سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
اجتهاد در زمان حضرت امام محمدباقر علیه السلام
● اشاره
تردیدی نیست كه بزرگترین رسالت مرجعیت دینی در عصر غیبت ولی عصر علیهالسلام استخراج احكام شرعی از ادله و منابع دینی و قرار دادن آن در اختیار مسلمانان میباشد؛ اما در اینجا این پرسش به ذهن خطور میكند كه نخستین بار، این تلاش علمی - به معنای مصطلح و امروزی آن - توسط چه كسی انجام شد؟ و در واقع چه كسی باب اجتهاد را گشود و با تمسك به اصول، آن را تبیین نمود و آیا در زمان باز بودن باب علم و حضور معصوم نیز اجتهاد صورت میگرفته است یا خیر؟ این نوشتار كوشیده است تا این پرسش را در چند بخش پاسخ دهد.
الف) پایه گذاری علم اصول آنگونه كه از تاریخچه تأسیس علم اصول بر میآید، تأسیس این علم و گردآوری قواعد آن در زمان امام باقر علیهالسلام صورت گرفته است. اگر چه امیرالمؤمنین علیهالسلام برخی از قواعد اجتهاد را بیان كرده بودند، اما دوران امامت امام باقر علیهالسلام نقطه عطفی برای استفاده دانشمندان راستین اسلامی از محضر معادن علم الهی و چشمههای جوشان دانش و بینش وحیانی بود تا در این عرصه به كسب دانش و معرفت بپردازند. پیش از دوران امامت امام باقر علیهالسلام اوضاع خفقانبار جامعه هرگز به پیشوایان معصوم علیهمالسلام اجازه نمیداد كه با آسودگی خاطر به پرورش استعدادهای نهفته در جامعه اسلامی بپردازند. تزلزل در حكومت اموی در دوران امام باقر علیهالسلام و ناتوانی حاكمان در پیاده كردن سیاستهای تجربه شده بنیامیه مبنی بر اعمال فشار بر شیعیان، موجب ایجاد بستر مناسب فرهنگی در این عصر گردید. اتخاذ سیاستهای دوگانه و كشمكشهای تمام نشدنی بر سر قدرت توسط حاكمان از یك سو، و ژرفنگری امام باقر علیهالسلام از سوی دیگر، زمینه رشد و تعالی و بارورسازی ارزشها را در بین مسلمانان پایهریزی كرد و تلاشهای بیپایان امام در این راستا، تشنگان زلال معرفت و اندیشه را بر آن داشت كه با جاری كوثر امام باقر علیهالسلام، همراه شوند و هر چه بیشتر در معرض تعالیم انسان ساز آن امام همام قرار گیرند. این روند رشد، آنگونه در دانشمندان مختلف علوم دینی در زمینههای تفسیر، حدیث، كلام، فقه، اصول و ... نهادینه شد كه امروز كمتر كتابی از متون دینی اسلامی، خالی از كلمات تابناك آن حضرت میباشد. آنگونه كه از تاریخچه تأسیس علم اصول بر میآید، تأسیس این علم و گردآوری قواعد آن در زمان امام باقر علیهالسلام صورت گرفته است. اگر چه امیرالمؤمنین علیهالسلام برخی از قواعد اجتهاد را بیان كرده بودند، اما دوران امامت امام باقر علیهالسلام نقطه عطفی برای استفاده دانشمندان راستین اسلامی از محضر معادن علم الهی و چشمههای جوشان دانش و بینش وحیانی بود تا در این عرصه به كسب دانش و معرفت بپردازند. پیش از دوران امامت امام باقر علیهالسلام اوضاع خفقانبار جامعه هرگز به پیشوایان معصوم علیهمالسلام اجازه نمیداد كه با آسودگی خاطر به پرورش استعدادهای نهفته در جامعه اسلامی بپردازند. از جمله تلاشهای گسترده امام در این عرصه تبیین شیوههای صحیح استنباط حكم شرعی از منابع دینی بود كه بیش از پیش به اعتلا و توانمندی فقه شیعه غنا بخشید. امام باقر علیهالسلام شخصا بر این امر مبادرت ورزید و با تدوین قواعد علم اصول و آموزش آن به شاگردان مكتب خویش، گام مهم و كارسازی در پیشبرد اهداف بلند اجتهاد برداشت؛ به گونهای كه امروز شیعه میتواند با سربلندی اذعان دارد كه میراثدار دانش پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله و جانشینان او علیهمالسلام در بهرهگیری از منابع دینی در قالب اجتهاد و استنباط حكم شرعی میباشد. مرحوم صدر در این باره مینویسد: «به واقع، اولین كسی كه دروازه علم اصول [و اجتهاد در احكام] را گشود و به تبیین و ترفیع قواعد آن پرداخت، امام ابوجعفر محمد بن علی الباقر علیهالسلام و پس از او، فرزند برومندش، ابوعبداللّه الصادق علیهالسلام است. این دو بزرگوار با آموزش قواعد آن به بسیاری از شاگردان خود، و آنان نیز با جمع آوری و نگاشتن آن مسائل و قواعد، گام بزرگی در فقه و اصول شیعه برداشتند.(۱) علامه سیدمحسن امین مینویسد: «مسلما بیشترین قواعد اصولی كه از امامان معصوم علیهمالسلام روایت شده، از امام باقر علیهالسلام تا امام حسن عسكری علیهالسلام میباشد. سیوطی در [كتاب خود] "اوائل" بر این باور است كه نخستین كسی كه علم اصول را تصنیف كرد، امام شافعی بوده است. در پاسخ او میگوییم: نخستین كسی كه پیش از شافعی علم اصول را گشود و مسائل آن را بیان كرد، امام محمدبن علی الباقر علیهالسلام و فرزند بزرگوار ایشان جعفر الصادق علیهالسلام است كه برای اصحاب خویش مسائل مهم آن را تبیین نمودند... اولین كسی كه در علم اصول سخن رانده و هشت قاعده در زمینه علوم قرآنی را بازگو كرده، حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام است؛ همو بود كه بیان كرد در قرآن ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه، و عام و خاص وجود دارد. به گونهای كه این قاعدهها بیشتر مباحث اصولی فقه را در بر دارد؛ اما امام باقر و امام صادق علیهماالسلام پس از امیرالمؤمنین علیهالسلام نخستین كسانی هستند كه پیش از امام شافعی، مبانی گسترده علم اصول را تبیین نمودند و مسائل آن را برای شاگردان و یاران خود بیان فرمودند.»(۲)
ب) تبیین شیوههای صحیح اجتهاد امام باقر علیهالسلام به عنوان مبتكر و تدوین كننده علم اصول، در جایگاه برترین مرجع دینی شیعه در روزگار خویش، بر خود لازم میدانست با تبیین شیوههای صحیح اجتهاد، به نهادینه ساختن فرهنگ اجتهاد بین دانشمندان علوم اسلامی مبادرت ورزد. از این رو، به آموزش اصحاب و شاگردان خود در راستای اجتهاد با بهرهگیری از شیوههای صحیح اقدام نمود كه در كتابهای اصولی، نمونههای فراوانی از آن به چشم میخورد؛
ـ به مواردی در این زمینه توجه كنید:
۱) زراره میگوید: از امام باقر علیهالسلام پرسیدم: شما در مسح پا و سر، مسح تمام سر و پا را لازم نمیدانید، بلكه مسح مقداری از آن را كافی میدانید؛ آیا ممكن است بیان كنید كه این حكم را چگونه و از كجا بیان میفرمایید؟ امام با تبسمی پاسخ دادند: این همان مطلبی است كه پیامبر صلی الله علیه و آله نیز بدان تصریح دارد و در قرآن نیز آمده است؛ به درستی كه خداوند میفرماید: «فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ»(۳)؛ «پس صورتهایتان را بشویید.» از این جمله، فهمیده میشود كه شستن صورت واجب است. پس خداوند شستن دستها را عطف بر صورت نمود و فرمود: «وَ اَیْدِیَكُمْ اِلَی الْمَرافِقِ»؛ «و دستانتان را تا آرنج بشویید.» بنابراین، خداوند شستن دو دست تا آرنج را به صورت متصل [واو معطوف] بیان نمود. پس دانستیم كه شستن تمام دست تا آرنج لازم است. پس خداوند این دو كلام [موردنظر و جمله بعد] را جدا میكند و جمله [بعد]، از ماقبل خود جدا میشود و با فعل جدیدی آغاز میگردد كه: «وَامْسَحُوا بِرُؤُوسِكُم»؛ «و سرهایتان را مسح كنید.» پس میفهمیم هنگامی كه فرمود: بِرُؤُوسِكُم، مقداری از مسح سر كافی است و این مطلب از مكان باء فهمیده میشود [كه مراد مسح برخی از سر است؛ چرا كه نفرموده وَ اْمسَحُوا رُؤُسَكم و آن را مانند فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُم وَ اَیْدیكُم بدون باء نیاورده است و در واقع، امام باء را باء تبعیضیه گرفتهاند.] پس خداوند، رجلین را به رأس وصل و عطف نموده است؛ همان گونه كه یدین را به وجه وصل و عطف نموده. و هنگامی كه فرمود: «و اَرْجُلَكُم الی الْكَعْبَیْنِ»؛ از این كه رجلین را به رأس وصل كرده، میفهمیم كه مسح بر برخی از قسمتهای پا نیز كافی است. [این همان چیزی است كه] رسول خدا صلی الله علیه و آله آن را برای مردم تفسیر كرده بودند، اما مردم سخن او را تباه ساختند.(۴) به خوبی آشكار است كه امام با تأسی به دو نكته ادبی در تفسیر آیه شریفه (اول: عدم انشاء امر جدید برای شستن دستها و عطف ایدیكم به وجوهكم با یك صیغه امر فاغْسِلوا و دوم: تبعیضیه گرفتن باء جارّه در برؤسكم و عطف ارجلكم به آن) سعی در بازگو كردن چگونگی برداشت این حكم از آیه دارند. البته امام میتوانستند بدون این كار، حكم شرعی را برای مخاطب روشن سازند، اما آشكار است كه ایشان در آموزش شیوههای اجتهاد به فرد پرسش كننده تلاش كردهاند.
منبع: http://www.tebyan.net/Index.aspx?pid=۳۲۷۹۷
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست