پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

بـه داغـدیده نگـوییـد گـریـه نـکـن


بـه داغـدیده نگـوییـد گـریـه نـکـن

مرگ یک حقیقت در زندگی انسان هاست که دیر یا زود به وقوع می پیوندد مرگ واقعیتی است که به دلایل مختلف و برای انسان های مختلف از فرهنگ های گوناگون می تواند ترسناک, تلخ و ناگوار باشد

مرگ یک حقیقت در زندگی انسان‌هاست که دیر یا زود به وقوع می‌پیوندد. مرگ واقعیتی است که به دلایل مختلف و برای انسان‌های مختلف از فرهنگ‌های گوناگون می‌تواند ترسناک، تلخ و ناگوار باشد. مرگ را در هر شکلی که باشد، باید باور کنیم زیرا دیر یا زود برای همه اتفاق می‌افتد...

در قرآن‌کریم آمده است که حتی اگر در برج‌های بزرگ و استوار هم زندگی کنید، مرگ باز هم به‌سراغ شما خواهدآمد. تعبیر دیگری هم در قرآن وجود دارد: «چه بسیارند آدم‌هایی که باغ و ملک و پست و مقام‌های بسیاری دارند اما همه را به هنگام مرگ باید رها کنند.»

باور مومنان و کافران از مرگ متفاوت است. مومنان معتقدند مرگ پایان زندگی نیست و آغاز حیاتی دیگر و جاودان است. آیه «انالله و انا‌الیه راجعون» یک نگاه دقیق و روان‌شناسانه به مقوله مرگ است. مرگ بازگشتی به سوی خداست زیرا انسان یک ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد اما به هر حال چون مرگ با عنصر جدایی، وابستگی و دلبستگی افراد مرتبط است، با جنبه‌های معیشتی، احساسی و اجتماعی ارتباط پیدا می‌کند.

با تمام این اوصاف، مرگ سخت‌ترین پدیده زندگی برای همه است. سوگ از دست دادن یک عزیز مراحل و استرس زیادی دارد. سوگ برای برخی کوتاه و برای برخی ممکن است پایان‌ناپذیر باشد. این مساله به ظرفیت ذهنی، ‌فکری، نوع آموزه‌های دینی و نوع نگاه به زندگی و مرگ افراد بستگی دارد. برخی معتقدند احساس غم و اندوه در زن و مرد یکسان است اما خانم‌ها معمولا بیشتر آن را بروز می‌دهند؛ مردها بیشتر خودخوری می‌کنند. در این میان آموزه‌های فرهنگی هم نقش دارند و غربی‌ها خیلی راحت‌تر از مسلمانان با پدیده مرگ کنار می‌آیند.

به گفته روان‌شناسان، واکنش‌های سوگ ۴ سطح دارد، «سطح فیزیکی» که گستره وسیعی دارد. ممکن است بازماندگان دچار سردرد، بی‌خوابی، کم‌اشتهایی و علایمی از این قبیل شوند و حتی ممکن است سیستم ایمنی بدن آنها دچار مشکل شود. این یعنی در دوران سوگواری مشکلی هم به مشکلات خود آنها و اطرافیان اضافه می‌شود درصورتی‌که اگر از این موضوع آگاه باشند، حداقل به خود صدمه نمی‌زنند.

سطح دوم، «واکنش‌های هیجانی» است که با مباحث فیزیکی بی‌ارتباط نیست. افراد به‌دلیل سوگ از دست دادن عزیزی ممکن است دچار افسردگی، ناباوری، احساس تنهایی، ناامیدی یا اضطراب شوند. این موضوع در اطرافیان کسی که دچار مرگ‌ ناگهانی نشده، بیشتر دیده می‌شود. اینکه معمولا در روزهای اولیه مرگ فردی، اطرافیان خواب او را می‌بینند و در بیشتر اوقات هم حال او خوب است و در باغی و جایی خوش آب‌و‌هوا به‌سر می‌برد، ناشی از همین واکنش‌های هیجانی است. این درگیری‌های ذهنی برای همه اتفاق می‌افتد. این هیجان‌ها تا زمانی که شکل طبیعی داشته باشد، ایرادی ندارد. حتی رسول اکرم (ص) هم در سوگ پسر خود اشک ریخت.

نباید مانع بروز این هیجان‌ها شد. افراد با گفتن چنین حرف‌هایی یا گریه تا حدی آرامش پیدا می‌کنند. وقتی کسی فوت می‌کند اطرافیان و خانواده‌های نزدیک، بیش از کسانی که فقط برای تسلیت گفتن می‌آیند، ‌درگیر سوگ می‌شوند. معمولا هرکس که به دیدن سوگواران می‌آید، تکرار می‌کند که «گریه‌نکن» یا «دیگه همه‌چیز تمام شده» ولی اینها عبارت‌های درستی نیستند و به جای بیان آنها باید افراد سوگوار را درک کرد. برای مادری که فرزندش را از دست داده، فرقی نمی‌کند فرزندش به چه دلیل و چگونه فوت کرده او مادر است و فقدان فرزند برایش آزاردهنده. اجازه بدهید احساساتش را بروز دهد و خود را تخلیه کند، این کار ‌می‌تواند در تسلای او موثر باشد.

واکنش‌های عقلانی یکی دیگر از واکنش‌های افراد هنگام سوگ است. در مرگ‌های فجیع و ناگهانی، مانند این مورد برق‌گرفتگی، نمی‌توان انتظار واکنش عقلانی از سوگواران داشت و تا حدودی باید به آنها حق داد زیرا به یک‌باره با حقیقت مرگ روبرو شده‌اند.

چهارمین شکل واکنش، واکنش‌های «جامعه‌شناختی» است. پس از مرگ به هر حال بازماندگانی وجود دارند که باید به اوضاع و احوال آنها رسیدگی شود. مثلا برخی از افراد، نان‌آور خود را از دست می‌دهند و باید به اوضاع معیشتی آنها توجه شود. گاهی افراد پس از فوت یکی از اطرافیانشان با حقیقت‌های تازه‌ای مواجه می‌شوند که پیش از آن با آنها برخورد نکرده‌اند. در این میان آتش‌زدن دل داغدار خانواده یا برچسب و تهمت زدن به فرد متوفی، از لحاظ شرعی درست نیست. این کار داغدیدگی را شعله‌ور و فروخوردن خشم را مشکل می‌کند. این برخورد هم غیرعقلی، هم غیراخلاقی و هم غیرشرعی است. چنین رفتارهایی فقط تهییج احساسات را در پی دارد و ممکن است حتی کار به لج و لجبازی بکشد. حتی داغ دیگری به دل عزاداران می‌گذارد و دوره سوگ آنها را طولانی‌تر می‌کند.

خیلی مرگ‌ها، مرگ طبیعی نیست. درست است که تقدیر در زندگی و مرگ انسان نقش مهمی دارد اما به هر حال انسان عقل هم دارد. برخی بی‌احتیاطی‌ها، به معنای رقم زدن مرگ تدریجی است. با این اوصاف، خیلی از مرگ‌ها قابل پیشگیری است و خیلی از اتفاق‌ها می‌تواند نیفتد.

در روایات ما آمده است که گناهان مختلف، مرگ‌های مختلفی را رقم می‌زند. دنیا، مکان عمل و عکس‌العمل است. ما بازتاب اعمالمان را در همین دنیا می‌بینیم. اگر حقی را ضایع کنیم یا دلی را بشکنیم، بی‌شک نتیجه آن را در زندگی خود خواهیم‌دید. ما سخنان زیادی از ائمه(ع) شنیده‌ایم با این مضامین که برخی از افرادی که عمر طولانی می‌کنند، خداوند به سبب خیررسانی‌هایی که دارند، مرگ‌ را از آنها دور می‌کند. وقتی کسی خالصانه کار خیر انجام می‌دهد، در تمام مراحل زندگی او تاثیر می‌گذارد اما نمی‌توان با مرگ کسی، درمورد زندگی او اظهارنظر کرد.

زندگی هر یک از ما وجوه پنهان زیادی دارد و هیچ‌کس نمی‌تواند در این خصوص قضاوت کند. نمی‌توان از شکل مرگ کسی برداشت کرد که جهنمی است یا بهشتی. نمی‌توان اینکه فردی به آسانی می‌میرد یا مرگ دردناک و دلخراشی دارد، حکمی برای قضاوت قرار داد. نمی‌توان به صرف داشتن شکلی از مرگ درباره گذشته و آینده افراد صحبت کرد.

در آموزه‌های دینی ما عالمی به نام برزخ وجود دارد. انسان جایز‌الخطاست و ممکن است در زندگی کارهای نادرستی هم انجام دهد. رفتار آدم‌ها را به‌سادگی نمی‌توان به خوب و بد تقسیم کرد چون ما از تفکر و نیت فردی که حتی کار خیری را انجام می‌دهد، آگاه نیستیم و نمی‌دانیم ظلم‌های پنهانی کرده است یا نه.

دکتر سیدحسن علم الهدایی

جامعه شناس

استادیار دانشگاه فردوسی مشهد