پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

به همسرتان بگویید دوستش دارید


به همسرتان بگویید دوستش دارید

گاهی شنیده ایم آقا پسرهایی که به سن ازدواج و تشکیل خانواده رسیده اند، وقتی به خانواده های خود مراجعه می کنند تا موضوع ازدواج را طرح کند می گویند من به سنی رسیده ام که می خواهم …

گاهی شنیده ایم آقا پسرهایی که به سن ازدواج و تشکیل خانواده رسیده اند، وقتی به خانواده های خود مراجعه می کنند تا موضوع ازدواج را طرح کند می گویند من به سنی رسیده ام که می خواهم زن داشته باشم.

نقطه شروع صحبت امروز ما از همین یک جمله است، جمله ای که نشان دهنده تفکری است که در آینده بنیاد خانواده را دچار مشکل می کند. این که آقایان می گویند می خواهم زن داشته باشم و نمی گویند می خواهم خانواده داشته باشم و خانواده ای تشکیل دهیم درست مثل این که ماشین و خانه و لوازم منزل دارد حالا می خواهد زن داشته باشد این مسئله فقط درباره آقایان صادق نیست دخترها هم همین گونه فکر می کنند. مفهوم خانواده با داشتن زن و یا شوهر فرق دارد، زیرا در خانواده باید ساخت؛ باید آینده ساز جامعه را ساخت.

در کشور ما بالای ۸۰ درصد خانمها سعی می کنند شوهرشان را درک کنند و کوتاه می آیند اما تا کی؟ تا چه زمانی باید به این تلاش یک طرفه ادامه دهند.

این در حالی است که مردها به زور ۵ تا ۱۰ درصد دلشان می خواهد زن خود را درک کنند؛ او را کتک می زنند و هرچیزی را به زور از او می خواهند؛ زن روز به روز بیشتر از مردش دور می شود و این جدایی درمان شدنی نیست تا زمانی که مادران بین دختر و پسرشان فرق نگذارند و به عبارت بهتر مادرها، پسرهایشان را یک مرد زورگو برای یک دختر دیگر تربیت نکنند.

این مسئله در بلندمدت به وجود آمده است و اگر کل سیاستهای اجتماعی و برنامه ریزی ها و نگاه جامعه به زن و مرد یکسان باشد شاید ۱۰۰ سال دیگر این مسئله حل شود.

هنگامی که می بینید پدرها و مادرها بین فرزندان دختر و پسر خود فرق می گذارند. در اداره ها به زنها هیچ پستی نمی دهند به این نتیجه می رسید که این نگاهی است که نسل به نسل به آدمهای بعدی منتقل می شود و تا زیربنا درست نشود از آموزش صرف کاری بر نمی آید.

به تغییر نگاه نیازمندیم؛ وقتی نگاه جامعه در برابر دو جنسیت برابر نیست این تبعیض نگاه در خانواده هم وجود خواهد داشت و تا این نگاه وجود داشته باشد در آینده نمی توانیم انتظار خانواده ای را داشته باشیم که عدالت در آن حاکم باشد.

گروهی براساس یک دیدگاه سنتی می گویند برای اینکه زندگی از حالت کسالت بار و یکنواختی در بیاید و دورشدن زن و مرد کم شود بهتر است، بچه دار شوند.

این دیدگاه، درمان گر و رفع کننده مشکل نیست زیرا در این صورت اگر بچه بیاید دعواها کم می شود اما در شکل جدید، فرزند محور گفت وگو می شود و محور گفت وگو دیگر خود زن و شوهر نیستند. اما ما می گوییم اگر زن و شوهر حتی فرزند هم داشته باشند روزی یکساعت برای یکدیگر وقت بگذارند و حرف بزنند و حرفهای یکدیگر را گوش کنند.

ما حاضر نیستیم برای یکدیگر وقت بگذاریم. حرف نمی زنیم و همه چیز توی دلمان می ماند. پس در و دیوار را نگاه می کنیم، اما گروهی می گویند به جای رفع مشکل و برای اینکه به یکدیگر گیر ندهیم بچه دار شویم، اما اشتباه اینجاست که این گروه از خاطر برده اند پدر و مادر دو نقش دارند قبل از اینکه پدر و مادر باشند، زن و شوهر هستند و فراموش کرده اند که این نقش باعث فاصله گرفتن این دو رکن بنیاد خانواده از هم می شود.

پایه اسلام براساس محبت است و با محبت می شود همه چیز را ساخت. بچه ها را می توان با محبت ساخت. از ابراز محبت به یکدیگر هیچ وقت خجالت نکشیم حتی اگر سالها از زندگی مشترک بگذرد. آن وقت است که در چنین خانواده هایی بچه ها محبت واقعی را می آموزند.