سه شنبه, ۲۱ اسفند, ۱۴۰۳ / 11 March, 2025
مجله ویستا

سیاه و سفید فاکنری


سیاه و سفید فاکنری

چند حاشیه و متن از «حرامیان» آخرین اثر ویلیام فاکنر

داستان حرامیان در دهه نخست سده بیستم میلادی روی می‌دهد. پسر نوجوانی به نام لوسیوس پریست همراه با دوستی خانوادگی‌ به نام بون هاگنبک به ممفیس سفر می‌کند. بون راهی برای سفر یه ممفیس ندارد مگر دزدیدن اتومبیل پدربزرگ لوسیوس که از قضا نخستین اتومبیل در سراسر ولایت یوکناپاتافاست. در سفر درمی‌یابند که ندمک کازلین که با بون در اسطبل پدربزرگ لوسیوس کار می‌کند نیز خود را در اتومبیل پنهان کرده است؛ و این تنها آغاز ماجراست. ویلیام فاکنر پیش از انتشار حرامیان گفته بود که مشغول نوشتن کتابی زرین درباره ولایت یوکناپاتافاست تا با آن حرفه نویسندگی خود را به پایان برساند. به نظر می‌آید که حرامیان همان کتاب زرین باشد. کتاب در سال ۱۹۶۳ دومین جایزه پولیتزر را برای نویسنده‌اش به همراه داشت.

در تمام ادبیات آمریکا هیچ نویسنده‌ای، مطلقا هیچ نویسنده‌ای، با مجموع آثار ویلیام فاکنر قابل مقاسیه نیست. تمام این آثار در درجه کیفی بسیار بالایی قرار دارند که چند شاهکار ادبی همچون خشم و هیاهو، آبشالوم آبشالوم، برخیز‌ای موسی و حریم در این بین حضور دارند. حرامیان در سال ۱۹۶۲ چند ماه قبل از مرگ فاکنر منتشر شد، کتاب رمانی است اما فاکنر آن را یک خاطره نامگذاری کرده، کتاب نشانه‌های چندانی از دوران کودکی فاکنر ندارد با این حال چندین ارتباط اساسی را هم نمی‌توان نادیده گرفت.

عنوان اصلی کتاب reivers لغتی قدیمی و اسکاتلندی به معنای سارق است. در کتاب زندگینامه فاکنر آمده است عنوان اولیه کتاب «سارقین اسب» بوده اما درباره انتخاب چنین نام عجیبی توضیحی داده نشده با این حال می‌دانیم فاکنر بیش از دو دهه در فکر نگارش این کتاب بوده است. ترجمه عنوان کتاب به «حرامیان» به نظر بهترین تعبیری است که می‌توان بر کتاب نهاد. در نامه‌ای که فاکنر در ۱۹۴۰ به ناشرش می‌نویسد داستان و شخصیت‌های اصلی کتابی که تصمیم داشته بنویسد را این گونه شرح می‌دهد:

پسری شبیه هاکلبری فین، نوجوانی نرمال حدود ۱۲ یا ۱۳ سال. یک مرد سفید پوست مهربان، شجاع، صادق و کاملا غیر قابل اتکا با عقلانیتی کودکانه. خانواده‌ای سیاهپوست، پیش خدمت، مستبد، خودخواه و تا حدودی بی‌ملاحظه و همچنین بدکاره‌ای نه چندان جوان با شخصیتی سخاوتمند و بخشنده و یک اسب مسابقه دزدی که هیچ کدام از این افراد قصد دزدیدن آن را نداشته‌اند. داستان درباره سفر هزار مایلی این عده برای فرار از پلیس است تا بتوانند اسب را برگردانند. ناشر هزار دلار به عنوان پیش پرداخت فرستاد اما فاکنر کتابی ننوشت! در نسخه ۲۰ سال بعد چند تغییر کوچک رخ داد لوسیوس پسر یازده ساله‌ای است اما با همان شخصیت اولیه. بون که در داستان‌های دیگر فاکنر هم حضور داشته همان کاراکتر اولیه را دارد. مسافت هم کمی بیشتر شده و اسب هم به اتومبیل تبدیل شده است.

داستان حرامیان همانطور که خود فاکنر هم گفته یادآور داستان هاکلبری فین است، بون به شخصیت تام سایر شباهت‌های بسیاری دارد و ند همان سیاهپوستی است که تداعی کننده کاراکتر جیم است، سفرهای رفت و برگشتی به ممفیس تقریبا همان سفرهای هاکلبری به می‌سی‌سی‌پی است. علاوه بر این طنز آثار مارک تواین تا را می‌توان تا حد زیادی در آخرین کتاب فاکنر هم دید. طینت پاک و خوش ذاتی کاراکترهای حرامیان توام با دروغ‌گویی و رفتارهای نامناسب آنان هم یادآور تیپ دن‌کیشوت است.

مهم‌ترین ویژگی «حرامیان» ارتباط و تعامل شخصیت‌های سفید پوست و سیاهپوست آن است و زمان مکان داستان هم به این حساسیت‌ها می‌افزایند؛ می‌سی‌سی‌پی سال ۱۹۰۵. حرامیان همان نگاه همیشگی فاکنر به دنیا را دارد، حضور سیاهپوستانی که تنها به خاطر رنگ چهره متحمل رفتارهای متفاوت و ظالمانه‌ای می‌شوند، فقط به این خاطر که سیاهپوستند. نویسنده لوسیوس را در خانواده ثروتمند پرورش می‌دهد و چنین فضایی را برای او ترسیم می‌کند که با سفر او به درون طبقات متوسط و پایین جامعه تضاد بین این دو قشر پررنگ و مشخص‌تر به چشم می‌آید. داستان که از زبان لوسیوس پا به سن گذاشته نقل می‌شود نوعی نتیجه‌گیری به همراه دارد و به نویسنده‌اش این فرصت می‌دهد را تا آسان‌تر پازل‌های داستانی‌اش را کنار هم آرایش دهد. در نهایت با تمام چنین تدابیری خواننده در پایان کتاب با ناعدالتی‌های اجتماعی روبه‌رو می‌شود و شاید به این نتیجه برسد که قوانین با روح اجتماع مغایرت دارند.

کتاب نسخه سینمایی هم دارد که استیو مک کوئین هم در آن بازی کرده، حرامیان با کارگردانی مارک ریدل در سال ۱۹۶۹ روی پرده رفت که با استقبال نسبی هم روبه‌رو شد. استیو مک کوئین به «اتومبیل» حرامیان چنان علاقه‌ای پیدا کرد که آن را بازیگر اصلی فیلم می‌دانست حتی پس از پایان فیلم اتومبیل را خرید و به کلکسیون شخصی‌اش افزود. آثار فاکنر اقتباس‌های سینمایی چندان موفقی نداشته‌اند اما حرامیان جزو دسته خوب‌ها قرار می‌گیرد. نکته قابل تامل و جالب حرامیان این است که کتاب نوشته یک تازه کار نیست بلکه آخرین کتاب نویسنده‌ای چون فاکنر است، حرامیان از نثر فاکنری دور نیست و همان درون مایه‌های فاکنری را دارد، اگر مدعی شویم کتاب جزو شاهکارهای نویسنده‌اش نیست اما هنوز نویسنده‌اش ویلیام فاکنر است.

عماد پورشهریاری