دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

نوروز نوزایی طبیعت و بزرگ جشن ملی


نوروز نوزایی طبیعت و بزرگ جشن ملی

اینک هزاره ها وسده های بسیار تاریخ است که اقوام و طوایف فراوان ساکن در نجد ایران تغییر فصل و سال و نو شدن زندگی در جامعه و طبیعت را با آداب و سنن ویژه ملی و قومی خود جشن می گیرند و چهره این سرزمین کثیرالمله را دگرگون می کنند و بر هر یک از آداب و رسم ها نامی ویژه می نهند

اینک هزاره‌ها وسده‌های بسیار تاریخ است که اقوام و طوایف فراوان ساکن در نجد ایران تغییر فصل و سال و نو شدن زندگی در جامعه و طبیعت را با آداب و سنن ویژه ملی و قومی خود جشن می‌گیرند و چهره این سرزمین کثیرالمله را دگرگون می‌کنند و بر هر یک از آداب و رسم‌ها نامی ویژه می‌نهند. در آستانه فرارسیدن سال نو که ما در ایران به آن نوروز نام نهاده‌ایم و با شیوه‌های ویژه مردمی پاس می‌داریم و جشن می‌گیریم نگارنده می‌خواهد نگاهی از سر شتاب بر این رسم کهن اندازد و با بهره جستن از کوش و تلاش‌های دیگر عزیزان که در این عرصه ذوق آزمایی کرده‌اند و این رسم کهن را در گذرگاه تاریخ به بررسی نشسته‌اند، برای بررسی این جشن کهن ذوق‌‌آزمایی کند و با پاسداشت زحمت‌های دیگر اهالی قلم سطرهایی چند دربارة این جشن بنگارد.

علی بلوکباشی پژوهشگر توانمند ایرانی در آغاز کتاب خود با نام «نوروز جشن نوزایی آفرینش» چنین می‌نگارد: «وابستگی انسان به طبیعت بیشتر به سبب نقش و تأثیر طبیعت در زندگی اجتماعی و اقتصادی اوست. هریک از فصل‌های سال نقش و اثری خاص در شکل‌گیری و شکل دادن فعالیت‌های مردم در جامعه دارد. مثلاً زمستان سرد و پربرف و باران برای مردم جامعه‌های کشاورز و دامدار ایران فصل توقف کارها در مزرعه و صحرا و کوه‌ و کوهستان و ماندن و آرمیدن در خانه است. برخلاف زمستان، بهار و تابستان و اوایل پاییز فصل کار و کوشش در بیرون از خانه و کارورزی در کشتزار و کوه و دشت است. او آنگاه بر گفته خود چنین اضافه می‌کند «مردم کشاورز و دامپرور فصل سرما را دور از جمع و فصل بهار و گرما را با جمع و در پیوند با یکدیگر می‌گذرانند.»

در سرزمین‌هایی که تنوع آب و هوایی دارند و خاکشان مستعد کشت انواع گوناگون غلات و حبوب و پرورش گونه‌های گونه‌گون میوه است و هر کدام در فصل‌های متفاوت کشت و بهره‌برداری می‌شوند گاهی چند نوره‌ز یا سال نوی کشاورزی دارند. مانند سال نوی کشاورزی ایرانیان در آغاز فصل پاییز و فصل بهار.

این جشن‌ها به این معنی است که تقسیم‌بندی زمان را آیین‌هایی معین می‌کنند که ناظر بر نگهداشت و احیای ذخایر خوراکی می‌باشند. یعنی آیین‌هایی که تداوم زندگی کل جامعه را تضمین می‌کنند.

نوروز ایرانیان که در آغاز فصل بهار جشن گرفته می‌شود پیام‌آور نوشدگی سال و آمدن گرما و مرگ زمستان و باززایی طبیعت و زمان خروج انسان از عالم خمودگی و پیوستن به طبیعت و شروع حیات اجتماعی دوباره در جامعه و کار دسته جمعی در بیرون از خانه و در مزرعه و باغ و بوستان است. دگرگونی طبیعت در گردش سال و نقش آن در زندگی اجتماعی و اقتصادی مردم واکنش‌هایی نمادین در فرهنگ رفتاری مردم پدید آورده که مجموعه‌ای از آیین‌ها و آداب و رسوم به هنگام نوروز نمایان می‌شوند. بسیاری از رفتارهای آیینی و نمادین مربوط به نوسال و نوروز با اسطوره‌های اولیه در جامعه‌های انسانی سرزمین ایران ارتباط دارند و نشان‌دهنده رفتارها یا رخدادهایی هستند که در آغاز شکل‌گیری آن جامعه‌ها پدید آمده یا روی داده‌اند.

نوروز ایرانیان در آغاز فروردین و فصل بهار هم جشن اهورامزدا ایزد بزرگ دین مزدیسناست که در روز اورمزد نخستین روز از نخستین ماه سال برگزار می‌شود و هم روز آفرینش جهان و کائنات و انسان است.

● نوروز در گفته‌های اندیشمندان کهن

نوروز به بیان ابوریحان بیرونی روز «نوزایی آفرینش» و به روایت شمس‌الدین محمد دمشقی روز «آفرینش نور» و روزی است که مردم را در این «روزی نو از ماهی نو و سالی نو به آراسته و نوگردانیدن آنچه که گذشت زمان کهنه کرده برمی‌انگیزاندند.» و معتقد بودند که در نوروز مقدرات مردم برای یک سال تمام تعیین و استوار می‌گردد.

● سنت‌های اساطیر

از آیین‌های برخاسته از سنت‌های رایج در دوران اساطیری برخی معنـــا و مفهوم و نقش و کارکردشان را در زنـــدگی مردم امروزین از دست داده‌اند و دیگر کارآمد و سودمند نیستند و به صورت «بقایای فرهنگی» (Cultural Survivals) غیرفعال بازمانده‌اند. برخی دیگر هنوز در زندگی اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی و همینطور در حیات دینی و مذهبی و رفتارهای معنوی مردم جامعه فعال باقی مانده‌اند و نقش و معنا دارند و در انسجام و تحکیم روابط میان افراد و گروه‌های اجتماعی کارساز و مؤثرند. آئین‌های نوروزی از جمله رفتارهای فرهنگی هستند که برخی از آن‌ها هنوز در جامعه کنونی ایران بازمانده‌اند و کم و بیش کارکرد و نقش‌آفرینی کارآمد و سودمند خود را میان گروه‌هایی از مردم حفظ کرده‌اند. خاستگاه و بُن‌مایه بسیاری از رفتارهای آرمانی ـ آئینی مربوط به جشن نوروز و آداب نوروزی را باید در فرهنگ جامعه‌های باستانی و در زمان سیطره فرهنگ اساطیری جستجو کرد. این رفتارهای آئینی ـ آرمانی در گذر زمان دگرگونی پذیرفته و در هر دوره و در هر مکان صورت و معنای خود را با ساختار اجتماعی ـ فرهنگی جامعه‌های آن دوره و مکان تطبیق داده و در رهگذر این سازگاری چیزهایی از دست داده و چیزهایی تازه گرفته و به شکل کنونی خود درآمده‌اند.

● رفتارهای آیینی

از موضوع‌های مورد پژوهش در حوزه تحقیقات مردم‌شناسی یکی هم فرهنگ رفتارهای آیینی ـ آرمانی مردم در جامعه‌های خرد و کلان است. روزگاری پژوهش در فرهنگ رفتاری مردم یک جامعه می‌تواند جامع و دقیق باشد که رفتار و هر جزء و عنصر فرهنگی در کل فرهنگ جامعه و در پیوند با یکدیگر و در شبکه مناسبات اجتماعی مردم نگریسته شود و انگیزه پدیداری و تداوم آن رفتار و عنصر فرهنگی و ارزش و کارکردش با عناصر فرهنگی دیگر در جامعه به طور جمعی بررسی و تفحص شود. با این حال مردم نگار می‌تواند پیش از پرداختن به یک پژوهش کامل و ژرفانگر مردم‌شناسی برخی از رفتارهای اجتماعی ـ فرهنگی و آئین‌ها و جشن‌ها و زبانزدهای رایج در میان مردم یک قوم یا جامعه را همانگونه که هست به صورت جدا از رفتارهای دیگر فرهنگی در جامعه گردآوری و توصیف کند و برای بررسی‌ها و تحلیل‌های علمی بعدی مردم‌شناسی در کل فرهنگ در دسترس قرار دهد.

● خاستگاه و پیشینه نوروز

بیشتر روایت‌های اسطوره‌ای ـ افسانه‌ای ایران دوره پیشدادی را زمان پیدایی نوروز و آیین نوروزی و جمشید، چهارمین پادشاه پیشدادی را بنیانگذار نوروز و آیین نوروزی به شمار آورده‌اند.

دوران جمشید در «یشت‌ها» دورانی طلایی به شمار آمده است. در آن دوران خوردنی‌ها کاهش نمی‌یافت و چهارپایان و مردمان نمی‌مردند.

گیاهان نمی‌خشکیدند، سرما و گرما و پیری و رشک وجود نداشت. جمشید بر هفت کشور زمین فرمان می‌راند و نیک‌بختی، شهرت، گله و رمه خشنودی و حرمت را از دیوان گرفته بود. پس آنگاه که دروغ گفت فرّه به صورت مرغی از پیش او بیرون رفت. ابن بلخی دوره فراز و فرود جمشید را اینگونه وصف می‌کند: «سیصد سال از ملک او جهان همچون عروسی آراسته بود و همه آفت‌های آسمانی و زمینی از جهان برخاسته بود و هیچ کس در آن سیصد سال از هیچ رنجی و دردی و بیماری خبر نداشت و جهانیان همه ایمن و ساکن بودند و در خیر و نعمت نازان و چون سیصد سال بدین سان گذشت جمشید را بَطَر [خودبینی و غرور] نعمت گرفت و شیطان در وی راه یافت و جمله مردمان و دیوان را جمع گِرد آورد و ایشان را گفت: معلوم شماست کی مدت سیصد سال باشد تا رنج و درد آفت‌ها از شما برداشته‌ام و این به حول و قوت کنش من است.

چون این سخن بگفت هم در آن روز فرّ و بهای او به رفت و فرشتگان کی به فرمان ایزدی عزه ذکره کار او نگاه می‌داشتند از وی جدا شدند».

جمشید شخصیتی این جهانی و محبوب‌ترین چهره در دوران کهن ایرانی بوده است.او همه آفرید‌ه‌های مادی را از آنِ خود می‌شمرد و مدعی بود که آب و گیاه و خورشید و ماه را آفریده است. پیوند نوروز با جمشید از سویی به کهن سال بودن نوروز و از سویی دیگر به محبوب بودن چهره جمشید و خاطره خوشی که از او در ذهن مردم بازمانده اشاره دارد.

افسانه‌های فراوانی درباره جمشید و چگونگی پیدایش نوروز و آئین نوروزی در تاریخ و ادبیات ایرانی ـ اسلامی آمده است.

فردوسی شاعر بزرگ پارسی سرای ایران درباره چگونگی پدید آمدن نوروز نقل می‌کند که وقتی جمشید از کارهای کشوری بیاسود بر تخت کیانی نشست و همة بزرگان لشکری و کشوری بر گِرد تخت او فراهم آمدند و بر او گوهر افشاندند.

جمشید آن روز را که نخستین روز از فروردین و آغاز سال بود نوروز نامید و جشن گرفت.

به جمشید بر گوهر افشاندند

مرآن روز را روز نو خواندند

سرِ سال نو هُرمُز فرودین

برآسوده از رنج تن، دل ز کین

بزرگان به شادی بیاراستند

می و جام و رامشگران خواستند

چنین روز فرخ از آن روزگار

بمانده از آن خسروان یادگار

ابن بلخی افسانة تخت نشستن جمشید در آغاز بهار ونوروز خواندن آن روز را نقل می‌کند و می‌گوید: «به فرمان جمشید همة بزرگان به استخر گرد آمدند و در ساعتی که در شمس به درجة اعتدال ربیعی رسیده بود وقت سال گردش، در آن سرای به تخت نشست و تاج برسر نهاد، و آن روز جشن ساخت و نوروز نام نهاد و آن ساز باز نوروز آئین شد و آن روز هرمزد از ماه فروردین بود و و در آن روز بسیار خیرات فرمود و یک هفته پی‌درپی به نشاط و خرمی مشغول بودند.»

کریستن سِن افسانه پیدایی جشن نوروز و نام نوروز نهادن بر روز اول فروردین را به روایت برخی نویسندگان دوره اسلامی مانند ابوریحان بیرونی، حمزه اصفهانی و خوارزمی چنین می‌آورد:

«جم به دیوان فرمان داد که برای او تختی بسازند و چون این کار انجام شد دیوان تخت را با جم که روی آن بود در یک روز از دماوند به بابِل بردند. مردم از دیدن پادشاهشان به روی تخت در میان هوا که مانند خورشید می‌درخشید به شگفتی ماندند و آن وقت تصورکردند که در یک زمان دو خورشید در آسمان است. این امر در روز اورمزد از ماه فروردین واقع شد. سپس مردمان گِرد تخت او جمع شدند و گفتند این سال ساخت ونام نوروز بدان نهاد. و دستور داد پنج روز بعد از جشن بگیرند. از آن پس کلمه‌ی شید را که به معنای تابناک است به آخر جم افزودند و نام او جمشید شد.

بیرونی پیدایش نوروز و جشن گرفتن در آن روز را به گفته برخی از علمای آن زمان به سبب تجدید دین و احیای دین قدیم به فرمان جمشید می‌آورد، لیکن خود به کهن‌تر بودن نوروز و رسم و آئین نوروزی در پیش از دوران جمشید باور دارد و می‌نویسد:

«سبب نام این روز به نوروز این است که در زمان تهمورث صابئه آشکار شدند و ملک دین را نو کرد و این روز را روزی بزرگ نامیدند و نوروز روز تازه‌ای شد و عید گردید، اگرچه پیش از آن هم نوروز بزرگ بود».

نویسنده‌ی روضه اولی‌الالباب (سده هشتم) بنیاد نوروز و برپایی نخستین جشن نوروز را در تخت جمشید «در تحویل آفتاب به نقطه حَمَل در آن سرای بر تخت نشست و آن روز را نوروز نام نهاد».

در برهان قاطع نوروز و رسم جشن گرفتن این روز به مناسبت برتخت نشستن جم در طلوع آفتاب در آذربایجان و بازتاب درخشش پرتو خورشید از تاج و تخت جم دانسته و چنین نوشته است: «جم در سیر عالم «چون به آذربایجان رسید فرمود تخت مرصعی را برجای بلندی رو به جانب مشرق گذارند و خود تاج مرصعی بر سر نهاد و بر تخت بنشست. همین که آفتاب طلوع کرد و پرتو آن بر تاج و تخت افتاد، شعاعی در نهایت روشنی پدید آمد. مردمان از آن شادمان شدند و گفتند این نوروز است و چون به زبان پهلوی شعاع را شید می‌گویند این لفظ را بر جم افزودند و او را جمشید خواندند و جشن عظیم کردند و از آن روز این رسم پیدا شد.»

روایت‌ها اسطوره‌ای ـ افسانه‌ای جملگی این واقعیت را نشان می‌دهند که جشن نوروز رسم و آیینی کهن و از دوران پیش از تاریخ در میان مردم ایران شناخته شده بود و نوروز با طلوع خورشید در نخستین روز بهاری آغاز می‌شود و جشن گرفته شده و عموم شادی می‌کنند چرا که نوروز جشن نو شدگی سال فرمان و تجدید حیات طبیعت بوده است.

● خاستگاه و پیشینه تاریخی

از پیشینه و خاستگاه تاریخی نوروز و‌ آیین‌های آن در دوران‌های کهن، آگاهی‌های مکتوب فراوان و دقیق در دست نیست. بی‌تردید نوروز و جشن نوروزی یک آیین کهن‌سال همگانی و مربوط به پدیده نوگشتگی سال و دگرگونی طبیعت از حالتی به حالت دیگر در میان اقوام مختلف جهان و بومیان ایران پیش از آمدن آریائی‌ها به این سرزمین بوده است.

زنده‌یاد مهرداد بهار پژوهشگر نامدار، نوروز را یک جشن همگانی در فرهنگ ایران و بین‌النهرین و آیین نوروزی را یک سنت کهن و محتملاً رایج در هزاره سوم پیش از میلاد در منطقه دانسته و نوشته است: این آیین یا همراه با کوچ بومیان نجد ایران به بین‌النهرین به آن سرزمین رفته یا هم‌زمان در سراسر منطقه وجود داشته است.

آریائیان نیز بنا بر نظر معین در «جشن نوروزی در هر یک از دو فصل تابستان هفت ماهه و زمستان پنج ماهه سال جشنی بزرگ برپا می‌کردند که آغاز سال نو به شمار می‌رفت. جشنی که به هنگام آغاز فصل گرما بود و در زمانی که گله‌ها را از آغل‌ها به چمن زارهای سبز و خرم می‌بردند و جشنی که در آغاز فصل سرما به هنگامی بود که گله‌ها را به آغل‌ها می‌آوردند و توشه روزگار سرما را فراهم می کردند.

نوروز در فرهنگ‌های منطقه و در میان اقوام سامی نیز از کهن‌ترین زمان‌ها شناخته شده بود و بسیاری از مردم جامعه‌های عرب دوره جاهلیت آن را جشن می‌گرفتند. بنا بر پژوهش‌هایی که روی آثار سنگ نگاره‌ها و کتیبه‌های بازمانده از دوره هخامنشیان انجام شده نشان می‌دهد مردم آن دوره با نوروز به خوبی آشنا بوده‌اند و نوروز را به عنوان آئینی کهن به هنگام گردش سال جشن می‌گرفته‌اند پادشاهان هخامنشی از تخت جمشید که محلی مقدس و مخصوص نیایش بود به هنگام نوروز برای برگزاری آئین‌های ویژه نوروزی و استقبال از نمایندگان اقوام و مردم مختلف استفاده می‌کردند. هر سال نمایندگان ملل و اقوام مادی، ایلامی، بابلی، خوزی، آشوری، هندی، تونسی، آفریقایی و دیگران با پوشاک قومی و ملی خود در تخت‌جمشید گرد می‌آمدند و نوروز و نوشدگی سال را در کاخ آپادانا در برابر شاه جشن می‌گرفتند و هدیه‌های خود را به پادشاه ایران اهدا می‌کردند.

دو پون سمر Dopon-Sommer تخت‌جمشید را محل مقدس دانسته که هر پادشاه سالی یک بار در نوروز برای برگزاری جشن نوروز و زیارت آرامگاه‌های نیاکانش به آنجا می‌آمده است.

● نوروز در دوره هخامنشی

موضع نوروز و سال نو و برپایی آئین نوروزی در طول دوره هخامنشیان به سبب کاربرد گاه شماری‌های چندگانه مورد اختلاف است برخی از محققان نوروز را در آغاز پادشاهی داریوش در اول تابستان و برخی دیگر در اواخر پادشاهی او در اول بهار دانسته‌اند.

برای نگارش این متن از پژوهش‌های علی بلوکباشی و استاد مهرداد بهار استفاده‌های فراوان برده شده است. نگارنده سپاس بی‌شائبه‌ی خود را نثار این بزرگان می‌کند.

پژوهش و نگارش احمد نوری‌زاده

تهران جمعه ۲۱ اسفندماه ۱۳۸۸