یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
آیت الله قاضی و آغاز نهضت امام خمینی ره
● مقدمه
با نگاهی کلی و گذرا به نقش علمای آذربایجان در محدودهٔ زمانی قرن سیزدهمهجری تا آغاز نهضت امام خمینی (ره)، میتوان نتیجه گرفت که این نهاد باکارکردهای اجتماعی و سیاسیش آغازگر نهضتی بودند که بعدها نهضت «مشروطیت»نام گرفت. امّا با آشکار شدن ماهیت مشروطیت و خروج آن از مسیر شرع و دین،عطای مشروطه را به لقایش بخشیدند. درواقع انزوای نسبی علما پس از تجربه تلخ دراین جریان بود. با روی کار آمدن رضاخان و به خطر افتادن همه جانبه مذهب ونهادهای مذهبی، علما اعتراضات سراسری ولی غیر منظم و بدون تشکیلات خود راابراز کردند، امّا با سرکوب شدید از طرف رژیم، از هر گونه ارتباط و مراودهٔ با آندوری جستند.
در جریان فرقه دمکرات آذربایجان علیرغم وجود تمایلات ضد رژیم در بینایشان، فرقه را تأیید نکردند و این عدم مشروعیت یکی از علل ناکامی آن فرقه بود.پس از شکست فرقهٔ دمکرات محمدرضا پهلوی به آذربایجان رفت، در میان علمایآذربایجان گروهی به دیدن شاه رفتند که بعدها ترقی کردند و گروهی دیگر از جملهآیتالله شهیدی، آیتالله دوزدوزانی، آیتالله خسرو شاهی دیدار با محمدرضا راتحریم کردند که این جدایی تا سالهای بعد هم ادامه یافت. در جریان ملی شدنصنعت نفت و انتخابات مجلس هفدهم، علما حضور فعالی داشتند که با کودتای ۲۸مرداد و سقوط دکتر مصدق، فعّالیتهای سیاسی ممنوع گردید. در چنین اوضاعسیاسی نوزادی در خانوادهای روحانی به دنیا آمد؛ خاندانی که وی به آن تعلق داشتسابقه شش قرن خدمت اجتماعی و سیاسی به منطقه، به همراه داشت. پدر، حاجمیرزا باقر آقا قاضی، در جریان مشروطه در نهضت علمای آذربایجان بر ضد رضاشاهبه مخالفت با فرقه دمکرات (در زمینه تجزیه آذربایجان) حضور فعال داشت. فرزندوی نیز خود در بعضی مقاطع، خود همراه پدر بود و خواسته و ناخواسته نقش پدرانرا بر عهده میگرفت. خصوصیات بارز اخلاقی و سلوک اجتماعی وی را در کانونتوجهات قرار میداد. پس از بازگشت وی از نجف اشرف به تبریز تا یک دهه وی بهدرس و بحث و مسایل علمی و اجتماعی خویش مشغول بود.
با این نگاه اجمالی به بررسی نقش و مبارزات وی در نهضت امام خمینی(ره)میپردازیم.
● انجمنهای ایالتی و ولایتی
دربارهٔ انجمنهای ایالتی و ولایتی، در منابعی که تاریخ نهضت امام(ره) رانگاشتهاند مطالب به فراوانی آمدهاست که ذکر آنها تکرار مکررات خواهد شد. درتاریخ ۱۶ مهرماه ۱۳۴۱، مطابق با ۸ جمادی الاولی ۱۳۸۲ ه. ق جراید تهران باعناوین درشت نوشتند که طبق لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی که در هیأت دولت بهتصویب رسید و امروز منتشر شده، به زنان حق رأی داده شد. در متن تصویب نامه کهدر جراید درج گردید، قید اسلام را از شرایط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگانبرداشته و در مراسم سوگند به امانت و صداقت، به جای قرآن، کتاب آسمانیپیشبینی شده بود.
در واکنش به این اقدام رژیم که پس از رحلت آیتالله بروجردی، برای انجام هرکاری خود را بی مانع و رادع میدید و از سوی دیگر با تحکیم پایههای سلطنت وفروکش کردن خطر حزب توده و کمونیسم نیازی به علما و مراجع نداشت، حوزهعلمیه قم و مراجع تقلید دست به اقداماتی زدند. در این میان نقش آیتالله روحالله الموسوی الخمینی(ره)، بیش از سایر مراجع جلوه کرد. ایشان به طرق گوناگون باشبکه اطلاعاتی که از طلاب جوان مناطق مختلف کشور تشکیل یافته بود، اعتراضعلیه تصویب قوانین غیر اسلامی را به سایر شهرها و مناطق انتقال داد و همه جاگیرنمود، تکیه اصلی امام خمینی بر شاگردان قدیمی خود در شهرستانها بود. درراستای مخالفت با این لایحه از سوی علما و وعاظ تبریز، اعلامیههای مختلفی صادرگردید. اعلامیه علما و روحانیون تبریز چنین بود:
در تعقیب تلگرافات عدیده حضرات مراجع و آیات عظام قم و نجف(دامت برکاتهم) دربارهٔ تصویب نامهٔ اخیر دولت که بر خلاف آیینمقدس اسلام و قانون اساسی، شرط اسلام و مرد بودن انتخاب کننده وشونده را حذف نموده و قسم به قرآن مجید را مبدل به کتاب آسمانینمودهاند، بدینوسیله جامعه روحانیت آذربایجان تا حصول نتیجهٔقطعی و اعلام صریح الغای موارد سه گانه پشتیبانی کامل خود را ازمراجع بزرگ و پیشوایان دینی اظهار نموده و در دفاع از حریم مقدساسلام و قرآن از انجام هیچ گونه وظیفه دینی خودداری نخواهند نمود.
الاحقر احمد اهری... الاحقر محمدعلی قاضی طباطبایی...»
علاوه بر اعلامیه فوق در تاریخ ۱۳/۸/۱۳۴۱، تلگراف دیگری به آیتاللهسیدمحمد بهبهانی مخابره کردند که نام آیتالله قاضی در آن به چشم میخورد.
سرانجام با مخالفت عمومی علما و مردم، دولت ناچار از لغو این لایحه گردید.آنچه که در این مبارزه دو ماهه قابل تأمل و دقت بود، مطرح شدن شخصیت مبارز وهشیار امام(ره) در میان مراجع تقلید قم و نجف بود. امام خمینی(ره) پس از لغوکردن لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی، در اعلامیهای از عموم برادران ایمانی تشکرنمود و توفیق و سلامت و تأیید همه را از خداوند تعالی خواستار شد. در قسمتی ازاین اعلامیه آمدهاست:
«... قیام عمومی و دینی شما موجب عبرت برای اجانب گردید، لکنلازم است متذکر شوید که باید مسلمین بیش از پیش بیدار و هشیار بودهو مراقب اوضاع خود و مصالح اسلام باشند، و صفوف خود را فشردهترکنند که اگر خدای نخواسته دستهای ناپاکی به سوی مقدسات آنها درازشود قطع کنند...
۱۱/۹/۴۱ روحالله الموسوی الخمینی.»
همانگونه که امام(ره) پیش بینی میکرد، دستهای ناپاکی اندکی بعد، لوایح ششگانهٔ «انقلاب شاه و مردم یا انقلاب سفید» را علم کرد. اگر در انجمنهای ایالتی وولایتی اسدالله علم (نخست وزیر) مجری بود، در این لوایح خود شاه اعلام کننده ومجری طرح بود. محمدرضا پهلوی در روز ۱۹ دی ۱۳۴۱ اعلام داشت، اصولی که منبه عنوان پادشاه مملکت و رئیس قوای سه گانه به آرای عمومی میگذارم و بدونواسطه و مستقیماً رأی ملت را در استقرار آن تقاضا کرده و موارد ششگانه آن را ذکرمینمایم. شاه که ناچار از انجام اصلاحات مدنظر آمریکا بود، خود را برای مقابله با هر زمزمه مخالفی آماده کرده بود. امام خمینی(ره) در جواب پرسش جمعی ازمتدینین تهران موارد خلاف قانون تصویب نامه ملی (رفراندم) را بر شمرده، در آخرخطاب به علما میفرمایند:
«... علمای اسلام از عمل سابق دولت راجع به انتخابات انجمنهایایالتی و ولایتی، برای اسلام و قرآن و مملکت احساس خطر کردند وبهنظر میرسد که همان معانی را دشمنان اسلام میخواهند به دستجمعی مردم ساده دل اغفال شده اجرا کنند. علمای اسلام وظیفه دارندهر وقت برای اسلام و قرآن احساس خطر کردند، به مردم گوشزد کنندتا در پیشگاه خداوند متعال مسئول نباشند...»
اعلامیههای حضرت امام(ره) در مورد لوایح شش گانه که در قم تکثیر شده بود،توسط حجتالاسلام مرتضی بنی فضل و حاج کریم غفران نیا به تبریز فرستاده شد.تعدادی از این اعلامیهها که به یکی از روحانیون محافظه کار تحویل داده شده بودتوزیع نگردید، امّا آن قسمتی که تحویل آقای قاضی شده بود در سطح شهر پخششد. ساواک در برگه تعرفه و زندگینامه که برای آیتالله قاضی تهیه کرده بود، در بندسیزدهم آن، یکی از مخالفتهای آیتالله قاضی طباطبایی را با این لوایح عنوانکردهاست:
«نامبرده از افراد بسیار ناراحت و مخالف با لوایح اصلاحی بوده کهسوابق زیادی در این مورد داشته ]است.[ البته مقامات مربوطه نیزمستحضرند تا کنون سه مرتبه به اتهام تندروی در منابر و مخالفت بالوایح مصوب و تحریک مردم به بستن بازار و غیره دستگیر و به مرکزاعزام ]گردیده[ فعلاً نیز در تهران میباشد.»
اعتراضاتی به شکل تظاهرات و اجتماع مردم در مقابل منازل علما، در تهران و قمصورت گرفت. علیرغم این مخالفتها، روز ۶ بهمن ۱۳۴۱ همهپرسی انجام شد، درحالی که مردم اغلب شهرها آن را تحریم کرده بودند، امّا رسانههای جمعی اعلامکردند که اصول پیشنهادی شاهنشاه، با پنج ملیون و ششصد هزار رأی موافق، درمقابل چهار هزار و صد و پنجاه رأی مخالف به تصویب ملت ایران رسید.
با اقدامات و تصمیم شاه در جهت سرکوب هر مخالفتی، برای تداوم مبارزه وآگاهتر ساختن مردم نسبت به اهداف رژیم، امام(ره) با صدور اعلامیهای نوروز سال۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام کردند. هر چه به عید نوروز نزدیکتر میشد اضطرابو ترس بیشتری بر مسئولین امنیتی رژیم حاکم میشد. نمونه زیر حکایت از اینتشویش خاطر دارد:
«... تیمسار سرتیپ مهرداد، رئیس اطلاعات و امنیت آذربایجان شرقیبا ارسال رونوشت تلگراف رمز شماره ۴/۵۵۱۸، مورخ ۶/۱۱/۴۱جناب آقای نخست وزیر
فوراً امروز صبح کلیه آقایان وعاظ و اهل منبر را به شهربانی احضار وتذکرات لازم به آنها داده شود و مأمورین مخصوص مراقبت نمایند.اولین کسی که از دستور سرپیچی نمود تحت تعقیب قرار گیرد...»
● واقعه مدرسه طالبیه تبریز
روز دوم فروردین سال ۱۳۴۲ مصادف با سالگرد وفات امام صادق(ع) بود. در اینروز مدرسه فیضیه قم و مدرسه طالبیه تبریز مورد هجوم نیروهای نظامی رژیم قرارگرفت. سید محمد الهی چنین میگوید:
«در یک روز قبل از آن، درست روز عید نوروز، مرحوم آقای قاضی منرا به منزلشان احضار کرد. نزد ایشان رفتم که آقای سیدمهدی دروازهایهم آنجا بود. آقای قاضی یک اعلامیه کوچک به من نشان داد که چاپشدهاست و باید پخش شود. عنوان آن این بود: «آذربایجان بهپامیخیزد» یک مقداری از اوضاع و احوال روز مطرح شده بود واعلام پشتیبانی از حرکتهای مراجع قم شده بود. فردایش وفات امامصادق(ع) بود که در دو مسجد مجلس روضه خوانی بود. یکی درمسجد مقبره و یکی در مسجد جامع، آن روز صبح آقا سیدحسن فرزندآقای قاضی آمد منزل ما (آن موقع منزل ما در خیابان دانشسرا نزدیکبازار بود) آمده با هم رفتیم مسجد مقبره. در مسجد مقبره روضهخوانی بود. بدون حادثه و اتفاق برگزار شد.
در همان شرایط که در مسجد بودیم خبر آمد که مسجد جامع شلوغاست. با آقا سیدحسن رفتیم آنجا، ما را نگذاشتند وارد بشویم. در بازار«قیز بسدی» ماندیم؛ آنجا را کاملاً تخلیه کرده بودند. به غیر چند نفرمأمور کس دیگری نبود. ما از دور ناظر بودیم ]که[ مأموران یکی ازطلاب را بدون عبا و عمامه گرفته بودند و از درب مسجد بیرون آوردند.کسانی که آنجا بودند با دیدن آن صحنه، همه تحریک شدند و شروعکردند به سنگ انداختن به طرف مأموران. مأموران ]هم[ شروع بهتیراندازی کردند.
تیراندازی از جلو مسجد جامع شروع شد. مردم با چوب و سنگ و آنهابا تیراندازی هوایی. آنها پیشروی و مردم عقب نشینی ]کردند.[ تا ازبازار شیشه گرخانه به خیابان تربیت رسیدیم، آنجا به یک نفر تیرخورد. نظامیان مردم را تعقیب میکردند تا آوردند سه راه تربیت ـ کهالان جلوی مسجد شعبان است ـ یک نفر هم آنجا تیر خورد. دو نفر آنروز شهید شدند.»
درگیری مدرسه طالبیه از اینجا آغاز شد که اعلامیه امام(ره) در مدرسه طالبیه،روی دیوار نصب شده بود. مأموران شهربانی به درون مدرسه ریختند تا اعلامیهامام(ره) و مراجع را پاره کنند، امّا با مقاومت طلاب مدرسه مواجه شدند. این درگیریبه بازار کشیده شد. با شورش مردمی که از مسجد مقبره بیرون آمده بودند، محاصرهنیروهای شهربانی شکسته شد و در تعقیب آنها مردم مسجد قزلی هم به تظاهرکنندگان پیوستند. «شورش مسجد مقبره» این واقعهای است که با درایت و کنترلآیتالله قاضی برای پیشبرد نهضت مورد استفاده قرار گرفت. با صدور اعلامیهای خبراین فاجعه را منتشر کردند. فردای آن روز این اعلامیه با خط سرخ در سرتاسر شهرمنتشر شد. آیتالله حکیم بعد از وقایع قم و تبریز، طی تلگرافی به مراجع و علمایشهرستانها تقاضای مهاجرت دسته جمعی ایشان را به نجف خواستار شد. آیتالله ابوالقاسم خویی هم در نامهای به علمای تهران در قسمتی مینویسد:
«... این افراد سوابقشان تاریک است. در فکر کسب افتخار افتاده.بایستی به آنان «فاتح مدرسه فیضیه» و «فاتح مدرسه طالبیه» و «فاتحدانشگاه» لقب داد...»
بعد از فاجعه مدرسه فیضیهٔ تا مدتها مدرسه به همان شکل باقی ماند تا سند گویایجنایات رژیم باشد. پس از مدتی مراجع تقلید، از جمله امام(ره) تصمیم گرفتند که بااستفاده از کمکهای مردمی (به دلیل دخیل بودن طبقات مختلف مردم در آن) به تعمیرمدرسه فیضیه اقدام شود. بدین منظور شماره حسابی در بانک صادرات قم باز شد.
آقای قاضی به طور معمول، روزهای چهارشنبه بعد از نماز مغرب و عشا در مسجدشعبان منبر میرفت، ولی پس از دوم فروردین ۱۳۴۲ و قضایای قم و تبریز لحن منبرایشان عوض شد و شروع کردند به گفتن مسایل روز. تدریجاً هم مردم بیشتری بهمسجد شعبان روی آوردند. امام خمینی در هفتمین روز این فاجعه، تلگرافی بهروحانیون تهران و شهرستانها در تسلیت این فاجعه بدین مضمون مخابره کردند:
«از اظهار همدردی در این فاجعه که واقعه شهدای کربلا را به نظرمیآورد متشکرم. قوای دولتی با بیرحمی، اولاد روحانی پیغمبر راسرکوب کرده و قلب امام زمان]عج[ را جریحهدار نمود. خاطرات زمانچنگیز تجدید شد. اکنون روحانیون تأمین جانی ندارند. خداوند قاهرکافی است. خمینی»
روز دوشنبه ۱۰/۱/۱۳۴۲ بازار تهران و به تبع آن بازار سایر شهرستانها، به نشانههمدردی با روحانیون تعطیل شد. جامعه روحانیت تهران نیز به مدت یک هفته ازاقامه نماز در مساجد تهران خوداری کردند تا با تأیید خداوند متعال و کمک مردممسلمان، این حوادث ناگوار جبران شود. در همین ایام مجالس ترحیم و بزرگداشتدر تبریز هم منعقد گردید.
● محرم سال ۱۳۴۲
محرم سال ۱۳۸۲ ه. ق با رویداد فجایع مدرسه فیضیه و مدرسه طالبیه تبریززمانی فرا رسید که شاه و علما رودروی یکدیگر قرار گرفتند. ایام محرم در آن سالشور و حال دیگری داشت و وعاظ خود را برای افشاگری علیه رژیم آماده میکردند.محمدحسن عبد یزدانی در خصوص یکی از اقدامات مهم آیتالله قاضی در ماهمحرم سال ۱۳۴۲ میگوید:
«... در تبریز رسم بر این بود که دستههای عزاداری ابی عبدالله الحسین(ع) برای نشان دادن علاقهشان به رژیم ]به محلهای آماده شدهتوسط آنها میرفتند. از طرفی[ رژیم ]برای اینکه ثابت کند دوستدار[امام حسین و مذهبی است، دستههایی را دعوت میکردند. در روزهایمحرم که به بازار میروند، از بازار روزی دو سه دسته زود خارج شوند وبه باشگاه افسران بروند که الان ستاد ارتش است. اینها عزاداری کنند.سالنهای بزرگی داشت که گویا شب نشینی و عیش و نوش آنجا ]انجام[میشد. در ایام محرم جمع میکردند و فرش پهن میکردند تا آنجاعزاداری کنند. یک نوع اغفال مردم بود که میبینند رژیم مذهبیاست،... گویا از زمان قاجار رسم بود.
مرحوم آیتالله قاضی ـ من خودم در محضر ایشان بودم در مسجدجمعیت هم موج میزد ـ فرمود: عزاداران حضرت ابی عبدالله الحسین(ع) ای عاشقان حضرت امام حسین و خاندان عصمت! به امراستادنا المعظم آیتالله حاج آقا روح الله خمینی به باشگاه افسران نروید، جماعت را اغفال میکنند. آنجایی که شبها قطرات ناپاک آنشب نشینیها میریزد حیف است، قطرات پاک چشمتان به آن زمینبریزد. اشک چشم احترام دارد و مایه شفاعت است، مایه تقرب است.شما را اغفال میکنند.
آن زمان گفتن چنین سخنانی خیلی قدرت میخواست... جماعتگفتند که خمینی چه کسی است؟ چیزی نشنیده بودیم. احساس کرد کهبرای مردم ناآشنا است. آیتالله خمینی ]این شخص بزرگوار را[مقداری شرح داد که از مراجع بزرگ تقلید و مقیم قم است. اصلش از قماست استاد من بودهاست و این چنین به مردم معرفی کرد...»
در آن سال اقدام دیگری که آیتالله قاضی انجام داد این بود که قبل از محرم اهلمنبر را به منزلشان دعوت کردند. وقتی که جمع شدند، همه قسم خوردند (آن هم باکلمهٔ «لقلّه علی» که قسم شرعی الزام آور بود) که در ماه محرم علیه رژیم بگویند. ازجمله این افراد، آقایان ناصرزاده، انزابی، بکایی، اهری، وحدت، اسنقی، بخشایشیبودند. تنها فرد غیر معمم در آن جلسه، آقای سید محمد الهی بود. از این افراد گروهیروی قسمشان ایستادند ولی عدهای هم پیمان شکستند. آیتالله قاضی اینها راسازمان داده بود و بودجهای هم در نظر گرفته بود که اگر دستگیر یا زندانی میشدند،بهوسیله تجار مؤمن و معتقد به اینها کمک مالی میشد.
حرکت دستههای عزادار در تبریز به شکل محلهای صورت میگیرد. هر محله برایخود دستهای به راه میاندازد. روز عاشورا تمام دستههای حسینی در یک دستهٔ عظیممنسجم شده بودند. علاوه بر این، حرکت علما و روحانیون بزرگ پیشاپیش عزاداران،جلوهٔ خاص داشت. در میان این علما، بزرگانی چون آیاتعظام میرزا قاسم آقاگرگری، اهری، مفیدی، بادکوبهای، سیدحسن انگجی، محمدعلی انگجی و قاضیطباطبایی حضور داشتند. نماز ظهر هم با شکوه بی نظیری به امامت آیتالله اهریبرگزار شد.
با تحریم تقیه از سوی حضرت امام(ره)، اشعار شعرای مرثیه سرا رویکردیانقلابی و سیاسی به خود گرفت. آن سال لحن نوحهها عوض شد. علیرغم اینکه درآذربایجان زمینه طرفداری از شاه زیاد بود، مضمون نوحهها و اشعار مرثیهها مخالفتو مبارزه با رژیم گردید. از نمونههای جالب این نوحهها سرودههای مرحوم سیدحسنریاضی کهنویی و اشعار آقای حاج صادق تائب تبریزی است. برخی از رؤسایهیئتهای مذهبی تائب را از قرائت اشعارش منع کردند امّا ایشان نزد آقای قاضی رفتو با برخورداری از حمایت ایشان آن اشعار حماسی را در روز عاشورا خواند.
علمای تبریز نیز برای روز عاشورا تظاهرات بی نظیری را تدارک دیده بودند. درحالی که علمای بزرگ شهر مانند آیتالله حاج شیخ احمد اهری، آیتالله سید حسنانگجی، آیتالله قاضی طباطبایی پیشاپیش ایشان حرکت میکردند، از صحن مسجدجامع تبریز به راه افتادند به طوریکه سیل جمعیت در تمام طول بازار بزرگ ادامهداشت. اولین سخنران محمدحسن انزابی چهرگانی بود و سخنران بعدی آقایمحمدحسن بکایی بود. آقای الهی در اینباره میگوید:
«آن روز شاهد بودیم که سرتیپ مهرداد، رئیس سازمان امنیت و آقایسرهنگ عطایی، رئیس شهربانی کل آذربایجان به همراه مرحوم آقایناصرزاده، با هم به بازار آمدند. آقای ناصرزاده، وقتی آن جمعیت رادید، با دستپاچگی قرائت نوحهای را شروع کرد که با آن حال و هوامناسبتی نداشت:
«از حرم تا خیمه گه زینب صدا میزد حسین(ع)زینب صدا میزد حسین(ع) دست و پا میزد حسین(ع)»
ما آن روز این تجربه را نداشتیم و نمیدانستیم که اگر با آن دسته و آنشرایط، از دهانه مسجد مقبره بیرون برویم، شهر سقوط کردهاستمتوجه نبودیم، امّا آن آقایان این را میدانستند که اگر مردم با آن شرایطبیرون بیایند و استانداری را اشغال کنند، شهر سقوط کردهاست. لذاسعی کردند ]حرکت[ آن دسته در داخل بازار ختم شود. موفق همشدند.»
پس از آقای ناصرزاده، آقای عیسی اهری سخنرانی کرد. در پایان هم آقای وحدتبه ایراد سخن پرداخت.
این مسایل در تبریز در جریان بود تا اینکه در عصر عاشورا، امام خمینی(ره) در قمآن سخنرانی تاریخی را ایراد کردند. برای رژیم چارهای جز دستگیری ایشان باقینماند. بامداد ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ امام دستگیر و به تهران اعزام شدند. پخشخبر دستگیری امام، مردمی را که هنوز از حال و هوای عاشورا خارج نشده بودند بهحرکتی عظیم و خودجوش واداشت. عدهای از تبریز به طرف تهران حرکت کردند تادر اعتراضات شرکت نمایند.
با انتشار این خبر گروهی از بازاریان و مردم تبریز با پوشیدن کفن، به تظاهراتپرداختند. از جمله این افراد کفنپوش مرحوم حاج محمدعلی مصطفایی بود.گروهی از مردم تبریز هم با تجمع در مقابل منزل آیتالله قاضی طباطبایی، با سر دادنشعارهای انقلابی به دستگیری امام(ره) اعتراض کردند. وی با حضور در بین جمعیتاز مردم خواست تا آرامش را حفظ کنند تا دستور مراجع قم برسد.
تحصن و تظاهرات ادامه یافت. آقای قاضی و انزابی و دیگر روحانیون شهرتصمیم گرفتند در مسجد جامع جریان دستگیری امام(ره) را برای مردم بازگو کنند.مردم که از شدت خشم به هیجان آمده بودند، دست به تظاهرات زدند و همگام بادستههای عزادار به اعتراض پرداختند. در آخر جلسه هم آقای قاضی با سخنرانیصریح خود حمایت مردم و علمای تبریز را از امام(ره) اعلام کرد و نام وی را با نام«مقام عظیم مرجعیت» اعلام نمود. در این لحظه مردم یکپارچه صدا میزدند: صحیحاست، صحیح است».
آیتالله قاضی طباطبایی برای هماهنگی در امر مبارزه، با وعاظ تبریز جلساتیترتیب میداد و در این جلسات به ارایهٔ خطمشی و هدایت میپرداخت. سپس برایحضور از آنها امضا و تعهد میگرفت. در این حین بازار تبریز بهدلیل دستگیریامام(ره) به مدت یک هفته تعطیل گردید علما چندین جلسه در اتاق بازرگانیتبریز تشکیل دادند و مردم در خیابانهای اطراف منتظر جواب این جلسات بودند.متأسفانه برخی روحانیون تبریز در این مقطع با ساواک همکاری داشته ـ چنانکهآیتالله قاضی در سفرنامه آورده ـ با تبانی قبلی جلسات را به مسایل دیگر سوقمیدادند. آیتالله قاضی خود یکی از این جلسات را که در منزل صدقیانی تشکیلشده بود، چنین شرح میدهد:
«... اصرار نمودند که مجلس تشکیل شود و به مذاکره بپردازند. من قبولنکردم ]به این دلیل که[ از سایر آقایان علما هم دعوت کنند، آن وقتحاضر میشوم، تا اینکه دعوت شدند. از علما حضرات آقای حاج سیدحسن انگجی و اخوی ایشان، جناب آقای حاج میرزا محمدعلیانگجی و جناب آقای حاج میرزا عبدالحسین غروی و آقای حاج میرزاعبدالله سرابی و چند نفر دیگر ـ که فعلاً در نظرم نیستند ـ بودند واستاندار وقت دهقان و سرلشکر آزموده و سرتیپ عطایی رئیسشهربانی و مهرداد رئیس سازمان امنیت (یعنی سلب امنیت ازمسلمانها) بودند و چند نفر از تجار امثال حاج جواد برق لامع و از سراناصناف و خشکبار از قبیل آقای حاج جواد نگارستانی و نظایر آنها.
منظور در آن جلسه رسمی آن که در منزل حاج میرزا علی اکبر صدقیانیدر خیابان شاهپور تبریز منعقد شده بود تقریباً سه ساعت، آن مجلس بهطول انجامید و مذاکرات شدیدی شد و من از طرف علما (با تأییداتالهی) آنچه میتوانستم اظهار کردم و جواب هر یک یک آن اشخاصی]را[ که از اولیای دولت اسم برده شد، دادم.
سرلشکر آزموده گفت: علما نبایستی در سیاست دخالت کنند. گفتم:اولاً در اسلام سیاست از دین جدا نیست. شماها میخواهید اسلام رامثل دین مسیح و مسیحین فعلی دین تشریفاتی نمایید و جدا ازسیاست به خورد مردم بدهید و هر غلطی علیه اسلام عملی نمایید وبگویید دین از سیاست جداست...
پژوهشگر: رحیم نیکبخت،صمد اسمعیل زاده
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست