دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کارآفرین کیست


کارآفرین کیست

در قرن حاضر که اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری است باید بستر لازم را برای رشد کسانی که ایده را به محصول, علم و دانش را به صنعت تبدیل می نمایند, یعنی کارآفرینان ارتباط دهندگان دانش و علوم با صنعت و بازار فراهم ساخت

در قرن حاضر که اقتصاد جهان و سرعت رشد اقتصادی بر پایه نوآوری است باید بستر لازم را برای رشد کسانی که ایده را به محصول، علم و دانش را به صنعت تبدیل می نمایند، یعنی کارآفرینان (ارتباط دهندگان دانش و علوم با صنعت و بازار) فراهم ساخت.

تعاریف زیادی از واژه کارآفرینی ارایه شده که هر یک از ابعادی از ویژگی های کارآفرینی را ارائه می دهد. اما شاخصه های کارآفرین به قدری زیاد است که نمی توان تمام آن را در یک جمله یا عبارت خلاصه نمود. اما با تمام تفاوت ها در تعاریف تقریباً همگی بر نوآور بودن، تصمیم گیر بودن، متعهد بودن و مخاطره پذیر بودن کارآفرین اتفاق نظر دارند.

کارآفرین، نوآور و خلاق ، مخاطره پذیر و مسئولیت پذیر است. او هدف گرا، واقع گرا و رشد گراست. کارآفرین دارای عزم و اراده ، اعتماد به نفس و استقلال طلب است . قدرت تخیل دوراندیشی، خودجوشی ، بصرت ، تفکر مثبت ،توانمندی در ایجاد ارتباط ار دیگر ویژگی های کارآفرینان است. کار آفرین به چالش ها پاسخ مثبت می دهد با مشکلات و موانع برخوردی مثبت دارد و از دانش به خوبی بهره می گیرد. او تلاش می کند تا دانش تولید شده در مراکز تحقیقاتی را به دانش تولید محصول تبدیل نماید و محصولی قابل رقابت به بازار ارائه دهد.

در یک نگاه کلی می توان کارآفرینی را به دو گروه اساسی تقسیم نمود. کارآفرینی فردی و کارآفرینی سازمانی. اگر نوآوری و ساخت محصولی جدید یا ارائه خدماتی نو با توجه به بازار، حاصل کار فرد باشد آن را کارآفرینی فردی و اگر حاصل تلاش یک تیم در سازمانی باشد آن را کارآفرینی سازمانی می نامند.

جاذبه اصلی کارآفرینی چه در بعد فردی و چه در بعد سازمانی آن بی حد بودن نوآوری است. کارآفرینان با ویژگی خلاقیت، براساس فرصت ها در زمان های مناسب قادرند محصولی جدید یا خدماتی نو به بازار ارائه نمایند نوآوری فرایندی است پایان ناپذیر، زیر نمی توان برای تولید علم حد و نرزی قائل شد. در اقتصاد مبتنی بر دانش، نوآوران و صاحبان فکر سرمایه های اصلی شرکت های تولیدی و کارآفرین هستند. امروزه ۷۰ تا ۷۵ درصد سود در شرکت های نرم افزاری و دارویی از طریق سرمایه های فکری کارکنان حاصل می شود.

بسیاری از کارآفرینان فعالیت خود را در قالب ایجاد شرکت های کوچک و متوسط ۲(SME)

شروع می نمایند. این شرکت ها سهم به سزایی در توسعه صنایع (پیشرفته) و ایجاد اشتغال

داشته و نسبت به شرکت های بزرگ از انعطاف پذیری بالایی برخوردارند.

لذا بسیاری از دولت ها متقاعد شده اند که باید بستر رشد را برای واحد های کوچک و متوسط در قالب مراکز رشد و پارک های علم و فناوری فراهم سازند و آن ها را تا مدت زمانی که بتوانند به صورت یک شرکت مستقل وارد بازار شوند حمایت کنند.

در کشورهای جنوب شرقی آسیا ۹۵% کل بنگاه های اقتصادی و صنعتی کشور ها را (SME ها) تشکیل داده و به عنوان رکن اساسی در اقتصاد و اشتغال کشورها تأثیر گذارند.

در کشور ما مراکز حمایت از کارآفرینان بسیار محدود و کارآفرین با تمام مشکلات ضمن تلاش جهت تبدیل ایده به محصول باید تمام خطر سرمایه گذاری را خود عهده دار باشد. مراکز حمایت از کارآفرینان به دلیل نداشتن پشتوانه مالی و عدم حمایت جدی از طرف نهادهای ذیربط قادر نیستند پاسخگوی نیازهای مالی کارآفرینان باشند . کارآفرینان با ایجاد (SMEها ) با سرمایه محدود خود و گاهی با دریافت مقداری وام وارد یک حرکت اقتصادی و صنعتی می شوند و در بسیاری از مواقع زندگی و امکانات خود را در راه توسعه صنعتی از دست می دهند. با تولید دانش فنی یک محصول ، توسط کارآفرین ، شرکت های تولیدی خارجی توسط عوامل خود در کشور از این توانایی ها اطلاع یافته و قیمت محوصل خود را چنان پایین می آورند که کارآفرین توان رقابت را از دست داده و در مدت کوتاهی هستی خود را از دست بدهد. در این مواقع اگر کارآفرین حمایت نشود چگونه می توان انتظار داشت کارآفرینی و ایجاد (SME ها) در کشور توسعه یابد.

چه باید کرد؟ چه نظام کنترلی برای واردات باید داشت تا ضمن حفظ انگیزه در کارآفرین محصول او نیز چه از نظر قیمت و چه از نظر کیفیت قابل رقابت در بازار شد؟

مهمترین آثار توسعه کارآفرینی، افزایش نوآوری ، ارتقای سطح فناوری ، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات، تولید دانش فنی، ایجاد اشتغال و (SME ها) تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه می تواند افزایش ثروت ملی را در بر داشته باشد. کدام سرمایه گذاری می تواند در این حد آثار مثبت اجتماعی و اقتصادی از خود باقی گذارد . آیا براستی می توان مسیری بهتر از مسیر توسعه کارآفرینی جهت توسعه اقتصادی و صنعتی در کشور یافت. باید از این تجربه ارزنده دنیا با توجه به نیروهای مساعد فراوان در کشور بخوبی استفاده و با جدیت برای توسعه کارآفرینی برنامه ریزی کرد.

مهمترین آثار توسعه کارآفرینی ، افزایش نوآوری، ارتقای سطح فناوری ، افزایش تعداد ثبت اختراعات و ابداعات ، تولید دانش فنی ، ایجاد اشتغال و SME ها ، تولید و توزیع درآمد در سطح جامعه است که در نتیجه می تواند افزایش ثروت ملی را در برداشته باشد.

● سابقه کارآفرینی در دنیا

در اوایل سده شانزدهم میلادی کسانی را که در کار مأمویت نظامی بودند کارآفرین می خوانند. پس از آن نیز برای مخاطرات دیگر نیز همین واژه با محدودیتهایی مورد استفاده قرار گرفته . از حدود سال ۱۷۰۰ میلادی به بعد درباره پیمانکاران دولت که دست اندرکار امور عمرانی بودند، از لفظ کارآفرین زیاد استفاده شده است.

کارآفرینی و کارآفرین اولین بار مورد توجه اقتصاد دانان قرار گرفت و همه مکاتب اقتصادی از قرن شانزدهم میلادی تاکنون به نحوی کارآفرینی را در نظریه های خود تشریح کرده اند. ژوزف شومپیتر با ارائه نظریه توسعه اقتصادی خود در سال ۱۹۳۴ که همزمان با دوران رکورد بزرگ اقتصادی بود، موجب شد تا نظر او درخصوص نقش محوری کارآفرینان در ایجاد سود، مورد توجه قرار گیرد و به همین دلیل وی را «پدر نظریه کارآفرینی» لقب داده اند. ازنظر وی «کارآفرین نیروی محرکه اصلی در توسعه اقتصادی است» و نقش کارآفرینی عبارت است از «نوآوری یا ایجاد ترکیب های تازه از مواد»

کارآفرینی از سوی روانشناسان و جامعه شناسان با درک نقش کارآفرینان در اقتصاد و به منظور شناسایی ویژگیها و الگوهای رفتاری آنها با بررسی و تحقیق درخصصو آنان نیز مورد توجه قرار گرفته است. جامعه شناسان، کارآفرینی را به عنوان یک پدیده اجتماعی در نظر گرفته و به بررسی رابطه متقابل بین کارآفرینان و سایر قسمتها و گروههای جامعه پرداخته اند. دانشمندان مدیریت هم به تشریح مدیریت کارآفرینی و ایجاد جو و محیط کارآفرینانه در سازمانها پرداخته اند.

● سر تاریخی مفهوم کارآفرینی را می توان به پنج دوره تقسیم نمود:

دوره اول قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی: در این دوره به صاحبان پروژه های بزرگ که مسئولیت اجرایی این پروژه ها همانند ساخت کلیسا، قلعه ها، تأسیسات نظامی و غیره ، از سوی دولتهای محلی به آنها واگذار گردید ،کارآفرین اطلاق می شد، در تعاریف این دوره ، پذیرش مخاطره لحاظ نشده است.

دوره دوم (قرن ۱۷ میلادی) این دوره همزمان با شروع انقلاب صنعتی در اروپا بوده و بعد مخاطره پذیری به کارآفرینی اضافه شد کارآفرین در این دوره شامل افرادی همانند بازرگانان، صنعتگران و دیگر مالکان خصوصی است.

دوره سوم (قرون ۱۸ و ۱۹ میلادی) در این دوره کارآفرین فردی است که مخاطره می کند و سرمایه مورد نیاز خود ار از طریق وام تأمین می کند. بین کارآفرین و تأمین کننده سرمایه (سرمایه گذار) و مدیر کسب و کار در تعاریف این دوره تمایز وجود دارد.

دوره چهارم (دهه های میانی قرن بیستم میلادی): در این دوره مفهوم نوآوری شامل خلق محصولی جدید، ایجاد نظام توزیع جدید یا ایجاد ساختار سازمانی جدید به عنوان یک جزء اصلی به تعاریف کارآفرینی اضافه شده است.

دوره پنجم (دوران معاصر از اواخر دهه ۱۹۷۰ تاکنون) : در این دوره همزمان با موج ایجاد کسب و کار و روند کارهای کوچک و رشد اقتصادی و نیز مشخص شدن نقش کارآفرینی به عنوان تسریع کننده این ساز و کار، توجه زیادی به این مفهوم شد و رویکرد چند جانبه به این موضوع صورت گرفت. تا قبل از این دوره اغلب توجه اقتصاددانان به کارآفرینی معطوف بود، اما در این دوره به تدریج روانشناسان، جامعه شناسان و دانشمندان و محققین علوم مدیریت نیز به ابعاد مختلف کارآفرینی و کارآفرینان توجه نموده اند.

● سه موج وسیع در جلو راندن موضوع کارآفرینی

تا دهه ۱۹۸۰ سه موج وسیع، موضوع کارآفرینی را به پیش برده است:

موج اول : انفجار عمومی مطالعه و تحقیق در قالب انتشار کتابهای زندگی کارآفرینان و تاریخچه شرکتهای آنها، چگونگی ایجاد کسب و کار شخصی و شیوه های سریع پولدار شدن می باشد. این موج از اواسط دهه ۱۹۵۰ شروع می شود.

موج دوم : این موج که شروع آن از دهه ۱۹۶۰ بوده شامل ارائه رشته های آموزش کارآفرینی در حوزه های مهندسی و بازرگانی است که در حال حاضر این حوزه ها به سایر رشته ها نیز تسری یافته است.

موج سوم : این موج شامل افزایش علاقمندی دولتها به تحقیقات در زمینه کارآفرینی و بنگاههای کوچک، تشویق رشد شرکت های کوچک و انجام تحقیقات درخصوص نوآوری های صنعتی می شود که از اواخر دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است.

● توسعه کارآفرینی در جهان

در اقتصاد رقابتی جهان امروز که با تغییر و تحولات پرشتاب محیط بین المللی، گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و دگرگونی اقتصاد ملی به اقتصاد جهانی همراه است، کارآفرینی را به مثابه «موتور توسعه اقتصادی» به کار گرفته اند، زیرا می تواند در رشد و توسعه اقتصادی کشورها که سبب افزایش بهره وری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی خواهد شد، نقش مهمی داشته باشد. برخی اجزای کارآفرینی را می توان نوآوری، خطرپذیری معتدل، جستجوی فرصتها و تجهیز منابع برای بهره برداری از آنها از راه ایجاد کسب و کارهای جدید یا دگرگونی سازمانها دانست. در واقع، فرآیند کارآفرینی دستاورد کسانی است که میل شدید به کامیابی دارند و سخت کوشی، پافشاری، ریسک پذیری، دورنماسازی شگفت انگیز از جمله ویژگیهای روحی – روانی آنهاست. با این باور، کارآفرین کسی است که با ایده و اندیشه نو و با ایجاد یک کسب و کار، محصول جدید را به جامعه معرفی می کند. اصولاً این گونه اشخاص در همه جوامع حضور دارند و یک بستر و زمینه مناسب می تواند این حضور را پررنگتر سازد.

کشورهای پیشرفته از دهه های قبل و برخی کشورهای در حال توسعه در دهه های اخیر، با توجه به نقش مؤثر و مثبت کارآفرینان اقتصادی در توسعه جامعه، از این پتانسیل برای رویارویی با مشکلاتی چون رکود، تورم و بیکاری و نبود امکان اشتغال بهره برداری کرده اند. تدوین استراتژی ها، سیاست ها و برنامه های لازم برای گسترش روحیه و رفتار کارآفرینانه، آموزش و مشاوره، ایجاد فضای مناسبتر برای فعالیت کارآفرینان در زمینه های گوناگون اقتصادی – اجتماعی، رفع موانع و ایجاد ارتباط و همکاری بین آنها و تسهیل دستیابی آنها با بازارهای جهانی از جمله کارهایی است که در این زمینه صورت گرفته و دستاوردهای چشمگیر نیز داشته است.

از سال ۱۹۹۷، با همکاری مراکز معتبر دانشگاهی در برخی کشورها، مدل «جی. ای. ام»

Global Entrepreneurship Monitor) ( برای ارتباط بین کارآفرینی و رشد اقتصادی طراحی شد و مطالعات لازم در این زمینه براساس سه سئوال محوری به شرح زیر صورت گرفت. در سال ۱۹۹۹ این الگو در ده کشور آمریکا، انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، ژاپن، کانادا، فنلاند، دانمارک و رژیم اشغالگر قدس بررسی شد و در سال ۲۰۰۰ کشورهای آرژانتین، استرالیا، بلژیک، برزیل، هند، ایرلند، کره جنوبی، نروژ، سنگاپور، اسپانیا و سوئیس هم به آنها پیوستند.

ـ فعالیت های کارآفرینی بر رشد اقتصاد ملی و رفاه جامعه چگونه اثر می گذارد ؟

ـ فعالیت های آغاز کسب و کار میان جوامع گوناگون تا چه اندازه با هم تفاوت دارند؟

ـ با کدام معیارها می توان یک کشور را کارآفرین معرفی کرد و چگونه فعالیت های آغاز یک کسب و کار را می توان گسترش داد یا محدود کرد ؟

که دستاوردهای این پژوهش را به این شرح می توان بیان کرد :

ـ فعالیت های کارآفرینانه در کشورهای مختلف بسیار متفاوت است.

ـ سیاستهای مناسب و افزایش توان کارآفرینی یک جامعه (از جمله مهارتها و انگیزه ها)، بیشترین تأثیر را در گسترش کارآفرینی دارد.

ـ شرکت زنان در کارآفرینی ضرورتی دراز مدت برای اقتصاد است.

ـ برای رسیدن به دستاوردهای پایدار و بلندمدت، سیاست ها باید جوانان زیر ۲۵ سال و افراد بالای ۴۴ سال را به کارآفرینی فرا خواند و تشویق کند.

ـ هر دولتی که متعهد به پیشرفت اقتصادی است، باید زمینه حمایتهای لازم را از همه جنبه های سیستم اقتصادی که هادی و حامی افزایش بسترهای کارآفرینی هستند، از جمله به کمترین رساندن مالیات ها، دسترسی به نیروی کار، کاهش هزینه های نیروی انسانی (غیرحقوق بگیر)، کاهش مقررات و آسان سازی کسب و کار توسط دولت را فراهم سازد.

ـ سیاستها باید راهگشای گسترش سرمایه گذاریهای مخاطره آمیز و برانگیختن انگیزه های افراد خصوصی برای سرمایه گذاری بهینه در مراحل نخست هر گونه کسب و کار باشد.