پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مفسدان


مفسدان

كیفر كسانی كه با خداوند و رسولش به جنگ برمی خیزند و اقدام به فساد در روی زمین می كنند و با تهدید با اسلحه, به جان ومال وناموس مردم حمله می كنند فقط این است كه اعدام شوند یا به دار آویخته شوند تا چهار انگشت از دست راست و پای چپ آنها بعكس یكدیگر بریده شود

انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض ذالك لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم. الاالذین تابوا من قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم.

كیفر كسانی كه با خداوند و رسولش به جنگ برمی خیزند و اقدام به فساد در روی زمین می كنند (و با تهدید با اسلحه، به جان ومال وناموس مردم حمله می كنند) فقط این است كه اعدام شوند یا به دار آویخته شوند تا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها بعكس یكدیگر بریده شود؛ و یا از سرزمین خود تبعید شوند. (بدانید كه اینها رسوایی آنها در دنیا است) و در آخرت، مجازات عظیمی دارند.

مگر كسانی از آنها كه پیش از دست یافتن شما بر آنان، توبه كنند، پس بدانید (كه خدا توبه آنها را می پذیرد.) خداوند آمرزنده و مهربان است.(۱)

یكی دیگر ازمهلكه های شیطانی كه انسانهای نادان و جاهل و غافل را شكار وسوسه ها و دسیسه های خود می كند، محاربه با خدا و رسول و ایجاد فساد در زمین است. در این آیه به سه نكته اشاره شده است كه عبارتند از:

۱- جنگ با خداوند

۲- جنگ با پیامبر(ص)

۳- تهدید مردم بوسیله اسلحه و ایجاد فساد در زمین.

كلمه «یحاربون» فقط در همین آیه و همین سوره آمده است اما كلمات «حارب» و «حرب» در آیات دیگر قرآن مجید آمده است:

درآیه ۱۰۷ سوره توبه درباره كسانی كه به خاطر كفر و نفاق و مقابله با پیامبر اسلام(ص) مسجد «ضرار» را ساختند آمده است:

والذین اتخذوا مسجدا ضراراً و كفرا و تفریقا بین المؤمنین و ارصاد لمن حارب الله و رسوله...

گروهی دیگر (از منافقان) كسانی هستند كه برای زیان رساندن (به مسلمانان) و (تقویت) كفر و تفرقه افكنی میان مؤمنان و كمینگاه برای كسی كه از پیش با خدا و پیامبرش جنگ كرده بود...

همچنین در آیه ۲۷۹ سوره بقره آمده است:

فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله...

اگر (چنین) نمی كنید (رباخواری را ترك نمی كنید) بدانید كه خدا و رسولش با شما جنگ خواهندكرد (تا ازاین گناه بزرگ دست بردارید)...

درآیه ۶۴ سوره مائده هم به جنگ افروزی یهود و فساد آنها در زمین اشاره شده است.

از مطالعه و دقت نظر در این آیات می توان فهمید كه: منافقین كه قصد توطئه و ایجاد مركزی در ضدیت با پیامبر(ص) را داشته اند و می خواسته اند كه با اینكار در بین مؤمنان تفرقه افكنی كرده و با انحراف مسلمانان به آنها زیان برسانند و همچنین رباخوارانی كه حاضر به قبول حكم خداوند و رسول او درباره دوری از نزولخواری نیستند و یهودیانی كه با جنگ افروزی و فساد در زمین به مؤمنان آزار می رسانده اند از مصادیق كسانی هستند كه با خدا و رسولش به جنگ برخاسته اند.

جالب است كه بدانیدكلمه «فسادا» هم غیر از این آیه، در دو آیه دیگر قرآن كریم آمده است:

۱- آیه ۶۴ سوره مائده كه ذكر كردیم درمورد یهود است و در آخر آیه خداوند فرموده است: ...والله لایحب المفسدین... و خداوند مفسدان را دوست ندارد.

۲- آیه ۸۳ سوره قصص كه می فرمایند: تلك الدار الاخره نجعلها للذین لایریدون علوا فی الارض و لافسادا و العاقبه للمتقین

(آری) این سرای آخرت را (فقط) برای كسانی قرار می دهیم كه اراده برتری جویی در زمین و فساد ندارند و (بدانید كه) عاقبت نیكو برای پرهیزكاران است.

درباره قسمت سوم آیه كه اشاره به تهدید مردم بوسیله اسلحه است نیز باید گفت كه آنچه موجب نزول این آیه شد آن بوده است كه: جمعی از مشركان خدمت پیامبر آمدند و مسلمان شدند اما آب و هوای مدینه به آنها نساخت، رنگ آنها زرد و بدنشان بیمار شد، پیامبر(ص) برای بهبودی آنها دستور داد به خارج مدینه در نقطه خوش آب و هوایی از صحرا كه شتران زكات را در آنجا به چرا می بردند بروند و ضمن استفاده از آب و هوای آنجا از شیر تازه شتران به حد كافی استفاده كنند. آنها چنین كردند و بهبودی یافتند اما به جای تشكر از پیامبر(ص) دست و پای چوپانهای مسلمان را بریده و چشمان آنها را كور كردند و سپس دست به كشتار آنها زدند و شتران زكات را غارت كرده و از اسلام بیرون رفتند. پیامبر(ص) دستور داد آنها را دستگیر كردند و همان كاری كه با چوپانها انجام داده بودند به عنوان مجازات درباره آنها انجام شد، یعنی چشم آنها را كور كردند و دست و پای آنها را بریدند و كشتند تا دیگران عبرت بگیرند و مرتكب این اعمال ضدانسانی نشوند، آیه فوق درباره این گونه اشخاص نازل گردید و قانون اسلام را در مورد آنها شرح داد.(۲)

مفسر تفسیر نمونه در این باره نوشته است: این آیه در حقیقت بحثی را كه در مورد قتل نفس در آیات سابق بیان شد تكمیل می كند و جزای افراد متجاوزی را كه اسلحه به روی مسلمانان می كشند و با تهدید به مرگ و حتی كشتن، اموالشان را به غارت می برند، با شدت هرچه تمامتر بیان می كند، و می گوید: «كیفر كسانی كه با خدا و پیامبر به جنگ برمی خیزند و در روی زمین دست به فساد می زنند این است كه یكی از چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود: «نخست» اینكه كشته شوند، «دیگر» اینكه به دار آویخته شوند، «سوم» این كه دست و پای آنها به طور مخالف (دست راست با پای چپ) بریده شود «چهارم» اینكه از سرزمینی كه در آن زندگی دارند تبعید گردند.»

(انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض فسادا ان یقتلوا و یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف او ینفوا من الارض.»

در اینجا به چند نكته باید توجه كرد:

۱- منظور از «محاربه با خدا و پیامبر» آنچنان كه در احادیث اهل بیت وارد شده و شأن نزول آیه نیز كم و بیش به آن گواهی می دهد این است كه: كسی با تهدید به اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز كند، اعم از اینكه به صورت دزدان سر گردنه ها در بیرون شهرها چنین كاری كند و یا در داخل شهر، بنابراین افراد چاقوكشی كه حمله به جان و مال و نوامیس مردم می كنند نیز مشمول آن هستند.

ضمناً جالب توجه است كه محاربه و ستیز با بندگان خدا در این آیه به عنوان محاربه با خدا معرفی شده و این تأكید فوق العاده اسلام را درباره حقوق انسانها و رعایت امنیت آنان ثابت می كند.

۲- منظور از قطع دست و پا طبق آنچه در كتب فقهی اشاره شده همان مقداری است كه در مورد سرقت بیان گردیده یعنی فقط بریدن چهار انگشت از دست یا پا می باشد(۳).

۳- آیا مجازاتهای چهارگانه فوق جنبه تخییری دارد یعنی حكومت اسلام هر كدام از آنها را درباره هر كسی صلاح ببیند اجراء می كند، و یا متناسب با چگونگی جرم و جنایتی است كه از آنها انجام گرفته؟ یعنی اگر افراد محارب دست به كشتن انسانهای بی گناهی زده اند مجازات قتل برای آنها انتخاب می شود و اگر اموال مردم را با تهدید با اسلحه ببرند انگشتان دست و پای آنها قطع می شود و اگر هم دست به آدم كشی و هم سرقت اموال زده باشند اعدام می شوند و جسد آنها برای عبرت مردم مقداری به دار آویخته می شود و اگر فقط اسلحه به روی مردم كشیده اند بدون اینكه خونی ریخته شود و یا سرقتی انجام گیرد به شهر دیگری تبعید خواهند شد؟ شك نیست كه معنی دوم به حقیقت نزدیكتر است، و این مضمون در چند حدیث از ائمه اهل بیت(ع) نقل و وارد شده است.(۴)

درست است كه در پاره ای از احادیث اشاره به مخیر بودن حكومت اسلامی در این زمینه شده است ولی با توجه به احادیث سابق منظور از تخییر این نیست كه حكومت اسلامی از پیش خود یكی از این چهار مجازات را انتخاب نماید و چگونگی جنایت را در نظر نگیرد زیرا بسیار بعید به نظر می رسد كه مسئله كشتن و به دار آویختن همردیف تبعید بوده باشد، و همه در یك سطح.

اتفاقاً در بسیاری از قوانین جنایی و جزایی دنیای امروز نیز این مطلب به وضوح دیده می شود كه برای یك نوع جنایت چند مجازات را در نظر می گیرند. مثلا در پاره ای از جرائم، در قانون مجازات مجرم، حبس از سه سال تا ۱۰ سال تعیین شده و دست قاضی را در این باره باز گذاشته اند. مفهوم آن هم این نیست كه قاضی مطابق میل خود سالهای زندان را تعیین نماید بلكه منظور این است چگونگی وقوع مجازات را كه گاهی با «جهات مخففه» و گاهی با «جهات تشدید» همراه است درنظر بگیرد و كیفر مناسبی انتخاب نماید.

در این قانون مهم اسلامی كه درباره محاربان وارد شده، چون نحوه این جرم و جنایت بسیار متفاوت است و همه محاربان مسلماً یكسان نیستند طرز مجازات آنها نیز متفاوت ذكر شده است.

ناگفته پیدا است شدت عمل فوق العاده ای كه اسلام در مورد محاربان به خرج داده برای حفظ خون های بی گناهان و جلوگیری از حملات و تجاوزهای افراد قلدر و زورمند و جانی و چاقوكش و آدمكش به جان و مال و نوامیس مردم بی گناه است.

سپس خداوند متعال در پایان آیه می فرماید:

«این مجازات و رسوایی آنها در دنیا است و فقط به این مجازات قناعت نخواهد شد بلكه در آخرت نیز كیفر سخت و عظیمی خواهند داشت».

(ذلك لهم خزی فی الدنیا و لهم فی الاخره عذاب عظیم).

از این جمله استفاده می شود كه حتی اجرای حدود و مجازات های اسلامی مانع از كیفرهای آخرت نخواهد گردید.

سپس برای اینكه راه بازگشت را حتی به روی اینگونه جانیان خطرناك نبندد و در صورتی كه درصدد اصلاح برآیند راه جبران و تجدیدنظر به روی آنها گشوده باشد می فرماید: «مگر كسانی كه پیش از دسترسی به آنها توبه و بازگشت كنند كه مشمول عفو خداوند خواهند شد و بدانید خداوند غفور و رحیم است.»

(الاالذین تابوامن قبل ان تقدروا علیهم فاعلموا ان الله غفور رحیم).

از این جمله استفاده می شود كه فقط در صورتی مجازات و حد از آنها برداشته می شود كه پیش از دستگیر شدن به میل و اراده خود از این جنایت صرف نظر كنند و پشیمان گردند- البته نیاز به تذكر ندارد كه توبه آنها سبب نمی شود كه اگر قتلی از آنها صادر شده یا مالی را به سرقت برده اند مجازات آن را نبینند، فقط مجازات تهدید مردم با اسلحه برداشته خواهد شد.

و به عبارت دیگر توبه او فقط تأثیر در ساقط شدن حق الله دارد و اما حق الناس بدون رضایت صاحبان حق، ساقط نخواهد شد (دقت كنید).

و نیز به تعبیر دیگر: مجازات محارب از مجازات قاتل یا سارق معمولی شدیدتر است و با توبه كردن مجازات محارب از او برداشته می شود اما مجازات سارق و غاصب یا قاتل معمولی را خواهد داشت. ممكن است سؤال شود: توبه یك امر باطنی است از كجا می توان آن را اثبات كرد؟

در پاسخ می گوییم: طریق اثبات برای این موضوع فراوان است از جمله اینكه دو شاهد عادل گواهی بدهند كه در مجلسی توبه او را شنیده اند و بدون اینكه كسی آنها را اجبار كند به میل خود توبه نموده اند و یا اینكه برنامه و روش زندگی خود را چنان تغییر دهند كه آثار توبه از آن آشكار باشد.(۵)

عباسعلی كامرانیان

پی نوشت ها

۱- قرآن كریم- سوره مائده- آیات ۳۴ و ۳۳

۲- تفسیر المنار- جلد ۶ صفحه ۳۵۳ و تفسیر قرطبی جلد ۳ صفحه ۲۱۴۵

۳- كنزالعرفان فی فقه القرآن- جلد ۲- صفحه ۳۵۲

۴- تفسیر نورالثقلین- جلد ۱- صفحه ۶۲۲

۵- تفسیر نمونه- جلد ۴- صفحات ۳۶۳ تا ۳۶۰