دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
اهمیت «رضا» بودن در دنیای کیمیایی
شاید هیچ فیلمسازی به اندازه مسعود کیمیایی شخصیتهای جاودانه در سینمای ایران خلق نکرده باشد. شخصیتهایی که همیشه در ذهنمان ثبت شوند، در موقعیتهای مختلف به یادشان بیاوریم و دیالوگهایشان را از بر کنیم تا یک جایی و به بهانهای آنها را نقل و لذتش راببریم. با نگاهی به شخصیتهای مهم فیلمهای کیمیایی بیش از هر اسمی به یک اسم برمیخوریم، «رضا». در علاقه کیمیایی به این اسم شکی نیست ولی بهنظر میرسد دلیل انتخاب این اسم برای این همه شخصیت فراتر از یک علاقه ساده است، در این انتخابها یکجور دلبستگی دیده میشود.
شاید کیمیایی قهرمانهایی را «رضا» مینامد که بیشتر از بقیه به خودش نزدیکند. نگارنده هر «رضا» را در هر فیلم کیمیایی آینه بخشی از وجود فیلمساز قلمداد میکند. با سرک کشیدن به دنیای فیلمهای کیمیایی متوجه ویژگیهای مشترک «رضا»ها هستیم. رفاقت، انتقام، نقش زنها در زندگی شان و مهمتر از همه تنهایی. تنهایی مهمترین ویژگی این شخصیتهاست و همه آنها به نوعی برای فرار از این تنهایی تلاش میکنند. حالا هم که در آخرین فیلم استاد، «جرم» شخصیت اصلی «رضا» نام دارد، با بازی پولاد کیمیایی، انگار بالاخره پولاد به درجهای رسیده که پدر او را شایسته بازی در نقش یک «رضا» بداند. در این مطلب به سراغ سه «رضا» از سه فیلم «دندان مار»، «رد پای گرگ» و «حکم» میرویم.
● رضای «دندان مار» (فرامرز صدیقی ): سیاهپوش تنها
اولین بار وقتی میبینیمش که سیاهپوش و در تاریکی بالای سر پیکر بیجان مادرش نشسته است. مادری که با رفتنش رضا را تنها تر از قبل کرده. تنهایی و کم شدن سوی چشمها ( به علت کار مداوم در چاپخانه) رضا را بیرمق کرده. به خواهرش که توسط شوهرش جان به لب شده میگویید: «اگه حال و روزشو داشتم، کاری میکردم که دیگه دست روت بلند نکنه ». ساکت و کمحرف است، اهل داد و قال نیست و تا مجبور نباشد صدایش را بلند نمیکند. در این بین با احمد آشنا میشود،
رفته رفته رفاقتی بینشان شکل میگیرد. حالا رضا کسی را دارد که بهش تکیه کند، تکیه کند تا بتواند نفسی تازه کند و رمق از دست رفتهاش را باز یابد. این میشود که توان این را پیدا میکند که انتقام خواهرش را از شوهر خواهر بد ذاتش بگیرد که دختری (فاطمه) را از شر عبدل و دارودستهاش خلاص کند. در دنیای مردانه کیمیایی این بار هم دو مرد به امید دو زن سر پا میمانند و جا نمیزنند. در سکانس پایانی رضایی که توانسته شر دو آدم بد ذات را از زندگی خود و اطرافیانش کم کند، نا امید از زنده بودن احمد، نزد فاطمه و خواهرش بر میگردد تا اینکه تصویر احمد را میبینیم که در کنار ماه ظاهر میشود. در پایان احمد و رضا را میبینیم که مثل دو تا مرد روبهروی هم ایستادهاند، خستهاند ولی با این حال سرپایند و جا نزدهاند. حالا رضا به آرامش رسیده و دیگر تنها نیست.
● رضای «رد پای گرگ» (فرامرز قریبیان ): از نفس افتاده
سکانس افتتاحیه در هتل دربند، همراه با مجموعهای از دیالوگهای ماندگار کیمیایی از بهترین سکانسهای سینمای بعد ازانقلاب. همگی در آرامشی به سر میبرند که بیم آن میرود هر لحظه از بین برود. رضا بیشتر از بقیه خوشحال است، انگار بقیه رازی را میدانند که او نمیداند. آرامشی مرموز و نگرانکننده حکمفرماست، همه دارند خندهای تقلبی تحویل میدهند، رضا چاقو را میبندد و برای همیشه کنار میگذارد، در آن لحظه و در هتل دربند تنها زمان و مکانی است که همه را در کنار هم میبینیم، جمعی که تا پایان فیلم دوام نمیآورد. رضای «رد پای گرگ» هم به خودش میآید و میبیند تنها شده و باید حبس کار نکرده را بکشد. بعد ۲۰ سال که از زندان بیرون میآید و به تهران برمیگردد دیگه اون رضای سابق نیست، به آقا تهرانی میگه:« تو زندان وقاری برام نمونده».
دنیا عوض شده و رضا هم، حالا دیگه «۱۰ تا آدم زرنگ نوکر یه آدم فراخاند». رضا میماند و عشق و عمر از دست رفته و زخم کهنهای به نام «صادق خان» که باید شرش از زندگی رضا کم شود. دوئل نهایی در تالار عروسی با صادق خان. رضا بار دیگه دست به چاقو میبرد و اینبار انتقامش را میگیرد. در پایان رضا را میبینیم که در کنار طلعت و دخترش دارد در دنیایی قدم میزند که دیگه صادق خانی درآن نفس نمیکشد. این رضا هم مانند رضای «دندان مار» با انتقام به آرامش رسیده و از تنهایی در آمده است. حالا دوباره جمعی شکل گرفته، نه آن جمع ابتدای فیلم اما این بار آرامشی که حکمفرماست مثل ابتدای فیلم پوشالی به نظر نمیرسد. این بارهم دو زن ( همسر و دختر رضا) هستند که در دنیای مردانه کیمیایی نقش مرهم و امید را ایفا میکنند و بهانهای میشوند تا قهرمان داستان وقار از دست رفتهاش را پس بگیرد.
● رضای «حکم» ( عزت الله انتظامی ): گرگ باران دیده
اولین بار که میبینیمش دارد از هواپیما پیاده میشود، تنهاست، کلاه، بارانی چرم، کراوات قرمز و عینک آفتابی. همین که به سمت بنز قدیمیاش میرود، میتوانیم سنگینی قدمهایش را حس کنیم،عظمت و راز و رمزی در قدمهایش است، یک شخصیت کیمیایی وار تمام عیار. وقتی اسمش را میبرند بادی به غبغب میاندازد، دوست ندارد کار کوچیک برای آدمهای کوچیک انجام دهد.
کیمیایی در «حکم» اینبار یک رضای مسن تر خلق میکند، رضایی که به خودش خیلی نزدیک است. رضا عاشق سینماست، زندگیاش هم مانند یک فیلم سینمایی پر حادثه و مرموز. او از کارهایی که برای دیگران میکند لذت میبرد، فروزنده و سهند را پناه میدهد ولی قسمت غم انگیز زندگی او این است که جز سر زدن و اشک ریختن برای دختر بیمارش کاری از دستش برای این نزدیکترین و عزیزترین آدم زندگیاش برنمی آید. رضا، فروزنده را به چشم دخترش میبیند، میخواهد با نجات فروزنده زندگیاش را سامان دهد، کاری که برای دخترش نمیتواند بکند.
این بار هم یک زن است که نقطه عطفی میشود در دنیای قهرمان اول کیمیایی. رضا معروفی مثل هر مرد واقعی دیگری دنیای خودش را ساخته، در خلاصه داستان فیلم آمده: «او خود صاحب حکم است اما آن را اجرا هم میکند». کاش کیمیایی فیلمی میساخت از گذشته رضا معروفی، اینکه چطور به اینجا رسیده. در پایان او محسن را میکشد در حالی که حکمی برای او صادر نشده بود. رضا می گوید:«عمرمو به باد دادی بچه». این بار رضا برای نجات فروزنده پا روی چیزی میگذارد که همه عمر به آن وفادار بود.
تازه این حالا را گفتم و باز رضاهای دیگری مثل رضای «رئیس» یا مهمتر از همه «رضا موتوری» باقی مانده است. حکایت «رضا» و فیلمهای استاد کیمیایی مفصل تر از این حرفهاست.
آریان گلصورت
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
اسرائیل ایران آمریکا شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی
فضای مجازی قتل هواشناسی تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیلاب سامانه بارشی آموزش و پرورش سازمان هواشناسی باران شهرداری
خودرو بانک مرکزی بازار خودرو قیمت دلار قیمت طلا قیمت خودرو دلار یارانه مسکن ایران خودرو حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون مهاجرت مدرسه نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی صداوسیما موسیقی سریال مهران غفوریان
معماری
رژیم صهیونیستی غزه حماس فلسطین جنگ غزه روسیه اوکراین امیرعبداللهیان طوفان الاقصی ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال استقلال لیگ برتر جواد نکونام رئال مادرید عبدالله ویسی سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه استقلال باشگاه پرسپولیس
باتری گوگل آیفون اینستاگرام مایکروسافت سامسونگ اپل عکاسی ناسا
ویتامین چای کاهش وزن توت فرنگی سیگار فشار خون کبد چرب