جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

محصول مشترک ناصرالدین شاه


محصول مشترک ناصرالدین شاه

عارض به حضورتان که به یاد داریم که در همسایگی صاحبقرانیه، رجلی پنجاه ساله زندگانی می کرد، عمو رجب نام که سبیل هایش از بناگوش به قاعده یک وجب تجاوز کرده عن قریب بود که به علت خشانت …

عارض به حضورتان که به یاد داریم که در همسایگی صاحبقرانیه، رجلی پنجاه ساله زندگانی می کرد، عمو رجب نام که سبیل هایش از بناگوش به قاعده یک وجب تجاوز کرده عن قریب بود که به علت خشانت موجود در چهره نظمیه وی را به جای چنگیز خان دستگیر کرده تا دماغش را چنان کوفته برنجی صاف گردانند، عمو رجب از تایمی که همسرش سودابه بیگم را از دست داده بود، دیگر به سرو وضعش نرسیده و زندگانی را به تجرد و تنهایی گذران می کرد و با قیافه ای دلپسورده در سوقیه رفت و آمد می نمود. رجب خان گویا توسط دختر بیکارش، اقدس بانو با زنی بیوه به نام شهپر هفت خط آشنا شده، بعد از کلی لا وترکاندن ایضا کارشان به ازدواج ختمون می شود. این دو کبوتر عاشق پیشه پنجاه ساله پس از چند ماه زندگانی مشترک به شدت احساس کمبودیه نموده، قضیه را به سمت پررنگ کردن عشقون و به جا گذاشتن یک فقره یادگاری سوق داده لا محاله بنابر بچه دار شدن قرار می دهند؟! رجب سبیل و شهپر هفت خط به همگان اعلا مون می نمایند که قصد کرده اند تا در کنار فرزندان قبلی خود، یک بچه دیگر به عنوان محصول مشترک به دنیا آورند تا نامبرده به هیبت یک سمبول از لا وشان باقی مانده و من حیث این موضوعیه، زندگانی شان شیرین شود.

دیگر این که ایشان کار خویش را می کنند بالا خره بعد از نه ماه کش و قوس های فراوان معهذا در سن پر طمطراق پنجاه سالگی دارای محصول مشترک به نام تقی می شوند که البته اینک بزرگ شده و احوالیه وی خیلی قابل توجه است؟! تقی غاز قولنگ با نمره عینک سه ونیم، قد و قواره چلغوز، دماغ آفسایدی و لب و لوچه آویزان هر جنبنده ای را مجذوب خود کرده آنچنان این محصول مشترک دارای آثار ژنتیکی محیر العقولی می باشد که موزه لوور فرانسه به صورت سفارشی از خنده های بی ریخت وی، عسک های متعددی تهیه نموده تا یحتمل جایگزین تابلوی لبخند مونالیزا گرداند؟! تقی این گدای گشنه استرسی در تایمی که می خندد چنان دهان کروکودیلی اش را مفتوح می کند که احشای وی نظیر روده کوچک، معده و دستگاه گوارش، مشاهدون می گردد وحال آدمی فی الحال بر هم می زند؟!

دیگر این که قاعده بچه دار شدن به ضوابطیه خاصی مرتبط بوده لیکن عده ای از عناصر خلقت که از من مناسبیه عدول نموده اند، لا زم بوده که قید ولد را زده که اگر این گونه نشود، محصول ماجرا یحتمل رنگ و بوی آدمیزاد نداشته و به شکل گفتار، وزغ یا اوران بوزان در میآیدکه هم وی عمری را به خاطر دک و پوز کریه به غم خواهد گذراند و هم والدین محترمه هر گاه قیافه و قواره او را به تماشا بنشینند من باب ماحصل ناجور، احیانا خجول خواهند شد؟!

عارض به حضورتان که اطبای متخصص پیرامون معظلیه های زایش بعد از سن یائسگی نسوان بارها هشدار داده، گفتن کرده اند که در چلغوز شدن بچه موثر بوده، خواهشا از این اقدامیه اجتناب گردد لیکن قاعده ای از نسوان که در نیم قرن زندگانی هنوز مثقال عقل در دوگوله مبارکشان شکل نگرفته، جهت مستحکم نمودن میخ لا و در قلمروی زندگانی جدید بی مقدار سعی دارند با تولید یک فقره بچه، وضعیه را سامان داده، شوهر گرامی را پایبند نمایند.

منجیلک راپورت می دهد که در یکی از دهات قوپوزآباد، الا غ ماده ای پیر وجود داشته که عمری را به عزلت روزگار گذرانده لیکن بعد از مدتی یک فقره خرنر پرطمطراق و کیفور به همسایگی طویله ایشان می آید و حسابی با یکدیگر لا و تو لا و می شوند؟! وقایع اتفاقیه بر این منوال می گذرد که این دو، کارشان به جاهای باریک کشیده و نتایج معاشقات نامبردگان بعد از مدتی مشخصون گردیده که این ثمره یک راس کره می شود که یک لنگ از چهارلنگ دیگر کره بدبخت، درازتر می شود؟! همین کارها را می کنند که آمار کودکان خیابانی بالا می رود؟!

قاعده ای از زوجین که در فکرون ایجاد محصول مشترک هستند انگار خویش را کارخانجات بنز و مرسدس فرض می کنند که پیرامون ادغام خود، در پی پروداکت مشترک بوده لیکن مرسدس بنز کجا و عنصرالخلقتی چون تقی جول جولی کجا که کراهت چهره و قباحت قواره اش هر جنبده ای را در جا قیچ می کند؟! ایضا اجنه هم در مقابل جمال برخی از محصولا ت مشترک سر تعظیم فرود آورده و بدفرم به غلط کردن افتاده اند؟!

سخن سر به درازا کشیده لیکن مطلوب است که قاعده ای از رجال و نسوان محصول مشترکی، در زندگانی دویم و سیوم بی خیال این امر شده به همزیستی مسالمت آمیز دو نفره اکتفا نموده تا از امثال تقی جول جولی کاسته شود. علی الخصوص که شنفته ایم برخی از عجوزه ها و پیررجل ها چنان مظلومانه از تنهایی و سررفتن حوصله شان شکواییه می نمایند و قضیه را ماستمامی می کنند که گویی عزم آن کرده اند تا آخرین لحظات عمر خویش، اکتیو بوده و غازقولنگی دیگر به جامعه تحمیل نمایند که انگار کسی نبوده که بگوید آدم حسابی سر پیری و معرکه گیری؟! مگر بچه، اسباب لعب است که از بیکاری به فکرون تولید مثل می افتی و یک میراث خوار چنان بختک به جان غازقولنگ های قبلی می اندازی؟! موی سفید، ریش و پشم کوسه شده، ایدیهم لرزان، چشمان آلبالو گیلاسی، کمر خمیده و حتی پشت غوز شده گویی سبب نمی شود که قاعده ای از دوست داران محصول مشترک دست از خیال باطل خویش بردارند لیکن جان تقی هم که شده، بی خیال محصول مشترک؟! روزگارتان عشرون، فعلا خداحافظون.

نویسنده : مهدی دل روشن