پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
مجله ویستا

ای مرگ زیبا! السلام


ای مرگ زیبا! السلام

به یاد مهدی پرویز، شاعر جوان انقلاب که در ۲۸ سالگی پر کشید
شاعر خوب، جوان و به قول علی موسوی‌گرمارودی اهل قبله کشورمان، مهدی پرویز شامگاه دوشنبه گذشته در حالی که سلام آخر نمازش …

به یاد مهدی پرویز، شاعر جوان انقلاب که در ۲۸ سالگی پر کشید

شاعر خوب، جوان و به قول علی موسوی‌گرمارودی اهل قبله کشورمان، مهدی پرویز شامگاه دوشنبه گذشته در حالی که سلام آخر نمازش را هنوز نگفته بود، بر اثر سکته مغزی در ۲۸ سالگی درگذشت.

مهدی پرویز را با شعرهای آیینی و ولایی‌اش می‌شناختیم؛ شاعری که دغدغه اصلی‌اش غزل بود و روایت و مدح اهل‌بیت در آثارش همواره موج می زد.

در چهره و سیمای پرویز آنقدر نشاط و امید موج می‌زد که با دیدن او شاید تنها گزینه‌ای که به ذهن انسان نمی‌رسید مرگ بود، گرچه مرگ همیشه و در هر حال و سن و موقعیتی رخ دهد برای ما و عزیزانمان ناگهانی است!

پرویز با آن که جوان بود، اما غزلی پخته دارد که در آن مرگ خود را به تصویر کشیده است، شعری که در بهمن سال گذشته آن را سروده است و در بیت‌هایی شگفت‌انگیز مراسم تشییع و مرگش را روایت کرده است.

این غزل را با هم می‌خوانیم:

مرگ

همه هستند، همه دور مزارم آرام

مادر و همسر و فرزند کنارم آرام

منم آن آهوی وحشی، منم آن شوق گریز

که اجل بی‌خبر آمد به شکارم آرام

یا همان آینه نیمه‌مکدر که شبی

قطره‌ای اشک فرو شست غبارم آرام

وقت آن است که چونان پر قویی در باد

مهربان! دست خدایت بسپارم آرام

دخترم! فرصت ابری پدر هم طی شد

و نشد در بغلت سیر ببارم آرام

زندگی آمد و چشمک زد و رفتند همه

مادر و همسر و مردم ز کنارم آرام

در بهشتم، همه‌جا عطر خدا هست، ولی

به خدا بی‌تو در این باغ ندارم آرام

میلاد عرفان‌پور، دیگر شاعر جوان کشورمان هم در سوگ از دست دادن مهدی پرویز غزلی سروده است که این شعر را نیز با هم می‌خوانیم:

مرگ باید سجده باشد، سجده پیش از قیام

اشهدم را خوانده‌ام، ای مرگ زیبا! السلام

من چه دارم؟ یک دل دیوانه و یک جان مست

می‌توانم رفت تا عرش خدا با هر کدام

باید از این پس مرا در یادها پیدا کنند

شاعرم، گم‌کرده دل، گم‌کرده جان، گم‌کرده نام

روز و شب با کربلا هم‌داستان بودم، ولی

عاقبت در روضه آخر نیاوردم دوام

زندگی یعنی به روی نیزه لبخند حسین

مرگ یعنی کاروان عاشقان در راه شام

...

می‌روم، اما بمان ای عشق با یاران من

سایه تو بر سر سرگشتگی‌ها مستدام