شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
جنبش سبز و نگاه به درون
صبح چو از صدق، نفس برگشاد
مملکت شرق به دستش فتـاد
(خواجوی کرمانی)
میرحسین موسوی در چهاردهمین بیانیه تفصیلی خود گفت: «تاکید بر اجرای بدون تنازل قانون اساسی یک راهبرد کلیدی برای ساختن فرداست. با چنین راهبردی ما در تاریکی قدم نمیگذاریم و میراثهای به جا مانده از مبارزات نسلهای پیشین را به هیچ تقلیل نمیدهیم.» این گفته استراتژی جنبش سبز وهویت واقعی اجتماعی و سیاسی جریان اصلاحطلبی است و همچنین مرزبندی این جنبش را با جریان اپوزیسیون برانداز و همچنین جریانات داخلی که جمهوریت نظام را در کنار اسلامیت آن بر نمیتابند، هویدا میسازد. خواستهها و آرمانهای جنبش سبز، ریشه در دوم خرداد ۱۳۷۶ دارد، آن هنگام که «جنبش اصلاحات» برای نخستین بار در نظام جمهوری اسلامی وارد ادبیات سیاسی - اجتماعی مردم شد و خاتمی نشان داد که مطالبات از نظام و برخورداری از حقوقی سیاسی و اجتماعی و مدنی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی- که دارای ظرفیتهای معطل مانده فراوانی است- شدنی میباشد.
در آن وقت، دو عنصر جمهوریت و اسلامیت نظام به عنوان دو خط قرمز اساسی به طور مشخص تبیین گردید و نتیجهگیری شد که حذف هریک، به منزله قهر با اهداف انقلاب اسلامی ۵۷ و راه امام(ره) است. به این ترتیب در داخل نظام، مرزبندیها حول این دیدگاه و دیدگاه مخالف آن که شعارش «حکومت اسلامی» به جای «جمهوری اسلامی» بود، شکل گرفت و مردم سوی نگاهشان به خاتمی افتاد، اما طرف مقابل که جاده سیاست را یک طرفه و خود را سوار بر خودروی بی ترمز میدید، سد راه شد تا رئیس جمهور اصلاحات به قول خود درهر نه روز با یک بحران مواجه شود. نتیجه این رفتارها، محقق نشدن شعارها و آرمانهای اصلاحطلبانه خاتمی و آن روی سکه، یاس و خمودگی و به حاشیه رفتن مردم بود. در آستانه انتخابات دهم، بار دیگر شور و اشتیاق سراغ مردم ما آمد و برای نخستین بار حتی بیتفاوتها به پای صندوقهای رای آمدند. در فضای جدید سیاسی هموطنان ما نیز همچون همه جهانیان رویکردشان به شعار تغییر بود، تغییری دمکراتیک، که از تنگنظری، زیاده خواهی و رفتار نا متعارف و چنگ زدن به همه قدرت و شوکت به دور باشد. لیکن بهرغم باورها، نتیجه دیگری رقم خورد.
برخلاف تذاکرات مشفقانه رهبری و سایر دلسوزان نظام، بازار تهمت و توهین و ضرب و شتم رونق گرفت. برای اثبات وابستگی رهبران به خارج، افرادی که بایستی به استناد نص قانون و نگرش به اصل برائت، به صدور حکم مبادرت کنند، تئوریسین و ایدئولوگ سیاسی شدند و با پذیرش پیش فرض «توطئه» بنا را بر مجرمیت گذاردند. آنان در ساده و راحتترین تحلیل، همراهی گاه و بیگاه اپوزیسیون خارج با جنبش سبز و همچنین ذکر اخبار جنبش سبز در رادیو و تلویزیون فارسی زبان خارجی را دلیل محکومیت آنان و خارج شدن جنبش ازخط انقلاب دانستند درحالیکه نزدیکی اپوزیسیون خارج و همراهی آنان با جنبش سبز نه به خاطر وابستگی این جنبش به آنان وهدایتش از آن سوی آبها بود، بلکه بر عکس، ناشی از عوض شدن افق نگاه خارج، تحت تاثیر داخل بود، آنان دیدند که مردم دوباربه اصلاحات روی آوردند و دنباله روی رهبرانی شدند، که همواره در طی این مدت سی سال، بی هیچ اتکایی به بیگانگان، در داخل این خاک نفس کشیدند، همراه و همگام با امام و مردم بودند و خواست اصلی آنان تغییراتی در چارچوب قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران و احیای اصول فراموش شده آن بود، پس اپوزیسیون خارج نشین، ناچار به عقب نشینی شده و به این واقعیت رسیدند که در طی این مدت طولانی، اهداف و استراتژیهای طرح شدشان از قبیل جدایی دین و سیاست، لزوم همراهی دمکراسی با سکولاریسم و براندازی نظام و... راه به جایی نمیبرد و خواسته جنبش سبزو مطالبات آنها در داخل نظام، حرف و خواست مردم و رهبرانی است که خود در خانواده بزرگ نظام، همواره حاضر و نقش کلیدی داشتهاند. بنابراین اگر ایدئولوگها و تئوریسین آنان به این نتیجه میرسند که همراهی با مردم برای تقویت جناح اصلاحطلبان و تضعیف جناح تندرو اصولگرا ضرورت امروز است، درواقع این پیروزی بخشی بزرگ و دلسوز از مردم و خانواده نظام است، که در راستای تبدیل معاند به مخالف موفق بودهاند و از این رهگذر خواستاران براندازی نظام را وادار به تجدید نظر در اندیشه و اهداف خود کردند.
واقعیت این است که تندروها و مغرضین این اپوزیسیون، بدشان نمیآید، که جنبش سبز از رهبران فعلی میانه رو و اصلاحطلب خود دور شود و میان اهداف و شعارهای نخست آنها فاصله افتد. در اینصورت رویکرد به رادیکالیزم و دادن شعایر تند و جنگ طالبانه همچون براندازی که جایگاه نظام را تضعیف میکند وغایت خواست آنان است، محقق میشود.امه سه زر (Aimé césaire) شاعر انقلابی و نویسنده و سیاستمدار سیاه پوست فرانسوی به انگیزه آسیب شناسی تمدنها (حکومتها) سخنی نغز و در عین حال موجزی دارد، میگوید: «تمدنی که در حل کردن مشکلات ناشی از شیوه کارش، عاجز شود، تمدنی منحط و تمدنی که بر حیاتیترین مسائل خود چشم فرو بندد، تمدنی مبتلا و تمدنی که با اصول خود، ریا کاری کند، تمدنی مردنی است.» (گفتاری در باب استعمار، هزارخانی، نیل، ص۵) بنابراین بدون شک، تداوم کجسلیقگی، ترجیح منافع گروهی به منافع ملی، کمرنگ کردن جمهوریت نظام و نفی دمکراسی، دمیدن در بوق جنگ و شقاق و پاسخ ندادن صحیح و اصولی به انتظارات و و نادید گرفتن حقوق بشر و شهروندی و تامین نکردن امنیت اجتماعی و سیاسی مردم، ایجاد بی اعتمادی و برخورد قهرآمیز و خشن و پلیسی با آنان، استفاده یکسویه از امکانات دولتی به ویژه تریبون شدن رسانه ملی علیه اصلاحطلبان، و برنتافتن آزادی احزاب و تنشآفرینی و ایجاد التهاب در جامعه و محاکمه نکردن مقصرین و متجاوزین به تمامیت جسمی و مالی و آزادی مردم و اصلاح نکردن قوانین انتخابات... همه و همه در حال حاضر، رفتارها و کنشهایی خلاف منافع و مصالح نظام است. که متاسفانه نتایج و تبعات نامساعد خود را به دنبال خواهد داشت.
محمد مهدی حسنی
وکیل پایه یک دادگستری
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
دولت سیستان و بلوچستان انتخابات دانشگاه تهران مجلس شورای اسلامی عراق چین دولت سیزدهم مجلس روز معلم رهبر انقلاب معلمان
سیل ایران هواشناسی آتش سوزی سازمان هواشناسی باران هلال احمر یسنا اصفهان شهرداری تهران معلم پلیس
ترکیه قیمت خودرو خودرو تورم قیمت طلا سهام عدالت قیمت دلار بازار خودرو دلار حقوق بازنشستگان ایران خودرو مسکن
مهران غفوریان ساواک تلویزیون سریال صداوسیما موسیقی مسعود اسکویی سینمای ایران رضا عطاران
موبایل
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه آمریکا روسیه حماس اوکراین نوار غزه انگلیس ایالات متحده آمریکا
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ برتر سپاهان باشگاه استقلال علی خطیر باشگاه پرسپولیس بازی لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا
اپل هوش مصنوعی آیفون خودروهای وارداتی ناسا گوگل تلفن همراه مدیران خودرو صاعقه
کبد چرب دیابت فشار خون طول عمر