شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی گذرا به چگونگی پدید آمدن دوتشكل بزرگ سیاسی در هشت سال اخیر تجربه ای نو از تشكل


جبهه دوم خرداد یك نقطه عطف بود چرا كه این تشكل علیرغم نوساناتی كه در لایه های مختلف آن نمایان شد سالها دولت خاتمی و مجلس ششم را اداره كرد

انسجام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب از یك سو و معرفی چهره های جوان كه با انگیزه پادر میدان سیاست گذارده بودند از سوی دیگر ویژگی های قابل توجه و جدید این تشكل است.آنچنانكه دیده ایم در صفحات سیاسی روزنامه ها در این دو ماه اخیر، بسیار از بحث تكثر كاندیداها نوشته اند كه البته بیشتر در عالم انتزاع بوده و گریزان از پرداخت به مصادیق امروز. توجیه هم دارد؛ برای ما ایرانیان كه در حال تجربه مردم سالاری هستیم، آن هم با قرائت دینی خودمان از آن، فهمیدن اصل قضیه و روشن شدن زوایای آن اهم است. اما در این مقال نگاهی خواهیم كرد به آرایش دو تشكل بزرگ سیاسی كشور، یعنی جبهه دوم خرداد و شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی. دو تشكلی كه نویسنده آنها را در دو گروه عمده دیده است و لزوماً آنها را با قرائت راست و چپ، یا اصلاح طلب و رادیكال، یا متحجر و آزادی خواه و نظیر این ها نخوانده است. شما نیز با چنین پیش فرضی بخوانید كه باید چنین نگریست تا در این سطور وهمی خودساخته ناشی از مشخص نبودن پیش فرض مشترك، تفسیر بر حركت راست و چپ عنوان نگیرد.

پایه تجربه

خرداد ۷۶ سیدمحمد خاتمی با حمایت دو حزب بزرگ كارگزاران و مجمع روحانیون، در حالی به پیروزی رسید كه خود، تنها دو هفته قبل از برگزاری انتخابات در اجتماع دانشجویان دانشگاه تهران و در مسجد پرخاطره این مركز مهم علمی ابراز كرده بود «تشكل های موجود جامعه ما نوعاً براساس یك احساس مشترك در مقاطعی كه انقلاب نیاز داشته به وجود آمده اند و دارای مبانی و اصول و برنامه های مشخص نیستند.»

هرچند این گفته ناظر بر توجیه اختلاف شدید كارگزاران و مجمع روحانیون _ دو حامی بزرگ وی _ در اندیشه های اقتصادی شان بود كه مدام از سوی مخالفان خاتمی دست آویز نقد و نظر قرار می گرفت، اما در بطن این گفته حقیقتی وجود داشت كه بعدها، پس از پیروزی وی نیز نتوانست خلاء مشهودش را با نام مستعار «دوم خردادی ها» پوشش دهد؛ حزب بزرگی با نام دوم خرداد هیچ گاه وجود خارجی پیدا نكرد و تنها در برخی مقاطع نامی از شورای هماهنگی احزاب دوم خردادی به میان آمد كه گویا هنوز هم جلسات مشتركش تشكیل می شود اما گاه گاه و البته نه جدی تر از جلسات خانه احزاب كه قرار است درك سیاسی جامعه آوانگارد پولتیكی ما را نمایندگی كند و نوبت برقراری اش از این هفته به آن هفته می افتد.

جبهه دوم خرداد را می توان نخستین تشكل پس از انقلاب اسلامی دانست كه هم برای ورود به عرصه انتخابات وهم برای اداره كشور بعد از پیروزی در انتخابات سرو سامان یافت. تا پیش از تشكیل جبهه دوم خرداد، رسم رایج در عرف سیاسی كشور بر آن بود كه قبل از برگزاری انتخابات تعدادی از گروه های سیاسی كه به لحاظ نگرش و گرایش تا حدی نزدیك به هم بودند با یكدیگر ائتلاف می كردند، ولی به محض پیروزی در انتخابات رشته پیوند ها گسسته می شد.

جبهه دوم خرداد از این حیث در تاریخ جریانات سیاسی پس از انقلاب یك استثنا و به بیانی دقیق تر یك نقطه عطف بود، چرا كه این تشكل علیرغم نوساناتی كه در لایه های مختلف آن نمایان شد به مدت ۸ سال دولت و مدیریت اجرایی كشور را به دست گرفت و علاوه بر آن مجلس ششم را نیز اداره كرد.

اما جریان دوم خرداد در سالهای آخر رو به سستی و اضمحلال نهاد. آنچه این جریان سیاسی را به افول و خاموشی كشاند فقدان یك محور و اصل بنیادین یا یك حلقه وصل بود. جبهه دوم خرداد طیف وسیعی از جریان های سیاسی كشور را شامل می شد، از روحانیون مبارز گرفته تا چپ های دهه ۶۰ و طرفداران لیبرالیسم و حتی سكولارها. تردیدی نیست كه فاصله این طیف های سیاسی به لحاظ نگرش و گرایش چنان دور از هم است كه هیچ رشته پیوندی نمی توانست این دانه های متشتت را برای مدتی طولانی به نظم و انسجام درآورد.

تنها دو محور جدی گروه های مختلف دوم خردادی را گرد هم آورده بود؛ یكی شخص آقای خاتمی به عنوان رهبر این جریان و دیگری وحدت نظر در مخالفت با جناح اصولگرا. محور اول را می توان محور ایجابی و محور دوم را محور سلبی نامید، اما كاملاً بدیهی است كه رشته این دو عامل چنان محكم نبود كه بتواند دانه های پراكنده و متشتت دوم خردادی را برای مدتی طولانی انسجام بخشد.از این رو تشتت و انشعاب نخستین زمزمه هایی بود كه پس از تجربه شكست در انتخابات شوراها به گوش رسید و با نزدیك تر شدن به انتخابات نهم ریاست جمهوری و پایان یافتن دوران ریاست جمهوری خاتمی رشته پیوند جریان دوم خرداد روز به روز باریك تر و باریك تر می شود.

بزرگترین نقطه مثبت جریان دوم خرداد تقویت این باور و تحقق این تجربه بود كه گروه های یك جبهه و جریان فكری سیاسی می توانند در قالب یك تشكل منسجم پا به میدان كارزار سیاسی گذارند. خلاصه این كه «دوم خرداد» اگرچه نتوانست تجربه كامل یك حزب بزرگ با اندیشه مشخص در ایران باشد، اما خواسته یا ناخواسته مبنای تجربه ای شد كه شاید این بار، هشت سال پس از آن روزهای پرخبر و شایعه به صورتی واقعی در هیبت «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی» شكل گیرد.

نخستین تشكل بزرگ اصولگرایان

به دنبال پیروزی جبهه دوم خرداد در انتخابات ،۷۶ به تدریج و به موازات دو اندیشه مكمل در میان رهبران جناح اصولگرا قوت گرفت؛ نخست تقویت و بازسازی جبهه ای كه در هماورد انتخاباتی دوم خرداد طعم شكست را چشیده بود و اكنون بر آن بود تا با ساماندهی مجدد طیف های گسترده واقع در زیر چتر این جریان دست به فعالیت تشكیلاتی نوینی بزند. دوم جوان گرایی و بهره گیری از نیروهای خوش فكر تازه نفس و با انگیزه در دو حوزه اندیشه و سیاست. كاملا طبیعی می نمود كه این جرقه برای شعله ورشدن محتاج به زمان است و لذا اصولگرایان حدود چهار سال با این ایده دست و پنجه نرم كردند و پس از فراز و نشیب بسیار بالاخره حدود سه سال قبل این ایده جامه تحقق به تن كرد و هسته ای كه هدف آن ایجاد هماهنگی میان طیف ها و جریان های مختلف اصولگرایان بود با عنوان «شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی» پا به میدان سیاست كشور نهاد. شورای هماهنگی را گرچه هرگز نمی توان یك حزب سیاسی دانست، اما به جرات می توان از آن به عنوان یك جریان و تشكل بزرگ سیاسی پس از پیروزی جبهه دوم خرداد یاد كرد كه هدف آن صرفا پیروزی در انتخابات كشور نیست. این تشكل را باید پس از حزب جمهوری اسلامی كه در سال ۶۴ تعطیل شد بزرگترین تشكل اصولگرایان دانست. انسجام شورای هماهنگی نیروهای انقلاب از یك سو و معرفی چهره های جوان كه با انگیزه پا در میدان سیاست گذارده بودند از سوی دیگر، ویژگی های قابل توجه و جدید این تشكل است.

نخستین موفقیت این تشكل بزرگ در انتخابات شوراها رقم خورد. جناح اصولگرا با درس گرفتن از تجربیات گذشته و تكیه بر انسجام و هماهنگی به دست آمده در دومین كارزار انتخاباتی كشور یعنی انتخابات مجلس هفتم نیز پیروزی را تجربه كرد و اكثریت قاطع كرسی های مجلس را به صورت غافلگیركننده ای به دست آورد. اكنون پس از كسب موفقیت در دو انتخابات گذشته، مهم ترین مرحله كاری یعنی رقابت در نهمین انتخابات ریاست جمهوری را درپیش رو دارد. تحت این لوا گروه هایی از هم فكران و هم سویان اعتقادی موسوم به اصول گرا گردهم آمدند تا شورایی مركب از نمایندگان اقطاب شان، راهبرد بهار ۸۴ را در تمام مقاطع مشخص كنند و یك نفر از میانه به نمایندگی از همگان برای اجرای توافق های از پیش تعیین شده برخیزد و آنان كه می خواهند انتخاب كنند او را نماینده فكری بدانند معلوم و مشخص؛ چنانكه پیش از آن نیز دیدگاه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی اش را نیز اعلان عمومی كند تا برای نخستین بار به صورت طرح ریزی شده و پیش بینی شده، انتخاب آگاهانه ملت، از برنامه ها «آری» بگیرد، نه از فرد و مهم تر این كه ملت به حزب رأی بدهند نه به شخص، كه هم بدانند قرار است چهار سال سكان امور را دست چه كسی بدهند و هم بدانند اگر چنان كه وعده داده شد نشد، برای پی گیری مطالباتشان پی كدام نشانی سیاسی باشند.

تكثر كاندیدا

در آن صبحی كه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی در مدرسه عالی شهید مطهری میدان بهارستان گرد هم آمدند، انتظار می رفت شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد نیز جمعی نظیر این برپا كند كه در محدوده این گمانه، تنها «هواداران معین» در ساعت گردهمایی نیروهای انقلاب اسلامی تشكیل جلسه دادند.این در حالی بود كه در روزهای پایانی آذرماه جلسه ای با عنوان نشست فوق العاده شورای هماهنگی جبهه دوم خرداد برگزار شده بود كه از آن تنها جملاتی مختصر به نقل از محمد سلامتی، رئیس دوره ای این شورا مخابره شد. این شاید آخرین نشست جدی و علنی دوم خردادی ها برای رایزنی بود. پس از آن هم كروبی آمدنش را به صراحت گفت، هم معین در جمع «هوادارانش» اولین نطق انتخاباتی اش را ایراد كرد و هم مجموعه های طرفدار هاشمی تكلیفشان را در صورت حضور یا عدم حضور وی روشن كردند. در این میانه مهرعلیزاده هم گفت كه از طرف جریان اصلاحات می خواهد كاندیدا شود. پس از آن نیز صحبت از كاندیداتوری ابراهیم اصغرزاده سخن به میان آمد. محسن رهامی هم در آخرین صحبت هایش گفت كه منتظر جواب قطعی میرحسین موسوی مانده و حتی كواكبیان تهدید كرد زودتر اجماع صورت گیرد و اگرنه خودش اعلام كاندیداتوری خواهد كرد. پس اوضاع چنان شد كه انتظار می رفت: از جمع دوم خرداد كه یك سرش مجاهدین انقلاب اسلامی بودند و سر دیگرش اتصال پیدا كرده بود به نگرش های متجددانه حزبی همچون كارگزاران چیزی جز اسمی باقی نماند كه آن هم عبارتی شد آشنا در گزاره های غیررسمی فراكسیون اقلیت مجلس و برخی چهره های سیاسی دوره قبل قوه مقننه.

در این حالت، اما جای تعجب است كه كسی همچون محسن آرمین - عضو سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی - در انتقاد از جناح مقابل بگوید قصد دارند تا با شعار تعدد و تكثر كاندیداها در دوم خرداد به ما ضربه بزنند! برای این پیكره تكه تكه چه حاجت به اندیشیدن سیاستی برای تخریب؟ شاید مراد او از جناح دوم خرداد سازمان متبوعش بوده كه البته اگر چنین هم بوده، آن هم در انتخابات نهایی معطل مانده است. این واماندگی در صریح اللهجه ترین گروه دوم خرداد از آن جا نتیجه گرفته می شود كه بهزاد نبوی در تحلیل انتخاباتی اش در عین اصرار بر حمایت این سازمان از معین، معتقد باشد نباید با هاشمی درگیر شد و از طرفی هم بگوید كروبی پایگاه اجتماعی ندارد.

تجربه جدید

اما با تحرك جریان شورای هماهنگی در انتخابات شوراها ومجلس هفتم كه یك تجربه جدید و موفق در جناح اصولگرا بود، اكنون در آستانه انتخابات ریاست جمهوری بارقه امید برای جریان گرفتن اولین مجموعه سیاسی گسترده البته قبل از پیروزی، در اذهان شكل گرفت و همه امیدوار شدند كه در ایران نیز روزی نزدیك برسد به اعتبار عملكرد یك جریان، كاندیدایش معتبر شود و نه آن كه وقتی چهره ای پیروز شد، به تبعش گروهی ساخته و پرداخته شود و پس از آن میراث دار پیروزی اش شود.هرچند این روزها حركت هایی آن بارقه امید را كم رنگ می نماید اما اصولگرایان همچنان امیدوارند كه شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی این تجربه را كامل كندو اولین جریان جدی رقابت حرفه ای سیاسی را در تاریخ سیاسی ایران رقم بزند.