شنبه, ۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 25 January, 2025
چرا ادبیات نمایشی در ایران ضعیف است
یکی از درخشانترین شاخصه های تمدن ما ایرانیان بی شک ادبیات ماست.
شاهنامه فردوسی در ادبیات جهانی در ردیف حماسه های بزرگ یونان همچون ایلیاد و ادیسه قرار میگیرد. در ادب غنایی و یا به اصطلاح یونانی آن لیریک هم، غزلیات حافظ تکه ای جدانشدنی از ادبیات جهان شده و اثری جهانشمول به شمار میآید تا آن جا که گوته شاعر نامدار آلمانی دیوان مشهور خود (دیوان شرقی - غربی) را تحت تاثیر او میسراید و نیچه فیلسوف نابغه قرن نوزدهمی در دیوان خود (اندرزها و حکمت) شعری به نام به حافظ سروده و آن را به خواجه شیرازی تقدیم کرده است.
در ادبیات تعلیمی نیز بوستان سعدی، مثنوی مولوی، اجزایی جدا ناشدنی از این سبک ادبی محسوب می شوند. اهمیت و تاثیر اشعار مولوی تا به حدی است که یک هفته از سال را در تمام جهان به نام هفته مولوی نامگذاری کرده و به وی اختصاص داده اند.
با این همه ادبیات نمایشی یا دراماتیک ایران، نتوانسته هم پای دیگر انواع ادبی پیش رفته یا اثر قابل توجهی بیافریند.
در خصوص شروع و خاستگاه ادبیات دراماتیک در ایران بین صاحب نظران ادبیات اختلاف وجود دارد.
گروهی از جمله مجید رضوانی بر این نظرند که در ایران پیش از اسلام، نمایشنامه و حتی اجرای نمایش به تقلید از یونانیان در دربارهای اشکانیان، هخامنشیان و حتی ساسانیان وجود داشته است اما گروه دیگر بر این باورند که اگر هم، چنین نمایشنامه هایی در ایران قبل از اسلام نوشته شده و یا به اجرا در آمده باشد از آن جا که هیچ اثر و گواهی در اثبات این مدعا در دست نیست نمیتوان آن را پذیرفت.
گروه اول در اثبات ادعای خود به دوران تسلط اسکندر مقدونی به ایران اشاره کرده و بیان میکنند که ایرانیان به سبب نزدیکی با یونانیان میبایست که با این شاخه از ادبیات آشنا شده باشندو این گروه همچنین به حکاکی های روی سنگ که از آن دوران به جا مانده و تصویر کسانی را که صورتک به چهره زده اند را نشان می دهد، اشاره کرده و آن را نشانی از وجود نمایش در این دوران می دانند.
به هر رو باید پذیرفت همانطور که جلال ستاری نویسنده کتاب زمینه های اجتماعی تعزیه و تئاتر در ایران میگوید از آن جا که نه تماشاخانه ای از آن دوران باقی مانده تا معماری اش بررسی شود و نه اثر مکتوبی کشف شده نمیتوان به طور قاطع در اینباره سخن گفت.
آن چه مشخص است که این نوع از ادبیات نتوانسته نوابغی همچون مولوی، رودکی یا حافظ را بپرورد.
نقالی، شبیه خوانی و تغزیه هر یک با مراسم خاص خود در ایران به اجرا در آمده اند اما از آن جا که نوجویی و آفرینش هنری در آن ها مورد نظر نیست و سناریوی آن ها را مردم همواره از پیش می دانسته اند و تکراری بوده اند، نمیتوان آن ها را به عنوان درام در نظر گرفت بلکه در طبقه بندی آثار نمایشی اغلب آن ها را در ردیف آئین های نمایشی تقسیم بندی میکنند.
هریک از اسطوره های اسلامی چون سید الشهدا و واقعه عاشورا، ایرانی همچون روایات شاهنامه فردوسی، بی شک توان آن را داشته اند که به آثاری دراماتیک تبدیل شوند اما متاسفانه همانطور که ستاری اشاره میکند «ایران سوفکل و واگنر نداشته است»
در خصوص علت عدم بوجود آمدن ادبیات نمایشی روی نکته های بسیاری انگشت گذاشته شده است که از جمله آن ها نبود آزادی های نسبی در اندیشه و گفتار است.
ایران در تاریخ خود به سبب نظام استبدادی پادشاهی و حاکمانی که تملق را به نقد ترجیح میداده اند، درب های ورود ادب نمایشی را به روی ادیبان و ملت ایران بسته است.
در ایران باستان که شاهان خود را نزدیک ترین کسان به اهورا مزدا میپنداشتند. در ایران پس از اسلام هم نگاه استبدادی شاهنشاهی هم چنان پا برجاست. لذا عرصه ادب نمایشی در تمام این دوران بی شک پرمخاطره بوده است.
ولی این استدلال را نمیتوان تنها دلیل ضعف ادب نمایشی در ایران دانست.
چرا که سعدی در بوستان حاکمی را که بر حق رعیت تجاوز نموده و حق او را ضایع کند حرام خوار میداند و میگوید که هر چه میخورد او جزیت مسلمانی است.
دلیل مستندتری که میتوان بر عدم شکوفایی ادب دراماتیک در ایران برشمرد همچنان که شادروان پرویز ناتل خانلری اشاره نموده اند، تمایل و روح ایرانی به کار فردی و پرهیز از کارهای جمعی است وی میگوید نویسنده نمایشنامه باید در ذهن خود با افراد گوناگون ارتباط و همزیستی داشته باشد و برای نمایشگری کار دسته جمعی لازم است که این گونه کار ذهنی عملی (گروهی) مورد علاقه ما نیست. خانلری با اشاره به خیل شاعران در ایران می نویسد: "برخلاف شعر که کاری انفرادی است درام با دیگران زیستن است".
یکی دیگر از دلایل عمدهای که بر عدم موفقیت ادب دراماتیک در ایران برشمرده اند قوی بودن فرهنگ شفاهی و شنیداری ایرانیان است.
دلایل بسیار دیگر نیز به عنوان علل رشد نکردن ادبیات نمایشی در ایران برشمرده است از جمله مخالفت سلجوقیان با نمایش به ویژه نمایش های عاشورایی، هیجانی و احساسی بودن ایرانیان و کمرنگ تر بودن استدلال و منطق نسبت به عواطف در آن ها از جمله این دلایل اند.
در سال های اخیر نمایشنامه نویسان قدرتمندی در ایران به ظهور رسیده اند و نمایشنامه های بسیاری در سالن های تئاتر و تماشاخانه های سراسر کشور به اجرا در می آید، که امید است با نگاه پر بصیرت دست اندرکاران ادبیات نمایشی و مردم به مشکلات تاریخی ما ایرانیان در این عرصه و برطرف کردن این موانع ادب نمایشی نیز هم چون دیگر جنبه های ادبی به فتح قله های افتخار و شکوه نائل آید.
نادر نینوایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست