جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در آسمان ایران بوی رعد و برق می آید


در آسمان ایران بوی رعد و برق می آید

با وجود تمامی عدم شباهت های رژیم ها و توانایی های سیاسی و اقتصادی دو کشور ایران و عراق, سناریوی طراحی شده در واشنگتن علیه ایران, حقیقتاً بطور عجیبی یادآور مدل عراق است

دولتمردان ایران فعالانه سرمایه های خود را از بانک های اروپایی خارج می کنند و آنها را در بانک های آسیایی و سوئیس که خاک آن طبق قانون مورد تحریم قرار نمی گیرد، می گذارند. اینها مبالغی میلیاردی هستند. بسیاری چینن جریانی را همچون یکی از مراحل مقدماتی بسیج شدن تهران در برابر امکان رویارویی نظامی با ایالات متحده آمریکا و متفقین آن در صورتی که تلاش برای حل مشکل هسته ای ایران بی نتیجه بماند، می دانند. این طور که معلوم است ایرانیان به خوبی درس عبرت های خود و تجربه کشور همسایه عراق را به یاد می آورند که آن نیز به همین شکل از سوی ائتلاف آمریکایی و تحت شعار دروغین "مخفی داشتن ذخایر سلاح کشتار جمعی" مورد حمله قرار گرفت.

با وجود تمامی عدم شباهت های رژیم ها و توانایی های سیاسی و اقتصادی دو کشور ایران و عراق، سناریوی طراحی شده در واشنگتن علیه ایران، حقیقتاً بطور عجیبی یادآور مدل عراق است.

البته طبق رسم سیاسی آمریکا، جرج بوش پسر، رئیس جمهوری است که در حال رفتن است و در حقیقت هیچ چیز نباید او را حتی از ناعادلانه ترین عملیات نیز در سیاست خارجی بازدارد. هر چند که هر فردی معمولاً تمایل دارد که با وجهه ای مثبت وارد تاریخ شود. اما مشکل در این است که نزدیک ترین اطرافیان بوش به هیچ وجه تمایلی به یاقی گذاشتن ردپایی مثبت از خود در تاریخ ندارند، و به نوعی می توان گفت که آشکارانه دارای ایده های مسیونری برای اثبات برتری نیروهای نظامی خود و آویختن صلیب تنها کشور اشاعه دهنده دموکراسی صحیح یعنی دموکراسی آمریکایی، هستند.

همین اطرافیان بوش، اخیراً از تلاش برای وادار ساختن به تدارک حمله ای به رژیم ایران دم می زنند که باید اعتراف نمود مذاکره با آن نیز چندان سهل نیست، چه برای دیپلمات های حرفه ای، چه برای مسئولین بین المللی که سعی در یافتن راه حلی مسالمت آمیز برای مشکل هسته ای ایران هستند.

هدف نهایی آمریکا در رابطه با ایران، با چشم غیر مسلح نیز قابل رویت است و آن براندازی رژیم فعلی، تحت کنترل گرفتن منابع نفت و گاز این کشور و استفاده از خاک آن برای استفاده از کوتاهترین مسیر حمل و نقل مواد خام نفتی از مناطق آسیای میانه و دریای خزر، بدون گذر از روسیه و چین و مسلماً تحت کنترل آمریکا می باشد. نیازی نیست در رابطه با اهمیت استراتژیک این کشور در معنای نظامی صحبت کنیم.

اما این که هدف غائی دولت ایران که از موضعی بدون انعطاف نیز برخوردار است، تا به آخر معلوم نیست. البته از ابتدا ایران می خواست که سلاح هسته ای داشته باشد، همانطور که کشور همسایه پاکستان دارد. در ضمن، همین آمریکا، مبارز بزرگ در راه منع گسترش سلاح کشتار جمعی، به پاکستان اجازه داد که به راحتی به بمب هسته ای دست یابد و اکنون به کشور مخالف پاکستان، یعنی هند به عشق جاوید قسم می خورد.

به عقیده رژیم ایرانی سلاح هسته ای، این کشور را در برابر فشار خارجی آسیب ناپذیر ساخته و به ابرقدرت منطقه ای در خلیج فارس تبدیل می کند. "رولف اکئوس" دیپلمات مشهور سوئدی حقیقتاً، تایید می کند که برنامه هسته ای ایران، اروپا را هدف قرار نمی دهد و بلکه بعنوان پاسخی به برنامه هسته ای صدام حسین بوجود آمد. اما اکنون، زمانی که دیگر پاسخ دادن به صدام حسین لازم نیست، و رسماً اعلام شده است که برنامه هسته ای ایران صلح آمیز است، برای چه باید با صدای بلند و بطور مداوم اعلام نمود که اسرائیل باید از نقشه زمین محو شود؟

گمان می رود که در مقابل خط مشی متجاوزانه کاخ سفید، تنها خط مشی صلح آمیز و متعادل تهران است که می توانست برای این کشور نتایج و متفقین بیشتری به ارمغان بیاورد و حتی پیشنهاد هرگونه برنامه نظامی را غیر ممکن سازد. اما تا کنون چنین خط مشیی دیده نمی شود، می توان منتظر هرچیزی بود.

تلاش های تبلیغاتی دستگاه بوش در بین آمریکاییان رفته رفته نتایج خود را به ارمغان می آورند، در همه پرسی ها تعداد آمریکاییانی که موافق با استفاده از هرگونه نیروی نظامی علیه ایران هستند، هر چه بیشتر افزایش می باید. در تاریخ ۱۵ مارس، تعداد آنان بیش از ۵۵% بود. تبلیغ بدون وقفه حتی برای دروغی ترین خواسته ها نیز قدرتی عظیم است. این در زمان آلمان نازی نیز ثابت شده بود.