پنجشنبه, ۲۸ تیر, ۱۴۰۳ / 18 July, 2024
مجله ویستا

ویژگی های خاص اندیشه های فلسفی اسلام


ویژگی های خاص اندیشه های فلسفی اسلام

توحید محوری درعین تاکید بر آزادی و اختیار انسان

اندیشه اسلامی دارای ویژگی های خاص و نوینی در دنیای علم و فلسفه می باشد که سبب می شود که آن را از سایر دوران های فکری جدا و متمایز دانست، از جمله مهم ترین ویژگی اندیشمندان مسلمان می توان به موارد زیر اشاره کرد:

در ابتدا باید گفت که اندیشه اسلامی بر دیدگاه توحید محوری یا وحدت وجودی استوار است. اندیشمندان اسلامی نظامات جهان را به چهار قسم تقسیم می کنند که شامل

۱) نظام ما فوق طبیعت

۲) نظام طبیعت

۳) نظام وجود انسانی یا نفس

۴) نظام مدنی یا مدینه انسانی، می شود.

در اندیشه اسلامی عالم از یک واجب الوجود تشکیل شده است و همگونگی و انطباق میان این عوالم از بالا به پایین است و در راس این عوالم سبب اول قرار دارد که از طریق عقل فعال با عالم ماده و طبیعت ارتباط برقرار ساخته و آن را به سوی نور و روشنایی هدایت می کند؛ این ارتباطات نه صرفا از طریق عقل فعال بلکه از طریق عقول دهگانه و ملائکه و... نیز صورت می گیرد که هر یک در کلیت جهان هستی نقش مهمی را دارا هستند و در چنین نظامی هر یک از موجودات دارای جایگاه و مرتبه خاصی بوده و هر موجودی دارای استعداد و ویژگی های خاص خود است و نظام طبیعت و ماده و حیات انسانی و مدنی نیز در اصل به دلیل آنکه ذیل وجود اجمل یا سبب احسن قرار گرفته اند؛ پس ظل جمیل و صاحب جمال خواهند بود و بر همین اساس نظام طبیعت و کل هستی زیبا و نظام موجود نظام احسن و اجمل است که بر محور توحید بنا یافته و استمرار می یابد. برخی از مستشرقین این نظام را نظام وحدت وجودی و برخی آن را انداموارگی نامیده اند . بنابر این اصلی که از ویژگی های عمده تفکر اندیشمندان مسلمان این است که آنها قائل به اصل وحدت ذیل سبب اول هستی در کل عالم و نظام احسن هستند .

دومین ویژگی که در اندیشمندان مسلمان به چشم می خورد اصل خدا محوری است .

در اندیشه متفکران یونانی آنچه اصل قرار می گیرد و مهم است اندیشه انسان محوری است و انسان ملاک همه چیز است و گاهی در اندیشه های یونان و روم انسان رقیب خداوند نیز محسوب می شود .

این دیدگاههای اومانیستی با پیدایش رنسانس و نوزایی دوباره احیا و ادامه یافت و کلبیون و رواقیون، انسان محوری را ملاک همه چیز قرار دادند در دوران جدید بعد از رنسانس نیز انسان مداری در قالب نو و جدیدی قرار گرفت .

اما در اندیشه اسلامی بنا به آیات قرانی خدا نه تنها رقیب انسانها نبوده و نیست، بلکه خدا محوری در اندیشه مسلمانان از جایگاه ویژه و مهمی برخوردار است . خداوند در اندیشه مسلمانان هیچ چیز را از انسان دریغ نمی کند و همه چیز را برای انسان می خواهد؛ و از آنجایی که بی نیاز علی الطلاق است و نیاز به هیچ انسانی ندارد، پس رقیب او نیز تلقی نمی گردد . بنابر این خدا محوری در اندیشه اسلامی در مقابل اومانیسم غرب قرار گرفته و عمل می کند .

از دیگر ویژگی های اندیشه اسلامی باور و اعتقاد به معاد و جهان آخرت است، تمامی متفکران مسلمان به پیروی از کتاب خدا باور به به مبدا را بنیان نگرش خود نسبت به هستی و انسان قرار داده اند . این مسئله در مشرق زمین دارای جایگاه ویژه و بالایی است که مهم ترین نتیجه پذیرش این اصل، تاکید بر نقش اراده انسانی و توجه به اختیار است؛ البته تعدادی از اندیشمندان اسلامی تحت سلطه و نگرش جبر گرایانه اهل حدیث و اشاعره تا حدودی به محدود کردن آزادی انسان و مجبور بودن او در زندگی خود اشاره کرده اند.

نقش طبیعت و محیط در تغییرات اجتماعی در کنار بخش اراده انسانی از ویژگی های دیگر اندیشه اسلامی است . در کنار نگرش ناسیونالیسها که اراده را مهم ترین عامل تعیین کننده تغییرات اجتماعی می دانند و بر خلاف سایر نگرش ها که عوامل طبیعی را موثر در تحولات می دانند، متفکران اسلامی معتقدند که در کنار عوامل محیطی اجتماعی ، اقتصادی و ... عامل اراده انسانی هم دارای تاثیر و نقش است؛ لذا متفکران اسلامی علاوه بر تائید و اذعان به نقش طبیعت و عوامل طبیعی به اراده انسانی و سایر نیروها نیز اهمیت می دهند.

با بررسی اندیشه های متفکران مسلمان به ویژگی های دیگری در تفکرات این اندیشمندان بر خورد خواهیم کرد که یکی از آن ها مسئله وحدت رویه است؛ مثلا با بررسی اندیشه متفکران مسلمان در خواهیم یافت که در بحث انسان آنچه مطرح است فضیلت یا اخلاق است و در بحث مدینه عدالت ،فضیلت و سعادت مطرح و مهم است و غالب این متفکران فضیلت را برای انسان و در درون مدینه مطرح می کنند و از این نظر انسان برای سعادت مند شدن باید از درون مدینه بگذرد و با فاضله شدن مدینه انسان فاضله می شود و اگر دقت نماییم هدف اساسی همه این متفکران سعادت حقیقی است که حاصل فضیلتی است که به وسیله انسان ها در درون جامعه به وجود می آید و مدینه فاضله به عنوان یکی از بحثهای اصلی اندیشه سیاسی مطرح می شود و به طور عام می توان یک نوع وحدت رویه را در تمامی این بحث ها مشاهده کرد.

از خصلت های دیگری که می توان در بحث اندیشه اسلامی از آن صحبت کرد اعتدال محوری است که در سایر اندیشه ها این خصلت یا دیده نمی شود یا کمتر دیده می شود؛ اما متفکران اسلامی همیشه سعی دارند آرای گوناگون را با یکدیگر جمع کنند و به برآیند معتدلی برسند. لذا بحث اعتدال گرایی از بحث های مهم در اندیشه اسلامی است؛ به طور مثال ابو نصر فارابی نمونه بر جسته این نوع نگرش است که سعی نمود اندیشه های ارسطو و افلاطون را با یکدیگر ترکیب نماید و به روش اعتدال محوری دست یابد البته بیشتر متفکران اسلامی بحثهای عرفان ،فلسفه ، دین ، دنیا ، عمل و نظر را همواره با یکدیگر ترکیب کرده و از جایگاه و منظری اعتدالی اندیشیده اند.

ویژگی بعدی در اندیشه اسلامی، ارتباط اندیشه های متفکران با جامعه و مسائل آن است؛ بیشتر متفکران مسلمان اگر اندیشه ای را مطرح می کنند این اندیشه بر خاسته از حوادث و وقایع و مسائل کلان جامعه است؛ به طور مثال اگر فارابی بحث مدینه فاضله را مطرح می کند به دلیل آن است که جامعه زمان فارابی جامعه ای است عاری از فضیلت و عدالت و بشر زمان فارابی به دلیل غرق شدن در جهالت به سمت مدینه جاهلی پیشرفته است؛ همین طور اگر خواجه نظام الملک بحث قدرت و توزیع قدرت و امنیت را مطرح می کند به دلیل مشکلات حاکم بر جامعه دوران اوست و اگر جامعه معاصر این اندیشمندان را بررسی کنیم خواهیم دید که هر کدام از این متفکران سعی نموده اند درد جامعه خود را با نظریه پردازی التیام بخشد .

کمال طلبی و تبدیل انسان به انسان کامل یکی از ویژگی های منحصر به فرد و مورد تاکید و تائید اندیشمندان اسلامی است. بحث کمال انسان و اینکه انسان بالقوه این استعداد را دارد که به کمال برسد یعنی ترکیبی از استعدادهای گوناگون که می تواند آنها را گزینش کند و برخی را تقویت کند و در جهت کمال پیش ببرد و برخی را در جهت حیوانیت کنار بگذارد در انسان وجود دارد و انسان قابلیت همه چیز شدن را دارد؛ حرکت انسان در جهت کمال در اندیشه های اکثر متفکران اسلامی وجود دارد در صورتی که اگر اندیشه متفکران غربی را بررسی کنیم کمتر بحث کمال انسانی را خواهیم یافت.

تنوع و تکثر مطالب از دیگر ویژگی های اندیشه اسلامی است، هرچند ممکن است برخی از مطالب کاملا پخته شده باشد اما هرچه از صدر شکل گیری این دوره و به این سوتر نزدیک می شویم درست است که طرح مسائل کمتر شده اما در بسیاری از موارد آرای متفکرین اسلامی بسیار متعدد و زیاد می باشد .

تاکید بر نقش اجتماع و جامعه در حوزه فلسفه از مباحثی است که در اندیشه اسلامی بر آن تاکید می شود به طوری که هرگز انسان تافته جدا بافته ای از اجتماع نیست و ایفای نقش فردی بدون توجه به نقش اجتماعی امکان ندارد و به نوعی می توان گفت که این دو ملازم یکدیگر بوده و هستند .

پرداختن به مفاهیم اساسی نوع انسان را می توان از ویژگی دیگر اندیشه اسلامی ذکر کرد . با بررسی اندیشه هرکدام از اندیشمندان مسلمان می توان دریافت که هر کدام از این اندیشمندان در مورد انسان دارای یک وحدت نظری بوده و پرداختن به این مفاهیم همیشه از دغدغه های اندیشه اسلامی به شمار آمده است .

ارتباط با جامعه و مشکلات آن از دیگر ویژگی های بارز اندیشه اسلامی است . اگر دقت کنیم می بینیم فلاسفه عملا وارد کار اجرایی شده اند و با مسائل جامعه خود دست و پنجه نرم کرده اند به طوری که ابن سینا خود در دربار سامانیان و آل بویه و وزارت داشت و فارابی نیز با حکومت حمدانی ها رابطه بر قرار کرده بود.

الهام ربیعی زاده

منابع:

اندیشه سیاسی در اسلام، حاتم قادری، تهران: انتشارات سمت، ۱۳۸۰ .

دانش، قدرت و مشروعیت در اسلام، داوود فیرحی، تهران: نشر نی،۱۳۷۹ .

نظام سیاسی و دولت در اسلام، داوود فیرحی، تهران: انتشارات سمت،۱۳۸۰ .

تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام، محمد حسین وقار. تهران: نشر اطلاعات۱۳۸۷ .