد کلا سازمان راهداری و حمل و نقل جاده ای در بخش نظارتی خود در تمامی فرایندهای جابه جایی از لحظه ای که متقاضی سفر بلیت دریافت می کند تا لحظه پیاده شدن مسافر از ناوگان در مقصد، ناظر است لیکن تمامی مسئولیت های در جهت اجرای قوانین، مقررات حمل و نقل و حقوق مسافری برعهده شرکت های حمل و نقل مسافربری می باشد.

● شرایط اشتغال راننده

وی به عنوان بخش نظارت بر فعالیت رانندگان زیرمجموعه ناوگان- که با کلمات عزیز و تلاشگر عرصه جاده ها از آنان یاد می کند- نخست مراحل اشتغال به خدمت آن ها را بر می شمرد که شامل انجام کنترل و نظارت بدو ورود به بخش تقاضای اشتغال با کارت هوشمند رانندگی عمومی جاده ای، معاینات پزشکی و سلامت- در صورت مثبت بودن- منجر به تخصیص کارت سلامت و سپس فراگیری آموزش های قبل از شروع خدمت است. پس از پایان این شرایط، راننده حین سفر با توجه به کنترل های مداوم پلیس در طول مسیر و همچنین کنترل های انجام گرفته توسط شرکت های حمل و نقل، نیز سازمان امور مربوطه را رصد و نظارت می کند.

● ناوگان جاده ای زیر ۵درصد تصادف

ادامه گفته های «مهندس باقرجوان» معطوف به آن می شود که بخش حمل ونقل عمومی جاده ای با وجود قریب به ۳۷ درصد جابه جایی مجموع مسافران جاده ای، تنها کمتر از ۵درصد از وسایط نقلیه متخلف در تصادفات را دارد. بنابراین اگرچه آن درصد هم بایستی به صفر تقلیل داده شود ولی- همین وضعیت- دلیلی محکم بر جابه جایی ایمن وکم خطر از طریق ناوگان عمومی جاده است.

● نظارت قبل از حرکت

نحوه نظارت شرکت های حمل و نقل بر کار رانندگان و ناوگان پیش از حرکت براساس فرایند تعریف شده توسط سازمان بدین قرار است که متصدیان شرکت های موصوف علاوه بر کنترل مدارک رانندگی و سلامت راننده شامل کارت های هوشمند و صحت سلامت و اقدام به کنترل معاینه فنی خودرو صادره توسط راهنمایی و رانندگی ناجا و علاوه آن، با توجه به قطعنامه های سازمان مبنی بر به کارگیری مدیران فنی، سپس شرایط اقدام به تست فنی خودرو شامل تمامی قسمت های مرتبط با ایمنی تردد و خدمات داخل وسیله نقلیه می شود. در صورتی که اتوبوس یا وسیله نقلیه عمومی دارای شرایط تردد درجاده ها باشد، با ارایه برگه معاینه فنی قبل از حرکت، اجازه صدور وضعیت خودروی موردنظر داده می شود. بدیهی است مسئولیت کلیه موارد یاد شده به عهده شرکت حمل و نقل بوده است. در صورت عدم رعایت، سازمان از ابزارهای مدیریتی درجهت اعمال قانونی مطابق با نوع تخلف انجام شده اقدام می کنند...»

حسن آقایی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.