یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

صهیونیسم در کردستان عراق


صهیونیسم در کردستان عراق

احزاب سیاسی کردستان و نیروهای نظامی آن نه تنها کردستان را اداره می کنند و مشکلات اولیه دولت ملت سازی شان را حل کرده اند بلکه در حیات سیاسی و امنیتی کل عراق حضور و نفوذ تعیین کننده دارند

ژئوپولیتیک کردستان عراق توجه قدرت های فرامنطقه ای همچون آمریکا را به خود جلب کرده است.

کردستان عراق از برندگان اصلی تحولات عراق است و به لحاظ توسعه نظام حکومتی، اداری و نظامی بیش از ۱۰ سال از بقیه عراق جلوتر است. از مدت زمان کوتاهی پس از جنگ اول عراق و آمریکا کردستان زیر پوشش حمایتی آمریکا و انگلیس قرار گرفت و از همان زمان عملا خود مختار و خود گردان شد.

احزاب سیاسی کردستان و نیروهای نظامی آن نه تنها کردستان را اداره می کنند و مشکلات اولیه دولت- ملت سازی شان را حل کرده اند بلکه در حیات سیاسی و امنیتی کل عراق حضور و نفوذ تعیین کننده دارند.

جلال طالبانی رئیس جمهور عراق است و پیشمرگه های کرد از ستونهای اصلی نیروهای امنیتی عراق محسوب می شوند. شرکت بارز و تاثیرگذار پیشمرگه های کرد در کنار تفنگداران دریایی آمریکا درجنگ فلوجه نمونه ای از این حضور است. به لحاظ اقتصادی هم کردستان عراق در رونق و شکوفایی بسر می برد و از امنیت نسبی برخوردار است.

نفوذ رژیم صهیونیستی در کردستان عراق به دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ و دوران جنگ های جدایی طلبانه کردها با دولت عراق بر می گردد. در آن دوران اسرائیل و ایران، هر کدام به دلایل خودشان، بر آن بودند که با تقویت کردهای عراق در مبارزات جدایی طلبانه شان دولت مرکزی عراق را تضعیف کنند.

قرارداد سال ۱۹۷۵ بین ایران و عراق به حمایت دولت ایران از کردها پایان داد و سیاست آمریکا و اسرائیل هم هماهنگ با دولت ایران بر قطع حمایت از جنبش کردهای عراق قرار گرفت. اما نیاز اسرائیل به یاران و متحدان غیرعرب در دریایی از دشمنان عرب تبار به جای خود باقی ماند.

شرایط ایجاد شده بعد از دو جنگ آمریکا و عراق، نا امنی روز افزون عراق و از سوی دیگر تقویت پایه های دولت خودمختار کرد و نیازش به یاران قدرتمند، اسرائیل و کردستان را به هم نزدیک کرد. نتیجه آن که کارشناسان اسرائیلی طی دو سال اخیر کردستان عراق را جولانگاه خود قرار داده اند. دستگاه نظامی و امنیتی اسرائیل بی سر و صدا مشغول تعلیم دادن نیروهای امنیتی و کماندویی پیشمرگه کرد است و پایگاه امنیتی و جاسوسی در مرز عراق و ایران مستقر است.

● طرح B

سیمور هرش (Hersh .M Seymour)، روزنامه نگار نیویورک در مقاله "طرحB" در هفته نامه نیویورکر(Yorker New) در ۲۸ ژوئن ۲۰۰۴ حضور اطلاعاتی و امنیتی اسرائیل درکردستان عراق را افشا می کند. در جولای ۲۰۰۳ دو ماه پس از آنکه رئیس جمهور جورج دبلیو. بوش پیروزی در عراق را اعلام کرد، جنگ نه تنها در عراق پایان نیافت بلکه به نقطه بحرانی و مهم خود رسید. اسرائیل که یکی از حامیان پر و پا قرص این جنگ بود، نسبت به اشغال عراق به دولت بوش هشدار داد که آمریکا هم اکنون باید با گسترش شورش تشدید شده - بمب گذاری و ترور- مقابله کند.

ماموران اطلاعاتی اسرائیل در عراق گزارش می دهند و متهم می کنند که شورشیان از حمایت ماموران امنیتی ایران و دیگر مبارزان خارجی که از مرز ایران و عراق می گذرند، برخوردارند.

اسرائیل از آمریکا خواست که مرز ۹۰۰ مایلی ایران و عراق را با هر هزینه ای که شده، ببندد.

اوایل آگوست ۲۰۰۳، شورش علیه اشغال عراق با بمب گذاری در بغداد در سفارت اردن و نیز دفتر سازمان ملل متحد آغاز و منجر به کشته شدن ۴۵ نفر شد. یکی از افسران سابق اطلاعاتی اسرائیل اظهار داشت: "اسرائیل به این نتیجه رسید که آمریکا هم اکنون امکانات کمتری در اختیار دارد، مگر اینکه بر اوضاع عراق مسلط شود. آمریکا نمی تواند از نظر نظامی متحمل شکست بشود ولی از نظر سیاسی می تواند.

" فلینت لیورت، کارشناس سابق سیا که تا سال ۲۰۰۳ در شورای امنیت ملی (NSC) مشغول به کار بود و هم اکنون در مرکز سابان در مورد مسائل سیاسی خاورمیانه فعالیت می کند به سیمور هرش گفت: " دولت آمریکا در تابستان ۲۰۰۴ این شانس را می توانست داشته باشد تا شرایط را تغییر دهد. زیرا ماموریت انجام شده بسیار زود رس بود. یعنی اظهارات بوش بسیار عجولانه بود. اطرافیان بوش می توانستند به متحدین آمریکا مراجعه کرده و از آنها تقاضای کمک و سرباز بیشتر برای عراق بکنند. اما نومحافظه کاران در این باور بودند که ما خود به تنهایی این کار را انجام می دهیم.

"لیورت ادامه می دهد: "رئیس جمهور با کمی تاخیر فقط متوجه شرایط شد. تا آن حدی که حالا یا می بایستی استراتژی خود را تغییر دهد یا اینکه تدابیر سخت تری در سرکوب شورشیان اتخاذ کند. پس دولت آمریکا تصمیم به به کار گرفتن مدل گوانتانامو در عراق کرد. اما این اقدام مانع از پایان یافتن حرکت شورشیان نشد و ما به دنبال آن شاهد اتفاقات فضاحت بار و رسواکننده زندان ابو غریب بودیم."

در ابتدای نوامبر ۲۰۰۴ رئیس جمهور بوش از رئیس سیا مستقر در بغداد، اطلاعات و ارزیابی نگران کننده ای دریافت کرد که هشدار می داد امنیت در عراق در حال فروپاشی است. این گزارش حاکی از این بود که هیچ یک از نهادها یا سران احزاب سیاسی عراق پس از جنگ توانایی حکومت کردن یا برگزار کردن انتخابات و تدوین قانون اساسی جدید را نداشته اند. چند روز بعد به علت خشونت زیاد، دولت آمریکا سرانجام تصمیم به تغییر سیاست یکجانبه خود گرفت و تاریخ ۳۰ ژوئن ۲۰۰۴ را برای انتقال قدرت به دولت انتقالی عراق برنامه ریزی کرد. این تصمیم به آمریکا اجازه می داد تا سازمان ملل متحد را در روند آرام سازی شریک کند. یکی از مشاوران سازمان ملل متحد در امور عراق به سیمور هرش گفت: "یک سال قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، آمریکایی ها دستپاچه شده و تصمیم گرفتند اشتباه خود را با سازمان ملل متحد و عراقی ها تقسیم نمایند."

یک کارمند سابق دولت بوش که از جنگ حمایت می کرد در پاییز ۲۰۰۳ از عراق بازدید نمود و ارزیابی نا امید کننده ای داشت. او سپس به تل آویو رفت و با مقامات سیاسی و اطلاعاتی آن کشور دیدار کرد.

او اعلام می دارد که اسرائیلی ها هم از این وضعیت ناامید هستند. همانطوری که آنها (اسرائیلی ها) پیش بینی می کردند هشدارها و توصیه های آنها مورد توجه آمریکایی ها قرار نگرفت و جنگ آمریکا علیه شورشیان بطور ناگواری ادامه دارد. این مقام می افزاید که نگرانی اسرائیلی ها این نیست که در عراق اشتباه صورت گرفته است بلکه موضوع از این قرار است که آیا ما نباید در بدترین حالت یک ارزیابی از نقشه خود داشته باشیم و اینکه چگونه باید آن نقشه را به اجرا درآورد. "ایهود باراک نخست وزیر سابق اسرائیل و از پشتیبانان حمله آمریکا به عراق به طور خصوصی به دیک چنی معاون رئیس جمهوری آمریکا گفته است که آمریکا جنگ را در عراق باخته است. یک مقام نزدیک به باراک گفت:"اسرائیل دریافت که هیچ وسیله ای برای پیروز شدن در اشغال ندارد. باراک به چنی گفت تنها راه خروج از بحران این است، حد و میزان تحقیر و سرخوردگی خود را انتخاب بکنید. اما دیک چنی به این نظر باراک جواب نداد.

"در پی یک سری مصاحبه در اروپا، خاورمیانه و ایالات متحده مقامات دیپلماتیک به سیمور هرش گفتند که اواخر سال ۲۰۰۳ اسرائیل به این نتیجه رسید که دولت بوش توانایی برقراری ثبات و استقرار دموکراسی در عراق را ندارد و اسرائیل به تاکتیک دیگری نیاز دارد. دولت آریل شارون (نخست وزیر سابق اسرائیل) تصمیم گرفت خسارات ناشی از جنگ به استراتژی اسرائیل را از طریق افزایش روابط دیرینه باکردهای عراق کاهش دهد و آن برقراری حضور فیزیکی قابل توجه در منطقه نیمه خود مختار کردستان بود.

بعضی دیپلمات ها این تصمیم شارون را بی اثر دانسته و آن را پر هزینه ارزیابی کردند. زیرا معتقدند که یک جنبش بالقوه می تواند بیش از پیش منجر به ویرانی و خشونت شود. این در حالیست که شورش در عراق در حال گسترش است. سرویس های اطلاعاتی و نظامی اسرائیل هم اکنون بدون دغدغه به آموزش کماندوها در کردستان عراق مشغولند. کارمندان اسرائیل به موساد (سرویس جاسوسی اسرائیل) می پیوندند و تحت پوشش تجار به فعالیت می پردازند و در بعضی موارد فاقد گذرنامه اسرائیلی هستند.

مارک رگیو سخنگوی سفارت اسرائیل در واشینگتن در واکنش به این اطلاعات، آنرا تکذیب کرد. مقامات رسمی کردها و نیز سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا از اظهار نظر درباره حضور اسرائیلی ها در کردستان خود داری کرده اند. با این وجود، یکی از کارمندان عالی رتبه سیا در ژوئن ۲۰۰۴ در یک مصاحبه حضور اسرائیلی ها و عملیات آنها در کردستان را مورد تایید قرار داد.

این مقام به سیمور هرش گفت:" اسرائیلی ها اینطور ارزیابی کردند که راه دیگری نداشتند. آنها فکر می کنند که در آنجا باید حضور داشته باشند." از این مقام پرسیده شد که آیا واشینگتن این کار اسرائیلی ها را تایید می کند؟

او با خنده جواب داد که آیا شما کسی راسراغ دارید که به اسرائیل بگوید چه کاری باید انجام بدهد. این مقام سیا اضافه می کند که حضور اسرائیلی ها در کردستان برای سرویس اطلاعاتی آمریکا شناخته شده است. تصمیم اسرائیل جهت ایجاد تعادل و موازنه حضوری در کردستان به نام "طرح B" تنش بین اسرائیل و ترکیه را برانگیخته است. این عمل اسرائیل باعث رنجش سیاستمداران ترک شد و به اتحاد موقت سه جانبه ایران- ترکیه و سوریه منتهی گشت. به عبارت دیگر همه کشورهایی که دارای اقلیت ملی کرد هستند.

در اوایل ژوئن ۲۰۰۴ یک نامه سری از ونس کاننیسترارو، رئیس بازنشسته سلول ضد تروریستی در استانبول و معاونش فیلیپ جرالد بطور خصوصی بین ماموران اطلاعاتی رد و بدل می شد. در این نامه آمده است: منابع موثق ترک اشاره داشتند که گسترش حضور اسرائیلی ها در کردستان بیش از پیش متوجه ترک ها است و ایجاد یک دولت مستقل کرد را تشویق می کنند.

ترک ها اشاره دارند که عملیات گسترده سرویس های اطلاعاتی اسرائیل در شمال عراق همه نیروهای ضد دولت سوریه و ایران را گرد هم می آورد و از کردهای ایرانی و سوری که مخالف رژیم های خود هستند، پشتیبانی می کنند. بعد از اولین جنگ خلیج فارس، سازمان ملل متحد هر گونه پروازهای نیروی هوایی عراق را در کردستان عراق ممنوع کرد.

کردهای عراق به کمک سازمان ملل متحد که بخشی از درآمد نفتی را به آنان اختصاص داد، موفق شدند در سه استان شمالی عراق پروژه های مهمی را به اجرا در آورند. با این وجود آنچه مربوط به همه کردها می شود، "کردستان تاریخی "فراتر از مرزهای عراق بوده و شامل مناطقی از سوریه و ترکیه می شود. هر یک از این سه کشور می ترسیدند که کردستان عراق علی رغم اظهارات و تعهدات علنی در تمامیت ارضی در صورتی که پس از ۳۰ ژوئن ۲۰۰۴ شرایط عمومی بهبود نیابد، استقلال خود را از دولت انتقالی اعلام کند. مداخله اسرائیل در کردستان تازگی ندارد.

در جریان سال های ۷۰-۱۹۶۰ اسرائیل فعالانه از شورش کردها به عنوان یک عامل استراتژی سیاسی خود برای یافتن متحدین جدید غیر عرب در خاورمیانه علیه عراق حمایت کرد. در سال ۱۹۷۵ زمانیکه واشینگتن با شاه ایران به منظور آتش بس و قطع حمایت از خواسته کردها برای خودمختاری در عراق به توافق رسید،کردها مورد خیانت آمریکا قرار گرفتند. خیانت و خشونت در دو دهه بعد از آن به یک امر عادی درآمد. کردها در عراق شدیدا توسط صدام حسین سرکوب و علیه آنان سلاح شیمیایی به کار برده شد.

در سال ۱۹۸۴ حزب کارگران کردستان ترکیه(پ.ک.ک.) عملیات نظامی جدایی طلبی را به راه انداخت که ۱۵ سال طول کشید و بیش از ۳۰ هزار نفر اکثرا از کردها کشته شدند. دولت ترکیه بطور خشن جدایی طلبان را سرکوب و سپس عبدالله اوجالان رهبر پ. ک. ک. را دستگیر کرد.

این حزب هم اکنون به کنگره خلق تغییر نام یافته و در ماه می ۲۰۰۳ اعلام کرد آتش بس یکجانبه را که ۵ سال طول کشید; پایان می دهد و شهروندان ترک بار دیگر مورد هدف قرار خواهند گرفت. رهبری کردهای عراق در ماه ژوئن ۲۰۰۴ بخاطر حمایت آمریکا از قطعنامه سازمان ملل درباره تمامیت ارضی عراق به تصویب رسید، متعجب شد. زیرا قانون اساسی موقت به اقلیت کردها حق وتو در قانون اساسی دائمی آینده می داده است.

رهبران کرد بلافاصله در یک نامه به رئیس جمهور بوش اخطار دادند که آنان در دولت جدید تحت کنترل شیعیان شرکت نخواهند کرد، مگر اینکه حقوق آنها در قانون اساسی موقت کنونی حفظ شود. در این نامه آمده بود که مردم کرد دیگر شهروند درجه دومی را در عراق نمی پذیرند. نگرانی هایی مبنی بر حرکت کردها در تصرف شهر کرکوک و نیز مناطق نفت خیز به وجود آمده است. شهر کرکوک زیر سلطه عراقی های عرب قرار دارد. در سال های ۱۹۷۰ صدام حسین با کوچ دادن عربها به این مناطق سعی در عربی کردن منطقه نمود. اما کردها، کرکوک و نفت آن را متعلق به وطن تاریخی خود می دانند. یکی از کارشناسان آمریکایی فعال در عراق به سیمور هرش گفت: "اگر کرکوک از جانب کردها مورد تهدید قرار بگیرد، شورشیان سنی عرب با ترکمن ها به آن منطقه حمله ور خواهند شد و حمامی از خون به راه می اندازند، حتی اگر کرکوک به تصرف کردها درآید، آنان نمی توانند نفت را به خارج صادر نمایند زیرا همه لوله ها از شهرهای سنی نشین عرب می گذرند.

"یکی از افسران عالیرتبه امنیتی آلمان در مصاحبه ای اعلام کرد: "کردستان مستقل با ذخایر نفتی قابل توجه اثرات و پیامدهایی بر وضعیت سوریه و ترکیه خواهد داشت و منجر به بی ثباتی دائم در خاورمیانه می شود. حال هرچه می خواهد پیش بیاید. این یک نظر عمومی است. "یک مقام دیگر عالیرتبه آلمانی می گوید: "عناصری از دولت بوش بخصوص در وزارت دفاع آن نظیر پل ولفوویتز تمایل به استقلال کردستان داشتند."از نظر این مقام آلمانی این فکری اشتباه است. زیرا کردستان مستقل به مثابه یک اسرائیل جدید در محاصره ملتهای مخالف قرار خواهد گرفت. اعلام استقلال کردستان با واکنش ترکیه روبرو خواهد شد.

احتمالا جنگ و اسرائیل متحد مهم خود یعنی ترکیه را از دست می دهد." در ۱۰ سال اخیر روابط ترکیه و اسرائیل بعنوان متحد با اهمیت سیاسی -اقتصادی گسترش یافت. هر ساله هزاران اسرائیلی به عنوان جهانگرد از ترکیه دیدن می کنند. مخالفت ترکیه با جنگ در عراق روابط این دو کشور را تاحدی مشکل کرد. اما ترکیه جهتگیری به سوی غرب دارد و با وجود پیروزی نیروهای اسلامگرا در انتخابات مجلس ۲۰۰۲ و ۲۰۰۷ به طور نسبی کشوری است لائیک و برای پیوستن به اتحادیه اروپایی تلاش می کند. برعکس روابط ترکیه و سوریه سالها تیره بوده و حتی بعضی مواقع به برخوردهای آشکار منجر شد. اما بدبینی آنها نسبت به مساله کردها تمامی اختلافاتشان را به کنار می زند. یک مقام اروپایی در امور خارجی در یک گفتگو در ماه می ۲۰۰۴ اظهار داشت:" از هم پاشی اتحاد اسرائیل و ترکیه یک شکست عمده برای منطقه است. برای جلوگیری و شکست و فاجعه همکاری همه کشورهای همسایه به عنوان یک هویت مشترک ضروری است.

"بر اساس اسنادی که به سینمور هرش رسید در تابستان ۲۰۰۳ دولت بوش در نشستی نیروهای نظامی را به تهیه نقشه ای به نام" عملیات استوارت" برای دستگیری و در صورت ضرورت قتل مقتدا صدر فرا خواند.

اما این نقشه به خاطر پی بردن مقتدا صدر لغو شد. هفت ماه بعد نیروهای ائتلاف از فعالیت روزنامه او جلوگیری کردند. این کار باعث بحران شد و شرایطی به وجود آمد که مقتدا صدر توانست موقعیت خود را به عنوان کسی که باید در سرنوشت سیاسی و نظامی به وجود آمده بعد از ۳۰ ژوئن ۲۰۰۴ نقشی ایفا نماید تثبیت کرد. یک افسر سابق اسرائیلی می گوید: "هدف بلاواسطه اسرائیل بعد از ۳۰ ژوئن ۲۰۰۴ این بوده است که واحدهای کماندویی کردها را جهت ایجاد تعادل قوا در مقابل جنگجویان شیعه در جنوب عراق آموزش بدهد، بگونه ای که عملیات آنها همانند کماندوهای اسرائیلی مستر اویم باشد. این افسر می افزاید اگر یک سنی متعصب از جنگجویان بعثی کنترل اوضاع را در دست بگیرد - حتی مثل صدام حسین مخالف اسرائیل- در اینصورت اسرائیل کردها را رها خواهد کرد.

هدف اولیه اسرائیل در کمک به کردها این است که اسرائیل می باید به آنچه که واحدهای کماندویی آمریکا نتوانستند انجام بدهند: نفوذ، کسب اطلاعات، به قتل رساندن رهبران شورشیان سنی و شیعه در عراق، دست یابد. این افسر سابق اطلاعاتی می افزاید که این احساس وجود داشت که این عمل بهترین روش برای خاموش کردن شورش می باشد." اما گسترش روابط کرد-اسرائیل باعث رنجش ترکیه شد، زیرا کماندوهای کرد که در عراق دست به عملیات می زنند توانستند به ترکیه نفوذ کرده و اقدام به حمله کنند. همکاری اسرائیل با کردها به طور اجتناب ناپذیری افزایش یافته است.

این افسر سابق می افزاید: ببینید اسرائیل از کردها به روش ماکیاولی حمایت می کند. این را می گویند واقعگرایی سیاسی (رئال پالیتیک). او می افزاید: اسرائیل با پیوستن به کردها، چشم و گوشی در عراق و سوریه به دست می آورد. آنچه اسرائیل با کردها انجام می دهد برای دولت بوش هم غیرقابل پذیرش نیست." مقامات عالی رتبه آلمانی به سیمور هرش گفتند که سرویس های اطلاعاتی آلمان با داشتن مدارکی اعتقاد دارند که اسرائیل از موقعیت جدید خود در کرستان و در بین کردهای ایرانی و سوری برای اهداف مخفی و عملیاتی خود استفاده می کند. سوری ها و لبنانی ها معتقدند که سرویس های اطلاعاتی اسرائیل در اعتراضات خشونت آمیز مارس ۲۰۰۴ در سوریه نقش داشتند. این درگیری مسلحانه مخالفین کرد سوری با نیروهای نظامی سوریه حداقل باعث کشته شدن ۳۰نفر شد.

اکثر این درگیری ها در خطوط مرزی سوریه، ترکیه و عراق تحت کنترل کردها صورت گرفتند. میشل سماحا وزیر اطلاعات لبنان گفت که این تشنجات علیه بشار اسد رئیس جمهور سوریه توسط کردها برپا شد. دولت سوریه اظهار می کند که اسنادی در دست دارد که اسرائیل در آماده سازی کردها برای مبارزه علیه عراق، سوریه و ترکیه فعالیت دارد.

یک افسر سابق سرویس اطلاعاتی آمریکا می گوید: "روابط اسرائیل با کردستان بسیار با اهمیت تر از ائتلافش با ترکیه است. ما ترک ها را دوست داریم. کردها آخرین گروه بازمانده نزدیک به ایالات متحده هستند. تنها این سوال وجود دارد و باقی می ماند که چگونه آنان را با ترکیه آشتی بدهیم. امکان آشتی وجود ندارد." یک روز یک مقام عالی رتبه ترک در استانبول توضیح می داد که: "قبل از جنگ عراق، اسرائیل در کردستان فعال بود و حالا بیش از پیش این فعالیت برای ما و نیز برای آنان خطرناک است. ما مایل به تقسیم و تجزیه عراق نیستیم. یک ضرب المثل ترکی می گوید: ما برای کشتن شپش پتو را آتش می زنیم. ما به کردها گفتیم که از شما هراسی نداریم. اما شما باید از ما بترسید.

نویسنده : نادعلی بای

منابع در روزنامه موجود است.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.