چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
چگونه عبادت کنیم
● چرا عبادت؟
فلسفه آفرینش انسان، بندگی و عبادت و عبودیت است. این کلام صریح الهی در قرآن کریم است که میفرماید:
«و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»
جن و انس را، جز برای پرستش و بندگی خود نیافریدم.
این حکمت و هدف والا، سرلوحه همه رسولان الهی نیز بوده است. در قرآن میخوانیم: «و لقد بعثنا فی کل امه رسولا ان اعبدوا الله واجتنبوا الطاغوت»
در هر امتی پیامبری برانگیختم که (به مردم بگویند) بنده خدا باشید واز طاغوت بپرهیزید.
ناگفته نماند که این بندگی کردن، سودی به خدا نمیرساند بلکه مایه عزت و سعادت خود انسان است وگرنه خداوند بینیاز مطلق است:
من نکردم خلق تا سودی کنم
بلکه تا بر بندگان جودی کنم
ریشههای عبادت
۱) عظمت خدا
برخورد با یک شخصیت برجسته، انسان را به تواضع وامیدارد، دیدار با یک دانشمند بزرگ، آدمی را به تکریم و احترام وامیدارد، چون که انسان در برابر عظمت و دانش آن شخصیت و این دانشمند، خود را کوچک و کم سواد میبیند. خداوند، مبدا همه عظمتها و جلالهاست. شناخت خدا به عظمت و بزرگی، انسان ناتوان و حقیر را به کرنش و تعظیم در برابر او وامیدارد.
۲) احساس نیاز و وابستگی
انسان، عاجز نیازمند و ناتوان است و خداوند، در اوج بینیازی و غنای مطلق، و سر رشتهدار امور انسانهاست. این هم عاملی است، تا انسان در برابر خداوند «بندگی» کند.
۳) سپاس نعمت
توجه به نعمتهای بی حساب و فراوانی که از هر سو و در هر زمینه ما را احاطه کرده قویترین انگیزه را برای پرستش پروردگار ایجاد میکند. نعمتهایی که حتی پیش از تولد شروع میشود و در طول زندگی همراه ماست و در آخرت هم (اگر شایستگی داشته باشیم) از آن بهرهمند خواهیم شد. قرآن به این نکته اشاره کرده و به مردم زمان پیامبر صلی الله علیه و آله میفرماید:
«فلیعبدوا رب هذا البیت الذی اطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف» باید خدای کعبه را عبادت کنند، خدایی که آنان را از گرسنگی نجات داد و از ترس، ایمن ساخت.
۴) فطرت
در سرشت انسان، پرستش و نیایش وجود دارد. اگر به معبود حقیقی دست یافت که کمال مطلوب همین است و اگر به انحراف و بیراهه دچار شد، به پرستش معبودهای بدلی و باطل میپردازد.
بتپرستی، ماه و خورشید پرستی، گوساله و گاو پرستی، نمونههایی انحرافی است که وجوددارد، کسانی هم پول و مقام و همسر و ماشین و مدال و ... را میپرستند.
انبیا آمدهاند تا فطرت را در مسیر حق، هدایت کنند و انسان را از عبادتهای عوضی نجات بخشند. حضرت علی علیه السلام در مورد بعثت رسول خدا صلی الله علیه وآله میفرماید:
«فبعث الله محمدا بالحق لیخرج عباده من عباده الاوثان الی عبادته...» خداوند حضرت محمد صلی الله علیه و آله را برانگیخت، تا بندگانش را از «بتپرستی» به «خدا پرستی» دعوت کند.
روح عبادت در فطرت انسان نهفته است و اگر درست رهبری نشود به عبادت بت و طاغوت میگراید. مثل میل به غذا که در هر کودکی هست، ولی اگر راهنمایی نشود، کودک خاک میخورد و لذت هم میبرد. بدون هدایت صحیح این گرایش فطری نیز، انسان به عشقهای زودگذر پوچ یا پرستشهای بیمحتوای انحرافی دچار میشود.
● چگونه عبادت کنیم؟
مگر نه اینکه نشانی هر خانه را باید از صاحب خانه گرفت؟ و مگر نه اینکه در هر ضیافت و مهمانی، باید نظر میزبان را مراعات کرد؟ عبادت، حضور در برابر آفریدگار است و نشستن بر سر مائدههای معنوی که او برای «بندگان» خود فراهم کرده است.
پس، چگونه عبادت را هم از او باید فرا گرفت و به دستور او عمل کرد و دید که او چه چیزی را عبادت دانسته و عبادت را به چه صورت از ما طلبیده است؟ غیر از شکل ظاهری عبادات، بخصوص نماز که بیشتر در چگونگی آن سخن خواهیم گفت، محتوای عبادت را باید از دید اولیای دین و متن مکتب شناخت و به کار بست. بهترین عبادتها آن است که:
۱) آگاهانه باشد
دو رکعت نماز انسان آگاه و دانا، از هفتاد رکعت نماز شخص نادان برتر است و عبادت کننده ناآگاه، همچون الاغ آسیاب است که میچرخد ولی پیش نمیرود.
امام صادق علیه السلام میفرماید: کسی که دو رکعت نماز بخواند و بداند با که سخن میگوید، گناهانش بخشیده میشود. در این صورت است که نماز، معراج روح میشود و عامل بازدارنده از فساد و موجب قرب به خدا میگردد.
۲) عاشقانه باشد.
آنچه موجب نشاط روح در عبادت میشود و عابد از پرستش خود لذت میبرد، عشق به الله و شوق به گفتگوی با اوست.
عبادتهای بیروح و از روی کسالت و سستی و خمودی، نشانه نداشتن شور و شوق نیایش و نجوا با پروردگار است. در دعا میخوانیم: ...« و اجعل نشاطی فی عبادتک»
خداوندا! نشاط مرا در عبادت خودت قرار بده.
آنان که از عبادت لذت نمیبرند، همچون بیمارانی هستند که از غذای لذیذ، لذت نمیبرند. اگر این شوق و عشق باشد، دیگر چندان نیازی به تبلیغ، تشویق و تحریک از بیرون نیست، بلکه انگیزه درونی انسان را به عبادت وامیدارد و آن گونه که برای دیدار شخصیت معروف و محبوبی، لحظهشماری میکنیم و از آن دیدار، مسرور میشویم، از عبادت هم به وجد و نشاط میآییم.
برای عاشقان، شنیدن صدای «اذان» اعلام فرا رسیدن لحظه دیدار است. پیامبر اسلام به بلال میفرمود: «ارحنا یا بلال» ای بلال! ما را از غم وتلخی نجات بخش. این شوق زایدوالوصف آن حضرت را به نماز میرساند.
۳) خالصانه باشد
هیچ چیز همچون «ریا» و خودنمایی و مردم فریبی، آفت عبادت نیست. از طرف دیگر، هیچ چیز چون خلوص، ارزشآفرین عبادت و نماز نیست. البته داشتن اخلاص در عبادت بسیار دشوار است، و دل و جان را از تهاجم وسوسههای ابلیسی رهاندن، رنجی بزرگ دارد و همتی بلند و ارادهای نیرومند میطلبد. عبادت تا خالص نباشد، در درگاه الهی پذیرفته نیست و تنها پیشانی بر زمین سودن و قرائت صحیح داشتن و در صف اول جماعت ایستادن و ... ملاک نیست. باید نماز و بندگی از رنگ ریا پاک و به رنگ الهی «صبغه الله» آراسته باشد تا به خدا برسد. تعبیر قرآن چنین است:
«و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین»
هیچ دستور عبادی برای مردم نیامده مگر آنکه امر به اخلاص در آن شده است.
۴) خاشعانه باشد
خشوع، حالت قلبی انسان در عبادت و نتیجه توجه کامل به مقام بندگی در آستان الهی است. آن که نیاز و عجز خود را میداند و عظمت و کمال الهی را میشناسد و در عبادت، خود را در برابر آن خدای بیهمتا و آگاه مییابد. حالتی متناسب با این «حضور» پیدا میکند، در این حالت قلب، خاشع میشود، نگاه افتاده میگردد و توجه از هر چیز دیگر بریده و به معبود متوجه میشود.
قرآن در توصیف مومنان و عبادتشان میفرماید: «الذین هم فی صلاتهم خشعون» در نمازشان خاشعاند.
این حالت، محصول آن توجه است، در حدیث میخوانیم: «اعبد الله کانک تراه» خدا را چنان عبادت کن که گویا او را میبینی. «فصحها لوقتها صلاه مودع»
چنان نماز را در وقت خودش بخوان که گویا آخرین نماز است. یعنی همواره این حالت را داشتن که گویا فقط برای همین یک نماز، فرصت باقی است.
۵) مخفیانه باشد
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: «اعظم العباده اجرا اخفاها» پاداش عبادتی بیشتر و بزرگتر است که مخفیتر باشد. این برای آن است که عبادت (بخصوص عبادتهای مستحب) در حضور جمع، زمینه بیشتری برای تظاهر و ریا دارد.
البته این در مواردی است که اسلام، خود امر به عبادت آشکار نکرده باشد، همچون نماز جماعت در مسجد که از نماز فرادی در خانه برتر است.
شیطان، دشمن رستگاری انسان است و سوگند خورده است که همواره در راه انسان، چاه گمراهی بکند و پرتگاه گناه پدید آورد و انسان را مانند خودش جهنمی کند. از این رو، برای تباه ساختن عمل انسان، دام میگسترد و عبادت او را فاسد میکند. یا از راه ریا و خراب کردن نیت یا پدید آوردن عجب و خودپسندی به خاطر عبادت یا از طریق سلب توفیق از انسان و ... یا از راه کشاندن به گناه، که موجب تباه شدن و هدر رفتن زحمت انسان در طریق بندگی میشود.
همچون کشاورزی که محصول زحمتهای طاقت فرسایش، با جرقهای میسوزد و دود میشود، و یا جامی از آب زلال که با افتادن حشره یا ریختن خاک در آن، آلوده میشود.
● عبادت، در ترازوی سنجش
گفتیم: عبادت، یعنی بندگی و پرستش، اطاعت امر خدا و انجام تکلیف الهی، خواست خود را فدای خواسته پروردگار کردن و گردن نهادن به احکام شرع.
آنچه به عنوان تکلیف و عبادت انجام میشود، به لحاظ نیت و محتوا و کیفیت انجام و خصوصیات فردی هر کس، مراحل و مراتبی مییابد.
گاهی عمل عبادی، تنها مرتبه صحت و درستی را از نظر رعایت شرایط دارد، گاهی به مرتبه قبول میرسد و گاهی هم صفت کمال مییابد. پس برای عبادات، شرایط زیر مطرح است:
۱) شرایط صحت عبادات
۲) شرایط قبولی عبادات
۳) شرایط کمال عبادات
و اینک توضیحی پیرامون این سه مرحله و سه نوع شرایط:
● شرایط صحت عبادت
هدف درست و شکل صحیح عبادت، دو عامل مهم در صحت آن است. یعنی هم مقصود از عبادت، باید رضای خدا و قصد قربت و انجام فرمان الهی باشد، نه جلب نظر مردم و ریا و خودنمایی و هم صورت ظاهری آن، طبق دستور باشد، حتی در جزئیات آن.
عمل خالص و نیت خدایی در عبادات، آن است که چشمداشت تمجید و تشکر از مردم نداشته باشیم، برای خدا کار کنیم و اجر خود را در بندگی و طاعت، از او بخواهیم. امام صادق علیه السلام فرمود: «والعمل الخالص الذی لا ترید ان تحمدک علیه احد الا الله» عمل خالص عملی است که در انجامش، جز از خدا، از احدی انتظار سپاس و ستایش نداشته باشی. عامل دیگر صحت عبادت به شکل آن مربوط است، یعنی عمل طبق آنچه گفتهاند و مطابق دستور شرع باشد، نه بر اساس ذوق و سلیقه شخصی یا مد روز یا پسند مردم. اینکه مثلا نماز را چگونه باید خواند، کجا آهسته و کجا بلند، کجا نشسته و کجا ایستاده، کجا چهار رکعت و کجا دو رکعت، و ... همه طبق دستور باشد، گرچه همه عبادت است.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرموده است:
«لا قول و لا عمل و لا نیه الا باصابه السنه» هیچ ارزشی برای گفتهها و عملها نیست، مگر آنجا که به سنت برسیم و متعبد باشیم و طبق دستور، عمل کنیم.
اگر به شما بگویند در صد قدمی گنجی است که میتوانید استخراج و تصاحب کنید، اگر ۹۸ قدم یا ۱۰۲ قدم بروید و حفر کنید، به گنج دست نخواهید یافت و رنج بیهوده کشیدهاند.
در گرفتن شماره تلفن، یک شماره کم و زیاد، تماس را با خانه یا اداره دیگری برقرار میکند و کلید، اگر یک دندانه کم یا زیاد یا جابجا ساخته شود، قفل را نخواهد گشود. اما کسانی از روی انحراف، در شک عبادت خدا تغییراتی میدهند. این تغییر دادنها گاهی از روی لجاجت است، گاهی روشفنکر مآبی علت آن است، گاهی مقدس مآبی و کلاه شرعی سبب آن میشود و گاهی جهالت و نادانی یا عوامل دیگر.
«تعبد» آن است که حتی در شکل عمل هم، آن گونه که دستور دین است، بیکم و کاست، عمل کنیم تا به مفهوم صحیح، «بندگی» کرده باشیم.
● شرایط قبولی عبادت
مقصود، شرایطی است که رعایت آنها، علاوه بر درستی عمل، موجب قرب به خدا و جلب رضای او میشود. ممکن است نمازی صحیح باشد ولی سبب رشد و تزکیه روح نشود، همچون دارویی که شفابخش نباشد، یا جنسی در بازار بیمشتری باشد. عبادت هم، گاهی تنها در حد نجات بخشی از کیفر است، ولی گاهی انسان را محبوب خدا و عمل را مقبول درگاهش میسازد.
در آیات و روایات، نکات بسیاری پیرامون قبولی عبادت و عمل مطرح است که به عنوان نمونه، چند مورد ذکر میشود.
۱) در بعد اعتقادی، «ایمان»
قرآن کریم میگوید: اعمال شایسته و صالح، از کسی که «مومن» باشد، موجب حیات طیبه میشود. «من عمل صلحا من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیوه طیبه» و در آیه دیگری میفرماید: «و من یکفر بالایمن فقد حبط عمله» کسی که کفر ورزد و ایمان را نپذیرد، اعمالش تباه میشود.
آن که خدا را باور ندارد، چگونه انتظار میرود پرستشهایش مورد پذیرش آفریدگار قرار گیرد؟
۲) در بعد سیاسی، «ولایت»
آنچه عمل را در مسیر صحیح و خدایی قرار میدهد، پیروی از رهبری آسمانی و شایسته است. در سایه چنین رهبری و ولایتی، خط صحیح عمل و عبادت، کارساز میشود و در غیر آن، یا بیخاصیت و بیاثر میشود، یا عبادت هم در راستای اهداف دشمنان راه خدا قرار میگیرد.
اگر مسافران، با رانندهای راهشناس و امین مسافرت کنند، هر چند ژنده پوش و نامرتب باشند، سرانجام به مقصد میرسند. ولی سرنشینان شیکپوش و آراسته اتومبیلی که به رانندهاش اطمینان نیست، ناشی یا مست است یا مسیر را عوضی میرود، هرگز به مقصد نمیرسند، بلکه چه بسا نابود میشوند. امروزه کشورهای اسلامی، ارزشمندترین دستورالعملهای اسلامی را در اختیار دارند ولی به خاطر گردن ننهادن به رهبری معصومین یا جانشینان آنان و تن دادن به ولایت جور و حکومت طاغوتها، دچار ذلت، تفرقه و ضعفاند.
عبادت در سایه رهبری صحیح، مفهوم راستین خود را مییابد و خداوند آن را میپسندد و میپذیرد. در حدیث از امام باقر علیه السلام آمده است:
«من دان الله بعباده یجهد فیها نفسه و لا امام له من الله فسعیه غیر مقبول» کسی که ایمان به خدا دارد و عبادتهای جانفرسا هم انجام میدهد، ولی امام شایستهای از طرف خدا ندارد، تلاشش بیفایده و نپذیرفته است.
در حدیثی دیگر میخوانیم:
«من لم یتولنا لم یرفع الله له عملا»
هر که ولایت ما را نپذیرد و به رهبری ما گردن ننهد، خدا عملی را از او بالا نمیبرد.
۳) در بعد اخلاقی، «تقوا»
بندگی خدا با شرط تقوا و ترک گناه، قبول میشود. قرآن پس از ذکر داستان هابیل و قابیل که هر دو به درگاه خداوند قربانی کردند و قربانی یکی پذیرفته و دیگری رد شد، میفرماید: «انما یتقبل الله من المتقین»
خداوند، تنها از اهل تقوا، «قبول» میکند.
آنکه دزدی کند و مال دیگران را انفاق کند، مقبول نیست. آنکه حق مردم را بخورد و به نماز بایستد، نمازش مردود است. آنکه نماز را ترک کند ولی جهاد نماید، یا به دیگران ستم کند و نماز بخواند، یا به دیگری تهمت بزند و غیبت کند و به زیارت هم برود، یا چشم ناپاک به نوامیس مسلمین داشته باشد و نماز شب هم بخواند، آن نماز و جهاد و این زیارت و نافله را خدا نمیپذیرد، چون همراه با تقوا نیست و بدون تقوا هیچ عملی برای انسان، عمل خیر به حساب نمیآید.
۴) در بعد اقتصادی، «رسیدگی به محرومین»
نیازمندان و فقیران، بندگان خدایند. آن عبادت و بندگی که همراه با رسیدگی به وضع بندگان ناتوان و محروم خدا نباشد، بیارزش است. در آیات و روایات، موضوع «نماز» و «زکات»، معمولا در کنار هم آمده است که یکی ارتباط با خداست و دیگری ارتباط با خلق خدا.
از امام رضا علیه السلام نقل شده که فرمود:
« من صلی و لم یزک لم تقبل صلوته» نماز افرادی که زکات ندهند، پذیرفته نیست.
آری نپرداختن حقوق واجب محرومین، اموال انسان را آمیخته به حرام میکند و زندگی از مسیر الهی بیرون میرود.
۵) در بعد اجتماعی، «خوش رفتاری»
اساس جامعه اسلامی بر اخوت و صفا و برادری میان مسلمانان است. هر چه که این روابط را به هم بزند و وحدت را بشکند و رحمت افراد را زیر پا بگذارد، چنان ناپسند است که قبول عبادت را هم با مشکل مواجه میسازد. غیبت و بهتان باشد، یا تفرقهانگیزی و نمامی، سوء خلق و بدرفتاری باشد، یا مردم آزاری و قطع رحم. برعکس، صله رحم، حسن خلق، مودت با مردم و حسن نیت با دیگران، موجب رضای خدا و قبول اعمال است. در این زمینهها حدیث بسیار است. به این روایت توجه کنید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
هر کس مسلمانی را غیبت کند، تا چهل روز، نماز و روزهاش قبول نمیشود، مگر اینکه غیبت شده او را ببخشد.
رسول خدا صلی الله علیه و آله به ابوذر فرمود:
از هجران و قهر کردن با برادر دینی بپرهیزد، چرا که با این ترک رابطه، عمل قبول نمیشود و امام صادقعلیه السلام فرمود:
بد اخلاقی و بدرفتاری عمل را تباه میکند، آن گونه که سرکه عسل را.
۶) در بعد خانوادگی، «رعایت حقوق»
والدین و فرزندان نسبت به هم حقوق متقابل دارند و کسانی که این حقوق را مراعات نکنند، خدا نماز و کارهای نیک آنها را نمیپذیرد.
به روایت امام صادق علیه السلام: «من نظر الی ابویه نظر ماقت و هما ظالمان له. لم یقبل الله له صلاه»
فرزندی که از روی خشم به پدر و مادر خود نگاه کند- هر چند والدین در حق او کوتاهی و ظلم کرده باشند- نمازش از سوی خدا پذیرفته نیست.
آری پیوند با خدا در صورتی مفید است که پیوند خانوادگی، با رعایت حقوق و وظایف متقابل میان افراد، مراعات شود.
نماز، معراج روح و نردبان معنویت است. در صورتی میتوان از این نردبان عروج کرد که پایهاش لغزان نباشد. پایه استوار ارتباط با خدا، روابط صحیح میان افراد خانواده است.
● نشانه قبولی عبادت
با این همه شرایطی که برای قبولی عبادت و نماز است، باید مراقب بود نماز بیفایده و پرستش بیخاصیت نداشته باشیم. صرف انجام تکلیف، کافی نیست، باید چنان انجام وظیفه کرد، که صاحب فرمان که خداوند است، بپذیرد.
علی علیه السلام میفرماید: «کونوا علی قبول العمل اشد عنایتا منکم علی العمل» بیشترین توجه شما، به قبولی عمل باشد، نه اصل عمل!
با این حساب، از کجا میتوان فهمید که طاعتمان را خدا پذیرفته است؟
امام صادق علیه السلام نشانه آن را چنین بیان میکند:
«من احب ان یعلم اقبلت صلوته ام لم تقبل فلینظر هل منعته صلوته عن الفحشاء و المنکر؟فبقدر ما منعته قبلت منه»
هر که می خواهد بداند آیا نمازش پذیرفته شده یا نه، ببیند آیا نمازش، او را از گناه و زشتی بازداشته است؟ به هر مقدار که نمازش، مانع گناه و منکر شود، نمازش قبول شده است.
● شرایط کمال عبادت
غیر از شرط صحت و شرایط قبول، شرایطی هم برای کمال عبادت است. یعنی اگر این شرایط باشد، عمل عبادی ارزشی فوقالعاده و کمالی بالاتر خواهد داشت.عبادات اعمالی که شرایط زیر را داشته باشد، برتر و کاملتر است:
۱) مشکلتر بودن
در عبادت، باید دشواری آن را تحمل کرد و بر سستی و تنپروری غلبه یافت و به پرستشی عاشقانه و پیوسته پرداخت. علی علیه السلام فرموده است: «افضل الاعمال ما اکرهت نفسک علیه» بهترین کارها، عملی است که خود را (علی رغم پذیرش نفس) بر آن وادار کنی.
آن که در لحظات سخت، از رسول خدا حمایت و یاری کند.
آن که با پای پیاده به سفر حج و زیارت برود.
آن که با جان و مال، در راه خدا مبارزه کند.
آن که در راه دین، سختی بیشتری تحمل کند، از فضیلت بیشتری برخوردار است.
۲) نظم و تداوم
عبادت اگر برنامههای دائمی و منظم داشته باشد، بهتر است. در روایات آمده است که مومن، اوقات و کارهای خود را تقسیم میکند و بخشی را برای عبادت و مناجات با خدا قرار میدهد.
۳) مهمتر بودن
در کارها باید اهم و مهم کرد و کارهای «مهم» را فدای کارهای «مهمتر» نمود.
وقتی بستگان انسان نیازمند هستند، چرا صدقه به دیگران؟
وقتی کارهای مستحب، به واجبات انسان ضرر بزند، چه نیازی به انجام آنها؟
وقتی کاری، نفع عامتری دارد، چرا پرداختن به اموری که خیرش محدود و موقت است؟
علی علیه السلام میفرماید:
«لا قربه بالنوافل اذا اضرت بالفرائض» هرگاه نمازهای مستحب، به نمازهای واجب ضرر برساند، دیگر آن نافلهها موجب قرب به خدا نخواهد شد.
۴) برکت داشتن
گاهی کمال یک عمل، در برکت داشتن آن است، یعنی کاری باشد که خیر و سود آن، جاودان و گسترده و باقی باشد، نه موقت و گذرا.
۵) سبقت گرفتن
در کارهای نیک، پیشتاز بودن و شتاب به سوی صالحات و خیرات، امتیازات ویژهای دارد.
پیوستن به اسلام در آغاز امر، برتر از مسلمان شدن در روزگار غلبه و قدرت مسلمین است. به سوی نماز اول وقت باید شتافت. در کارهای خداپسند باید پیشقدم بود. تاکید بر «سارعوا» و «سابقوا»، در قرآن و حدیث نشان آن است که سرعت و سبقت در عبادت مایه کمال عبادت است.
۶) نشاط و دوام
منافقان، نماز را با کسالت و بینشاط میخوانند.
اهل شک، در عبادتشان دچار تردید و سستی میشوند.
عبادتی کاملتر است که همراه با نشاط و برخوردار از استمرار و پیوستگی باشد. عمل اندک و با دوام، برتر از کار زیادی است که انسان از آن ملول و خسته شود و دست بکشد.
خداوند، در توصیف عبادت فرشتگان فرموده است: شبانه روز، بدون خستگی، خدا را تسبیح میگویند.
۷) بصیرت و یقین
عملی که از روی بینش عمیق و آگاهی و یقین باشد، به مراتب برتر از کارهای سطحی و عبادتهای تهی از یقین است. در حدیث میخوانیم «ان العمل الدائم القلیل علی الیقین، افضل عندالله من العمل الکثیر علی غیر یقین»
عمل اندک ولی پیوسته و مداومی که همراه با یقین باشد، نزد خداوند برتر از عمل بسیاری است که فاقد بصیرت و یقین باشد.
علی محمدی تودشکی ؛محقق و استاد دانشگاه
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست