جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امام خمینی(ره) و بیداری اسلامی


امام خمینی(ره) و بیداری اسلامی

امام خمینی(ره) برای همه و بویژه نسل جوان و دانشجویان، ضرورتی انکار ناپذیر است به گونه‌ای که هر کسی در این دوره و زمانه، ادعای خط امام(ره) دارد و از امام(ره) و اندیشه‌های امام (ره) …

امام خمینی(ره) برای همه و بویژه نسل جوان و دانشجویان، ضرورتی انکار ناپذیر است به گونه‌ای که هر کسی در این دوره و زمانه، ادعای خط امام(ره) دارد و از امام(ره) و اندیشه‌های امام (ره) صحبت می‌کند، ولی خلاف سیره امام(ره) اقدام می‌کنند. امام خمینی(ره) در قرن بیستم، که گفتمان غالب، اندیشه مدرنیته بود و دین جایگاهی در آن نداشت، با تکیه بر اسلام ناب کوشید تا با تصرف در جوهره مدرنیته، آن را به نفع دین و ارزش‌های اسلامی مصادره و تأویل نماید. بدین ترتیب، رهبر کبیر انقلاب اسلامی با احیای دین و معنویت، امید تازه‌ای در دل ملت‌ها و نهضت‌های اسلامی دمید که بیداری اسلامی را در پی داشت و بر پایه این بیداری، انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید و نقطه آغازی شد بر مقابله جدی‌تر ملت‌های مستضعف در مقابل قدرت‌های استکباری.

کتاب «امام خمینی(ره) و بیداری اسلامی» تالیف رضا حسینی‌فر برای آشنایی با اندیشه‌های سیاسی امام خمینی(ره)، ابتدا زمینه‌ها و بسترهای شکل‌گیری اندیشه ایشان را بیان می‌کند. از این رو، نویسنده در فصل نخست، به زندگی‌نامه علمی سیاسی ایشان پرداخته است و زندگی‌نامه امام(ره) از تولد تا مرجعیت، از مرجعیت تا تبعید، دوران تبعید، دوران رهبری و عروج را بررسی کرده است.فصل دوم به بحث دین و سیاست می‌پردازد؛ پرسش محوری این فصل آن است که امام خمینی(ره) به عنوان اندیشمند دینی، چرا و چگونه پا به عرصه سیاست نهاد و بین این دو چه ارتباطی وجود دارد؟ امام خمینی(ره) به عنوان رهبر و ایدئولوگ انقلابی که در ایران شکل گرفت، در نخستین گام حرکت سیاسی خود، نارضایتی خود را ابتدا از دولت و سپس از سلطنت پهلوی اعلام کرد.

در فصل سوم، به این پرسش اساسی می‌پردازد که ایشان چه مشکلی با دستگاه حاکم داشت؟ و چرا همچون پاره‌ای از مخالفان، به انجام پاره‌ای اصلاحات راضی نشد و تنها گزینه پیش‌رو را انقلاب دانست؟

نویسنده در فصل چهارم، به جامعه آرمانی امام(ره) و نظام بدیلی که ایشان به جای سلطنت معرفی می‌کنند، می پردازد و دلایل مشروعیت چنین نظامی را از نگاه ایشان بررسی می کند. در فصل پنجم، به جغرافیای انقلاب یعنی امام(ره) و نهضت جهانی اسلام می‌پردازد؛ پرسش محوری فصل این است که آیا انقلاب ایران، محدود به این کشور است یا گستره انقلاب بیش از جغرافیای ایران است؟ حد و مرز آن تا کجاست؟ در هر صورت، گستره آن را چگونه می‌توان تعیین کرد؟ صدور انقلاب و بازتاب‌های بین‌المللی انقلاب اسلامی ایران از دیگر بخش‌های این فصل هستند.

بر اساس مطالب کتاب، «حقیقت این است که از نظر دوستان و دشمنان این انقلاب، امام خمینی(ره) هنوز هم زنده است؛ قلب او همچنان در سینه مستضعفان و مظلومان عالم می‌تپد و عشق به او که عشق به همه خوبی‌هاست، همچنان دل‌ها را گرم و پرشور نگه داشته است. امام خمینی(ره) در میان هیاهوی نظام‌های سرمایه‌داری و کمونیستی، در همسایگی شوروی و در جزیره ثبات آمریکا، با اعتقاد عمیق به اسلام، نهضتی بزرگ به راه انداخت. این قیام نه بر ضد شاه ایران ـ‌که او بسیار کوچک‌تر از آن بود که هدف نهایی این مبارزه باشد‌ـ بلکه قیامی علیه استعمار و استبداد در سرتاسر عالم بود. این قیام، مرز و جغرافیا نمی‌شناخت؛ او خود را شریک غم همه مظلومان عالم می‌دانست. اما پیروزی انقلاب اسلامی، پایان ماجرا نبود. پیام این انقلاب، بیش از پیروزی بر رژیم دست نشانده آمریکا بود؛ در حالی که آمریکایی‌ها تنها به از دست دادن منافع خود در خاک ایران و منطقه می‌اندیشیدند و مقامات شوروی نیز تصویر روشنی از انقلاب نداشتند، فرانسه و ایتالیا خیلی زود بخشی از پیام انقلاب را دریافت کردند.» نویسنده در بخشی از این نوشتار می‌نگارد:

« فرانسوا میتران، دبیر کل حزب سوسیالیست فرانسه، نخستین کسی بود که معنای انقلاب اسلامی را دریافت و بلوک غرب و شرق را متوجه خطری اساسی کرد. او درست دو روز پس از پیروزی انقلاب، در ۲۴ بهمن ۱۳۵۷ هشدار داد: انقلاب‌هایی از نوع انقلاب ایران در کشورهای همسایه نیز روی خواهد داد! شیعیان زیادی در عراق و در آسیای مرکزی در جمهوری‌های شوروی زندگی می‌کنند. انقلاب ایران رژیم‌های مرتجع منطقه را زیر و رو خواهد کرد.... میتران اشتباه نکرده بود؛ او انقلاب اسلامی ایران را یک رستاخیز مذهبی و نه یک انقلاب سیاسی صرف می‌دید که امواج آن، پژواکی جهانی خواهد یافت.»کتاب امام خمینی(ره) و بیداری اسلامی در ۳۲۸ صفحه، در قطع رقعی به سفارش معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی منتشر شده است.

علی مهدوی