جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

تلا ش برای اعتلا ی فرهنگ ایران


تلا ش برای اعتلا ی فرهنگ ایران

مروری بر زندگی خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی

یکی از چهره های درخشان، سرآمد و برجسته تاریخ ایران، خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی است که همراه با فرزندان و خاندانش از جهت احیای فرهنگ ایرانی و تحکیم مبانی تشکیلات و سازمان های دیوانی و اداری، به روزگار فرمانروایی غمبار مغول، واجد جایگاهی والا و ارجمند و شایسته سنجش و مقایسه با خاندان خواجه نصیرالدین طوسی و خاندان جوینی است. وی که در ابتدا بر آیین یهود بود و آنگاه از روی اخلاص اسلام اختیارکرد، با نبوغ و مهارت خود در دانش پزشکی توانست به دربار سلطان مغول، آباقاخان، راه یابد. هوشمندی وی سبب شد تا در روزگار دو ایلخان دیگر، گیخاتو و ارغون، نیز مورد ارج و احترام باشد، بدانگونه که علاوه بر طبابت رسیدگی به برخی امور دیوانی را نیز بر عهده گرفت. اما اوج اقتدار او از آن زمان آغاز شد که غازان، ایلخان خردمند و دانش دوست مغول، متوجه شایستگی افزون او شد و او را در ابتدا به ریاست موقوفات مجموعه علمی فرهنگی شنب غازانی و سپس به وزارت خویش برگزید.

با به صدارت برگزیده شدن این فرد فرهیخته که مرد سیاست، مدیریت، امور دینی، فلسفه، طب، تاریخ، تالیف و انشا» بود و به زبانهای پارسی، عربی، ترکی، مغولی، چینی و عبری آشنایی داشت اقدامات بسیار ارزشمندی در جهت اعتلای فرهنگ و تمدن ایران زمین که در پی اوضاع نابه سامان روزگار رو به افول نهاده بود انجام گرفت. اسناد تاریخی هویدا ساخته اند آنچه که امروزه از سوی تاریخ نگاران اصلاحات غازانی نام گرفته است به یاری دوراندیشی و تیزبینی خاص این وارث مواریث باستانی صورت پذیرفته بود. به تعبیر مغول شناس نامدار معاصر، دکتر شیرین بیانی، می توان خواجه را ایده ئولوگ دستگاه اداری ایلخانان دانست.

از جمله عملکردهای درخشان او که با مکتب های گوناگون فلسفی و علمی اسلامی آشنایی داشت، به تفسیرهای پرشماری می توان اشاره داشت که برآیات قرآن نگاشت و پاسخ شبهات مخالفان از جمله یهودیان را داد. از دیگر سوی، خواجه رشیدالدین بسان نصیرالدین طوسی در سراسر زندگانی کوشید تا بین فلسفه، کلام و تصوف هماهنگی ایجاد کند، فلسفه و الهیات را از پوسیدگی و کهنگی برهاند و نفخه تر و تازه ای در آن بدمد. این وسعت دید و جهان بینی عمیق و وسیع، رقبای سیاسی وکوته نظران را از سویی و وابستگان به مکاتب قدیم را از سوی دیگر به وحشت می انداخت و بر او تهمت های گوناگون می بستند که از آن میان تهمت یهودی گری بیشترین وسخت ترین بود و این در حالی بود که او خود در کتابهایش و از جمله در لطایف الحقایق به کرات افکار و گفتار یهودیان را مورد نقد و حتی استهزا» قرار می داد.

این حکیم عالی قدر با بنیان نهادن نخستین شهر دانشگاهی جهان، مجتمع آموزشی ربع رشیدی در نزدیکی تبریز، نه تنها نمونه های تمدن ایرانی را، گردآوری، متمرکز و پاسداری کرد، بلکه سبب شد با تجمع بخشیدن به دانشمندان و هنرمندان خودی و بیگانه از هر قوم و گروهی، افکار جدید شرق و غرب را با تمدن ایرانی ترکیب کند و روحی تازه درآن بدمد تا بتواند چهره ای جهانی به خود گیرد. بایسته است یاد شود که این بزرگترین و عظیم ترین مرکز آموزشی عهد ایلخانان از نظر علمی و مدیریتی با دانشگاه ها و مراکز علمی کهن چون گندی شاپور و نظامیه بغداد همپایه و حتی برتر بوده است. از دیگر سوی، واحدهای گوناگون علمی - آموزشی ربع رشیدی متنوع بوده و تشکیلات اداری، پژوهشی و آموزشی آن چنان ساماندهی شده بود که با آخرین نمونه های مراکز علمی و پژوهشی و آموزش دنیای کنونی قابل قیاس است. خواجه رشیدالدین فضل الله بیشترین هم و غم خود را در جهت پیاده کردن اهداف علمی آموزشی این مجتمع به کار برد و برای نیل به این اهداف اماکنی چون مدرسه، بیمارستان، خانقاه، خوابگاه، مسجد، کتابخانه، دارالایتام و... در آن بنیان نهاد.

سراسر مکاتبات رشیدی خواجه رشیدالدین مشحون است به آنکه او در امر جهانداری و سیاست ورزی نظری صائب داشت. این وزیر خردمند از سویی تلاش می کرد طبق برنامه ای منظم اندیشمندان برجسته را در ربع رشیدی فراز آورد و از سوی دیگر از وجود آنها نهایت استفاده را برای تربیت کادرهای علمی عمل آورد. او به همین سبب شمار بسیاری از دارایی های خود را برای اداره این کانون علمی وقف کرد. خود او در یکی از مکتوباتش برخی از وقفیات متعلق به این مجموعه را چنین برشمرده است:

«گله های گوسفند که در روم و بغداد و دیاربکر و شیراز و تبریز و اصفهان و مازندران و خراسان و لرستان و دیگر ممالک به کدخدایان احشام سپرده ام پانصد گله است، هر گله پانصد راس وقف کرده ام بر ربع رشیدی که روغن و پشم و کشک و نتاج آنها سال به سال صرف خیرات و مبرات کنند و... دیگر بیست هزار قطعه مرغ که به دست دهاقین و رعایای قرا» مواضع تبریز و سلطانیه و همدان سپرده ام وقف کرده ام بر دارالشفا» ربع رشیدی...» این فقط بخشی از ثروت اختصاص یافته به ربع رشیدی بود چرا که میزان اوقاف آن بسیار افزونتر از آنچه گفته شد بوده است، اما چون به گفته خود خواجه " اگر مفصل مجموع اثاثات ربع رشیدی را بنویسیم موجب ملال و کلال باشد " از این کار صرفنظر می شود. تنها یاداوری می گردد که در مجموعه ای که چهارصد دانشمند، فقیه، محدث و دست کم شش هزار طالب علم روزگار می گذراندند باید چنین هزینه افزونی صرف می گشت تا اینان همچنانکه خود خواجه بیان داشته است بتوانند «از سر رفاهیت خاطر به افادت و استقامت مشغول گردند.» آنچه بیش از همه شایان توجه است تشکیلات و اداره امور این کانون بزرگ علم و فرهنگ است که به راستی از هر جهت حیرت زا و شگفت آور است، گویی که بر اساس آخرین شیوه های امروزی و مفاهیم اصولی دانشگاههای کنونی استوار شده بود، تا حدی که حتی دستمزد بیمه و حقوق بازنشستگی کارکنان از سوی خواجه منظور شده بود.

در ربع رشیدی که در زمان رفعت و فرازش، دانش از رشد و پیشرفتی قابل توجه برخوردار شد کتابخانه ای شصت هزار جلدی وجود داشت که کتابهایش به زبانهای زنده آن روزگار نگارش یافته و از سرزمین هایی گوناگون چون ایران، توران، مصر، مغرب، روم، چین و هند جمع آوری شده بود. خواجه رشیدالدین برای گرد آوردن این همه کتاب به تشویق و تحریص علمای زمان برای تحقیق و انتشار آثار می پرداخت. شگفت آنجا است که این تشویق و ترغیب به نوعی مسابقه کتاب نویسی در میان اندیشمندانی از اقصی نقاط دنیا تبدیل شده بود و البته خواجه در ازای دریافت هر کتاب هدایایی که می توان آن را، حق التحریر، نامید برای نگارنده کتاب می فرستاد، حتی اگر آن نویسنده در ممالکی دوردست چون اندلس، مراکش یا تونس می زیست. خواجه رشیدالدین که خود پزشکی زبردست و کاردان بود نسبت بدین علم که آن را فن شریف می نامید توجه بسیار داشت چنانکه بیمارستانهای بسیار بنا نهاد و در تمام دوران وزارت خود غازان و جانشینش اولجایتو را به احداث بناهای خیریه ای چون بیمارستان تشویق و ترغیب کرد. از نشانه های همت والا و گرایش و علاقه افزون وی به این علم می توان به حضور حدود پنجاه پزشک در بیمارستان و مدرسه پزشکی مجتمع آموزشی ربع رشیدی اشاره کرد که هریک ازآنان دست کم مسوول آموزش دو دانشجوی پزشکی بودند. شایان توجه است این پنجاه پزشک زبردست و ماهر از سرزمینهای مختلف چون هند، چین، مصر و شام تنها به سبب شنیدن آوازه حمایتهای افزون خواجه رشیدالدین رو به سوی او نهاده بودند.

خواجه رشیدالدین فضل الله در نگارش متون علمی نیز بسیار کوشا بود چنانکه آثار بسیاری از خود در تاریخ و تفسیر دین، علم کلام، فلاحت و زراعت و... به یادگار نهاد، اما بی گمان معروفترین و ارزشمندترین اثر او کتابی است که درباره تاریخ تحت عنوان جامع التواریخ، نگاشت. آنچه روشن است این کتاب را می توان کاملترین منبع جهت شناخت اقوام ترک و مغول برشمرد، زیرا بخشی از کتاب که در آن از تاریخ قبایل چادرنشین ترک و مغول و سازمان اجتماعی و شیوه زندگی و موازین حقوقی و روایات و افسانه های آنها بحث می شود چنان کامل و دقیق است که همتای آن را در هیچ یک از منابع تاریخی مربوط به آن دوران حتی منابع چینی و مغولی نمی توان یافت. از دیگرسوی، جامعیت این کتاب بدان حد بوده که تاریخ پژوهانی چون، ساندرز، آن را نخستین تاریخ اصیل جهانی پنداشته و محققانی همانند، مورگان، اهمیت تاریخ نگاری عصر مغول را مرهون و مدیون وجود آن دانسته اند. برخی تاریخ نگاران همچون، عبدالحسین زرین کوب، پای از این فراتر نهاده و از جامع التواریخ به عنوان جسورانه ترین و عظیم ترین طرح در تاریخ نویسی مسلمانان و نیای فراموش شده تواریخ امروز کمبریچ یاد کرده اند. آنچه مشخص است این کتاب که بی شباهت به یک دائره المعارف تاریخی نیست مهمترین و ارزشمندترین کتابی است که می شود از آن برای جستجو در زوایای تاریک و ناشناخته عهد فرمانروایی مغولان و به ویژه روزگار غازانی بهره برگرفت.

نویسنده : امیر نعمتی لیمایی

منابع در روزنامه موجود است.



همچنین مشاهده کنید